کد خبر: ۸۱۰۳۰۱
تاریخ انتشار:
برشی از یک کتاب‌/ ۴۷

گریز از ایمان و گریز از عمل، اثری از متفکر شهید استاد مرتضی مطهری

گریز از ایمان و گریز از عمل" عنوان ده جلسه سخنرانی استاد شهید آیت الله مطهری است که در سال ۱۳۵۳ هجری شمسی در مسجد جلیلی و مسجد ابوالفضل تهران ایراد شده است.

گروه فرهنگی: گریز از ایمان و گریز از عمل عنوان ده جلسه سخنرانی استاد شهید آیت الله مطهری است که در سال ۱۳۵۳ هجری شمسی در مسجد جلیلی و مسجد ابوالفضل تهران ( هر کدام پنج جلسه) ایراد شده است و البته فقط هفت جلسه از ده جلسه مذکور در دست است که تنظیم شده آن، کتاب موجود را تشکیل می دهد.

به گزارش بولتن نیوز، استاد شهید در این مباحث به مسئله ایمان و عمل از نگاه جدیدی پرداخته اند و گریزگاه ها از ایمان را که بیشتر در دنیای اروپا مطرح بوده و گریزگاه ها از عمل را که بیشتر در جهان اسلام مطرح بوده است ذکر و تشریح کرده اند که حاوی مطالب نغز و بدیع فراوان است و گرچه تاریخ این مباحث به سال ۱۳۵۳ بازمی گردد ولی گویی برای امروز ما بیان شده است و سبک بیان و محتوای آن به گونه ای است که به تعبیر امام خمینی(ره) برای عارف و عامی سودمند و فرحزاست.

گریز از ایمان و گریز از عمل، اثری از متفکر شهید استاد مرتضی مطهری

(علامه شهید استاد مطهری:) آیا به طور کلی ایمان یک ضرورت در زندگی بشر و در جامعه بشری است، یعنی یک امر لابد منه است و چاره ای از آن نیست و یا به صورت یک ضرورت و لااقل یک ضرورت دائم در زندگی بشر وجود ندارد؟

در این که ایمان یک ضرورت است اجمالا احدی تردید نمی کند؛ یعنی تمام مکتبها ضرورت ایمان را لااقل به عنوان یک ضرورت موقت یعنی برای یک مرحله از مراحل زندگی بشر تصدیق می کنند و اگر چنین ضرورتی در کار نبود محال بود که ولو در یک مرحله از مراحل تاریخی، بشر گرایش ایمانی داشته باشد و حال آنکه تاریخ نشان می دهد که در گذشته بشر ایمان مذهبی نقش اساسی داشته و مانند یک امر ضروری و به شکل یک ضرورت در زندگی بشر حکمفرما بوده است...

از سه چهار قرن پیش یعنی از قرن شانزدهم نهضتی در جهان بپا شد به نام نهضت اصالت العلم یا سیانتیسم و این نهضت اگرچه نهضتی بود علمی و فرهنگی ولی این تفاوت را با سایر نهضتهای علمی که قبلا در جهان رخ داده بود داشت که در معنی، نوعی نهضت ضد ایمان و به عبارت دیگر گریز از ایمان بود. این نهضت که علم را به صورت یک بت برای بشر درآورد، به این معنی بود که علم مشکل گشای تمام مشکلات بشر است؛ همه مشکلات بشر را قدرت جادویی علم حل می کند و هیچ مشکلی از مشکلات اجتماعی بشر نیست که با سر انگشت علم حل نشود.

این مطلب هم قابل بحث و تحقیق است که آیا تنها چیزی که برای بشر قابل بحث و تحقیق است موجودات محسوس و قابل تجربه است و تنها آن علمی علم است که متکی به محسوسات و تجربیات باشد؟ این یک بحث فلسفی است و از بحثهای ما خارج است. هم این جنبه و هم آن جنبه- که همه مشکلات بشر را علم حل می کند و این بیشتر مطرح بود- هر دو نوعی گریز از ایمان بود زیرا اولا اساس ایمان به معنی خاص دینی و مذهبی، ایمان به غیب و نهان و به ماوراء پرده محسوسات است.‌ اگر بنا بشود که انسان جز محسوس و تجربی چیزی را نپذیرد معنایش این است که به طور کلی باید یک خط دور قلمرو ایمان کشیده شود.

ثانیا ( با اعتقاد به حلال مشکلات بودن علم) عملا دیگر ضرورتی برای ایمان حس نمی شد، برای اینکه طبق این نظریه مشکلی در زندگی بشر نیست که علم آن مشکل را حل نکند و نیاز به این باشد که ایمان بیاید آن را حل کند...اگر....علم می توانست همه مشکلات بشر را حل کند و تمام مشکلاتی را که در گذشته با سرپنجه دین و ایمان حل می شد در قلمرو خودش می گرفت...و می توانست مشکلات را عملا حل کند، محال و ممتنع بود که امروز از ایمان در روی زمین نشانه ای می بود؛ لااقل تا آنجا که علم رفته است، دیگر از ایمان خبری نبود، چون ایمان می شد یک موجود زاید و حذف شدنی. ولی این کار نشد به دلیل اینکه(آن نظریه) اشتباه بود یعنی از علم و مشکل گشایی علم چیزی خواستند بیش از آنچه که در شان علم بود.

بحث ما در باره گریز از ایمان بود. رسیدیم به اینجا که برای جانشین سازی ایمان و فرار از ایمان، پناهگاهی فرض شد به نام علم و عده ای از قرن شانزدهم میلادی به بعد معتقد شدند که تمام مشکلات بشر با سرانگشت علم حل می شود. ولی این تز شکست خورد. تز دیگری پیدا شد که خواست چیزی غیر از علم را به جای ایمان بنشاند و آن کار و خصلت و خاصیتی را که در گذشته از ایمان می خواستند، از آن چیز بگیرند و آن فلسفه بود.

فلسفه انسانی، فلسفه حقوق بشر، ایمان به این که بشر دارای یک ارزش ذاتی و یک حیثیت ذاتی است و باید در تعلیم و تربیت ها انسان ها را از کودکی به احترام و ارزش انسان تربیت کنیم و.......و به تعبیر مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر به " حیثیت ذاتی انسان" پی ببرند و ایمان پیدا کنند؛ و عملا دیدیم که این فلسفه قبل از آن که جهانگیر و در جهان تبلیغ شود، از طرف خود صادرکنندگان این اعلامیه ها بیش از دیگران نقض شد به طوری که یک کاغذ پاره در دستها باقی ماند و همه مردم دنیا این اعلامیه ها را از طرف نشردهندگان آن که همان استعمارگران جهان بودند جز یک نیرنگ چیز دیگری تلقی نکردند و امروز هم جز یک ابزار در دست ستمگران بشر چیز دیگری از آن باقی نمانده است.

پیدایش افکاری نظیر افکار آگوست کنت- که در کتابهای تاریخ فلسفه فارسی خود ما مثل سیر حکمت در اروپای فروغی هم هست- از یک طرف گریز از ایمان بود و از طرف دیگر جبرا کشیده شدن به سوی ایمان، یعنی تقلید کردن و کپیه کردن آن چیزهایی که پیغمبران آورده اند ولی منهای معنویتی که پیغمبران آورده اند و به مکتب آنها روح و معنی داده.

دین مقدس اسلام بر دو پایه ایمان و عمل بنا شده است. یعنی سعادت و کمال بشر را منحصرا در این دو چیز می داند. اگر یکی از این دو خراب بشود سعادتی برای بشر نخواهد بود چه رسد به این که هر دو پایه خراب بشود.

( گریز از ایمان و گریز از عقل/ مولف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری/ تعداد صفحات: ۱۷۶ صفحه/ سال انتشار: ۱۳۹۸/ ناشر: انتشارات صدرا)

مطالب مرتبط

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین