کد خبر: ۶۸۵۳۰
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
دردام دشمن افتادن خطرناک تر ازمدارا باورشکستگی سیاسی است

مجتبی واحدی، از منفعت طلبی در دفتر کروبی تا همکاری با صدای آمریکا و بی بی سی و ...

یک روزنامه نگار اصلاح طلب مقیم خارج در مقاله ای در نقدعملکرد مجتبی واحدی، نوشته که اصلاح طلبان،به دنبال سیاست های اصلاحی در چارچوب جمهوری اسلامی بوده اند نه براندازی نظام،و به دام همکاری با بی بی سی و صدای آمریکا و... نمی افتند.افرادی مانندمجتبی واحدی براساس کدام مصلحت، مزدور آمریکا و انگلیس شدند؟...
بولتن نیوز: یک روزنامه نگار اصلاح طلب مقیم خارج از کشور در مقاله ای که به نقد عملکرد برخی روزنامه نگاران اصلاح طلب از جمله مجتبی واحدی، روزنامه نگار همکار صدای آمریکا و بی بی سی پرداخته، به ابعاد همکاری این روزنامه نگاران و فعالان سیاسی پرداخته و با اشاره به تاریخ استعمارگری و اشغال ایران و حضور آمریکا و انگلیس در بخش های مختلف کشور، یادآورشده که مردم ایران در طول تاریخ نسبت به مزدوران انگلیس و آمریکا با نفرت نگاه کرده اند و هنوز داستان های تاریخی آن را فراموش نکرده اند.


وی در این مقاله اظهار داشته که مردم ایران امروز نیز همکاری با انگلیس و آمریکا و بدخواهان و دشمنان کشور را  تحمل نمی کنند و کسانی که در طول تاریخ و امروز به مزدوری و همکاری با آمریکا و انگلیس مشغول بوده اند و اطلاعات داخل کشور و رقابت های داخلی را به عرصه عمومی و جهانی کشانده اند و از طریق تریبون های  دشمن از جمله صدای آمریکا و بی بی سی، رادیو فردا و سایر رسانه ها و تشکیلات  آنها مطرح می کنند با نفرت مردم ایران روبرو هستند.

وی  معتقد است که اصلاح طلبان و به خصوص روزنامه نگاران، از ابتدا به دنبال سیاست های اصلاحی در چارچوب جمهوری اسلامی بوده اند نه براندازی نظام، و حتی در شرایط ورشکستگی سیاسی نیز مدارا پیشه می کنند و به دام بدخواهان کشور و همکاری با بی بی سی و صدای آمریکا و... نمی افتند. اما افرادی چون مجتبی واحدی چه در داخل و خارج کشورعملکرد درستی نداشته اند و باید پاسخ دهند که براساس کدام مصلحت و با چه تحلیلی، مزدور آمریکا و انگلیس شدند و منفعت طلبی آنها تا کجا ادامه دارد؟ زیرا روندی که آنها در پیش گرفته اند همکاری با دشمن با هدف براندازی و لطمه زدن به منافع ملت ایران است .

کسانی که زندگی در غرب را انتخاب کرده اند وبه درآمد و زندگی در شهرهای غرب و گرفتن عکس یادگاری دلخوش کرده اند حداقل با مشکلات مدارا کنند و با دشمن و بدخواهان ایران همکاری نکنند و مزدور آمریکا و انگلیس به شکل های مختلف نباشند.

اگر چه عده ای از روزنامه نگاران و اصلاح طلبان سکوت پیشه کرده اند و با مشکلات زندگی در داخل و خارج کشور مدارا می کنند و یا فعالیت کمتری نسبت به امثال مجتبی واحدی دارند، حداقل خسارت کمتری به کشور و ملت ایران وآینده ایران می زنند و از مزدوری و کمک به دشمن پرهیز می کنند. زیرا چنین رویه ای نه میهن پرستی است و نه اصلاح طلبی و قطعا از باورها و اهداف جنبش سبز نیز منحرف شده است و کشور و منافع ملت ایران را در اختیار بدخواهان بزرگ تاریخ یعنی آمریکا و انگلیس قرار نمی دهد.



جنبش اصلاحات و جنبش سبز از ابتدا، اصلاحات در قالب جمهوری اسلامی را هدف داشته و هرگز درهیچ شرایطی حاضر به همکاری با دشمن و همکاری و گفت و گو با رسانه های دشمن در کشورهای طرف تخاصم با جمهوری اسلامی نبوده است و اگر روزی تغییر حکومت یا دولت را هدف خود انتخاب کند بازهم حاضر نیست که با حمله آمریکا و انگلیس و آتش جنگ و خسارت های فراوان و اشغال ایران، چنین حماقتی را بپذیرد.

کسانی که اشتباه خود را پذیرفتند و اعلام کردند که اسم رمز تقلب در انتخابات 88 از ابتدا اشتباه و نادرست بود، به مراتب شرافتمندانه  و واقع گراتر از دیگران با موضوع روبرو شدند و همچنان اصلاح طلب باقی مانده اند و حاضر به خسارت زدن به کشور و حمله دشمن به وطن خود نیستند، اما کسانی که بر اشتباه خود پافشاری کردند امروز به دام همکاری با دشمن و بی بی سی و صدای آمریکا و سازمان سیا ووزارت خارجه آمریکا افتاده اند و مزدوری پیشه کرده اند و براندازی را هدف قرار داده اند و حتی در صورت ماجراجویی آمریکا  و انگلیس و اسرائیل، حتی در صورت مخالفت زبانی با موضوع، عملا همکار دشمن در تهدید ایران هستند و تا دیر نشده باید به اشتباه خود اعتراف کنند و تعداد قابل توجهی از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی همکار با بی بی سی و صدای آمریکا، رادیو فردا و.... را مطلع سازند که این ره که تو می روی به ترکستان است.




در تاریخ ما، بارها از داستان های زمان اشغال ایران توسط قوای متفقین و انگلیس، خاطراتی به یادگار مانده است که عده ای را نوکر اجنبی و انگلیسی ها و آمریکایی ها می دانستند و در نهایت مشخص شد که انگلیس و آمریکا به دنبال منافع خود بوده اند و هر کس در آرزوی ایده های خود با آنها همکاری کرده جز مزدوری و همراهی با آنها کاری نکرده است.

براین اساس شایسته است که کسانی که به غرب پناه برده اند و خود را اصلاح طلب یا مخالف نظام می دانند با انتشار رسانه یا مجله و یا گفت و گو با رسانه های بی طرف، موضع خود را اعلام کنند زیرا ملت ایران، مزدوری و همکاری با رسانه هایی مانند صدای آمریکا، بی بی سی، رادیو فردا و... را نمی پسندد و کسانی که امروز خود را همراه جنبش سبز می دانند اما همکار این رسانه ها هستند در واقع مزدورانی هستند که قبل از خروج از کشور، از منافع نزدیکی  خود به کروبی و خاتمی و موسوی و.... بهره برده اند و در جریان هزینه هایی که جنبش سبز و مردم دادند، هیچ حرکتی از خود نشان ندادند اما به محض آن که فرصت یافتند به این بهانه که در خطر هستند، به دامن آمریکا، صدای آمریکا، بی بی سی، رادیو فردا و... رفتند و از آن جا به رجز خوانی مشغول هستند و علیه منافع کشور خود به کشورهای طرف تخاصم مشاوره می دهند. 



کسانی که هرگز در سال های اخیر  و زندگی در ایران تنگنای مالی و کاری و... نداشته اند چگونه حاضر شده اند که به دامن انگلیس و آمریکا بروند اگر در آینده این همکاری ها و رفتار انگلیس و آمریکا مانند 50 سال گذشته به زیان ایران و ایرانی باشد چگونه باید جواب خطای خود و اشتباهات را بدهیم

کسانی که امروز در رادیو فردا، صدای آمریکا و بی بی سی مشغول هستند، انصافا از خود سوال کنند که چه هزینه ای داده اند چند نفر از آنها در شرایط نامناسب زندان، اجرای حکم، تهدید و... بوده اند چند نفر از آنها دچار مشکلات جانی و مالی و... بوده اند وچرا به جای این که یک نشریه و رسانه ایجاد کنند حالا به دامن رسانه های کشورهایی رفته اند که در طول تاریخ ثابت شده به فکر ملت ایران نیستند.



وقتی زندگی در ایران به مراتب کم هزینه تر و آبرومندانه تر و کم خطرتر از شرایطی است که عده ای در غرب مزدور انگلیس و آمریکا شده اند و برای رسانه های آنها هر روز مطلب و گزارش تهیه می کنند، چرا با این کار، خود را درآینده شرمنده مردم ایران می کنید. زیرا به خوبی می دانیم که آینده چنین روش هایی جز سرافکندگی این گونه افراد، جنگ و افزایش فشار بر ملت ایران نتیجه ای نخواهد داشت و این مسانل با آنچه هدف ما و اصلاح طلبان بوده مغایر است.

برخی از این افراد که حالا در صدای آمریکا و رادیو فردا و بی بی سی هستند، حتی یک روز قبل از این که کشور را ترک کنند در محل کار خود بوده اند و مدیر بوده اند و پست و سمت داشته اند و اصولا در پیگرد قضایی هم نبوده اند و حالا به نمایندگی از جنبش سبز به تحلیل اوضاع و احوال سیاست کشور مشغول هستند و هر روز رسانه های آمریکا و انگلیس و اروپا را در نقد وضعیت ایران همراهی می کنند.

اما مردم ایران و هواداران جنبش سبز بدانند که نماینده حقیقی منتقدان و اصلاح طلبان کسانی نیستند که از صدای آمریکا و بی بی سی و رادیو فردا با  شما حرف می زنند و اکثر این افراد مزدوران منفعت طلبی هستند که حتی در ایران نیز در روزنامه های اصلاح طلب به فکر منافع خود بودند. اشخاصی مانند مجتبی واحدی در روزنامه آفتاب یزد، تعداد زیادی از همکاران خود وروزنامه نگاران اصلاح طلب شناخته شده که با روزنامه های سلام و مشارکت و بیان همکاری داشتند را اخراج کرد و بی اخلاقی و منفعت طلبی وی کاملا مشهود و بر سر زبان ها بود. وی از دوستان و برادر و خانواده خود افرادی را برای کار در روزنامه مشغول به کار کرد و در حالی که برادر وی هیچ سابقه ای در کار روزنامه نگاری و آگاهی از مسائل اقتصادی نداشت به عنوان دبیر اقتصادی منصوب کرد.


از سایر امور غیر اخلاقی و شخصی نیز حرفی نمی زنیم که جز خودزنی نتیجه ای نخواهد داشت اما همین قدر باید گفت که مجتبی واحدی شخصی بود که فقط منافع خود را دنبال می کرد و چه در روزنامه آفتاب یزد و چه در دفتر کروبی و کارخانه ها و شرکت ها وسایر فعالیت های مربوط به کروبی و اطرافیان وی ، به دنبال نفع شخصی خود بود و این رفتار ناشایست باعث اعتراض بسیاری از افراد  و روزنامه نگاران شده بود و اصولا بسیاری از روزنامه نگاران او را روزنامه نگار نمی دانستند بلکه وی از طریق حمایت کروبی به سمت سر دبیر آفتاب یزد انتخاب شد و قبل از آن شناخته شده نبود و هیچ گاه نوشته یا مسوولیتی در هیچ روزنامه ای نداشته است و مستقیم از دفتر کروبی تا سر دبیری آفتاب یزد یک شبه راه چند ساله را طی کرد. در حالی که بسیاری از روزنامه نگاران سال ها طول می کشد که دبیر یک صفحه یا سرویس بشوند چه رسد به سردبیری!

نکته دیگری که در رابطه با رفتار روزنامه نگاران اصلاح طلب در خارج کشور باید اشاره کرد این است که آیا قرار بوده که اصلاح طلبی و جنبش سبز به نتایج انتخابات آزادانه و وضعیت رفاهی بهتر برای مردم وافزایش اعتبار کشور و دولت جمهوری اسلامی منجر شود یا این که عده ای در تحقیر وضعیت ملت ایران و ضربه زدن به منافع ملی، عملا شرایط را برای تحریم و افزایش فشار بر ایران آماده کنند.



این عده از روزنامه نگاران به اصطلاح اصلاح طلب آیا از خود پرسیده اند که نتیجه کار آنها جز انزوا برای ملت ایران و ایجاد زمینه جنگ و افزایش فشارها چیز دیگری نخواهد بود؟ اگر روزی با سخت تر شدن تحریم های بانکی و نفتی، طبل جنگ نواخته شود و ایران و آمریکا وارد عرصه جنگ شوند، موضع کسانی مانند مجتبی واحدی در قلب تلویزیون دولتی آمریکا در واشنگتن چه خواهد بود؟

حال بر چه مبنایی کسانی مانند مجتبی واحدی هر روز در صدای آمریکا و بی بی سی و سایر رسانه ها علیه نظام جمهوری اسلامی و منافع ملت ایران سخن می گویند.

از آن جا که تا حدودی با مجتبی واحدی آشنا هستم می دانم که وی بیش از آن چه که حالا ادعا می کند، به دنبال منافع خود بوده و هرگز هزینه و تلاشی برای جنبش اصلاحات وجنبش سبز نداشته است؟

داستان مجتبی واحدی و همکاری وی با صدای آمریکا و زندگی در واشنگتن، تکرار داستان مجاهدین خلق است که با همکاری با صدام حسین و زندگی در کمپ اشرف در عراق، علیه جمهوری اسلامی فعالیت می کردند و مجبور به کشتار وجنایت هایی شدند که بعدها هیچ توضیح و جوابی برای آن نداشتند وامروز در یک شرایط نامناسب و خجالت آور نه راه بازگشت به ایران را دارند  و نه امکان زندگی در کشورهایی که آنها را تروریست می دانند.


در شرایطی که رابطه ایران و آمریکا به هر دلیلی تیره شود و مردم ایران به رویارویی با نیروهای آمریکا بپردازند، مجتبی واحدی و کسانی که به واشنگتن پناه برده اند چه توضیحی خواهند داشت؟

آیا در آن زمان مردم ایران و جنبش اصلاحات وجنبش سبز،  این گونه فعالیت ها و عملکردها را از امثال مجتبی واحدی خواهند پذیرفت؟ آیا بهتر نیست که آقای واحدی قبل از این که دیر شود و راه بازگشت و تمام پل ها را پشت سر خود خراب کند مانند سایر پناهندگان ایرانی، زندگی از نوع دیگری را بپذیرد و این نوع همکاری با دولت آمریکا و همراهی در راستای منافع دولت های آمریکا و انگلیس را تغییر دهد؟

عده ای از روزنامه نگاران اصلاح طلب مانند مجتبی واحدی و سایر همکاران وی در صدای آمریکا، رادیو فردا و بی بی سی، کشف حجاب کرده اند و  لباس های غربی و کراوت و کت و شلوار و دامن کوتاه پوشیده اند و یا با چند عکس یادگاری در شبکه های اجتماعی اینترنتی و تشکیل جلسات مختلف وهمایش های مختلف،  خودنمایی می کنند و با گرفتن حقوق از سازمان سیا و وزارت خارجه آمریکا و انگلیس و سایر نهادهای دولتی آمریکا و انگلیس روزگار می گذرانند و نام شهرهای محل سکونت خود را با چند عکس از الگوهای زندگی در غرب به رخ دیگران می کشند و اصلا فراموش کرده اند که اصل حرکت اصلاحات چه بود و اصلاح طلبان در ایران وجنبش سبز، برای دفاع از چه پیام و دیدگاهی فعالیت می کردند و اعتراض و نظرشان با چه هدفی صورت گرفته بود.

آیا عده ای به زحمت افتادند و هزینه هایی به کشور و ملت و فرهنگ واقتصاد و سیاست کشور تحمیل شد تا همسر فلان اصلاح طلب یا فعال جنبش سبز، در خیابان های اروپا و آمریکا در کنار چشم اندازها، مناظر و مجسمه های هنری، برهنه شود و عکس بگیرد و عکس خود را در فیس بوک بگذارد و پس از آن باعث بحث و جدل در مورد حقوق زن و حجاب و... در شبکه های اجتماعی  شود؟

آیا قرار بود که عده ای به صدای آمریکا و رسانه های دیگر بروند تا رفتارهایی که در روزنامه های اصلاح طلب در ایران شاهد بودند و زیر آب زنی و بدگویی و رفتارهای ناشایست را به شکلی دیگر در صدای آمریکا و رسانه های دیگر شاهد باشند و هر روز عده ای که تا روز قبل با زحمت فراوان برنامه علیه ایران می ساختند، تصفیه حساب شوندو مانند جمشید چالنگی اخراج شوند تا گروهی دیگر سرکار بیایند و...

رفتاری که مجتبی واحدی و سایرین  با همکاران خود در روزنامه آفتاب یزد و جاهای دیگر انجام می دادند به شکل دیگری در این رسانه ها در حال تکرار شدن است و خواسته یا ناخواسته روزی فرامی رسد که مجتبی واحدی و دیگران نتیجه این همه جریان سازی خبری علیه ایران را خواهند دید و یا اخراج می شوند و یا روی بازگشت به ایران را نخواهند داشت.

برای ما به عنوان عضوی از ملت ایران، روزنامه نگاران و هواداران جنبش سبز این سوال مطرح است که به راستی چه هدف و ایده ای را دنبال می کنیم؟

 آیا برای ما اصلاح نظام جمهوری اسلامی هدف است؟ که ظاهرا به جای اصلاح راه براندازی و تخریب را پی گرفته ایم.

آیا راه ما همکاری و استفاده از رسانه های غربی مانند بی بی سی و صدای آمریکا برای انتقال پیام ما به کشور و دیگران است که به جای استفاده از آنها، عده ای مزدور و حقوق بگیر شده اند و در راستای منافع دولت های انگلیس و آمریکا حرکت می کنند.


اگر روزی این فشارها و همکاری ها، خسارت شدیدی را ایجاد کند و باعث جنگ داخلی، تقسیم کشور، قومی گرایی و خودمختاری های فراوان در کشور شود، آیا می توانیم جواب ملت ایران و دوست و آشنای خود را بدهیم. آیا انصافا ما خبرنگار و سیاست ورزی بلدیم؟!

ایا نتیجه داستان های تاریخ ایران را به یاد نداریم که همکاری با دشمن چه بلایی بر سر ما آورده است؟ آیا همکاری با نظام و مدارا با اوضاع داخلی پیچیده تر  و سخت تر از همکاری با آمریکا و انگلیس شده است؟

وقتی همین حالا تعدادی از همکاران ما می گویند که حاضریم اگر جمهوری اسلامی تضمین کند به کشور برگردیم، چرا واقعا فکر نمی کنیم که همکاری نکردن با صدای آمریکا و بی بی سی و بازگشت به میهن یا سکوت کردن بهتر از همکاری کردن با آنهاست؟!

در نقد عملکرد مجتبی واحدی باید گفت که او در حالی که سعی می کند خود را به جریان اصلاحات وابسته بداند و مشاور کروبی و حامیان موسوی و کروبی باشد اما در لابلای سخنان خود بارها، اجرای بدون تنازل قانون اساسی و اصلاحات در چارچوب قانون اساسی را به مسخره گرفته  و ناممکن دانسته است و معتقد است که با وضعیت فعلی و انتظارات و سیاست هایی که از سوی آیت اله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی شاهد هستیم امکان اصلاحات وجود ندارد.

نکته دیگر این است که مجتبی واحدی اگر خود را اصلاح طلب می داند چرا در همان لندن یا یک شهر اروپایی دیگر باقی نماند و مانند مهاجرانی، امیر ارجمند و مزروعی و دیگران به فعالیت نپرداخت و چرا به واشنگتن رفت تا فعالتر از خبرنگاران صدای آمریکا در اکثر برنامه ها و اظهار نظرها حاضر شود و باز خود را حامی اصلاحات بداند.

چنین رفتاری نشان می دهد که مجتبی واحدی بیش از آن که به اصلاحات اعتقاد داشته باشد به براندازی نظام از طریق دخالت سیاسی یا نظامی آمریکا معتقد است و در سخنان و اظهارات خود به طور واضح یا مبهم اشاره کرده و رفتار و عملکرد وی نیز همین موضوع را نشان می دهد.

زیرا مجتبی واحدی می توانست مانند روزنامه نگاران دیگراز جمله سعید لیلاز، بهمن احمدی، زیدآبادی، و.... در کشور بماند و هزینه سیاست ورزی خود را پس دهد.

حداقل بخشی از سود و منافع و سمت هایی که از طریق حمایت کروبی داشته را در راه شیخ و مراد خود خرج کند و قدری پایداری داشته باشد. شایسته و مردانگی نیست که سال ها از حمایت کروبی برخوردار باشی و در سرمایه گذاری ها و منافع بزرگ اقتصادی شریک باشی و اهل خانواده و برادر و دوستان و آشنایان را به نان و نانوایی رسانده باشی اما به وقت سختی، کشور را ترک کنی و کروبی  و خانواده وی را تنها بگذاری.

نکته جالبی که مطرح است این که چرا در تمام راهپیمایی ها و تجمعات وسخنرانی های کروبی در خیابان ها و مکان های مختلف، که جوانان جنبش سبز در کنار کروبی بودند، خبری از مجتبی واحدی نبود؟

مجتبی واحدی تقریبا قبل از خروج از کشور، هیچ اثری از خود در بین جنبش سبز باقی نگذاشته است در حالی که از افرادی که به مراتب فاصله بیشتری از کروبی  و موسوی داشتند و قبل از جنبش سبز، حضوری نداشته اند، در روزهای اعتراضات  و تجمعات، به مراتب بیش از مجتبی واحدی حضور داشته اند.

و حال سوال این است که آیا جنبش سبز چنین کسی را که قبل از انتخابات سال 88 مشغول کسب منافع و ارتباط خود با کروبی بوده و سال ها سردبیرآفتاب یزد، یا از نزدیکان کروبی بوده و منافع وسود و پست و سمت هایی داشته  و..... را امروز به عنوان سخنگو و عضو و مشاور کروبی و جنبش سبز می پذیرد.

منفعت طلبی اقتصادی و پست و مقام

مجتبی واحدی در دوره ای که مهدی کروبی به عنوان رئیس بنیاد شهید یا رئیس مجلس شورای اسلامی در مجلس ششم و یا دوره های قبل مسوولیت هایی داشته، به عنوان مسوول دفتر کروبی یا یکی از اعضای دفتر و مشاوران وی رابطه نزدیکی با کروبی داشته و چه به لحاظ معنوی و رابطه مرید و مرادی و چه به لحاظ اقتصادی و مالی در ارتباط با کروبی بوده است.

در نتیجه این رابطه کروبی، ازمجتبی واحدی و برادر وی در کارهای مختلف استفاده می کرد. به عنوان مثال بعد از تعطیلی روزنامه های سلام و بیان، مجمع روحانیون مبارز به ریاست مهدی کروبی، روزنامه آفتاب یزد را به عنوان روزنامه مورد حمایت مجمع روحانیون انتخاب کردند و درهمان ساختمانی که سلام و بیان منتشر می شدند، روزنامه آفتاب یزد منتشر شد و مجتبی واحدی به عنوان سردبیر این روزنامه مشغول فعالیت شد و در نتیجه افراد مورد نظر خود را به کار گمارد و باعث حذف تعدادی از روزنامه نگارانی شد که با روزنامه های قبلی مورد حمایت مجمع روحانیون کار می کردند، برادر کوچک مجتبی واحدی به نام محسن یا صالح واحدی نیز به عنوان دبیر اقتصادی آفتاب مشغول به کار بود.

جالب این که با حمایت های کروبی و مجتبی واحدی، برادر کوچک واحدی با حدود  30 سال سن و در عین جوانی و ناپختگی به مدیریت شرکت الکترونیکی سازنده تلویزیون داخلی در محل سابق کارخانه فیلیپس انتخاب شده بود. این شرکت با امضای قراردادهایی با شرکت های شرق آسیا به مونتاژ تلویزیون مشغول بود.  این کارخانه در زمینی وسیع در نزدیکی ترمینال شرق تهران به سمت مازندران واقع شده و ارزش دارایی ها و زمین و املاک قابل توجهی داشته است واین گونه فعالیت ها نشان می دهد که گروه کروبی و واحدی به این گونه املاک و دارایی ها توجه داشته اند و از کارخانه ها و املاک قدیمی قبل از انقلاب برای تجارت خود بهره برده اند.

واحدی و افراد وابسته به کروبی، با حمایت از افراد خاص خود، منابع مالی قابل توجهی را از فعالیت های اقتصادی مختلف کسب می کرده اند.علاوه بر مدیریت مجتبی واحدی بر چنین فعالیت های اقتصادی، می توان حدس زد که در سایر فعالیت های خرید وفروش وسرمایه گذاری های وابسته به گروه کروبی فعالیت موثری داشته است
مجتبی واحدی در اکثر فعالیت های اقتصادی، مطبوعاتی و سیاسی مهدی کروبی نقش داشته است  و از منافع گسترده چنین رابطه ای بسیار سود برده است.

سردبیر پناهنده شده آفتاب یزد  ابتدا به لندن آمد و به اطلاع رسانی در مورد وضعیت مهدی کروبی پرداخت و گاهی خود را نماینده و مشاور کروبی معرفی می کرد وهمین موضوع باعث واکنش از سوی اطرافیان کروبی و همسر وی خانوم فاطمه کروبی شد . در نتیجه وی گاهی مجبور می شد که خود را مشاور سابق مهدی کروبی معرفی کند.

وی پس از افشای روابطش با محافل انگلیسی در سال ۸۸ ترجیح داد در همان لندن ساکن شود، و در گفتگو با رسانه های مختلف در مورد وضعیت  جدید محل سکونت مهدی کروبی توضیح داده است.

توضیحاتی که مجتبی واحدی به عنوان مشاور کروبی به رسانه های خارجی ارائه می داد نشان می دهد که کروبی در محل سکونت خود، یا محل کار فاطمه کروبی و یا واحدهای مسکونی دیگری اسکان داده شده و همین اظهارات نشان می دهد که بر خلاف ادعای کسانی که وضعیت کروبی را در حصر کامل و مانند یک زندانی تصور می کنند، کاملا مغایر است. زیرا مجتبی واحدی به طور مستمر ادعا می کرده که با کروبی و اطرافیان وی در تماس است و از حال او و نوع سکونت و انتقال محل سکونت وی مطلع است.

یکی از محل های سکونت کروبی که مورد اشاره واحدی بوده است،  خانه ای‌ چند میلیارد تومانی در جماران است که چندی پیش خبر خرید آن از سوی فرزندان مهدی کروبی منتشر شد.

واحدی با ادعای اینکه آقای کروبی را از همسرش جدا کرده‌اند، اظهار داشته است: اینکه چرا ایشان را منتقل کرده‌اند، درخواست خود آقای کروبی بوده چون منزل ایشان در زمان انتخابات داشت بازسازی می‌شد بنابراین جایی را در خیابان نیاوران اجاره کرده بودند. آنها بعد از انتخابات به منزل خودشان برگشتند.

آنچنان که واحدی گفته انتقال با درخواست خود کروبی صورت گرفته و بر خلاف ادعاهای همسر آقای کروبی هیچ اجباری برای انتقال وی به مکان جدید وجود نداشته است.منابع خبری نیز به رسانه ها گفته اند که مکان جدید سکونت کروبی از فضای مناسبی برای زندگی فاطمه کروبی در کنار همسرش برخوردار است و هیچ منعی در این زمينه وجود ندارد.

واحدی با مغلطه بافی، گاهی در مصاحبه های خود گاف های بزرگی ایجاد می کند مثلا در مورد سفر خود به آمریکا و سفر احمدی نژاد و گفت و گو با رسانه های بیگانه می گوید که فرقی ندارد! در حالی که بسیار تفاوت بین این دو وجود دارد و هدف هر دو نیز کاملا متفاوت است. وی  سعی می کند بین سفر خود و احمدی نژاد هیچ فرقی قائل نباشد و در حالی که خود را روزنامه نگار می داند توجه ندارد که بین یک مسوول که به نمایندگی از دولت ایران در مقابل غرب سخن می گوید و یک مخالف نظام که در رسانه های غرب سخن می گوید تفاوت زیادی هست زیرا سخنان احمدی نژاد هر سال بازتاب وسیعی در جهان و سازمان ملل دارد اما  حرف های واحدی که برعلیه نظام جمهوری اسلامی و ایران ودر رسانه های وابسته به دولت های آمریکا و انگلیس سخن می گوید سمت و سوی دیگری دارد.

پس سخن گفتن از تریبون بیگانگان یا مصاحبه با خبرنگاران انگلیس و آمریکا زمانی توجیه پذیر است که در دفاع از حق ملت ایران باشد  و زمانی که  در ستایش عملکرد غرب و تشدید تحریم ها و دخالت آمریکا در منطقه باشد و دخالت در سرنوشت یک ملت و مانع تراشی و آتش جنگ را دامن بزند پذیرفته نیست

سفرهای مقامات مسئول  به خارج از کشور در چارچوب ماموریت های مشخص و تعریف  شده سیاسی و اداری و با نظر و تائید مقامات مسئول و سازمانهای ذیربط و حضور کارشناسان انجام می شود و در مذاکرات رسمی همه چیز شفاف و مشخص است و در اسناد رسمی ثبت  و ضبط می شود  لذا  تشابهی بین  این سفرها و مسافرتهای اتباع معمولی آنهم به کشوری که در دشمنی  آشکار با کشورما قرار دارد و در صدد است با کسب اطلاعات از داخل کشور هر آن توطئه های تازه ای طراحی  کند، وجود ندارد.

به علاوه برای اتباع یک کشور، در داخل همان کشور هم تماس با بیگانگان، سفارتخانه ها ، ماموران  سیاسی کشورهای دیگر بدون اذن سازمانهای مربوط و بر اساس ضوابط تعریف شده  و چارچوبهایی که وزارت خارجه تعریف می کند، مجاز نیست و این امری نیست که واحدی که عمری را در رسانه ها گذرانده  و با هیاتهای خارجی از  طریق وزارت خارجه و ارشاد  تماس داشته نداند.  پس اظهارات  ایشان ، کامل منفعلانه و به منظور عادی جلوه  دادن تماس با محافل اجنبی  بوده تا این ملاقات ها  را فاقد ارزش اطلاعاتی برای بیگانگان جلوه  دهد.

مجتبی واحدی در جایی گفته است که آمریکا کمک کند تا صدای جنبش سبز ایران به جهان برسد در حالی که ما می دانیم جنبش سبز و رهبران آن از ابتدا با دخالت و حمایت آمریکا مخالف بوده اند زیرا در آن صورت هم آمریکا سوء استفاده خواهد کرد و هم جمهوری اسلامی، جنبش سبز را یک حرکت وابسته به دشمن خود ارزیابی خواهد کرد.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۶
مردم
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۴:۳۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۲
3
4
اينكه اصلا سواد نداره
amir shiri
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
1
4
آقای واحدی نیزمیتواند حرف بزند اما مهم این است چقدر بر سر حرف خود باقی بماند. اینها حتی حزب باد هم نیستند بلکه حزب فوتند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین