گروه بین الملل: در گفتوگویی اختصاصی با برنامه «نبض قدرت»، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به سؤالات صریح درباره روابط راهبردی تهران-مسکو پاسخ داد. او در واکنش به انتقادها درباره سکوت روسیه در برابر حملات آمریکا و اسرائیل به ایران تأکید کرد: «سکوت ما نشانه بیتفاوتی یا همراهی با غرب نیست.» پوتین نقش ایران را در نظم چندقطبی مهم دانست و از تعهد مسکو به امنیت منطقهای سخن گفت.
به گزارش بولتن نیوز،من سجادی پناه هستم و به برنامه «نبض قدرت» خوش آمدید
در این بخش ویژه، میهمان ما در قلب کرملین حضور دارد: یکی از تأثیرگذارترین و جنجالیترین چهرههای عصر حاضر، ولادیمیر پوتین. رئیسجمهوری که بیش از دو دهه در کانون تحولات جهانی ایستاده و بسیاری از تصمیمهای کلیدی ژئوپلیتیک بینالملل به نام او رقم خورده است. مصاحبه با پوتین فرصتی است برای فراتر رفتن از لایههای رسمی و تکراری، تا به عمق منطق راهبردی او نفوذ کنیم و زوایای کمتر شناختهشده نگاهش را آشکار سازیم.
در ادبیات رسمی دو کشور، ایران و روسیه «همپیمان راهبردی» خوانده میشوند؛ اما در افکار عمومی ، ولادیمیر پوتین چهرهای پیچیده، گاه دوپهلو و حتی تا حدی غیرقابل پیش بینی به شمار میرود. تجربهی چند دهه تعامل با کرملین، از تأخیر در تحویل سامانههای دفاعی گرفته تا سکوت در برابر حملات نظامی اسرائیل و امریکا به ایران، ذهنیت انتقادی نسبت به روسیه را تقویت کرده است.
مصاحبه پیشرو گزیدهای است از پرسشهای صریح و بیپرده ما با رئیس جمهور روسیه برای درک دیدگاههای او درباره آینده نظم جهانی؛ مردی که برخی او را سردمدار «ژئوپلیتیک تهاجمی» مینامند و گروهی دیگر، معمار توازنی نوین در قدرت جهانی.
آقای رئیس جمهور، در ابتدا اجازه دهید بیپرده به سراغ موضوع ایران برویم. شما از بنیانگذاران برجام بودید، اما در برابر حملات آمریکا و اسرائیل به تهران و تأسیسات هستهای ایران، واکنش قاطعی نشان ندادید. آیا این سکوت به معنای همراهی پنهان با غرب نیست؟ وقتی امنیت ایران به خطر می افتد، ما چگونه میتوانیم به اتحاد راهبردی مسکو و تهران اعتماد کنیم؟
اجازه دهید بسیار روشن سخن بگویم. روسیه هرگز در برابر تهدید علیه امنیت ایران بیتفاوت نبوده و نخواهد بود. ما بارها در شورای امنیت سازمان ملل، در مواضع رسمی و در مناسبات دوجانبه، حملات و اقدامات یکجانبه علیه ایران را محکوم کردهایم.
اگر منظور شما از «واکنش قاطع» این است که روسیه باید در هر درگیریای وارد شود و برای هر نقض امنیتی در خاورمیانه اعلان جنگ کند، باید بگویم که ما کشوری احساسی یا بازیچهی تحریکات دیگران نیستیم. روسیه سیاست خارجیاش را بر اساس منافع ملی، عقلانیت راهبردی و پرهیز از افتادن در تلههای طراحیشده تنظیم میکند نه برای راضی کردن تحلیلگران رسانهای یا پاسخ دادن به فشارهای هیجانی.
شما از همراهی پنهان صحبت میکنید، در حالی که فراموش میکنید چه کسی در سالهای گذشته کنار ایران ایستاد، وقتی حتی برخی شرکای شما در منطقه پشتتان را خالی کردند. در سوریه، چه کسی هزینه داد؟ چه کسی در شورای امنیت بارها در برابر قطعنامههای تحریمی علیه ایران ایستاد؟ اینها سکوت نبود، بلکه عمل بود.
"همکاریهای هستهای ما در بوشهر، تحویل سامانههای دفاعی پیشرفته، و حمایت سیاسی در نهادهای بینالمللی، گواه تعهد روسیه به همکاری با تهران است. اما همان طوری که گفتم باید بدانید که روابط راهبردی به معنای ورود بیقیدوشرط به هر درگیری نیست. غرب به دنبال تحریک ایران و روسیه برای اقدامات احساسی است، اما ما هوشمندانه عمل میکنیم."
ما با کسی تعارف نداریم. اگر روزی امنیت ایران بهمعنای واقعی تهدید شود و مخاطره آن به سطح راهبردی برسد، مطمئن باشید که واکنش ما، نهفقط قاطع، بلکه تعیینکننده خواهد بود.
آقای رئیس جمهور، چگونه ممکن است در جریان عملیات ۱۲ روزه، آسمان ایران در معرض پروازهای مکرر و بمباران گسترده آمریکا و اسرائیل قرار گیرد، در حالی که ایران و روسیه هر دو از سامانههای راداری و پدافندی پیشرفته برخوردارند؟ آیا قابل باور است که ۱۲۵ هواپیمای جنگی و ۷ بمبافکن آمریکایی از ایالت میسوری امریکا آن سوی دنیا وارد منطقه شوند و سامانههای روسی این پروازها را شناسایی نکنند و به ایران هشدار ندهند؟
پرسش شما مبتنی بر چند سوءتفاهم اساسی است. سامانههای دفاع هوایی روسیه، مانند اس-۴۰۰ در سوریه، وظایف خود را به درستی انجام میدهند و انتظار اینکه روسیه مسئول حفاظت از تمام حریم هوایی خاورمیانه باشد، غیرمنطقی است. مسئولیت امنیت هوایی ایران بر عهده خود این کشور است.
ما همواره آماده تقویت همکاریهای دفاعی و تبادل اطلاعات با ایران هستیم، اما برای این همکاری مؤثر نیاز به هماهنگی عملیاتی کامل و اشتراک اطلاعات است که تاکنون بهطور کامل محقق نشده است. ادعای عدم هشدار از سوی روسیه نادرست است؛ ما مرتباً اطلاعات را از طریق کانالهای دیپلماتیک و نظامی با ایران به اشتراک میگذاریم، اما نحوه واکنش به این اطلاعات به تصمیم مقامات ایرانی بستگی دارد.
نباید فراموش کرد که در جنگهای مدرن عوامل پیچیدهای مثل فریبهای الکترونیکی و تاکتیکهای پیشرفته باعث میشوند که همه تحرکات قابل رهگیری نباشند. روسیه نمیتواند به جای ایران مسئولیت دفاع از حریم هوایی آن را برعهده بگیرد.
ما حملات یکجانبه به هر کشوری، از جمله ایران، را محکوم میکنیم و همکاریهای دفاعی نزدیک با تهران داریم. امنیت منطقه نیازمند همکاری جمعی است و روسیه آماده افزایش هماهنگیها برای مقابله با تهدیدات مشترک است. از همه طرفها میخواهیم از اقدامات تحریکآمیز که ثبات منطقه را به خطر میاندازد، خودداری کنند.
آقای رئیس جمهور، چگونه ممکن است در یک عملیات ۱۲ روزه، ۱۴ دانشمند هستهای و حدود ۳۰ فرمانده ارشد ایرانی ترور شوند، بدون اینکه سرویس اطلاعاتی روسیه - با ادعای اشرافیت جهانی- نشانهای از آن را شناسایی یا به ایران هشدار دهد؟ آیا این رویداد از نظر شما پنهان ماند، یا روسیه عمداً سکوت کرد؟ آیا این سکوت نشانه بیتفاوتی به امنیت متحدان منطقهای شما، از جمله ایران، نیست؟
سؤال جنابعالی مبتنی بر چند پیشفرض نادرست است که باید اصلاح شود. سرویسهای اطلاعاتی روسیه از پیشرفتهترینها در جهاناند، اما همهچیز را نمیتوانند پوشش دهند و تمرکز اصلیشان بر تهدیدات علیه امنیت ملی روسیه است، نه نظارت کامل بر همه تحرکات منطقهای.
روسیه و ایران همکاری اطلاعاتی نزدیکی دارند، اما هر کشوری اطلاعات محرمانه خود را حفظ میکند و اشتراک کامل دادهها غیرممکن است. ما همواره اطلاعات مرتبط با امنیت ایران را طبق توافقات دوجانبه منتقل میکنیم، اما تشخیص اهمیت و واکنش به این اطلاعات بر عهده مقامات ایرانی است.
اتهام سکوت عمدی و بیتفاوتی کاملاً بیاساس است. روسیه هرگونه اقدام تروریستی علیه شرکای راهبردی خود را محکوم میکند و همکاریهای نظامی و اطلاعاتی ما با ایران، مانند رزمایشهای مشترک، این تعهد را نشان میدهد.
هیچ سرویس اطلاعاتی کامل نیست و ترورها و عملیاتهای پیچیده امنیتی بخشی از واقعیتهای بینالمللی است. عوامل متعددی از جمله فناوریهای پیشرفته مخفیکاری و چالشهای سیاسی میتواند مانع شناسایی به موقع تهدیدها شود.
امنیت منطقه فراتر از توان یک کشور است و نیازمند هماهنگی و همکاری مستمر است. روسیه آماده است همکاریهای امنیتی با ایران را تقویت کند، زیرا تنها با افزایش همافزایی میتوان تهدیدات پیچیده منطقهای را مدیریت کرد.
آقای رئیسجمهور، چندی پیش دونالد ترامپ ـ رئیسجمهور پیشین آمریکا ـ بهطور تلویحی تهدید کرد که ممکن است رهبر ایران، آیتالله خامنهای، هدف اقدام نظامی یا حتی ترور قرار گیرد؛ مشابه عملیاتی که منجر به ترور سردار قاسم سلیمانی شد. با توجه به جایگاه ژئوپلیتیکی ایران و نقش شخص رهبر در انسجام ساختار سیاسی آن کشور، چنین تهدیدی را چگونه ارزیابی میکنید؟ و از دیدگاه شما، پس از آیتالله خامنهای، منطقه خاورمیانه با چه نوع توازن یا بیثباتی احتمالی روبرو خواهد شد؟
ما اصولاً با هرگونه تهدید به ترور یا حذف فیزیکی رهبران سیاسی کشورها مخالفیم. چنین رفتاری نهتنها نقض آشکار حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل است، بلکه موجب بیثباتی شدید در نظم جهانی میشود. اگر تهدیدی علیه رهبر عالی ایران، آقای آیتالله خامنهای، از سوی یک مقام سابق آمریکا یا هر شخص دیگری مطرح شده باشد، این نهتنها غیرقابل قبول، بلکه اقدامی خطرناک و غیرمسئولانه است که میتواند پیامدهای پیشبینیناپذیری برای کل منطقه داشته باشد.
رهبران واقعی با دیالوگ، حکمت و نفوذ خود شناخته میشوند، نه با تهدید و خشونت. من شخصاً معتقدم آیتالله خامنهای نقشی تعیینکننده در ثبات ایران و موازنه منطقهای ایفا کردهاند. ایشان توانستهاند در شرایطی بسیار پیچیده، مسیر کشور را از میان تهدیدات و فشارهای عظیم هدایت کنند. حذف چنین شخصیتی ـ از نظر من ـ نهتنها ضربهای به ایران، بلکه بیثباتکننده برای کل منطقه خواهد بود.
در مورد آینده ایران و خاورمیانه پس از ایشان، هیچکس نمیتواند با قطعیت سخن بگوید، اما روشن است که ایران کشوری با ساختار حکومتی منسجم و نظامی ایدئولوژیک است که احتمال خلأ قدرت در آن بسیار کم است. با این حال، هرگونه تغییر در سطح رهبری در کشوری با جایگاه راهبردی مانند ایران، ممکن است بازتوزیع قدرت در منطقه را تسریع کند و واکنش بازیگران مختلف منطقهای و فرامنطقهای را در پی داشته باشد.
ما در روسیه معتقدیم که ثبات خاورمیانه بدون ثبات ایران ممکن نیست، و هرگونه اقدام ماجراجویانه علیه رهبری این کشور، تنها آتش بحرانهای کنترلناپذیر را شعلهور خواهد کرد. آینده منطقه باید بر پایه احترام متقابل، امنیت جمعی و پرهیز از ترور و جنگ ساخته شود ، نه با توهمات دوران جنگ سرد و اقدامات یاغیگرانه.
آقای رئیس جمهور، روسیه با ایران رزمایشهای نظامی برگزار میکند، اما همزمان به اسرائیل اجازه میدهد در آسمان سوریه و حتی تهران عملیات انجام دهد و مناطقی را بمباران کند. این رویکرد دوگانه چگونه با ادعای اتحاد راهبردی با ایران سازگار است؟ آیا این نشانهای از مصالحه ژئوپلیتیکی به نفع اسرائیل نیست ؟ آیا سکوت روسیه در برابر حملات اسرائیل به گسترش درگیریها به دیگر کشورها مانند ترکیه، عراق و یانهایتا پاکستان درآینده نه چندان دور منجر نخواهد شد؟
ابتدا باید این پیشفرض نادرست را اصلاح کنم که گویا روسیه «اجازه» میدهد کشوری مستقل مانند اسرائیل عملیات نظامی انجام دهد. ما نه نگهبان آسمان خاورمیانه هستیم و نه قصد داریم چنین نقشی ایفا کنیم.
سیاست خارجی روسیه بر اساس منافع ملی و ثبات منطقهای شکل میگیرد. برگزاری رزمایشهای مشترک با ایران نشاندهنده تعهد ما به تقویت امنیت منطقهای است، اما به معنای تأیید تمام اقدامات تهران نیست؛ همانطور که هماهنگی با اسرائیل به معنی حمایت از تمامی مواضع تلآویو نیست. این دیپلماسی بالغ و چندجانبه است.
موفقیت ما در سوریه حفظ تمامیت ارضی این کشور و جلوگیری از فروپاشی کامل آن بوده است. در این مسیر، با همه بازیگران منطقهای - از جمله ایران، ترکیه و اسرائیل - گفتگو و هماهنگی کردهایم. آیا انتظار دارید روسیه به جای دیپلماسی، به درگیری نظامی دامن بزند؟
در مورد حملات اسرائیل به سوریه و حتی تهران، ما این اقدامات را نقض قوانین بینالمللی میدانیم و محکوم میکنیم، اما سیاست ما مبتنی بر خویشتنداری و دیپلماسی است تا از تشدید تنشهایی که میتواند کل منطقه را به آشوب بکشد جلوگیری کنیم.
اتهام مصالحه ژئوپلیتیکی به نفع اسرائیل به روسیه، که تلاش دارد میان بازیگران مختلف تعادل برقرار کند، بیاساس است. مسکو بارها در مجامع بینالمللی از حقوق قانونی ایران دفاع کرده، اما مسئول امنیت داخلی تهران نیست.
نگرانی درباره گسترش درگیریها به کشورهای دیگر را درک میکنیم، اما راهحل در گفتوگو و همکاری است، نه تقابل نظامی و اقدامات یکجانبه. روسیه به همکاری با ایران برای ایجاد ثبات ادامه میدهد و از همه طرفها میخواهد به جای تنشزایی، به میز مذاکره بازگردند
چگونه باید درک کرد که ناتو از انتقال موشکهای ایرانی به روسیه نگران باشد، در حالی که روسیه خود در تحویل سامانههای دفاع هوایی مانند اس-۳۰۰ و اس-۴۰۰ به ایران تعلل کرده یا آن را بهصورت ناقص انجام داده است؟ آیا این تفاوت در رفتار، این پیام را نمیرساند که مسکو هنوز اعتماد کامل به تهران ندارد و بیشتر ایران را ابزاری برای حفظ توازن در منطقه میداند، نه یک شریک امنیتی واقعی؟
اجازه دهید ابتدا این پیشفرض نادرست را اصلاح کنم که گویا روسیه بهطور عمدی در تحویل سامانههای دفاعی به ایران تعلل کرده است. همکاریهای نظامی ما با ایران کاملاً منطبق با قوانین بینالمللی و منافع امنیتی طرفین بوده و تحویل سامانههایی مانند اس-۳۰۰ بر اساس توافقات دوجانبه، بهموقع انجام شده است. در مورد سامانه اس-۴۰۰ نیز، موضوع در حال بررسی است و هرگونه تأخیر به ملاحظات فنی، حقوقی یا شرایط بینالمللی مربوط میشود، نه بیاعتمادی.
روسیه و ایران شرکای راهبردیاند، و روابط ما در حوزههای امنیتی، انرژی، سوریه و همکاریهای چندجانبه مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای، بسیار فراتر از یک توازن منطقهای تاکتیکی است.
در مورد نگرانیهای ناتو، باید گفت اینگونه اظهارات بیشتر منعکسکننده ترس غرب از شکلگیری همکاریهای مستقل میان کشورهای غیرغربی است. ناتو خود بزرگترین صادرکننده تسلیحات در جهان است، اما وقتی ایران و روسیه همکاری میکنند، آن را تهدید تلقی میکند. این معیار دوگانه قابل قبول نیست.
سیاست خارجی ما بر اساس اصول روشن، تعامل مسئولانه، و حفظ ثبات منطقهای است. ما هر تصمیم دفاعی را با دقت و در چارچوب منافع مشترک اتخاذ میکنیم. هدف ما تقویت امنیت منطقه، حفظ توازن ژئوپلیتیکی و مقابله با یکجانبهگرایی است ، نه دامنزدن به بحران یا بیثباتی. پیشنهاد میکنم به جای تکرار اتهامات رسانهای، بر واقعیت همکاریهای مؤثر دو کشور تمرکز شود.
جناب رئیسجمهور، موضع روسیه در قبال امنیت خلیج فارس، تنگه هرمز و تضمین صادرات انرژی ایران چیست؟ اگر بار دیگر آمریکا یا اسرائیل به ایران حمله کنند، آیا از حق ایران برای واکنش متقابل از جمله بستن تنگه هرمز حمایت میکنید، یا باز هم سیاست بیطرفی اتخاذ خواهید کرد؟
روسیه همواره از حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان یک شریک راهبردی، دفاع کرده و هرگونه اقدام نظامی یکجانبه علیه این کشور را نقض آشکار حقوق بینالملل میداند و محکوم میکند. ما بارها تأکید کردهایم که راهحل بحرانهای منطقه، در گفتوگو و دیپلماسی نهفته است، نه در تهدید و زور.
در خصوص تنگه هرمز، موضع ما روشن است: این آبراه حیاتی باید طبق کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها، برای همه کشورها آزاد باقی بماند. اما همزمان، حق ایران برای دفاع مشروع از خود نیز قابل انکار نیست. ما معتقدیم امنیت انرژی جهانی و ثبات منطقهای نباید قربانی اقدامات تحریکآمیز برخی بازیگران شود.
روسیه نه بهدنبال جانشینی در منطقه است و نه در پی تشدید تنشها. ما با ایران، از طریق همکاریهای نظامی، اقتصادی و مشارکت در سازوکارهایی مانند اوپکپلاس، برای حفظ صلح و توازن راهبردی در منطقه تلاش میکنیم. در صورت بروز بحران، روسیه آماده ایفای نقش فعال در مهار آن و جلوگیری از گسترش درگیری است.
در نهایت، ما از همه طرفها، از جمله غرب، میخواهیم از اقدامات بیثباتکننده دست بردارند. روسیه به گفتوگو، همکاری منطقهای و راهحلهای چندجانبه برای تضمین امنیت خلیج فارس و حمایت از حقوق مشروع شرکایش، از جمله ایران، پایبند است.»
شما بارها از حق دفاع مشروع روسیه حمایت کردهاید. اگر ایران نیز به همین اصل استناد کند و در واکنش به حملات نظامی آمریکا یا اسرائیل، برای بار دوم اقدام به پاسخ نظامی نماید، آیا روسیه از آن حمایت خواهد کرد؟
اصل دفاع مشروع در حقوق بینالملل به رسمیت شناخته شده و هر کشوری حق دارد در برابر تجاوز از خود دفاع کند. ما این حق را برای همه کشورها، از جمله ایران، قائل هستیم. اما دفاع نظامی باید با دقت، متناسب و در چارچوب قوانین بینالمللی باشد تا تنشها بیشتر نشود. منطقه غرب آسیا بسیار حساس است و ما ترجیح میدهیم راهحلها از طریق دیپلماسی و گفتوگو دنبال شود.
اگر ایران به عنوان واکنش به حملات نظامی آمریکا یا اسرائیل، پاسخ نظامی بدهد، باید این پاسخ محدود به اهداف نظامی باشد و از آسیب به غیرنظامیان جلوگیری شود. روسیه حمایت سیاسی خود را از ایران حفظ میکند اما تصمیمات نظامی خاص بستگی به شرایط و منافع ملی دارد.
ما از هرگونه تحریک و حمله یکجانبه که باعث بیثباتی شود، انتقاد میکنیم و معتقدیم بهترین راه توقف خشونت و بازگشت به میز مذاکره است. در نهایت، مسئولیت پیامدهای ادامه تنشها بر عهده تحریککنندگان است و ما آمادهایم نقش میانجیگری را ایفا کنیم.
روسیه با ایران، اسرائیل و ترکیه همزمان روابط نظامی دارد، آنهم در منطقهای پرتنش مثل سوریه و هم ا کنون در ایران. آیا این سیاست چندجانبه، بخشی از راهبرد شما برای حذف نفوذ آمریکا از خاورمیانه است یا فقط تلاشی است برای انتقال میز مذاکره از واشینگتن به مسکو؟ چطور تضاد منافع این بازیگران را در منطقه مدیریت میکنید؟
سیاست ما در خاورمیانه بر سه اصل استوار است: واقعبینی، تعادل و احترام به حق حاکمیت کشورها. ما معتقدیم منطقه نیازمند گفتوگو و همکاری است، نه سلطهجویی و تحمیل نظر یک قدرت خارجی. آنچه شما «بازی دوگانه» مینامید، در حقیقت دیپلماسی چندلایه و واقعگرایانه است.
روسیه به عنوان یک قدرت جهانی، نه بر اساس احساسات، بلکه بر پایه منافع پایدار و احترام متقابل عمل میکند. ما با ایران همکاری امنیتی و راهبردی داریم و با اسرائیل نیز در حوزههای اقتصادی و هماهنگی نظامی ارتباط داریم. اینها تناقض نیست؛ این همان بلوغ سیاسی است که جهان چندقطبی امروز به آن نیاز دارد، نه نمایشهای هیجانی یا سیاستهای یکجانبهگرایانه.
در سوریه، ما با ایران علیه تروریسم جنگیدیم، با ترکیه درباره ثبات مرزها گفتوگو کردیم و با اسرائیل برای جلوگیری از جنگی گسترده در تماس بودیم. این نه فرصتطلبی است و نه سردرگمی راهبردی بلکه مدیریت پیچیدگیهاست. غرب وقتی در برابر همین تضادها ناتوان ماند، تنها به بمباران و تحریم متوسل شد؛ ما اما میز گفتوگو ساختیم.
ما نه ژاندارم منطقه هستیم، نه جانشین آمریکا. هدف ما آن است که کشورهای منطقه، خود سرنوشتشان را تعیین کنند. نمونه روشن آن، روند آستانه بود که بدون تحمیل، به نتایج واقعی رسید.
و در پایان بگذارید روشن بگویم:
آنچه برخی آن را «ابهام» یا «بازی چندگانه» میدانند، همان ظرافت دیپلماسی چندجانبه است. تاریخ قضاوت خواهد کرد که روسیه با حفظ تعادل و عقلانیت، به ثبات پایدار در خاورمیانه نزدیکتر شده تا غرب با ماجراجویی و مداخلهگری.
آقای رئیسجمهور، با توجه به کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه، راهبرد انرژی مسکو در سالهای اخیر چه تغییری کرده است؟ آیا میتوان گفت که روسیه با تقویت همکاری با کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا و عربستان، بهدنبال بازتعریف سیاست انرژی خود در چارچوب محور شرق است؟ و آیا این رویکرد را میتوان جایگزینی برای اقتصاد صادراتمحور روسیه به غرب تلقی کرد؟
بسیار خوب، اجازه دهید با واقعیتها صحبت کنیم. بله، اروپا تصمیم گرفت وابستگی خود به انرژی روسیه را کاهش دهد؛ این یک تصمیم سیاسی بود، نه اقتصادی. آنها گاز ارزان، مطمئن و باثبات را کنار گذاشتند و به واردات گاز مایع گرانقیمت و ناپایدار از فراسوی اقیانوس روی آوردند، صرفاً به این دلیل که آمریکا چنین خواست. این تصمیم بیش از آنکه به ما لطمه بزند، اقتصاد اروپا را با بحران انرژی و تورم ساختاری روبرو کرد.
اما روسیه کشوری نیست که روی یک بازار شرط ببندد. ما از سالها پیش، تنوعبخشی به بازارهای انرژی را آغاز کردهایم. امروز آسیا، خاورمیانه، و حتی آفریقا به شرکای مهم ما تبدیل شدهاند. ایران، عربستان سعودی و ونزوئلا تنها شرکای ژئوپلیتیکی ما نیستند، بلکه بازیگران کلیدی در شکلدهی نظم جدید انرژی جهانیاند. ما با این کشورها نه صرفاً برای صادرات، بلکه برای هماهنگی در تولید، ثباتبخشی به بازار و مقابله با سیاستهای مخرب غرب، همکاری میکنیم. همکاری ما با ایران و ونزوئلا در حوزه فناوری انرژی، پالایشگاه، زیرساخت و حتی انتقال تکنولوژی در حال گسترش است.
و درباره محور شرق: بله، واقعیت این است که قرن ۲۱ دیگر قرن انحصار غرب نیست. چین، هند، آسیای مرکزی و خاورمیانه در حال تبدیل شدن به قطبهای واقعی اقتصاد جهانیاند. روسیه هم به عنوان یک قدرت اوراسیایی، طبیعی است که به شرق متمایل شود، نه بهخاطر انتقام از غرب، بلکه بهخاطر منطق بازار، احترام متقابل و توازن منافع. این جهتگیری جایگزین غرب نشده، بلکه افق جدیدی برای آینده روسیه گشوده است ،آیندهای که در آن ما شریک برابر، نه پیرو یکجانبهگرایی خواهیم بود.
شواهد نشان میدهد هرگاه تحریمها یا تهدیدهای نظامی علیه ایران تشدید میشود، روسیه همزمان از افزایش قیمت انرژی و رشد فروش تسلیحات خود بهرهمند میشود. برخی تحلیلگران معتقدند روسیه از این بحرانها به عنوان فرصتی برای منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی استفاده میکند. آیا این به معنای نگاه ابزاری روسیه به ایران است؟
من این برداشت را قاطعانه نمیپذیرم. روابط روسیه و ایران بر پایه احترام متقابل و منافع مشترک شکل گرفته، نه بهرهبرداری ابزاری. در عرصه جهانی، تحولات و چالشهای متعددی وجود دارد که همه بازیگران منطقهای و جهانی باید آنها را مدیریت کنند. اما هدف روسیه همواره حمایت از ثبات و امنیت منطقه بوده است.
اجازه دهید واضح پاسخ دهم: روسیه به عنوان یک قدرت انرژی مستقل، قیمتهای جهانی نفت و گاز را تعیین نمیکند؛ این بازارهای جهانی و سیاستهای غیرسازنده غرب، بهویژه تحریمهای غیرقانونی، هستند که قیمتها را بالا میبرند. اگر شاهد افزایش قیمتها هستیم، مقصر اصلی همین تحریمهاست، نه روسیه.
روابط ما با ایران بر پایه منافع و احترام متقابل است. همکاریهای هستهای، دفاعی و اقتصادی ما کاملاً شفاف و مبتنی بر قراردادهای دوجانبه است. در حالی که غرب خود رفتار دوگانه دارد؛ وقتی آمریکا از بحرانها برای فروش تسلیحات میلیارد دلاری بهره میبرد، سکوت میکنند، اما وقتی روسیه طبق قوانین بینالمللی تجارت میکند، آن را بهرهبرداری ابزاری مینامند.
ما از تنشها در منطقه، از جمله بین ایران و غرب، استقبال نمیکنیم چون بیثباتی به نفع هیچیک از طرفها نیست. همکاریهای ما با ایران به منظور تقویت امنیت و توسعه متقابل است. برای مثال، در چارچوب اوپکپلاس با ایران هماهنگ عمل میکنیم تا بازار انرژی را تثبیت کنیم، نه اینکه از بحرانها سود ببریم. فروش تسلیحات هم بخشی از همکاری راهبردی است که توان دفاعی ایران را افزایش داده و نشانه تعهد به شراکتی بلندمدت است.
هدف ما ایجاد خاورمیانهای باثبات است که کشورهای منطقه بتوانند بدون مداخلات خارجی سرنوشت خود را رقم بزنند. روسیه به دنبال تقویت جایگاه خود از طریق دیپلماسی و همکاری با شرکایی چون ایران است، نه بهرهبرداری از مشکلات آنها. از همه طرفها میخواهیم به جای تشدید تنش، گفتوگو کنند تا صلح و ثبات منطقهای تضمین شود.
اتهامات بهرهبرداری ابزاری تنها تلاشهایی بیثمر برای تخریب روابط راهبردی ما با ایران است و نشاندهنده درک نادرست از روابط بینالملل و اقتصاد جهانی.
چرا روند عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و پیمان امنیتی اوراسیا تا این اندازه کند، ناقص و کماثر بوده است؟ آیا این رفتار نشان نمیدهد که شما اعتماد واقعی به ایران ندارید و صرفاً از آن به عنوان "شریک در توازن منطقهای" استفاده میکنید؟
ابتدا باید تأکید کنم که روند عضویت هر کشوری در سازمانهای بینالمللی، به ویژه سازمان همکاری شانگهای (SCO) و پیمان امنیتی اوراسیا (CSTO)، فرآیندی پیچیده، زمانبر و نیازمند بررسیهای دقیق سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. این فرآیندها صرفاً به اراده یک طرف بستگی ندارد و هماهنگی و اجماع تمامی اعضا از اهمیت بالایی برخوردار است.
روسیه قویاً از عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای حمایت کرده و این هدف در سال ۲۰۲۳ محقق شده است. ایران اکنون عضو کامل SCO است و در فعالیتهای مختلف، از جمله همکاریهای اقتصادی و امنیتی، مشارکت فعال دارد. این مشارکتها نشاندهنده اعتماد متقابل و روابط راهبردی بین دو کشور است.
اتهام «عدم اعتماد» به هیچ وجه صحیح نیست. اگر روسیه به ایران اعتماد نداشت، هرگز شاهد همکاریهای هستهای در بوشهر، رزمایشهای مشترک در خلیج فارس یا همکاریهای دفاعی و تسلیحاتی گسترده نمیبودیم. کیفیت و عمق همکاریها اهمیت بیشتری از سرعت روند عضویت دارد. آنچه برای ما مهم است، دستاوردهای واقعی و آیندهای است که از این همکاریها حاصل میشود.
روسیه ایران را شریک راهبردی خود میداند و مسئولیت حفظ ثبات و توازن قدرت در منطقه اوراسیا را به طور جدی دنبال میکند. هرگونه تصمیم درباره عضویت ایران در پیمان امنیتی اوراسیا نیز باید به گونهای اتخاذ شود که منافع همه اعضا حفظ شود و ثبات منطقه به خطر نیفتد. همکاریهای ما با ایران، از جمله رزمایشهای مشترک و مبادلات دفاعی، نشانهای روشن از این اعتماد عمیق است.
همکاری در چارچوبهای چندجانبه مانند SCO، بریکس، انرژی و مبارزه با تروریسم، بر پایه منافع مشترک و احترام متقابل است. تأخیرها و پیچیدگیهایی که در روند عضویت وجود دارد، صرفاً ناشی از مسائل فنی، رویهای و حساسیتهای ژئوپلیتیکی است، نه سیاستهای عمدی یا بیاعتمادی.
روسیه معتقد است که تقویت جایگاه ایران در سازمانهای منطقهای به ثبات و امنیت کل منطقه کمک میکند و به همکاری نزدیک با تهران ادامه میدهد. ما از مشارکت فعال ایران در این ساختارها استقبال میکنیم و در کنار ایران، برای حفظ منافع مشترک و امنیت منطقهای تلاش میکنیم.
جناب رئیس جمهور ؛ در بحران قرهباغ، روسیه نه از متحد سنتیاش ارمنستان حمایت قاطعی کرد و نه از مواضع ایران در دفاع از ثبات منطقهای. آیا این رویکرد به معنای چشمپوشی آگاهانه از نفوذ ترکیه در قفقاز نیست؟ آیا مسکو با سکوت خود، در حال مدیریت توازن منطقهای برای مهار نقش ایران است، یا واقعاً خود را شریک امنیتی تهران میداند؟
سیاست روسیه در بحران قرهباغ بر پایه واقعگرایی و حفظ ثبات منطقهای بنا شده است، نه حمایت از یکطرف خاص. ما نقش میانجی داشتیم، آتشبس ۲۰۲۰ را تسهیل کردیم و تنها کشوری بودیم که نیروهای حافظ صلح به منطقه اعزام کرد.
روابط ما با آذربایجان، ارمنستان، ایران و حتی ترکیه، بر اساس منافع متقابل و ملاحظات راهبردی است. همکاری با آنکارا به معنای چشمپوشی از نفوذش یا تلاش برای مهار ایران نیست، بلکه بخشی از دیپلماسی چندجانبه برای کنترل بحرانهاست.
ما ایران را شریک راهبردی خود میدانیم و در موضوعات مختلف منطقهای، از جمله در پروژه کریدور شمال–جنوب، مذاکرات آستانه و ثبات در قفقاز، همکاری نزدیکی داریم. سیاست ما مبتنی بر اعتمادسازی، گفتگو و توازن مسئولانه است ، نه بهرهبرداری از رقابتهای منطقهای.
اتهام اینکه روسیه از ترکیه برای مهار ایران استفاده میکند، نادقیق است. هدف ما جلوگیری از گسترش جنگ و ایجاد ثبات پایدار در منطقه است. روابط ما با ایران، بر پایه احترام متقابل و درک مشترک از منافع منطقهای شکل گرفته است.
"آیا مخالفت روسیه با حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، صرفاً به معنای آزادسازی میدان برای قدرتهای منطقهای مانند ایران است، یا در واقع مسکو قصد دارد خود جایگزین نفوذ غرب در منطقه شود؟ حضور گسترده روسیه در سوریه، خلیج فارس، عراق و اخیراً لبنان، از نگاه برخی ناظران، نوعی جانشینی برای نفوذ غرب تلقی میشود. آیا این برداشت را میپذیرید؟
ما بارها اعلام کردهایم که با حضور نظامی یکجانبه و بدون مجوز در منطقه مخالفیم، چون چنین مداخلاتی بهجای امنیت، بیثباتی، افراطگرایی و جنگ بههمراه داشته است؛ شواهد آن را در عراق، لیبی و افغانستان دیدهایم. اما حضور روسیه ماهیتاً متفاوت است: ما تنها به دعوت رسمی دولتهای مشروع و در چارچوب قوانین بینالمللی عمل میکنیم ، از جمله در سوریه، که برای مقابله با تروریسم وارد شدیم، نه برای سلطه.
روسیه در پی پر کردن خلأ قدرت نیست و نمیخواهد نقش ژاندارم منطقه را بازی کند. ما بهدنبال تقویت نظم چندقطبی هستیم که در آن کشورهایی مانند ایران، ترکیه و مصر بتوانند بدون مداخله خارجی، خود درباره آیندهشان تصمیم بگیرند.
حضور ما در خلیج فارس، عراق یا لبنان نه برای رقابت، بلکه برای گفتوگو، مبارزه با تهدیدات مشترک و تقویت همکاریهاست. ما ایران را یک شریک راهبردی میدانیم و خواهان ایفای نقش فعال و مستقل آن در منطقه هستیم. روسیه جای غرب را نمیگیرد؛ ما در کنار کشورهای منطقهای هستیم، نه بالای سرشان.
آقای رئیس جمهور، روسیه با موفقیت تحریمهای غرب را مدیریت کرده، ارزش روبل را حفظ کرده و تورم را کنترل کرده است. چرا این تجربه موفق و قدرت نرم را با ایران، متحد راهبردی خود، به اشتراک نگذاشتهاید تا ایران بتواند شکافهای داخلی را مدیریت کرده و مقاومت مؤثرتری در برابر فشارهای غرب نشان دهد؟
روسیه و ایران شرکای راهبردی هستند و ما تجربیات خود را در مدیریت تحریمها و تقویت اقتصاد با تهران به اشتراک گذاشتهایم. همکاریهای ما در سازمانهایی مانند بریکس و SCO و پروژههای اقتصادی دوجانبه، از جمله حوزه انرژی و تجارت با ارزهای ملی، به کاهش تأثیر تحریمها کمک کرده است.
با این حال، موفقیت اقتصادی روسیه حاصل سالها اصلاحات ساختاری، تنوعبخشی به اقتصاد و برنامهریزی دقیق بوده است که قابل انتقال یکباره به ایران نیست. اقتصاد ایران به شدت به نفت وابسته است و تحول اقتصادی نیازمند اراده سیاسی و اصلاحات داخلی عمیق است.
ما آمادهایم به عنوان شریک راهبردی، در صورت درخواست و همکاری، دانش و فناوری خود را در حوزه مقابله با تحریمها و تقویت ظرفیتهای اقتصادی ایران ارائه دهیم. اما هر کشور باید راهحلهای خود را با توجه به شرایط داخلیاش تنظیم کند. موفقیت نهایی مستلزم اراده و مسئولیتپذیری ملی است. روسیه از مقاومت و تلاش ایران برای مقابله با فشارهای خارجی حمایت میکند و در مسیر ایجاد نظمی عادلانهتر در منطقه و جهان، همکاری خود را گسترش میدهد.
آقای رئیس جمهور، اگر ایران و آمریکا به توافقی برسند، آیا روسیه آن را تهدیدی برای منافع خود میداند؟ آیا مسکو از نزدیکی ایران به غرب نگران است و حتی به قیمت تضعیف ایران از آن جلوگیری میکند؟
روسیه از اصل گفتوگو و دیپلماسی میان کشورها، از جمله ایران و آمریکا، استقبال میکند، مشروط بر آنکه این گفتوگوها بر پایه احترام متقابل و بدون تحمیل صورت گیرد. ما روابط راهبردی با ایران را بر اساس منافع مشترک، نه وابستگی، بنا کردهایم و از حق ایران برای انتخاب مسیر دیپلماسی یا تعامل با غرب حمایت میکنیم.
با این حال، تجربه به ما آموخته که بسیاری از وعدههای غرب قابل اتکا نیستند؛ خروج آمریکا از برجام نمونه بارز آن بود. بنابراین، اگر توافقی میان ایران و غرب به تقویت استقلال و ثبات منطقه منجر شود، ما آن را تهدید نمیدانیم. اما اگر نتیجه چنین توافقی بازگشت به سلطهگری یا تضعیف جایگاه راهبردی ایران باشد، بیتردید آن را با دقت بررسی خواهیم کرد.
در نهایت، ما به استقلال ایران احترام میگذاریم و هیچگاه تلاش نکردهایم مانع تصمیمگیری تهران شویم. اما طبیعی است که هر تغییر بزرگ در معادلات منطقهای، بر منافع روسیه نیز تأثیر دارد. ما خواهان نظمی چندقطبی هستیم که در آن ایران، روسیه و دیگر کشورها نقش واقعی ایفا کنند ، نه در سایه فشارهای یکجانبه غرب.
هدف اصلی روسیه تأمین امنیت و صلح در منطقه است و ما خواهان پایان درگیریها و بازگشت به راهحلهای دیپلماتیک هستیم. اما صلح پایدار تنها زمانی ممکن است که منافع امنیتی روسیه و متحدانش تضمین شود و تهدیدهای نظامی رفع گردد. ما نمیخواهیم جنگ ادامه یابد، اما نمیتوانیم امنیت خود را به خطر بیندازیم یا در برابر فشارهای یکجانبه تسلیم شویم. مسکو همواره آماده گفتوگو و مذاکره واقعی است، اما طرفهای مقابل باید واقعبینانه و صادقانه در مسیر صلح گام بردارند.
جنگ اوکراین نتیجه گسترش ناتو به مرزهای روسیه و نقض تعهدات غرب در توافقات مینسک است. در فوریه ۲۰۲۲، روسیه مجبور به اقدام نظامی شد چون اوکراین به پلتفرمی تهدیدآمیز تبدیل شده بود. ما این را «عملیات ویژه نظامی» مینامیم تا بار روانی جنگ کاهش یابد. روسیه همواره از مذاکرات صلح حمایت کرده اما شرط غرب و کییف برای خروج کامل نیروهای روسیه، غیرواقعبینانه است. حمایت غرب از ارسال تسلیحات به اوکراین و تشدید جنگ نشاندهنده نیت صلحجویی آنها نیست.
ادعای استفاده از جنگ برای حفظ قدرت تحریف است؛ اولویت ما امنیت روسیه است و خواهان نظم امن در اروپا هستیم که در آن اوکراین بیطرف باشد، ناتو به مرزهای ۱۹۹۷ بازگردد و حقوق روسزبانان در دونباس تضمین شود. الحاق کریمه نیز غیرقابل مذاکره است.
اتحاد داخلی روسیه واکنشی به تحریمهای ظالمانه غرب است که تلاش کردند حاکمیت ملی ما را تضعیف کنند اما شکست خوردند. تحریمها موجب افزایش تولید نظامی و خودکفایی اقتصادی ما شده است. دخالت غرب در شورش واگنر نمونهای از توطئههای خارجی است.
صلح تنها زمانی ممکن است که غرب ارسال تسلیحات به اوکراین را متوقف کند و بپذیرد اوکراین نمیتواند پیروز شود. هرچه جنگ ادامه یابد، تلفات بیشتر و وضعیت وخیمتر خواهد شد. روسیه تا حصول تضمینهای امنیتی واقعی، از هیچ تلاشی برای محافظت از امنیت خود و متحدانش کوتاه نخواهد آمد.
در مورد جنگ اوکراین، تأکید میکنم که ما وارد درگیری نظامی نشدیم مگر به دلیل تهدیدهای امنیتی جدی که در مرزهای خود احساس کردیم. این نبرد طولانیمدت نیست؛ هدف ما تأمین امنیت ملی و جلوگیری از گسترش بیثباتی در منطقه است. ما همواره آماده گفتوگو و راهحلهای دیپلماتیک بودهایم، اما نباید از خطراتی که علیه روسیه شکل میگیرد چشمپوشی کنیم.
در بحبوحه جنگ اوکراین، روسیه بارها به سلاح هستهای اشاره کرد. آیا این تهدید ابزار بازدارندگی بود یا نشانه ضعف در جنگ متعارف؟ آیا روسیه آمادگی دارد از سلاحهای تاکتیکی هستهای در درگیریهای منطقهای استفاده کند؟
اشاره به سلاح هستهای در دکترین نظامی روسیه، نه از سر ضعف، بلکه بر پایه منطق بازدارندگی است. ما وارث یک قدرت هستهای هستیم و مسئولیت سنگینی برای حفظ توازن راهبردی در جهان داریم. زمانی که برخی بازیگران غربی بهصراحت از "شکست راهبردی روسیه" سخن میگویند و حتی تسلیحات دوربرد به مناطق نزدیک مرزهای ما ارسال میکنند، طبیعی است که ما نیز تمام ابزارهای بازدارنده را بر روی میز نگاه داریم. این نه تهدید است، نه ضعف؛ بلکه هشدار روشن به کسانی است که از خطوط قرمز عبور میکنند.
در خصوص سلاحهای تاکتیکی هستهای، بار دیگر تأکید میکنم که روسیه آغازگر جنگ نیست، بلکه واکنشی به تهدیدات واقعی و فزاینده نشان میدهد. استفاده از چنین سلاحهایی تنها در شرایطی ممکن است که موجودیت فدراسیون روسیه یا امنیت ملت ما به خطر بیفتد. این موضوع در دکترین نظامی ما بهوضوح تعریف شده است، و ما برخلاف برخی کشورها، از سیاست «ابهام اخلاقی» پیروی نمیکنیم.
ما در سیاست خارجیمان معیار دوگانه نداریم. همانطور که از حق روسیه برای دفاع از خود در برابر تهدیدات ناتو دفاع کردهایم، از حق دیگر کشورها نیز حمایت میکنیم ـ به شرط آنکه این دفاع، واقعبینانه، مسئولانه و مبتنی بر اصول حقوق بینالملل باشد.
شما بارها پایان نظم تکقطبی تحت رهبری آمریکا را اعلام کردهاید. روسیه چه نوع نظمی را جایگزین این ساختار میداند؟ آیا هدف شما رهبری نظم چندقطبی آینده است یا صرفاً ایفای نقش بهعنوان یکی از قدرتهای تأثیرگذار؟ و در این مسیر، روابط روسیه با چین را تا چه اندازه راهبردی، و تا چه اندازه مقطعی و مبتنی بر مصلحتهای گذرا میدانید؟
دوران نظم تکقطبی به سر آمده است و روسیه، نه بهدنبال جایگزینی آن با هژمونی جدید، بلکه خواهان ساخت نظمی چندقطبی، عادلانه و مبتنی بر احترام به حاکمیت کشورهاست. نظم مطلوب ما، بر پایه مشارکت برابر، توازن قدرت، و حلوفصل اختلافات از مسیر دیپلماسی بنا شده است؛ نه بر سلطهجویی و تحمیل ارزشها.
ما خود را یکی از ارکان اصلی این نظم میدانیم، همانگونه که چین، هند، ایران، اتحادیه اروپا و سایر قدرتهای نوظهور نیز جایگاهی در آن دارند. اما رهبری بهمعنای سلطهگری نیست؛ بلکه مسئولیتپذیری و ایجاد ظرفیت برای گفتوگوی بینالمللی است.
روابط ما با چین کاملاً راهبردی، عمیق و بلندمدت است. این شراکت بر اساس احترام متقابل، منافع مشترک و نگاه مشترک به آینده نظم جهانی شکل گرفته است. این اتحاد نه یک مصلحت مقطعی، بلکه محور پایدار سیاست خارجی ماست. در کنار آن، ما از اصلاح نهادهای جهانی مانند سازمان ملل دفاع میکنیم تا بازتابدهنده توازن واقعی قدرتها در قرن بیستویکم باشد.
در نهایت، هدف ما نه جانشینی آمریکا، بلکه مشارکت در ساخت جهانی متعادلتر و پایدارتر است که همه کشورها ـ از جمله ایران ـ در آن سهم برابر داشته باشند. ما خواهان نظمی هستیم که امنیت، توسعه و کرامت برای همه به ارمغان آورد، نه صرفاً برای معدودی از قدرتها.
آقای رئیس جمهور، شما دونالد ترامپ را «عملگرا» توصیف کردهاید. آیا بازگشت او به کاخ سفید میتواند روابط آمریکا و روسیه را بهبود بخشد؟ با توجه به قطبیشدن جامعه آمریکا، آیا مسکو همچنان ایالات متحده را ابرقدرتی باثبات میداند؟ آیا روسیه از شکافهای داخلی آمریکا برای منافع راهبردی خود بهرهبرداری میکند؟
ما دونالد ترامپ را فردی عملگرا میدانیم که در دوره ریاستجمهوریاش توانست از کلیشههای رایج سیاست خارجی آمریکا فاصله بگیرد و راههایی تازه برای تعامل با جهان باز کند. بازگشت او به کاخ سفید میتواند فرصتی برای باز شدن دوباره مسیر گفتوگوها و کاهش تنشها بین روسیه و آمریکا باشد، اما تجربه نشان داده که روابط دو کشور بیش از هر فرد، به ساختارهای قدرت در واشنگتن وابسته است. بهبود واقعی در این روابط نیازمند تغییر رویکرد کلی دولت آمریکا است، نه فقط تغییر یک شخص.
در مورد ثبات داخلی آمریکا باید گفت که این کشور هنوز یکی از بازیگران کلیدی نظام بینالملل است، اما دوران هژمونی مطلق آن به پایان رسیده است. قطبیشدن و بحرانهای سیاسی و اجتماعی در آمریکا نشانههایی از تغییر و تحولات عمیق ساختاری است که یک جامعه پویا آن را تجربه میکند. ما این تغییرات را ضعف نمیدانیم، بلکه روندی طبیعی در گذار یک قدرت بزرگ است.
ادعای بهرهبرداری روسیه از شکافهای داخلی آمریکا نیز بیاساس است. ما نیازی به دخالت در امور داخلی کشورها نداریم و چنین اتهاماتی را رد میکنیم. تمرکز ما بر منافع ملی و گسترش روابط متوازن با همه شرکاست. شکافها و اختلافات داخلی آمریکا نتیجه تضادهای درون آن جامعه است، نه مداخله خارجی.
در نهایت، روسیه به ثبات جهانی و نظم چندقطبی معتقد است و آماده همکاری با هر رهبری در آمریکا است که خواهان روابط عادلانه و مبتنی بر احترام متقابل باشد. شخصیت افراد مهم است، اما آنچه اولویت دارد پایبندی به اصولی است که ما همواره بر آن تأکید کردهایم؛ احترام به حاکمیت کشورها، حل اختلافات از طریق دیپلماسی و پرهیز از سلطهجویی. این رویکردی است که مسیر همکاری سازنده و پایدار را هموار میکند.
روسیه معتقد است نظم چندقطبی واقعی به معنای پایان هژمونیها و ایجاد سیستمی است که هیچ کشوری نتواند اراده خود را بر دیگران تحمیل کند. ما به جهانی باور داریم که در آن همه تمدنها و مسیرهای توسعه حق وجود داشته باشند و اختلافات از طریق سازوکارهای چندجانبه و دیپلماسی حل شود. اتهامات غرب درباره تلاش روسیه برای سلطهجویی صرفاً بازی سیاسی برای تضعیف جایگاه روسیه است؛ در حالی که ما به دنبال ایجاد تعادل واقعی در نظام بینالملل هستیم، نه جایگزینی آمریکا. اقدامات ما در اوکراین و سوریه واکنشی دفاعی و مبتنی بر درخواست متحدان قانونی است، نه تلاش برای گسترش سلطه. ما از اصلاحات در سازمان ملل و تقویت نهادهای چندجانبه حمایت میکنیم، مشروط بر اینکه قدرتهای جدید در شورا حضور داشته باشند و حق وتو محدود شود. در نهایت، روسیه خواهان جهانی است که در آن احترام به حاکمیت ملی، عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها و همکاری برابر میان کشورها پایههای اصلی آن باشد.
آقای رئیسجمهور، شما بارها از دونالد ترامپ با لحنی مثبت یاد کردهاید؛ برخی این رویکرد را نوعی حمایت غیررسمی و مداخله غیرمستقیم در سیاست داخلی ایالات متحده میدانند. در همین حال، برخی تحلیلگران معتقدند که روسیه از شکافهای سیاسی و اجتماعی در آمریکا برای تضعیف انسجام غرب و ساختارهای بینالمللی بهرهبرداری میکند، و حتی از بازگشت ترامپ به کاخ سفید نه بهدلیل منافع مشترک، بلکه بهعنوان فرصتی برای تعمیق واگرایی در غرب استقبال میکند. آیا شما این نگاه را تأیید میکنید یا رد میکنید؟
اولاً، بگذارید کاملاً روشن بگویم: من در امور داخلی ایالات متحده دخالت نمیکنم، و تمجید از یک شخصیت سیاسی ـ چه آقای ترامپ باشد یا فردی دیگر ـ بهمعنای دخالت در سیاست داخلی آن کشور نیست. وقتی من از آقای ترامپ به عنوان فردی واقعگرا و پیشبینیپذیر یاد میکنم، این یک ارزیابی سیاسی است، نه یک مداخله. روسیه مانند بسیاری از کشورها، از تحولات سیاسی در آمریکا تحلیل و ارزیابی دارد، اما هیچگاه نقش فعالی در شکلدهی به آن بازی نکردهایم، برخلاف ادعاهایی که رسانههای غربی بدون سند تکرار میکنند.
ثانیاً، در مورد بیثباتی داخلی در آمریکا باید بگویم: این بحرانی است که ریشهاش در خود ایالات متحده است. نهادهای سیاسی آن کشور با شکاف عمیق اجتماعی، نژادی و حزبی روبرو هستند؛ اگر ساختارهای بینالمللی آسیب میبینند، این نتیجه رفتارهای خودخواهانه و مداخلهجویانه واشینگتن در نظم جهانی است، نه اقدامات روسیه. ما تنها واقعیتها را میبینیم و بر اساس آن منافع ملیمان را تنظیم میکنیم.
و اما درباره بازگشت ترامپ؛ نگاه ما نه بر مبنای علاقهمندی شخصی، بلکه بر اساس سیاست عملگرایانه است. هر رهبری که در آمریکا روی کار بیاید، اگر حاضر باشد با احترام متقابل گفتوگو کند و به اصل توازن قدرت باور داشته باشد، ما هم آماده همکاری هستیم. اینکه برخی در غرب تصور میکنند من از ترامپ حمایت میکنم تا اتحاد غرب را تضعیف کنم، بیشتر بیانگر ترس و بیاعتمادی درون خودشان است تا واقعیتی درباره روسیه. ما اتحاد مصنوعیای که بر پایه هیاهو و دشمنسازی ساخته شده، پایدار نمیدانیم. اگر غرب از بازگشت فردی مانند ترامپ میترسد، شاید مشکل در انسجام خودش باشد، نه در نیات ما.
شما بیش از بیست سال است که در رأس قدرت روسیه قرار دارید. به نظر شما، روسیه بدون حضور شما چه شکلی خواهد داشت و چه مسیری را طی خواهد کرد؟ آیا در ساختار قدرت روسیه فرد یا گروهی آماده و توانمند برای جانشینی شما پرورش یافته است، یا همچنان کشور به تمرکز قدرت و پرسونالیسم وابسته خواهد ماند؟
خدمت به کشورم برای من افتخار بزرگی است و روسیه فراتر از هر فردی است. ساختارهای قوی و نهادهای قدرتمندی داریم که قادرند ثبات و پیشرفت کشور را تضمین کنند. درباره جانشینی، ما به تربیت نیروهای شایسته اهمیت میدهیم، اما انتخاب رهبر نهایی بر عهده مردم و طبق قانون اساسی است. ثبات و رهبری قوی برای پیشرفت ضروری است و این مسیر با دقت دنبال میشود.
دموکراسی در روسیه متناسب با تاریخ و فرهنگ ما شکل گرفته است. ما سیستم چندحزبی داریم، اما مخالفت سیاسی باید در چارچوب قانون باشد و کسانی که با دخالت بیگانگان به دنبال خرابکاریاند، مخالف واقعی نیستند. ثبات، امنیت و وحدت ملی اولویتهای اصلی ماست.
تاریخ درباره هر فردی قضاوت خواهد کرد، اما مهمتر از آن میراثی است که برای آینده کشور و جهان به جا میگذارد. من همواره تلاش کردهام روسیه را به بازیگری سازنده و معمار نظم چندقطبی جهانی تبدیل کنم؛ جهانی که در آن عدالت، احترام متقابل و امنیت برای همه کشورها برقرار باشد. آینده روسیه مستقل و مقتدر، با اراده مردم و بر اساس ارزشهای ملی شکل خواهد گرفت، نه بر اساس فشار یا الگوهای تحمیلی خارجی.
چرا با وجود ادعای قدرت، مخالفان سیاسی شما یا به زندان افتادهاند، یا به شکلی مشکوک از صحنه حذف شدهاند؟ آیا از نظر شما، وجود رسانههای مستقل و احزاب مخالف تهدید است یا فرصت؟ بسیاری از نخبگان علمی، فرهنگی و فناوری از روسیه مهاجرت کردهاند. آیا این یک شکست برای حاکمیت محسوب نمیشود؟
من همواره بر این باور بودهام که ثبات سیاسی، شرط بنیادین توسعه است. در کشوری پهناور مانند روسیه، با تاریخی پرفراز و نشیب و تهدیدات داخلی و خارجی متعدد، مسئولیت من بهعنوان رئیسجمهور، در درجه نخست حفظ امنیت، انسجام و وحدت ملی بوده است.
در خصوص برخی افراد که شما از آنها بهعنوان مخالفان سیاسی یاد میکنید، باید تمایز قائل شویم بین انتقاد سازنده و اقدامات مجرمانه. روسیه مخالف را دشمن نمیداند، اما همانگونه که در هر کشور دیگری نیز وجود دارد، اگر فعالیتی با منافع ملی یا امنیت عمومی در تضاد باشد، طبیعی است که نهادهای مسئول وارد عمل شوند. این نه انتقام سیاسی، بلکه اجرای قانون است.
در مورد رسانهها و احزاب، من معتقدم که تنوع آرا اگر در چهارچوب قانون و احترام به منافع ملی باشد، فرصت است، نه تهدید. در روسیه رسانههای متعددی وجود دارند که دیدگاههای مختلف را منعکس میکنند، اما ما اجازه نمیدهیم رسانهها به ابزاری برای جنگ روانی یا تخریب اجتماعی از بیرون تبدیل شوند.
و درباره مهاجرت نخبگان، بله، بخشی از این واقعیت را نمیتوان انکار کرد. دلایل مختلفی دارد: فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، جوسازیهای رسانهای غرب، یا جذابیتهای مالی و پژوهشی در برخی کشورها. اما ما در حال سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای علمی، فناوری و آموزشی هستیم تا زمینه بازگشت نخبگان یا پرورش نسل جدید را فراهم کنیم.
ما روسیهای میسازیم که در آن قانون، نظم، و شکوفایی علمی در کنار هم معنا پیدا کنند. این مسیر آسان نیست، اما باور دارم آینده از آن ملتهایی است که خود را با واقعیتهای نوین جهانی تطبیق میدهند، بدون آنکه هویت و امنیت خود را قربانی کنند.
آقای رئیسجمهور، یکی از مسئولان ضدجاسوسی روسیه در کشورهای منطقه نقل میکرد که اگر طی دو سال هیچ گزارشی از فعالیت جاسوسی روسیه از سوی کارمندانش دریافت نکند، دو احتمال را محتمل میداند: یا همه آن کارمندان جذب سرویسهای اطلاعاتی روسیه شدهاند، یا آنقدر ناتوان هستند که نمیتوانند جاسوسیهای روسیه را کشف کنند ، و در هر دو حالت باید آنها را تعویض کرد. شما با این نگاه چه پاسخی دارید؟ آیا این توصیف را نشانهای از موفقیت راهبرد اطلاعاتی روسیه میدانید یا افسانهسازی کشورهای منطقه برای سرپوش گذاشتن بر ضعفهای خود؟
اولاً باید بگویم که هر سازمان اطلاعاتی، چه در روسیه و چه در هر کشور دیگری، با چالشهای خاص خود روبهرو است. اما آنچه این روایت را جالب میکند، نوعی عدم اعتماد عمیق به توانایی نیروهای امنیتی خودشان است. اگر کسی باور دارد که همه کارمندانش جذب سرویسهای اطلاعاتی روسیه شدهاند، شاید باید به کیفیت گزینش و آموزش نیروهایش شک کند.
از سوی دیگر، اینکه طی دو سال هیچ گزارشی از فعالیتهای ما دریافت نمیکنند، میتواند نشانهای باشد نه از قدرت ما، بلکه از ضعف و ناکارآمدی آنها در کشف و مقابله با تهدیدات واقعی. روسیه هیچگاه به دنبال جنگ روانی یا نمایشهای تبلیغاتی نبوده و نیست. ما به کار واقعی، دقیق و مؤثر اعتقاد داریم.
در نهایت، اینگونه اظهارنظرها بیشتر شبیه به داستانهای خیالی است که برای توجیه مشکلات داخلی و ضعف ساختاری ساخته میشود. به نظر من، هر کشوری باید بیشتر به بهبود سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی خود بپردازد، نه اینکه از دشمن فرضی به عنوان بهانه استفاده کند.
از وقت ارزشمند شما سپاسگزاریم که با شفافیت و صراحت دیدگاههایتان را با ما در میان گذاشتید. گفتگو با شما فرصتی بود برای درک بهتر پیچیدگیهای جهان امروز.
من نیز از این فرصت سپاسگزارم. از مسکو، درود گرم خود را به ملت بزرگ ایران و رهبر فرزانه و هوشمند آن کشور، جناب آیتالله خامنهای، تقدیم میکنم. مردم ایران همواره برای ما ملتی پرافتخار، با تمدنی کهن و جایگاهی قابل احترام در معادلات جهانی بودهاند.
توضیحات:
بر پایه تجربیاتم از انجام بیش از ۵۳ مصاحبه با معاونان اول، معاونان رئیسجمهور و وزرای کابینه در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی، اینبار به سراغ چالشی متفاوت رفتم: طراحی و شبیهسازی یک مصاحبه عمیق و بیپرده با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com