کد خبر: ۸۱۷۳۴۲
تاریخ انتشار:
برشی از یک کتاب / ۸۴

چرا فقر؟ اثری از احمد شربیانی

تمدن بشر ذره ذره و گام به گام توسط متفکران و مردم جهان پدید آمده و توسط دانشمندان از قرن سیزدهم به بعد جمع بندی و فرموله شده و بعد از رنسانس به اوج خود رسیده تا ثابت شود که تاثیر دانشمندان و متفکران در تکامل جهان بیش از فرمانروایان و جهانگشایان بوده است.

گروه فرهنگی: تمدن بشر ذره ذره و گام به گام توسط متفکران و مردم جهان پدید آمده و توسط دانشمندان از قرن سیزدهم به بعد جمع بندی و فرموله شده و بعد از رنسانس به اوج خود رسیده تا ثابت شود که تاثیر دانشمندان و متفکران در تکامل جهان بیش از فرمانروایان و جهانگشایان بوده است.

چرا فقر؟ اثری از احمد شربیانی

به گزارش بولتن نیوز، قرن بیستم با همه شکوفایی حیرت انگیز در علوم و تکنولوژی به لحاظ وقوع دو جنگ بزرگ جهانی و در زیر خط فقر قرار دادن بیش از نیمی از جمعیت جهان و یک طرفه کردن جریان سود و سرمایه به نفع فقط ۳ درصد از مردم جهان کارنامه قابل قبولی از خود به جای نگذاشته است.

دموکراسی ناآگاهانه ممکن است عامل رشد دیکتاتوری شود. لذا برای رسیدن به دموکراسی آگاهانه پیش نیازهای ذیل لازم است:
۱- وجود احزاب مستقل
۲- وجود جراید مستقل
۳- وجود پارلمان و مجلس مستقل و مقتدر
۴- وجود خانواده های معتدل و باسواد
۵- وجود آموزگاران و استادان دلسوز

وجود فرهنگ اجتماعی صحیح که راستی و درستکاری و صداقت را به همراه داشته باشد و سرلوحه زندگی اجتماعی قرار دهد. انسان سالم و تحصیل کرده که در محیط امن رشد و تحصیل کرده باشد، نه تنها مشکل خود بلکه می تواند مشکل اطرافیان و حتی مشکل یک جامعه را حل کند.

در جهان امروز برای هر محصول و مقوله ای انواع و اقسام استانداردها و ایزوها تدوین شده. فقط در مورد حکومت کردن است که هیچ استانداردی وجود ندارد.

دموکراسی یک مفهوم فرهنگی و اجتماعی است و با تغییر یک نفر یا لشگرکشی به دست نمی آید؛ بلکه باید طرز فکر و عملکرد اجتماعی عمیقا متحول شود.

سیاستمداران و دولتمردان طی قرن های گذشته همواره در خدمت سرمایه بوده اند. بدین جهت نتوانسته اند در اقتصاد سیاسی جهان توازن و تعادل لازم ایجاد کنند.

باید متوجه بود در جهانی که ما زندگی می کنیم نزدیک به سه میلیارد نفر از همین جهانیان در زیر خط فقر زندگی می کنند. پس جهانی شدن را باید از چند دیدگاه مورد مطالعه قرار دهیم:
جهانی شدن از دیدگاه اقتصادی
جهانی شدن از دیدگاه فرهنگی

۱- پول و ثروت خود به خود چیز بدی نیست؛ فقط نحوه به دست آوردن و هزینه کردن آن است که به پول و ثروت ماهیت خوب یا بد می دهد.

۳- همچنانکه هیچ دانشمندی دانش خود را در انحصار خود قرار نمی دهد هیچ سرمایه داری نیز نمی تواند سرمایه اش را فقط در انحصار خود نگه دارد‌. به عبارتی مجبور است آن سرمایه را برای اشتغال زایی و ایجاد ارزش افزوده به کار گیرد.

۶- در دنیا هیچ کس فقیر زاده نمی شود و هر کسی در روز تولد دارای ثروت گرانبهایی از زمین و ذخایر و منابع آن می شود. این هدیه ای است که خداوند در روز تولد به هر کسی اعطا می کند و کسی را فقیر و بی چیز نمی آفریند. این انسان ها هستند که با استثمار دیگران ثروت و دارایی تنها را به دست می آورند.

۷- رشد فرهنگی و اجتماعی و اخلاقیات در قرن بیستم هماهنگ و مترادف با رشد و تکنولوژی نبوده و خیلی ضعیف تر و عقب مانده تر از تکنیک است.

۹- هیچ فکر کرده اید که کمونیسم با ایده ماتریالیسم پا گرفت و رشد کرد و به خاطر اقتصاد آزاد فروپاشید و درهم ریخت. یعنی هر دو مورد ریشه اقتصادی داشت؟.

۱۴- اقتصاد لیبرالیسم فقط ۳ درصد مردم جهان را خوشبخت کرد.

(نام کتاب:چرا فقر؟/مولف:احمد شربیاتی/تعداد صفحات:۱۸۸صفحه/سال انتشار چاپ اول:۱۳۹۵/ ناشر:انتشارات آدمیت)

مطالب مرتبط

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین