کد خبر: ۵۴۳۴۱۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/

همانا قائم علیه‌السلام 309 سال حکومت می‌کند

از امام باقر ع روایت شده است: همانا قائم علیه‌السلام 309سال حکومت می‌کند همان اندازه‌ای که اصحاب کهف در کهفشان درنگ کردند،زمین را مملو از عدل می‌سازد.

گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی، این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب امروز به آیه 12 سوره کهف پرداخته شده و در آن آمده است:

ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً   

سوره کهف (18) آیه12 

ترجمه

سپس آنان را برانگختیم تا معلوم کنیم کدام از آن دو جماعت [بهتر] حساب کردند مدتی را که درنگ کردند.

حدیث

1) از امام باقر ع روایت شده است: همانا قائم علیه‌السلام 309 سال حکومت می‌کند همان اندازه‌ای که اصحاب کهف در کهفشان درنگ کردند، زمین را مملو از عدل و قسط می‌سازد آن طور که پر از ظلم و جور شده بود و خداوند شرق و غرب زمین را برای او می‌گشاید [فتح می‌کند] ...

الغيبة (للطوسي)، ص474  ؛ تاج المواليد (للطبرسی)، ص116  ؛ دلائل الإمامة (طبری)، ص456

تدبر

1️⃣ ) درباره اینکه مقصود از این دو حزب کیستند، این دیدگاه‌ها مطرح شده است:

الف. خود اصحاب کهف دو گروه شدند و در مورد اینکه چقدر اینجا بوده‌ایم اختلاف نظر داشتند و آیه 19 همین سوره (كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَسائَلُوا بَيْنَهُمْ: این چنین آنان را برانگیختیم تا از همدیگر بپرسند ...» موید این معناست. (المیزان، ج13، ص249)

بویژه که به نظر می‌رسد آیات9-12 خلاصه داستان و آیات 13 تا 21 تفصیل داستان باشد و لذا آیه19 را می‌توان دقیقا شرح همین آیه12 دانست (البحر المحيط، ج‏7، ص146)

ب. این دو گروه در میان قوم اصحاب کهف بودند؛ که در این زمینه هم چند نظر است:

ب.1. آنها دو حزب مومن و کافر در میان قوم اصحاب کهف بودند، که در مورد اینکه از زمانی که آنها از خانه‌های خود خارج شدند تا کنون مدتش چه اندازه شده است اختلاف داشته‌اند و خداوند آنها را برانگیخت تا خودشان دقیقا این مدت را معلوم کنند.

 (مجمع‌البیان، ج6، ص698)

ب.2. اینها دو گروه در آن قوم بودند که اختلاف نظر داشتند؛ و در هر دو گروه هم مومنان بودند و هم کافران

(مجاهد، به نقل از البحر المحيط، ج‏7، ص146)

ب.3. هر دو گروه از مومنان آن قوم بودند

(فراء، به نقل از البحر المحيط، ج‏7، ص146)

ب.4. هر دو گروه از کافران بودند.

(این دیدگاه در بسیاری از تفاسیر نقل قول شده، اما گوینده‌اش معلوم نیست)

ج. یکی خود اصحاب کهف‌اند که مدت درنگ خود را کوتاه می‌دانستند، و دیگری مردم زمان برانگیخته شدنشان هستند که از زمان واقعی‌ای که بر آنها گذشته است اطلاع داشتند.

(ابن‌عطیه، به نقل از البحر المحيط، ج‏7، ص146)

د. یکی خود اصحاب کهف‌اند و دیگری سلاطینی که در آن زمان حکومت آن شهر را برعهده داشتند.

(ابن‌عباس، به نقل از البحر المحيط، ج‏7، ص146)

ه. آن دسته از یهود و مسیحیانی که این سوالات را به قریش آموختند تا از پیامبر ص بپرسند

بین خودشان در مورد مدت باقی ماندن اصحاب کهف اختلاف داشتند و آیه بدانها اشاره می‌کند.

(سدی، به نقل از البحر المحيط، ج‏7، ص146)

و. با توجه به اینکه خداوند در جایی بین علم خودش و ما مقایسه کرده و فرموده است «أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّه‏: آیا شما داناترید یا خدا؟» و خود خداوند هم در پایان این داستان در آیه26 فرموده است «قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا: بگو خدا عالم‌تر است بدانچه که درنگ کردند»  منظور از دو حزب، خود خداوند است در قبال مردمانی که ادعا کرده‌اند از مدت آنان باخبرند.

(ابن‌بحر، به نقل از البحر المحيط، ج‏7، ص146).

 

2️⃣ «ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصی‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً»

در این آیه غایت برانگخیتن آنان را معلوم کردن این دانسته که چه کسی زمان درنگ آنان را دقیقتر می‌داند. در آیه 19 هم غایت برانگیختن آنان را وقوع سوال بین آنها می‌داند که آن سوال هم درباره مدت زمان درنگ آنهاست.

دانستن دقیقِ مدت زمان درنگ آنها چه اهمیتی دارد که به عنوان غایتِ برانگیختن آنها مطرح شده است تا حدی که اختلاف در آن، دو عده را در حد دو حزب از هم جدا می‌کند؟

حقیقت این است که پاسخ قانع‌کننده‌ای برای این سوال نیافتم و در ادامه صرفا چند احتمال مطرح می‌شود که احتمال اول را یکی از اساتیدم مطرح کردند؛ و ممنون خواهم شد اگر کسی احتمال دیگری به ذهنش می‌فرستد به آیدی این‌جانب ارسال کند:

اما چند احتمال:

الف. اگر دو حزب را دو گروه در خود اصحاب کهف بدانیم، شاید می‌خواهد به اشراف روح آنها بر زمان در حالت خواب [یا مرگ] اشاره کند؛ و از این جهت شبیه است به اختلاف نظری که بین مجرمان در روز قیامت در خصوص مدت درنگشان [در دنیا، یا در عالم برزخ] پیش می‌آید و خداوند پاسخ «کسانی که بدانها علم و ایمان داده شده» را مهم قلمداد می‌کند: وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَيرَ سَاعَةٍ  كَذَالِكَ كاَنُواْ يُؤْفَكُونَ؛ وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ الْايمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فىِ كِتَابِ اللَّهِ إِلىَ‏ يَوْمِ الْبَعْث (روم/55-56) ویا «قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فىِ الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ؛ قَالُواْ لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ الْعَادِّينَ؛ مومنون/112-113)

ب. ما زندگی و زمانی در دنیا داریم که این را زمان مطلق می‌پنداریم؛ در حالی که این زمان به ازای این عالم است؛ و متناسب با عوالم دیگر، زمان‌های دیگری برای انسان ممکن است پیش آید؛ چنانکه در قیامت بساط زمان دنیوی برچیده می‌شود و انسان از افقی بالاتر بر این زمان احاطه می‌یابد. اگر توجه کنیم که برانگیختن اصحاب کهف شاهدی بر قیامت بوده است، چه‌بسا این شاهد نه فقط بر اصل قیامت، بلکه بر نحوه احاطه زمانی قیامت هم می‌خواهد دلالت کند، و شاید در این افق است که طرح این سوال که «چه کسی زمان درنگ اینان را دقیقتر شمارش کرده»، در واقع، سوال از این است که چه کسی نحوه احاطه قیامت بر دنیا را بهتر می‌تواند بفهمد.

ج. «أمد» نه مطلق زمان، بلکه تاکید بر پایان زمان است و سوال این است که کدام حزب، پایان این درنگ را دقیق [یا دقیقتر] می‌داند.

گویی از همان ابتدا برخی بوده‌اند که از پایان این واقعه خبر داشته‌اند و خداوند می‌خواهد برتری آنان بر دیگران را نشان دهد.

تبصره1

یکی از نکاتی که موجب تضعیف تمامی این احتمالات می‌شود، این است که بار معنایی کلمه «حزب» (و بلکه: دو حزب) جدی گرفته نشده است؛ یعنی تمام توضیحات فوق اگر می‌فرمود «أیُّهُم: کدام از آنها» هیچ فرقی نمی‌کرد؛ در حالی که آمدن کلمه «حزب» آن هم با الف و لام معرفه منظور خاصی را در آیه تعقیب می‌کند.

تبصره2

در کتاب «اصحاب کهف در آینه ولایت» این تعابیر موید آن دانسته شده که مقصود از کهف، امامان، به ویژه امام زمان ع و مقصود از درنگ در کهف، درنگی است که یاران خاص ایشان در دوره غیبت دارند. محال نیست که یکی از تاویلات باطنی این آیه همین باشد اما برای نسبت دادن این معنا به آیه باید شاهد و دلیل موجهی داشته باشیم و صرف اینکه معانی‌ای که دیگران گفته‌اند قانع‌کننده نیست، دلیل نمی‌شود که لزوما این معنا مد نظر بوده باشد مادام که هیچ شاهد و دلیلی اقامه نشود.

انتهای پیام/#

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Oman
|
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۹
0
0
هرگاه قرآن کریم را که "هدی للناس" نامیده شده از اعتقادات مجمل که به رمز گشایی بر خلاف ظاهر نیازمند باشند برخوردار بدانیم از یک سو حجت هدی للناس بودن قرآن را ابظال کرده از سوی دیگر زمینه را برای تفسیر سلیقه ای این اعتقادات بنفع هر مسلک و مذهب و مشرب فراخ باز گذاشته ایم تا در این وضعیت هر سلیقه و هر مذهبی بتواند بنفع یافته های اندیشه ی ذهن ناتوان بشری و مظابق با منافع شخصی و گروهی با ارجاع تفسیر خود به معصوم تفسیر و تاویل نماید.
این استدلال ثابت می کند اشارات مجمل قرآنی محال است تفسیری نا همگن و ناهماهنگ با معنا یا معانی داشته باشند که بر خلاف معنای ظاهری آنها است.
ناشناس
|
Oman
|
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۳۰
0
0
چرا جلو کامنتهای علمی منطقی را می گیرید ومانع رسیدن بخشی از حقیقت یه نویسنده و مردم می شوید؟؟؟!!!
آیا نا آگاه نگه داشتن مردم خدا پسندانه است؟؟؟!!!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین