فقر حکمرانی و گونه شناسی آسیب در مناطق لک نشین

گروه اجتماعی - دکتر محمدرضا عبداله پور - استاد دانشگاه آزاد اسلامی نوشت: در روزهای اخیر و متعاقب اعدام و یا دستگیری عده ای از اوباش و سارقین در تهران که البته کاملاً مستحق تنبیه و مجازات می باشند ، فضای مجازی با به تصویر کشیده شدن لهجه و قومیت آنها ، ناخودآگاه ، قومیت را مورد هجمه قرار داده ، گوئی که سازه بعضی قومیتها و لهجه آنها ، مستعد بزه و سرقت است. فارغ از بحث علمی بودن یا نبودن  این گزاره ها در علم کیفر شناسی ، باید عنوان نمود که متاسفانه فضای مجازی در تعمیق این نگرش که قومیتی خاص ، همیشه در مرکز ، آمیخته با بزه و جرم بوده ، حداقل در استانهای غربی کشور وجود داشته و لذا در راستای زدودن این ذهنیت ، باید متغیرهائی را استخدام نمود که حلقه مفقوده شده آسیب شناسی اجتماعی / فرهنگی این خطه از زاگرس مرکزی ایران و در ارتباط با" قومیت لک" می باشد .

به گزارش بولتن نیوز، متاسفانه در این خصوص و در ارتباط با جرم انگاری قومیت و اقلیت باید عنوان نمود ، نگاه تقلیل انگارانه ، ممکن است ، اقلیت های قومی را به عنوان مجرم ، هدف گیرد ، که البته هدف گرفته است و نام بعضی قومیت ها ناخواسته مساوی است با بزه و جرم ، همان موضوعی که فضای مجازی نیز  مشغول به تصویر کشیده شدن و بزرگ نمائی آن است. از سوئی جغرافیای جرم و قومیت به ما نشان می دهد که جرم صرفاً یک پدیده فردی نیست ، بلکه تابع عوامل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی است. قومیت نیز یک عامل مستقل نیست ، بلکه با محرومیت و نابرابری الگوهای مکانی جرم را تشکیل می دهد. و این همان موضوعی است که تقابل دوگانه ترجیح زیر بنا/ روبنا و یا بر عکس را مجدداض به تصویر می کشد.

جغرافیای اداری سرگردان بین دو استان کردنشین و لرنشین که بی هویتی قوم لک را به همراه داشته است. در هر دو استان به عنوان " دیگری"  شناخته و همین مساله باعث عدم توجه به رشد و توسعه اقتصادی " مناطق لک  نشین" شده است.

در استان کرمانشاه به دلیل تکثر قومی و زبانی و نگاه پلورال  ، قوم لک در تمامی میدانها  با سایر اقوام و حوزه ها در هم تنیده و حتی نمایندگان شهر کرمانشاه نیز ، بعضاً ، "لک"، می باشند و بنابراین در حوزه کنشگری سیاسی ، اقتصادی و ... تعلق خاطر هویتی در این خصوص نسبت به استان، چشمگیر است . ولی این موضوع در خصوص استان لرستان و "شهرهای لک نشین" آن مانند کوهدشت ، نور آباد و الشتر ، صدق ننموده و علاوه بر اشخاص حقیقی  ، اقتصاد و معیشت مردم این مناطق نیز کمترین بهره را از روند توسعه و بودجه استان نموده اند. و در این فضای انزوا گرایانه استانی است که قاطبه جوانان شهرهای مذکور ، چاره خود را در مهاجرت بی هدف به تهران می دانند در حالیکه از مهارتهای لازم جهت کنش اقتصادی / مدنی در پایتخت محرومند.

بنابراین ساختار حکمرانی منطقه ای و ملی و مشخصاً نمایندگان منفعل این مناطق  ، وزارت کشور ، معاونت اقتصادی و اداره کل تقسیمات کشوری باید پاسخگو باشد ، گرچه بخشی از پازل مشکل نیز به نمایندگان مناطق لک نشین و البته عادتواره خود مردم منطقه ، بر میگیرد . علی ایحال همانطور که عنوان گردید ، در روزهای اخیر ، فضای مجازی و حقیقی ، مملو از کیفیت و دلائل اعدام و دستگیری جوانانی است که اصالتا از لحاظ قومی به مناطق لک نشین ، تعلق داشته و با توجه به جغرافیای بسته  اقتصادی ، دورافتادگی از مناطقی با ظرفیت اقتصادی ، صنعتی و تولیدی و فقر سرمایه و سرمایه گذار به نظر می رسد با ادامه این روند ، علاوه بر خود تخربی مناطق لک نشین به لحاظ نظریه بر چسب زنی و تعمیق ذهنیت نسل جوان  به عنوان مناطق بزه خیز ( فراموش نکنیم در خصوص قومیت بلوچ نیز ، متاسفانه برچسب قاچاق و ترور ، عادتواره ای حک شده بر ذهن جوانان را بوجود آورده است  ) ، جوانان این مناطق  ، گرفتار آسیبهای فراوان می گردند و این در حالی است که ظرفیت انسانی این مناطق ، از بهترین ظرفیتهای نیروی انسانی فعال و جوان در کشور می باشند.

در پایان باید عنوان نمود ،  تشکیل یک استان لک نشین از شهرهای لرستان و بخشهائی از ایلام و کرمانشاه براستی بتواند یک معضل ساختاری و همیشگی را در زاگرس میانی و تبعات مهاجر فرستی آن ، حل نماید. را ه حلی که علاوه بر همیاری مردم ساکن در جغرافیای میانی زاگرس ،  همت نمایندگان و ساختار سیاسی / اقتصادی کشور را  می طلبد .