کد خبر: ۸۷۱۱۷۲
تاریخ انتشار:
ضرورت ائتلاف شرق؛

مسکو تهدیدهای معتبر ترامپ را جدی بگیرد

رویکرد امنیتی ترامپ در جنگ‌های نیابتی را می‌توان با جمله «آرام سخن بگو و چماق بزرگ بردار» توصیف کرد. آمریکا جنگ نیابتی را ابزاری کلیدی برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی خود با حداقل هزینه مستقیم، به‌ویژه در فضای حساس هسته‌ای امروز، می‌داند.
مسکو تهدیدهای معتبر ترامپ را جدی بگیرد

گروه بین الملل-مجید سجادی پناه: رویکرد امنیتی ترامپ در جنگ‌های نیابتی را می‌توان با جمله «آرام سخن بگو و چماق بزرگ بردار» توصیف کرد. آمریکا جنگ نیابتی را ابزاری کلیدی برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی خود با حداقل هزینه مستقیم، به‌ویژه در فضای حساس هسته‌ای امروز، می‌داند. این راهبرد شامل حمایت تسلیحاتی، اشتراک اطلاعات، و بهره‌گیری از فناوری پیشرفته است و در قالب دیپلماسی تهدیدمحور اجرا می‌شود که تلفیقی از فشار سیاسی، اقتصادی و تهدید نظامی است.

به گزارش بولتن نیوز ،ایالات متحده به طور مستمر از جنگ نیابتی به عنوان راهکاری موثر برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌برد، زیرا درگیری مستقیم میان ابرقدرت‌ها، با توجه به تهدید تسلیحات هسته‌ای، می‌تواند منجر به نابودی جهانی شود. نیروهای نیابتی در اشکال مختلفی فعالیت می‌کنند، از ارتش‌های نامنظم تا گروه‌های شورشی، و حامیان آن‌ها معمولاً مستقیماً وارد جنگ نمی‌شوند. این استراتژی واشنگتن را قادر می‌سازد تا از فشارهای داخلی، مخالفت‌های افکار عمومی و واکنش‌های بین‌المللی دوری کند. این رویکرد از دوران جنگ سرد تاکنون، از جمله در جنگ کره، ویتنام، افغانستان و امروز اوکراین، استمرار یافته است. پس از جنگ سرد و به ویژه پس از ۱۱ سپتامبر، استفاده از نیروهای نیابتی در مبارزه با تروریسم نیز افزایش یافته است.

جنگ ایران-اسرائیل در ژوئن ۲۰۲۵ نمونه‌ای بارز از این الگوی چندبعدی بود که از حمایت غیرمستقیم آغاز شد و به مداخله نظامی مستقیم آمریکا انجامید. این درگیری در پی تنش‌های هسته‌ای فزاینده میان تهران و تل‌آویو و شکست مذاکرات با واشینگتن شکل گرفت و صحنه‌ای برای اجرای راهبرد «چماق بزرگ» ترامپ بود. آمریکا ابتدا حمایت لجستیکی، اطلاعاتی و سیاسی گسترده‌ای از اسرائیل ارائه داد، از جمله سوخت‌رسانی هوایی به جنگنده‌ها و تأمین اطلاعات هدفمند درباره تأسیسات هسته‌ای ایران، ضمن اینکه به اسرائیل اجازه داد ضربه‌هایی به زیرساخت‌های حیاتی ایران وارد کند. این گام‌ها نمایانگر الگوی کلاسیک جنگ نیابتی آمریکا است: استفاده از متحدان منطقه‌ای برای تحقق اهداف ژئوپلیتیکی بدون ورود مستقیم به میدان.

با کاهش تعهدات ایران در برابر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، آمریکا وارد مرحله دوم یعنی مداخله نظامی مستقیم شد و در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵، عملیاتی به نام «چکش نیمه‌شب» را علیه سه مرکز کلیدی هسته‌ای ایران آغاز کرد. این عملیات با استفاده از 125 هواپیمایی های مختلف از جمله بمب‌افکن‌های "بی تو"، بمب‌های سنگرشکن و موشک‌های کروز انجام شد و که پس از تمرینات مشترک آمریکا و اسرائیل در سال‌های 2024 و 2025، به‌طور پنهانی و با تاکتیک‌های فریب به اجرا درآمد. نتیجه آن آسیب جدی به تأسیسات هسته‌ای ایران و عقب‌راندن برنامه هسته‌ای این کشور برای ۱ تا ۲ سال بود.

پاسخ ایران حمله به پایگاه هوایی آمریکا در قطر بود و با اعلام آتش‌بس توسط ترامپ، درگیری پایان یافت. واکنش‌های بین‌المللی متنوع بود؛ برخی کشورها اقدام آمریکا را در راستای جلوگیری از اشاعه سلاح هسته‌ای حمایت کردند، در حالی که دیگران آن را نقض حاکمیت ملی ایران و تهدیدی برای ثبات منطقه‌ای دانستند. در آمریکا نیز این اقدام باعث جدال سیاسی و حقوقی درباره اختیارات رئیس‌جمهور در اعلان جنگ بدون مجوز کنگره شد.

جنگ اوکراین-روسیه از فوریه ۲۰۲۲ تاکنون نمونه دیگری از به‌کارگیری پیچیده جنگ نیابتی آمریکاست. این درگیری با ریشه در جاه‌طلبی‌های روسیه و تلاش‌های اوکراین برای همسویی با غرب، به عرصه‌ای استراتژیک برای تقابل واشینگتن و مسکو بدل شده است. ایالات متحده با هدف تضعیف نفوذ روسیه و کاهش جایگاه پوتین، از حمایت غیرمستقیم اما گسترده‌ای بهره برد. این حمایت شامل ارسال تسلیحات پیشرفته، سامانه‌های دفاع هوایی، توپخانه، و موشک‌های دوربردی بود که توان حمله به اهداف عمیق در خاک روسیه را فراهم می‌کرد.

کاهش محدودیت‌ها در استفاده از این تسلیحات، به اوکراین اجازه داد تا در هر نقطه‌ای از خاک روسیه هدف‌گیری کند. انتقال علنی اطلاعات عملیاتی آمریکا به اوکراین، امکان حملات دقیق به مراکز فرماندهی روسیه را فراهم ساخت و نشان‌دهنده تشدید آشکار حمایت نیابتی آمریکا بود. ترامپ همچنین با اولتیماتوم ۵۰ روزه به کرملین، تهدید به تحریم‌های ثانویه و تعرفه‌های سنگین کرد که ترکیبی از فشار اقتصادی و نظامی را نشان می‌دهد.

اگرچه آمریکا ادعای اطلاع از حملات خاص اوکراین را رد می‌کند، هماهنگی عملیاتی و انتقال اطلاعات موجب تضعیف این انکار شده است. حملات دقیق اوکراین به مراکز فرماندهی روسیه، که خسارات جدی وارد کرد، بدون حمایت اطلاعاتی و تسلیحاتی آمریکا به سختی ممکن بود.

مقایسه این دو جنگ نشان می‌دهد که آمریکا با استفاده از الگوی منعطف جنگ نیابتی، از زمان نیکسون تا کنون سعی دارد بدون ورود مستقیم به میدان نبرد، اهداف ژئوپلیتیکی خود را از طریق تسلیح، هدایت و حمایت اطلاعاتی از نیابتی‌ها محقق کند. این الگو در صورت عبور دشمنان از «خط قرمز» راهبردی می‌تواند به مداخله مستقیم نظامی یا فشار اقتصادی گسترده ارتقا یابد؛ رویکردی که بدون تحمل هزینه‌های جنگ تمام‌عیار، به نتیجه مطلوب نزدیک می‌شود.

از این منظر، ضرورت شکل‌گیری ائتلاف منسجم و راهبردی میان چین، روسیه و ایران برای مقابله ساختاری با این الگوی جنگ نیابتی آمریکاست تا بتوانند در برابر فشارهای فزاینده و پیچیده واشینگتن ایستادگی کنند و امنیت و منافع مشترک خود را حفظ نمایند.


✍️سجادی پناه

برچسب ها: مسکو ، ترامپ

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین