کد خبر: ۶۷۳۵۶۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
مباحثه ای با دکتر سعید زیباکلام

تناسب تقدس جامعه و ولی امر

جان کلام بنده با آقای دکتر این است: برای جواز نقد حاکم و لزوم پاسخگو کردن قدرت(تقدس جامعه)، لازم نیست حتما حاکم را عرفی و غیر مقدس کنید! و تکریم و تبرک مومنان از او را به سخره و استهزاء بگیرید.

تناسب تقدس جامعه و ولی امرگروه اجتماعی- حجت‌الاسلام محسن قنبریان طی یادداشتی نوشت: جان کلام بنده با آقای دکتر این است: برای جواز نقد حاکم و لزوم پاسخگو کردن قدرت(تقدس جامعه)، لازم نیست حتما حاکم را عرفی و غیر مقدس کنید! و تکریم و تبرک مومنان از او را به سخره و استهزاء بگیرید.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرج زیر می باشد:

تفصیل مطلب:
دوتقدس:
۱/۱-تقدس جامعه: که پیامبر(ص) مکرر می فرمود به این است که ضعیف بتواند بدون لکنت، حقش را از قوی بگیرد(۱)
-وقتی اعرابی ای در حضورش برای درخواست، لکنت گرفت، برادرش خواند، در بغلش گرفت و فرمود من از جبابره نیستم.(۲)
۱/۲-تقدس ولیّ: "جعل الهی" برای مومنان تقدس می آفریند ،کعبه باشد(۳) یا جعل نبوت و امامت برای معصوم یا حتی جعل ولایت و نیابت برای فقیه غیرمعصوم:

از آب وضو و مویش در حدیبیه تبرک می بردند، طوری که یکی بر زمین نیافتاد(۴)
از زین اسب امام عصر(عج) هنگام ظهور تبرک خواهند برد(۵)
امام رضا(ع)، زکریابن آدم -فقیهی منصوب در قم- را برابر مزار پدرش موسی بن جعفر(ع)شمرد که خداوند با او دفع بلا می کند(۶)
-درباره عبدالعظیم حسنی -فقیهی منصوب در ری- "انت ولینا حقا" فرمود و زیارتش را برابر زیارت سیدالشهدا شمرد!(۷)
واضح است این بیانات چه تقدسی برای غیر معصوم میآفریند.

تناسب این دو تقدس:
تمام سخن در تناسب "تقدس جامعه" (باحق طلبی و عدالتخواهی، پرسش گری بدون لکنت و...) با "تقدس ولیّ مشروع" (با تجلیل و تکریم او وحتی تبرک گیری برخی موارد)است.
عده ای "جامعه متبرک" را جای مقدس می نهند و صرف دستبوسی و ذوب در ولایت و تبرک گیری از او را کمال و تقدس جامعه می شمارند و سؤال و استیضاح، نقد و مطالبه را از شهروندان بر نمی تابند!
در مقابل عده ای، ولیّ مشروع را "عرفی و زمینی" می کنند، برای اینکه جامعه را مقدس یعنی حق طلب و عدالتخواه کنند. دیگر تکریم وتعظیم اختیاری و افتخاری از مومنان را هم رد می کنند!
برخی از طیفی که مقابل سعید زیبا کلام در خواهند آمد، از گروه اول اند. خود آقاسعید اما در خبط دوم افتاده است!
از اینکه هر تجمع گرد ولیّ و تکریم و تعظیم اورا "فرهنگ منحط و منحوس و موروثی استبداد" خوانده، حدس می زنم نتوانسته بین "دویدن اهل انبار پی امیرالمومنین(ع)" با "حلقه زدن گرد ولیعصر(عج) وتبرک از زین اسب ایشان"، تمایز ببیند!
اولی به چشم شاه دیدن علی(ع) و انجام تشریفاتی است که جزء فرهنگ منحط جامعه شاه زده ایران و تکریم شاهان غاصب بود. لذا امام(ع) هم از آن منع کرد(۸)
اما دومی، ولیّ خدا دیدن امام مستضعفین و چشم روشنی محرومان به امام عدل است لذا آن تبرک جویی، در لسان تمجید و تایید بیان شده است(۹)
در همان جامعه ای که #مومنین از آب وضوی پیامبر(ص)تبرک می برند وبرای بردن نامش، صلوات مستحب شده است، مسلمان ویهودی ومشرک که در جامعه مدینه با قانون اساسی ای گرد هم باحقوق متقابل زندگی می کنند- شهروندان حق سؤال و استیضاح از پیامبر وحاکم شهر را داشتند و هیچ پیگرد(اقلا این جهانی) برایشان نبود.(۱۰)
همان شاگردان امام خمینی که تکریم او را به جامعه آموختند، برایش نامه النصیحه لأئمه المسلمین هم می نوشتند و درباره بنی صدر تذکرش می دادند(۱۱) بعدها البته متملقین صرف افزون شدند! و مطهری وبهشتی وخامنه ای ها کم شدند.
امامی که "تا خون در رگ ماست..." برایش بود، از القاب و مدایح آقایان مشکینی و فخرالدین حجازی گله می کند و خود را "خادم مردم" می خواند(۱۲) آیت الله خامنه ای نیز در نوبتهای مکرر این گلایه را داشته اند(۱۳)
امام حق سؤال از نماینده ای منع نکرد، بلکه گاه به شاگردان و فقهای شورای نگهبان که مثل سعید زیبا کلامی را سوسیالیست و کمونیست خوانده بودند، نهیب میزد و آن "پرخاشگری" ها را مناسب شأن شورای نگهبان و فقیهانش نمی دید.(۱۴)
به شورای عالی قضایی درباره توبیخ قاضی جزیی که بدون داشتن عنصرمادی جرم ایشان را به دادگاه احضار کرده بود، عکس العمل نشان داد(۱۵) به گمانم احضاریه دست خودش می رسید، دادگاه هم میرفت.
دیدن هردو تقدس و متناسب سازی آن، نیاز زمین مانده جامعه ماست. آنچه بیشتر اتفاق می افتد، افتادن از اینطرف یا آنطرف است!

پی نوشت:
۱.نامه۵۳نهج البلاغه
۲.سیره نبوی شهید مطهری ص۲۹
۳.مائده۹۷
۴.صحیح مسلم ج۴ص۱۸۱۲ بحارج۱۷ص۳۲
۵.بحارج۵۲ص۳۰۸
۶.الاختصاص ص۸۷
۷.کامل الزیارات ص۳۲۴
۸.حکمت ۳۷نهج البلاغه
۹.بحار ج۵۲ص۳۰۸
۱۰.نظر برخی متفکرین معاصر درباره حق سئوال واستیضاح از معصوم :
جوادی آملی: "در ولایت وحکومت معصوم گرچه حق استیضاح وپرسش برای آحاد امت محفوظ بوداما پس از پاسخگویی معصوم، اجازه انتقاد دیگر روا نیست"(ولایت فقیه ص۴۷۲)
سبحانی:"عظمت و عصمت معصومین مانع از آن نبوده که انتقادپذیر باشند و دیگران را به انتقاد از حاکمان تشویق کنند"(مصاحبه با خبرآنلاین۸شهریور۸۹)
مطهری:"اینکه می گویند حکومت علی(ع) عالی ترین مظهر دمکراسی بود روی همین جهات است.خودش با آنکه امام است و قدرتهای مادی ومعنوی در اختیار دارد به مردم پروبال می دهد، آنها را بر انتقاد واعتراض تشجیع می کند"(حکمتها واندرزها ج۱ص۱۱۰)
نائینی:"امام علی(ع) با وجود دارا بودن مقام عصمت از مردم می خواست که آزادانه به وی اعتراض کرده وهیبت وابهت مقام خلافت را نادیده بگیرند تا امام بدین وسیله به تحفظ از خطا و اشتباه در مقام حاکم اسلامی اهتمام ورزیده باشد"(رسائل مشروطیت ج۲ص۴۴۱)
توجه: وارد نبودن انتقاد بر معصوم (بخاطر عصمت)وحتی از دست دادن ایمان یا مراتبی از آن با نقد وذهنیت منفی از او(۶۵نساء)،مانع حق این جهانی انتقاد از معصوم برای شهروندان عادی (که الزاما همه مومن نیستند) نمی باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۲
0
0
سرشت خدا داده انسان نیک و بد را درک می کند و به نظر می رسد بی نیاز به مثال زدن به بنده گان بتوان مطلب را ساده و صاف و پوست کنده به مخاطبان رساند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین