امروز نیز هرچند وقایع به بزرگی حوادث دههي شصت نیست اما نهادهای نظامی و امنیتی ما قدرتمندتر از دههي شصت هستند اما نادیدهگرفتن قدرت مردم و دامنزدن به اختلافات میان مردم میتواند خسارتهای جبرانناپذیری داشته باشد.
گروه سیاسی: جعفر شیرعلی نیا در یادداشت پیش رو به بهانه حوادث تروریستی روز گذشته، گریزی به اتفاقات سالهای 55 و 60 می زند و معتقد است امروز نیز هرچند وقایع به بزرگی حوادث دههي شصت نیست اما نهادهای نظامی و امنیتی ما قدرتمندتر از دههي شصت هستند اما نادیدهگرفتن قدرت مردم و دامنزدن به اختلافات میان مردم میتواند خسارتهای جبرانناپذیری داشته باشد.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
سال 1354 پس از ماجرای تغییر ایدئولوژی در سازمان مجاهدین خلق، شوک عجیبی مبارزان مذهبی را فرا گرفت. (مجاهدين ماركسيسم را ايدئولوژي مبارزاتي شان به جاي اسلام قرار دادند.) فضایی که در سالهای بعد هم ادامه داشت. آقای بهشتی درباره فضای این سالها گفته است: «سال 1355 سال بسیار نگرانیآور و ناراحتکنندهای بود... همه میپرسیدند راستی پایان کار چیست؟ چه عاملی میتواند به این بیماری شکنندهي مرگبار، پراکندگی، تفرق، تشتتها و صفبندیها در مقابل یکدیگر پایان دهد؟»
از این جنس نوشتهها و گفتهها را نزد دیگران نیز بسیار دیدهام. در آن سالها به نظر میرسید همهچیز در اختیار شاه است. تعدادی از مبارزین مشهور مسلمان توبهنامه نوشتند. اغلب زندانیان سیاسی امیدی به تغییر وضعیت در کشور نداشتند. در نجف هم در حرفها و پیامهای امام از پیری و نفسهای آخر عمر نکاتی مطرح بود.(از جمله پيام به اتحادیهي انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در پاييز 1354)
سال 1356 حضور پرشمار مردم وضعیت کشور را دگرگون کرد؛ حضور زنها و مردها. مبارزه از حالت مردانه و مخفیانه درآمد. شاید بتوان گفت که حضور زنها موثرتر از مردان بود چون نیروی سرکوبگر وقتی یک زن را سرکوب میکند خودش هم خرد میشود حالا چه شکنندهتر وقتی زنی بچهبهبغل را سرکوب کند.
حاصل مطالعاتم این است: کسی که بیش از همه قدرت نوظهور مردمی را در آن شرایط درک کرد آیتالله خمینی بود که توانست با هدایت این قدرت مردمی، انقلاب را به پیروزی برساند.
پس از پیروزی انقلاب نیز امام بیش از همه به قدرت مردم باور داشت که در یادداشتهایی به مصادیق آن خواهم پرداخت. به مناسبت اتفاقات دیروز میخواهم به یکی از موارد اشاره کنم. بهار 1360 بسیار ملتهب آغاز و به پایان رسید. پس از برکناری رئیسجمهور بنیصدر(30 خرداد 60)، مجاهدین خلق قیام مسلحانه را آغاز کردند. تابستان آن سال فضای ملتهب و وحشتناکی کشور را فراگرفته بود.
از ترورهای کور (ترور مردم عادی و حزباللهی) گرفته تا تروهای هدفمند (ترور مسئولان جمهوری اسلامی) تابستان خونینی را رقم زد. این رویکرد متاثر از تحلیل مسعود رجوی بود که پیش از 30 خرداد 60 مطرح کرده بود. او میگفت میبایست با يك ضرب راس جمهوري اسلامي (يعني مجلس) را از اكثريت انداخت، وزرا، ریيسجمهور، نخستوزير و بخشي از نیروهای قضايي را از بین برد. آنها ترور امام و فرماندهان سپاه را هم طراحی کرده بودند. او معتقد بود ترورهای مردمی نیز مردم را كنار ميزند.
در عرض دو ماه مسوولان بسیاری از جمله رئیس ديوان عالي(عاليترين مقام قضايي)، رئیسجمهور، نخستوزیر، نمایندگان مجلس و دولتمردان حذف شدند. علاوه بر آن تصمیم میگیرند که با اسلحهي گرم و سرد و هر آنچه در اختیار دارند، نظیر فلفل و نمک، کارد موکتبری و کوکتلمولوتف و سهراهی و نارنجک و کلت، مردم را كنار بزنند.
نیروهای نظامی و انتظامی در این مدت تلاش زیادی برای سرکوب مجاهدین خلق که به منافقین معروف شده بودند انجام دادند اما اگر همراهی مردمی و تلاش مردمی برای سرکوب منافقین نبود هیچگاه این تلاشها به نتیجه نمیرسید.
8 تیر 1360، یک روز پس از انفجار حزب جمهوری، امام به مردم گفت:"ملت ما بايد چشمهايش را باز كند و رفتوآمدهاى مشكوك را تحتنظر بگيرد. شما ننشينيد حالا كه براى شما فقط پاسدارها عمل كنند... بايد همه مراقب باشند؛ همسايههاي خودشان را هر خانهاي تحتنظر بگيرد، رفتوآمدهاى مشكوك را تحتنظر بگيرد...."
مردم با تمام وجود به میدان آمدند؛ خانههای تیمی را کشف میکردند، برخی تلاش میکردند تا دوستان و اعضای خانوادهشان را از منافقین جدا کنند، جداشدهها از منافقین نقش زیادی در شناسایی نیروها داشتند و ...
متاسفانه تدوین این قدرت مردمی در آثار ما جای چندانی ندارد و روایتهای ما از وقایع، غالبا با ناتوانی در تشریح قدرت مردم همراه است. معتقدم مهمترین نقص فیلم قوی و تاثیرگذار دوست عزیزم محمدحسین مهدویان(ماجرای نیمروز) نیز نادیدهگرفتن نقش مردم در پایاندادن به ماجرای ترورهای دههي شصت و پررنگكردن نقش نهادها است.
امروز نیز هرچند وقایع به بزرگی حوادث دههي شصت نیست اما نهادهای نظامی و امنیتی ما قدرتمندتر از دههي شصت هستند اما نادیدهگرفتن قدرت مردم و دامنزدن به اختلافات میان مردم میتواند خسارتهای جبرانناپذیری داشته باشد. برخی بحثهایی که دیروز پس از واقعهي تروريستي در فضای مجازی با گرایشات سیاستزده و جناحی مطرح شد دقیقا در همین راستا است.
نكتهي آخر عرض تسليتي است به خانوادهي عزيزاني كه ديروز مظلومانه به شهادت رسيدند.