کد خبر: ۶۷۳۱۱۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
جهان با من نمی‌رقصد؟!

چرا در صدا و سیما برنامه سازان جوان و انقلابی بکار گرفته نمی شوند

اکنون بعد از گذشت 4 سال از دوره مسؤولیت دکتر عبدالعلی علی‌عسکری، به رغم تلاش فراوان اما تنها به‌کارگیری چند جوان انقلابی در رسانه ملی را شاهدیم، آن هم نه در سنگر برنامه‌سازی با شاخص‌های ممتاز (=پرمخاطب و پر اثر در جریان انقلاب)، بلکه بیشتر در پشت میز ریاست شبکه‌ها. لذا همچنان کمتر برنامه نمایشی (یا مجموعه‌) پرمخاطبی می‌بینیم که کار نیروهای انقلابی باشد

به گزارش بولتن نیوز به نقل از وطن امروز، مسیحا رضوان*: 1- تربیت نیروی انقلابی و کارآمد جزو مهم‌ترین تکالیف رئیس رسانه ملی است که رهبر حکیم انقلاب در حکم انتصاب، بر آن تاکید کردند. این امر از طرق متعدد قابلیت پیگیری دارد که از آن جمله: دانشگاه صدا‌وسیما، گروه‌های برنامه‌ساز در رسانه ملی، دانشگاه‌های با رشته‌های متناظر خاصه با صبغه انقلابی و مجموعه بسیج صداو‌سیما است.

چرا در صدا و سیما برنامه سازان جوان و انقلابی بکار گرفته نمی شوند

اکنون بعد از گذشت 4 سال از دوره مسؤولیت دکتر عبدالعلی علی‌عسکری، به رغم تلاش فراوان اما تنها به‌کارگیری چند جوان انقلابی در رسانه ملی را شاهدیم، آن هم نه در سنگر برنامه‌سازی با شاخص‌های ممتاز (=پرمخاطب و پر اثر در جریان انقلاب)، بلکه بیشتر در پشت میز ریاست شبکه‌ها. لذا همچنان کمتر برنامه نمایشی (یا مجموعه‌) پرمخاطبی می‌بینیم که کار نیروهای انقلابی باشد، در واقع، از مقوله امرشده رهبر بزرگوار انقلاب که همانا جذب و تربیت نیروی انقلابی و کارآمد برای خط مقدم جبهه رسانه‌ای کشور بود، خیلی خبری نیست. البته برنامه‌های گفت‌وگومحور نادری هم بود که توسط نیروهای انقلاب تدارک و تهیه می‌شد که آن هم فعلا در محاق است چرا که برخی را خوش نیامده است.
اینکه در 3-2 دهه اخیر، در دانشکده و بعدها دانشگاه صداوسیما چه می‌گذرد و چه نیروهایی از این دست که مدنظر رهبر انقلاب بود در آنجا تربیت شده‌اند، کارنامه درخشانی که بتوان روی آن حساب کرد، پیش رو نیست. در گروه‌های برنامه‌ساز هم کمتر این جنس تربیت و کادرسازی را شاهدیم. بسیج صداوسیما هم در دوره‌ای این کار را شروع کرد لیکن عجله‌های نامعقول و نگاه غلط زودبازدهی و پریدن مرغ از قفس، آن کار را هم ناقص گذارد.
نگاهی به برنامه‌های ممتاز تلویزیون، نشان می‌دهد این آثار اغلب ناشی از نگاه تک‌بعدی به رسانه آن هم عمدتا در مقوله سرگرمی‌سازی است، البته در این چند سال سعی شده در برخی از این برنامه‌های نشان‌دار[=برند]، به هر زور و اجبار و بعضا برچسب نچسبی که بوده است، چیزی از انقلاب هم در آن جاگذاری شود، که بعضا می‌گیرد و بعضا گل‌درشت از آب درمی‌آید؛ اگر نه کلیت این برنامه‌ها به جز مخاطب‌محوری صرف، کمتر ـ و تقریبا هیچ ـ ارتباطی با مقوله دانشگاه عمومی ‌بودن رسانه ملی که جزو خواسته‌های حضرت روح‌الله بوده است، ندارد.
2- چند روز پیش فیلم «جهان با من برقص» سروش صحت را دیدم. صحت یکی از کسانی است که در 2 دهه اخیر به عنوان بازیگر، مجری، نویسنده و کارگردان با رسانه ملی همکاری داشته است و از افراد صاحب‌فکر و البته دارای ایده به حساب می‌آید.
فیلم به مقوله «مرگ» می‌پردازد و با عینک جهان‌بینی آقای صحت این موضوع را روایت می‌کند.

چرا در صدا و سیما برنامه سازان جوان و انقلابی بکار گرفته نمی شوند

یک دسته آدم در روزهای آخر زندگی یک دوست، دور او جمع می‌شوند. ظاهر فیلم از سبک زندگی رها و بی‌قید این رفقای چند ساله حکایت می‌کند و خوشی‌ها و شادی‌های ظاهری و جمع شدن‌شان را نمایش می‌دهد اما باطن فیلم پر از شکاف، نامردی، تنهایی و پوچی است.
مقوله «عشق» بشدت جلف نمایش داده می‌شود و آن را به سخره می‌کشد به طوری که در همین نوع جهان‌بینی نیز به این عشق‌ورزی اعتراض می‌شود و از آن بیزاری می‌جویند. شاید برای همین هم دائم در طویله قرار می‌گذارند.
مقوله «هدف» در زندگی، برای‌شان بی‌معناست. بی‌هدفی در زندگی‌شان موج می‌زند. حتی الکی خوش بودن نیز هدف‌شان نیست و فیلم و نمایندگان این نوع جهان‌بینی با آن کنار نمی‌آیند. انگار آمده‌اند برای هیچ، مانده‌اند برای پوچ و می‌روند عبث و بیهوده. شاید این آیه ناظر به همین تفکر است: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ: آیا گمان برده‌اید ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد؟! (آیه 115 سوره مومنون).
«خانواده» مفهومی‌ سست و البته مریض دارد. چیزی به نام حریم وجود ندارد. این حریم نه از بابت شرع (که حرف از آن در اینجا بی‌فایده است)، بلکه در همان معنای مدنی خانواده که چارچوبی دارد و متانت و استحکام آن دائرمدار آداب مشخصی است نیز دیده نمی‌شود. «حیا» نیز قورت داده شده و اصلا انگار چنین مفهومی ‌خلق نشده است. با «غیرت» هم بازی می‌شود.
مقوله «دوستی» در این فیلم به ابتذال کامل کشیده می‌شود. دوستی‌ها، پر از ناراستی و بی‌مرامی‌ و ناجوانمردی است. بسیار سطحی و البته منفعت‌طلبانه. اصلا مبنا و معیاری ندارد. تعدی و تجاوز، مفهوم دوستی را بسیار مخدوش و ترش نمایش می‌دهد. جالب اینکه با گذشت این همه سال از دوستی ظاهری و سطحی‌شان، خودشان می‌دانند به آن نمی‌شود اطمینان کرد. لذا دوستی حقیقی برای‌شان یک گمشده است ولی این را در خود باور کرده‌اند که در این سبک زندگی، نمی‌توانند به دوستی مطمئن و حقیقی دست یابند.
مقوله‌های منکر «دروغ، دغل و خیانت» عین نقل و نبات در فیلم فریاد زده می‌شود و البته فیلمساز انگار می‌خواهد به مخاطب بگوید غیر از این انتظاری نداشته باش، در واقع می‌خواهد آنها را جزو چسبیده به زندگی بداند که نمی‌شود از آن خلاص شد و باید با آن زندگی کرد.
مقوله «خدا و خداباوری» که اصلا فراموش شده است. انگار پشت ذهن‌شان پر از چیزهای عبث و لغو و بی‌فایده است.
در واقع مفهوم مرگ گره خورده با معاد است و معاد، برگشت است. اما در اینجا مرگی را می‌بینیم که خدایی در آن نیست، برگشتی نیست، یک گنگی مطلق است.
فیلم پر از گمشده است و تا آخر هم چیزی پیدا نمی‌شود. مفاهیم در فیلم شکلی متزلزل و سست به خود گرفته‌اند و مخاطب باید با همین ابهام و ایهام سر کند. خوبی، بدی، تمیزی، کثیفی، روشنی، تاریکی و... مفاهیمی‌ است که همه در وضعیت کما و بی‌معنایی قرار دارد. در واقع، قرار است همه آشفتگی‌های فیلمساز، تماشاچی را آشفته و گیج کند. جهان فیلم، جهانی پوچ، پر از خوشی حبابی و شادی سیاه و در یک کلام - العیاذ بالله- جهان بی‌خدا است. حال قضاوت کنید فیلم در خدمت چه اهدافی است و چه میزان متزلزل‌کننده باورها و سست‌کننده پیوندهاست.
3- حالا قصه را از این زاویه ببینید: فردی بیش از 20 سال است با تلویزیون انقلاب اسلامی ‌در قالب بازیگر، مجری، نویسنده و کارگردان همکاری دارد و در این مدت، یاد گرفته چگونه با استانداردهای لب مرزی، برنامه‌های نمایشی خود را از همه ممیزی‌ها به سلامت عبور داده و در قاب تلویزیون نمایش دهد. اندوخته این سال‌ها به او کمک می‌کند با استانداردهای سبک‌تر وزارت فخیمه ارشاد، مواجهه کرده و یک فیلم را چگونه بسازد تا بتواند برایش پروانه نمایش بگیرد.
لذا در همه موارد ظاهری، فیلم صحت نمره پاس را اخذ کرده و توانسته همه آشفتگی‌های خود را به خورد مخاطب بیچاره دهد و احدی هم اعتراض نکند.
حتما می‌شود ادامه ماجرا را هم حدس زد: سروش صحت مدتی بعد با طرحی تازه در سیمافیلم یا گروه فیلم و سریال و برنامه‌های نمایشی یکی از شبکه‌ها با همین مدیران جوان‌شده، مشغول خوردن پالوده و تصویب طرح جدید است.
4- رسانه ملی در ماموریت تربیت نیروی انقلابی و کارآمد نمره پایینی می‌گیرد. به نظر می‌رسد در این مسیر هزینه زیادی هم انجام می‌دهد اما سال‌هاست ناشیانه آن را هدر می‌دهد یا حداقل بشدت با اتلاف منبع مواجه است. راهبرد استفاده از نیروهای جوان در راس شبکه‌ها، درجه نونگری و خلاقیت یک شبکه را می‌تواند ارتقا دهد اما اگر بدون تربیت نیرو برای ارتقای آنتن در خدمت آرمان‌های انقلاب اجرا شود، نتیجه‌اش شکست حتمی‌ راهبرد جوانگرایی است. درست است تربیت امری طولانی‌مدت است ولی باید در طول این سال‌ها نشانه‌هایی ظاهر شود که متاسفانه حداقل در قاب تصویر چیزی از آن دیده نمی‌شود.
5- تلویزیون، حداکثر سرگرمی‌ساز شده است. برای جنگ نرم امروز، قطعا این کافی نیست. لازم است سیاست چابک‌سازی ساختاری و نیروی انسانی به نفع تربیت نیروها‌ی انقلابی و کارآمد به کار گرفته شود. از دانشگاه صدا‌وسیما، شروع کنید. ببینید چرا با این همه نیروی خوب، نتیجه‌اش خوب نیست.
* پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
0
0
پس علی فروغی کیست؟ مدیر شبکه افق و...
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین