گروه سیاسی: دکتر سجادی پناه نوشت: در مرز باریک میان شجاعت و بیتدبیری، گاه تصمیمی ناپخته میتواند هزینهای جبرانناپذیر برای امنیت ملی به همراه داشته باشد. در بسیاری از کشورهای جهان، برگزاری جلسات کابینه در شرایط بحرانی در پناهگاههای امن و با تدابیر حفاظتی شدید، نشانهای از ترس نیست، بلکه تجلی عقلانیت و درک عمیق از الزامات فرماندهی در زمان بحران است.
به گزارش بولتن نیوز برای نمونه، پس از حملات ۱۱ سپتامبر، دولت آمریکا بلافاصله مسئولان ارشد خود را به مراکز فرماندهی مخفی منتقل کرد. در رژیم صهیونیستی، طی عملیاتهای نظامی در غزه، فرماندهان در اتاقهای عملیاتی مستقر در عمق ۴۰ متری زمین تصمیمسازی میکنند. در روسیه، پس از حملات پهپادی اوکراین، مقامات ارشد از حضور بیپروای عمومی پرهیز کردهاند. رهبران کره شمالی نیز در شرایط تهدید، بهکلی از انظار عمومی ناپدید میشوند تا زنجیره فرماندهی حفظ شود. در این کشورها، اصل بر حفظ توان تصمیمگیری و بقاء ساختار فرماندهی است؛ نه نمایش حضور در میدان.
در ایران اما گاهی نوعی نگاه افراطی به "مردمیبودن" و "شجاعت"، موجب میشود که مسئولان ارشد در موقعیتهایی ظاهر شوند که نه تنها فاقد توجیه امنیتی است، بلکه میتواند آنان را به اهدافی آسیبپذیر در نبردهای نامتقارن بدل سازد. در مراسم عمومی یا راهپیماییها، حضور برخی چهرههای کلیدی نه با منطق مدیریت بحران، بلکه در واکنش به فشار رسانهای و هراس از برچسبهایی چون "ترس"، "ضد انقلابیبودن" یا "فاصله گرفتن از مردم" توجیه میشود.
در حالی که در کشورهای دیگر، در وضعیت بحرانی مردم به پناهگاه هدایت میشوند، در کشور ما گاهی حضور مسئولان در میان مردم بهمنزله تزریق روحیه مقاومت تلقی میشود. اما واقعیت آن است که بهخطر انداختن چهرههای کلیدی، صرفاً برای پاسخ به فضای رسانهای، نه نشانه شجاعت، بلکه مصداقی از بیتدبیری و تهدید مستقیم علیه ساختار امنیت ملی است.
بررسی تطبیقی با دیگر کشورها نشان میدهد که در جنگهای ترکیبی و شرایط بحرانی، شجاعت حقیقی در تصمیمگیری هوشمندانه، تداوم فرماندهی و حفظ خطوط حیاتی مدیریتی جلوه میکند، نه در حضور نمایشی در میدان. هنگامی که یک مسئول صرفاً برای فرار از قضاوت رسانهای در معرض تهدید قرار گیرد، عملاً به «هدف آماده» دشمن تبدیل شده است؛ امری که در دکترین جنگ ترکیبی از آن بهعنوان خطای محاسباتی دشمن یاد میشود.
اصرار برخی مسئولان بر نمایشهای میدانی برای اثبات مردمیبودن، در فضای جنگ نامتقارن میتواند به نقطهضعف راهبردی کشور بدل شود. در صورتی که به چنین چهرهای آسیبی وارد شود، ماجرا نه تنها به بحرانی امنیتی، بلکه به شکستی رسانهای بدل خواهد شد و افکار عمومی را به شدت متأثر خواهد کرد.
در جنگ نامتقارن، دشمن نیازی به لشکرکشی یا حمله نظامی ندارد؛ کافیست یک چهره نمادین را هدف بگیرد تا ضربهای سهمگینتر از یک عملیات نظامی وارد کند. در چنین شرایطی، بازنگری جدی در الگوهای حفاظتی، ارتقاء فرهنگ امنیت ملی و مقابله با شجاعتسازیهای رسانهای، از الزامات بنیادین حفظ اقتدار ملی است.
پیوست تحلیلی | تعریف جنگ نامتقارن:
جنگ نامتقارن، نبردی است که در آن طرف ضعیفتر – مانند رژیم صهیونیستی – از مسیر رویارویی مستقیم وارد نمیشود، بلکه با بهرهگیری از ابزارهای خلاقانه، پنهان و روانی مانند عملیات رسانهای، جنگ سایبری، نبرد روایتها و هدفگیری نمادها، میکوشد تا برتری دشمن را خنثی کند. در این مدل جنگ، گاه یک تصویر یا روایت، اثری عمیقتر از یک حمله موشکی دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com