پس از حوادث یک سال اخیر در جغرافیای جهان اسلام و به خصوص در خاورمیانه و شاخ افریقا، خطر گسترش الگوی جمهوری اسلامی برای این کشورها و به تبع آن شدت یافتن خوی استکبار ستیزی علیه آمریکا و غرب بوجود آمد و به همین سبب مدتی است که رسانه های وابسته به سرمایه داری جهانی در تلاش هستند تا الگوی ترکیه را به عنوان آلترناتیو در برابر جمهوری اسلامی برای کشورهای در آستانه تغییر مطرح سازند تا شاید به خیال خود مجبور به پرداخت هزینه های سنگین مقابله با اسلام ناب محمدی نگردند.
از این رو به مصاحبه با جناب آقای «رحمت الله فلاح» کارشناس مسایل اوراسیا و ترکیه پرداختیم تا خلاهای موجود در نظام سیاسی ترکیه و علت اشتیاق غربی ها به این الگو مورد بررسی قرار گیرد.
بولتن: مدتی است که پس از گسترش موج بیداری اسلامی، کشورهای غربی و رسانههای وابسته به آن سعی دارند که ترکیه را به عنوان الگوی دولت سازی جدید به جای جمهوری اسلامی مطرح کنند. به نظر شما علت اشتیاق غربی ها به این الگو چیست؟واقعیت این است که ترکیه قبل از قدرتیابی حزب عدالت و توسعه تمایل چندانی برای ورود به مسائل خاورمیانه و جهان اسلام نداشت و جهتگیری سیاست خارجی این کشور بیشتر در راستای پیوستن به اتحادیه اروپا قرار داشت و تلاش میکرد هنجارها و سیاستهای هنجاری اتحادیه اروپا را در جامعه خود نهادیه کند تا اینکه تمایزهای خود را با مبانی رفتاری اتحادیه اروپا به حداقل برساند. امری که در نهایت منافع ملی ترکیه را تامین نکرد و جامعه ترکیه با بیش از 98 درصد جمعیت مسلمان و احساس مسئولیتپذیری در قبال مسلمانان جهان، انزوای در محیط هویتی خویش را شاهد بود. تا اینکه حزب عدالت و توسعه با پیروی از مبانی هویتی ملت خویش توانست در سپهر عمومی ترکیه به یک بازیگر قدرتمند و تاثیرگذار تبدیل شود. در واقع، این حزب و ایدئولوگهای آن مبانی فکری و معرفی خویش را از انقلاب اسلامی ایران و اندیشههای حضرت امام (ره) الهام گرفتهاند و با گذر زمان در روند سیاستورزی با مولفهها و شرایط بومی آن را به یک پارادایم بومی تبدیل کردند. در واقع، محتوا و تبار اندیشهای این حزب مخالفتی با الگوی انقلاب اسلامی ایران ندارد، اما نتوانسته شاخصههای یک الگوی مقبول و تئوریزه شده را در جهان اسلام به نمایش گذارد. اولویت سیاست خارجی ترکیه همواره پیوستن به اتحادیه اروپا بوده است و تمام هنجارها و قواعد اجتماعی-سیاسی در این کشور بر این اساس شکل میگیرند که چگونه اتحادیه اروپا به عنوان یک باشگاه مسیحی، ترکیه را به عنوان یک عضو بپذیرد.
عامل دیگر این است که در درون ترکیه سیاست ورود به مسائل خاورمیانه و کشورهای اسلامی با چالش جدی از طرف احزاب و طیفهای مختلف رو به روست؛ یعنی بخشی از بدنه اجتماعی سکولار در جامعه و ارتش معتقدند که ترکیه به جای هزینه کردن در مسائل جهان اسلام باید همواره در مسیر همسویی و ادغام در مجموعه امنیتی-سیاسی غرب حرکت کند که این مساله اساسا قابلیت و ظرفیت برای الگو شدن در میان کشورهای اسلامی را با چالش رو به رو میکند. در واقع، این حزب جلوههایی از اندیشه سیاسی اخوانالمسلمین را نیز از آغاز تا به امروز به نمایش گذاشته است.
بولتن: بنابراین ماهیت سکولار و لائیک ترکیه، برای غرب جذابیت ایجاد میکند و بر اساس همین ماهیت غرب بهتر توانسته است با ترکیه ارتباط برقرار کند؟ امروزه نیروهای مقاومت در جهان اسلام که علیه حاکمیت مستبد خویش خیزش کردهاند، به دنبال الگویی هستند که در آن شاخصههای ستیزش با استعمار و صهیونیسم وجود داشته باشد و به نوعی تاکید بر هویت اسلامی به عنوان مبنای حکومتسازی را در اولویت قرار دهد؛ امری که در الگوی مد نظر حزب عدالت و توسعه به شکل واقعی نمود نیافته و حتی عکس آن نیز دیده شده است. به همین جهت غرب ترجیح میدهد الگوی ترکیه را که بیشتر در فضای تمدنی غرب سیر میکند بر الگوی استکبارستیزی و صهیونیسمستیزی جمهوری اسلامی ایران ترجیح دهد.
بنابراین دو الگوی جمهوری اسلامی و ترکیه دارای تفاوت نظری و کاربردی است؛ الگوی ترکیه بر مبنای تعاملگرایی با غرب و مدارا با رژیم صهیونیستی شکل گرفته و حاوی پیام برای جهان اسلام نیست، اما الگوی جمهوری اسلامی حاوی یک پیام و رسالت جدی برای جهان اسلام و بشریت است. بدون اغراق جمهوری اسلامی ایران در حوزه قدرت نرم در سطح یک ابرقدرت جهانی است.
بولتن: در کنار این مسائل شاهد یک بام و چند هوای سیاست خارجی ترکیه هستیم؛ از طرفی در طول جنگ های سی و سه روزه ترکیه کاملا سکوت می کند اما به محض کشته شدن چند فعال حقوق بشر ترک، سفیر رژیم صهیونیستی از خاک ترکیه اخراج میشود و حتی در برابر بلوک غرب و شرق هم شاهد این دوگانگی هستیم، از طرفی با استقرار سپر موشکی ناتو در خاک ترکیه موافقت می شود و از طرف دیگر با روسیه وارد قرارداد نظامی می شود! توجیه این یک بام و چند هوا چیست؟سیاست خارجی ترکیه از 2003 تا 2011 سه مرحله را پشت سر گذاشته است. مرحله نخست، از سال 2003 تا 2006 است که حزب حاکم تلاش میکرد به مسائل داخلی ترکیه و روند قدرتگیری خود و نیز ساماندهی اقتصادی کشور بپردازد. مرحله دوم، از سال 2006 تا 2010 است که سیاست تنشزدایی با همسایگان مطابق سیاست به صفر رساندن مشکلات با همسایگان را در پیش گرفت. مرحله سوم، از سال 2010 به بعد که حزب حاکم در همهپرسی قانون اساسی پیروز شد، رویکرد ترکیه به مسائل جهان اسلام و خاورمیانه جلوههایی از مدیریت را در سیاست خارجی خود نشان داد. در حال حاضر، ترکیه سیاستی چندوجهی را در پیش گرفته و تلاش میکند ظرفیتهای ژئوپولیتیک خود را به حداکثر برساند و در این رویکرد دشمنی بنیادین با رژیم صهیونیستی ندارد، بلکه نسبت به سیاستها و رویکردهای این رژیم رویکردی انتقادی اتخاذ کرده است و به نوعی تمایل دارد با حفظ «فاصله ثابت» روابط خود را با جهان اسلام و کشورهای عربی تنظیم کند. این در حالی است که رویکرد جمهوری اسلامی در قبال رژیم صهیونیستی با تضاد اعتقادی بنیادین همراه است.
بولتن: به نظر می رسد ترکیه با این امتیازدهی و امتیازگیری در حال کسب وجاهت است تا مسیر خود را برای پیوستن به اتحادیه اروپا هموار کند، به نظر شما ترکها همچنان سودای پیوستن به اتحادیه اروپا را در سر دارند؟ میتوان گفت همواره الحاق به اتحادیه اروپا برای ترکیه از الویتهای استراتژیک محسوب میشود؛ هرچند در سالهای اخیر این رویکرد با انتقاد اساسی بخشی از جامعه ترکیه رو به رو شده است. در نوشتههای احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه که نگارنده مانفیست سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه نیز هست، الحاق به اتحادیه اروپا، اولویت راهبردی سیاست خارجی ترکیه را تشکیل میدهد و ترکیه تاکنون از 13 هزار صفحهای که در اجلاس کپنهاک برای پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مقرر شده، حدود شش هزار صفحه را اجرایی کردند و همواره خود را به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با هنجارهای اتحادیه اروپا هماهنگ میکند.
به همین دلیل بخشی از اقدامات ترکیه در بحرانهای خاورمیانه در چارچوب راهبردی غرب و اتحادیه اروپا صورت میگیرد تا ترکها پتانسیل ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک خود را به عنوان عامل امتیازگیری به نمایش گذارد و ورود آن به مسائل جهان عرب از جمله سوریه و برنامه هستهای ایران در این چارچوب قابل تفسیر است.
بولتن: مسالهای که این روزها مجددا چند وجهی سیاست خارجی ترکیه را نشان داد، اجلاس دوستان سوریه با حضور کشورهایی نظیر ایالات متحده بود، تحلیل شما از این نشست و اقدام جمهوری اسلامی مبنی بر تعلل انتخاب ترکیه برای ادامه مذاکرات چیست؟انتظاری که از ترکیه و حزب عدالت و توسعه و به خصوص شخص اردوغان در شرایط فعلی میرفت این بود که ترکیه بازی در چارچوب اهداف غرب را پیش نبرد، بلکه در چارچوب نظامهای امنیتی منطقهای تعریف کند. ترکیه میتوانست در همکاری با ایران، عراق و سوریه و حتی عربستان بسیاری از مسائل را در سطح منطقهای و به نفع جهان اسلام حل و فصل کند، اما به نظام امنیتی منطقه بیتوجهی کرد. واکنش ایران نیز در این تاخیر، منطقی بود چرا که ایران میخواست این را نشان دهد که اگر ترکیه در چارچوب راهبردی غرب عمل کند، نمیتواند میانجی مطمئنی به ویژه در موضوع هستهای برای ایران در برابر غرب باشد.
بولتن: ارزیابی شما نسبت به آینده روابط میان ایران و ترکیه چیست؟به باور من روابط ترکیه و ایران فی نفسه میتواند روابطی دوستانه و مبتنی بر همکاری در فضای تمدنی- اسلامی باشد و رقابتهای ژئوپلتیک نیز طبیعی است، اما این رقابت هیچوقت پرشدت نیست و قابلیت مدیریت را داراست. حزب عدالت و توسعه نیز این قابلیت را دارد که در کنار ایران وزن جهان اسلام را در سطح بازیهای بینالمللی افزایش دهد.
هدف جهان غرب به رهبری امریکا این است که ترکیه را از ایران دور نگاه دارند، اما ترکها باید به اهمیت ژئوپولتیک ایران بیشتر توجه کنند و در سیاستورزی خود این نکته را مد نظر قرار دهند که در کنار ایران میتوانند نظام امنیتی منطقه را به نفع جهان اسلام شکل دهند.
همچنین خوانندگان محترم می توانند جهت کسب اطلاعات کامل پیرامون مسایل اوراسیا و ترکیه به وبلاگ شخصی این کارشناس به آدرس
http://r-fallah.blogfa.com/ مراجعه نمایند.