کد خبر: ۵۱۹۷۱۹
تاریخ انتشار:
سینمای مستقل یا دولتی؟!

سینمای مستقل، یک ادعای پوچ

شب گذشته بحثی جذاب در برنامه جهان آرا با موضوع سینمای دولتی، سینمای مستقل با حضور سید ناصر هاشم زاده و محمدرضا شفیعی مورد کنکاش قرار گرفت که موجب ترغیب این جانب برای نگارش این سطور گشت.

گروه فرهنگی- سید محسن عبداللهی: شاید علت مطرح شدن موضوع سینمای دولتی یا مستقل بابت رفتار جعفر پناهی در قبال محمدحسین مهدویان ناشی شده باشد. آن رفتار موجب شد که دمل چرکین اختلافات مسخره ای که عده ای روشنفکرنما بر طبلش می کوبند مجددا باز شود. اصلا آفت اصلی سینمای ایران دقیقا همین نقطه ای است که امثال جعفر پناهی و اصغر فرهادی و دیگر همفکرانشان دم از سینمای مستقل می زنند و سینمای دولتی را تکفیر می کنند و دیگرانی که از بودجه عمومی استفاده می کنند و آن را کتمان نمی کنند را، حکومتی می دانند. دوستان گویا یادشان رفته اصلا از کجا فعالیت خود را شروع کرده اند.

سینمای مستقل، یک ادعای پوچ

به گزارش بولتن نیوز، جناب پناهی تولیدات حضرتتان در آرشیو صدا ‌و سیما به راحتی یافت می شود. آثار تلویزیونی اصغر فرهادی نیز اسم و رسم خوبی دارند و به گوش هر فردی آشنا می نمایند. این شرایط تقریبا شامل اکثر اهالی سینمای ایران می شود. آن وقت بسیاری از همین افراد با پز روشنفکری دیگران را متهم می کنند به حکومتی بودن! شما که السابقون دولتی بودن هستید حضرات.

مشکل اصلی این جاست که سینمای مستقل در ایران معنایی ندارد. از کوچک ترین کار و ابتدای مسیر ساخت فیلم تا اکران و تبلیغات هیچ کسی نمی تواند ادعایی مبنی بر مستقل بودن داشته باشد. تازه حضرات در حالی که خود فخر فروشی می کنند که ما مستقل هستیم، از طرف دیگر اعتراض می کنند چرا دولت به آن ها کمک نمی کند و برای اکران و تبلیغات حمایتی از ایشان صورت نمی گیرد.

اینجا با تناقض رو به رو می شویم؛ زیرا از یک جهت افرادی را که با کمک دولت فیلم می سازند، بد هستند و از سوی دیگر خودشان خواستار کمک دولت می باشند. بالاخره تکلیف چیست؟! دولت کمک بکند یا کمک نکند؟! شاید هم دولت فقط حق دارد از روشنفکرنماها حمایت کند و اگر از یک فیلم ارزشی یا یک فرد ارزشی که دغدغه انقلاب اسلامی را دارد حمایت کند، کاری خطا انجام داده است. آن وقت با بهانه های واهی می روند پی سرمایه خارجی که ما مستقل هستیم؛ اما زهی خیال باطل که کدام استقلال!

آن زمانی که شما تصمیم گرفتید برای شیر و خرس و نخل و مجسمه های دیگر فیلم بسازید و سرمایه گذار خارجی پیدا کنید، بسیار وابسته تر شدید. هنگامی که آن سرمایه گذار برای شما خط تعیین کرد و مجبور شدید برای رضایت خاطر جشنواره های سیاسی آن ور آبی، کشور خودتان را تخریب کنید، وابسته تر از زمانی شدید که با کمک ارشاد و این نهاد و آن سازمان فیلم می ساختید.

اما این وسط یک مشکل دیگر نیز وجود دارد. مدیرانی که هیچ درکی از سینما ندارند و بودجه ها را به راحتی هدر می دهند. یک آمار ساده به ما می گوید که بیشتر فیلم هایی که به عنوان پروژه های فاخر یا با کمک مستقیم سازمان های دولتی تولید شده اند، با مشکل بزرگ جذب مخاطب رو به رو می شوند. علتش هم کاملا مشخص است. تنها برای رزومه سازی مدیران کارهایی با اسامی دهن پر کن اما ضعیف و دگراندیشانه نما!

به فیلم سازانی با سابقه کاملا مشخص و متعلق به سینمایی غیر جذاب سفارش می دهند که بدون شک با شکست مواجه می شود. برآیند چند سال گذشته نیز نشان می دهد که جز چند کار شاخص که کارگردانانی محبوب و پرقدرت داشته اند و در گیشه نیز موفق بوده اند و توانسته اند در جامعه جنب و جوشی برای تماشا ایجاد کنند، کاری از میان این آثار نبوده که مخاطبان را ترغیب به تماشا کند و حتی منتقدان نیز آن ها را تحویل نگرفته اند.

ما هر چقدر هم که بخواهیم سینمایی محتوا محور داشته باشیم، باید بدانیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم باید اصول سینمایی در آن ها رعایت شود. در واقع هنگامی که زبان سینما برای بیان محتوای مورد نظر انتخاب می شود، باید اصول سینما را نیز رعایت کرد. نمی شود که فیلمی با بودجه عمومی ساخته شود اما کسی علاقه ای به دیدنش نداشته باشد. سینما نیازمند به مخاطب است. حال اگر بتوان جذابیت و محتوا و تکنیک را با یکدیگر در یک اثر گنجاند، نتیجه ای که حاصل می شود، فیلمی مانند ماجرای نیمروز یا بادیگارد خواهد بود. اگر هم آن اصول رعایت نشود، می بایست با مدیری که باعث هدر رفتن بودجه بیت المال شده است، برخوردی جدی کرد؛ مانند مدیرانی که به امثال جعفر پناهی پول و مجوز برای ساخت آثار دولتی اما روشنفکرانه را ارائه دادند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین