کد خبر: ۴۷۷۹۱۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
در بسته هجدهم اردیبهشت 96 بخوانید؛

بولتن موسیقی و تئاتر: کنسرتی با بلیت ۳۰۰هزار تومانی/ چرا آقای بازیگر دعوت شهاب را پذیرفت؟

بولتن موسیقی و تئاتر امروز حاوی مطالبی از جمله ۳۶خواننده و ۶۹اجرا، تک نوازی پشنگ کامکار در تالار وحدت، نمايشنامه‌نويس هرگز نمي‌ميرد، حضور علی نصیریان در نمایش شهاب حسینی، جزئیات فرو ریختن سن در کنسرت سالار عقیلی و ... است.
بولتن موسیقی و تئاتر:جزئیات فرو ریختن سن در کنسرت سالار عقیلی/۳۶خواننده و ۶۹اجرا/نمايشنامه‌نويس هرگز نمي‌ميرد!گروه موسیقی و تئاتر: اخبار حوزه تئاتر و موسیقی نیز همواره مخاطبان خاص خود را داشته و دارد؛ به همین خاطر در مطلب پیش رو تلاش کردیم مهمترین و جذاب ترین مطالب این حوزه را جمع آوری نموده و تقدیم علاقه مندان کنیم تا اگر امکان پیگیری مطالب در طول روز را ندارد، در یک زمان مشخص و یکجا از آنها مطلع شوند.
 
به گزارش بولتن نیوز، تیتر مهمترین خبرهای امروز 18 اردیبهشت ماه 96، به صورت هایپرلینک در زیر آمده که شما می توانید با کلیک بر روی آنها به صورت اختصاصی وارد آن مطلب شوید؛ البته متن کامل این مطالب در ادامه مطلب نیز آمده است و شما می توانید متن کامل و تصاویر مرتبط عناوین را در ادامه مشاهده فرمایید.



مشروح اخبار


 
۳۶خواننده و ۶۹اجرا؛ کنسرتی بابلیت۳۰۰هزار تومانی

اگر ساکن تهران، کیش، قزوین، اهواز، یزد، اصفهان، کرج، شیراز، بیرجند، بابلسر،  نور، اصفهان، رشت و قیر و کارزین هستید و از دوشنبه این هفته هجدهم اردیبهشت تا دوشنبه هفته بعد ۲۵ اردیبهشت قصد رفتن به کنسرت دارید می‌توانید از میان ۳۶ خواننده یا گروه و ۶۹ اجرا دست به انتخاب بزنید.

۳۶خواننده و ۶۹اجرا؛ کنسرتی بابلیت۳۰۰هزار تومانی

سیروان خسروی، امید جهان، کاوه آفاق، رحیم شهریاری، محسن یگانه، رضا یزدانی، حمید حامی، اشوان، امامیار حسن‌اف و بابک خادمی، ‌رشید وطن‌دوست و ماریو تقدسی، گروه نریمان با خوانندگی امیررضا صادقین، گروه موسیقی محلی لری گلاره، بحر نور، گروه ماه‌تی‌تی، ارکستر سمفونیک تهران، گروه آوای موج، گروه تنبورنوازان واله، گروه مانگ، صبا محمدی (ویژه بانوان)، گروه داتام، محمد علیزاده، گروه مهبد، بابک جهانبخش، محمدرضا گلزار، ارمغان مهر، ‌محمد معتمدی، علی زندوکیلی، سیامک عباسی، علی قمصری، مازیار فلاحی، پیام و پیمان حاجی‌زاده، سالار عقیلی، گروه پالت، حجت اشرف‌زاده، علیرضا روزگار و گروه پیشاهنگ خوانندگان و گروه‌هایی هستند که در هفته منتهی به دوازدهمین دوره انتخاب ریاست جمهوری در ۱۴ شهر ایران روی صحنه می‌روند.

 
پشنگ کامکار در تالار وحدت تک‌نوازی می‌کند
او در این برنامه اثر «بارانه» را که یکی از موفق‌ترین  آثار تک‌نوازی این ساز است، به اجرا درمی‌آورد. در بخش پایانی این اجرا نیز «سیاوش کامکار» و «نیریز کامکار» پدر را در اجرای این کنسرت همراهی خواهند کرد.

پشنگ کامکار در تالار وحدت تک‌نوازی می‌کند

پشنگ کامکار، نوازنده چیره‌دست سنتور و از بنیان‌گذاران گروه شیدا، سال‌ها پیش «بارانه» را در دستگاه ماهور و بیات اصفهان اجرا کرد.
در این کنسرت، او علاوه بر قطعاتی براساس موسیقی ردیف ایرانی، قطعاتی را که نشأت‌گرفته از موسیقی فولکور کردی است، اجرا می‌کند.
این هنرمند آهنگسازی و همنوازی در آثار متعددی در موسیقی ایرانی را با همراهی با گروه‌هایی از جمله شیدا، دستان و کامکارها در کارنامه خود دارد.
 

 
چرا علی نصیریان دعوت شهاب حسینی را پذیرفت؟
شهاب حسینی قرار است پس از پایان ماه مبارک رمضان، نمایشی با نام «اعتراف»   را از یک متن خارجی در سالن اصلی تئاترشهر کارگردانی کند و در کنار او علی نصیریان هم دیگر نقش اصلی این نمایش را ایفاء خواهد کرد.

چرا علی نصیریان دعوت شهاب حسینی را پذیرفت؟

نصیریان که سابقه‌ای طولانی در بازیگری تئاتر و سینما دارد، حدود سه سال قبل با نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» نوشته اکبر رادی و به کارگردانی هادی مرزبان روی صحنه تالار وحدت رفت که آن نمایش پس از 30 شب اجرا توقیف شد و این بازیگر به همراه کارگردان برای پیگیری، راهی دادسرا و دادگاه شدند.
این اتفاق سبب شد نصیریان در برخی موقعیت‌هایی که درباره تئاتر صحبت می‌شد به تلخی از این ماجرا یاد کند ولی با این حال مدتی است، برای بازی در نمایشی به کارگردانی شهاب حسینی که در مجموعه «شهرزاد» با یکدیگر همبازی بودند، مشغول تمرین است.
علی نصیریان از دلایل پذیرش بازی در نمایش «اعتراف» و همچنین بی‌حرمتی‌هایی که گاهی نسبت به فرهنگ و هنر مملکت می‌شود، سخن گفت.

حضور شهاب حسینی مرا ترغیب کرد
علی نصیریان ابتدا درباره بازی در نمایش «اعتراف» آن هم پس از ماجراها و سختی‌های «تانگوی تخم مرغ داغ» گفت: به دلیل ارادتی که به شهاب حسینی دارم، علاقه‌مند بودم با ایشان همکاری کنم. البته خود نمایش هم کار خوبی شده ولی حضور ایشان هم مرا به بازی در این نمایش ترغیب کرد.

آنچه از تئاتر گفته می‌شود بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد
وی ادامه داد: به نظرم بچه‌ها در تئاتر خیلی خوب کار می‌کنند، اما مسئله اینجاست که تئاتر به لحاظ امکانات اجرایی، مجوز و سالن مشکلات زیادی دارد. تئاتر با کمبودها و ضعف‌های زیادی روبرو است اما جوانان، استعدادها و خلاقیت‌ها جریان کار را پیش می‌برند. برخی از این جوانان با وجود مشکلات کارهای خوبی را روی صحنه می‌برند هرچند هیچ پشتیبانی جدی، مالی و معنوی از تئاتر صورت نمی‌گیرد. اصلا آنچه از تئاتر گفته می‌شود بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و همه چیز براساس تبلیغات جلو می‌رود نه واقعیات، در حالی که واقعیات چیز دیگری است و حرف‌ها، تبلیغات یک چیز دیگر.
او درباره وضع تئاتر در مقایسه با زمانی‌که خودش حضور پررنگ‌تری در این عرصه داشت، گفت: اصولا هنر در سال‌های گذشته پیشرفت خود را داشته است. هنر و فرهنگ یک مملکت و ملت که بر مردم آن خیلی تأکید دارم، جریان خلاقه خود را دارند؛ مثل آبی که به هر ترتیبی بالاخره نفوذ و راه خود را پیدا می‌کند بنابراین هنر چیزی نیست که بماند و سرانجام به هرشکل خود را ارائه می‌کند.
نصیریان با اشاره به افزایش جمعیت ایران و تقریبا سه برابر شدن آن نسبت به زمان جوانی‌اش اظهار کرد: در این سال‌ها استعدادها و نیروهای تازه‌ای آمده‌اند و کار می‌کنند. این‌ها نیاز به حمایت، جا، امکانات، تماشاگر، گسترش فکر و اندیشه و مطرح کردن کارهایشان دارند اما از آنجا که بسترهای لازم همه خصوصی نیست و متمرکز در دست دولت است مشکلاتی بوجود می‌آید چرا که مجوزها و سالن‌ها در اختیار دولت، شهرداری‌ یا به طور کلی دستگاه‌های رسمی است؛ به همین دلیل با وجود متمرکز بودن همه چیز در یک بخش، پشتیبانی و تحرک لازم و جدی را نمی‌بینیم.

عده‌ای می‌گویند هنر به این شهر نیاید، این توهین است
این بازیگر معتقد است: شرایط برای انتخاب باز و آزاد وجود ندارد تا کارهای با ارزش پشتیبانی و حمایت شوند. البته منظور از پشتیبانی فقط به لحاظ مادی نیست بلکه به لحاظ معنوی هم باید حمایت شود. این در حالی است که گاهی شاهدیم به فرهنگ و هنر این مملکت اهانت می‌شود؛ یعنی یک جاهایی هست که هنر را به آنجا راه نمی‌دهند و می‌گویند اصلا هنر  به این استیج، این استان و این شهر مملکت نیاید که این یک توهین است.
نصیریان گفت: جالب است که این اتفاق برای کارهایی پیش می‌آید که مجوز مملکتی و دولتی دارند ولی مجوزشان لغو می‌شود و همه این‌ها توهین است. در نتیجه ما (از این شرایط) گله‌مندیم و من هم علاقه‌مند نبودم کار کنم، چون تئاتر برای سن ما دشواری‌های خود را دارد، اما به دلیل احترامی که هم برای شهاب و هم کارش قائل هستم علاقه‌مند شدم در این نمایش همکاری کنم و الان هم کار می‌کنم.
بازیگر فیلم‌های «گاو»، «بوی پیراهن یوسف» و «کفش‌های میرزا نوروز» و «ناخدا خورشید» ادامه داد: به همین دلیل نگاهی به امکانات موجود ندارم و معتقدم انسان‌هایی که خودشان کار خلاقه می‌کنند با توان و لیاقت‌ خودشان کاری را در این مملکت راه می‌اندازند. در این شرایط حضور کسی مثل شهاب حسینی که یکی از مهمترین جوایز بازیگری را در یکی از جشنواره‌های مهم دنیا گرفته و نیز اسم و رسم و کار و استعدادش ایجاب می‌کند که مردم به تماشای کارش بیایند، تصور هم می‌کنم نمایش‌اش با موفقیت همراه باشد.
او خاطرنشان کرد: این‌ها همه نشان می‌دهد اگر واقعیات مورد توجه کسانی باشد  که امور مملکت را می‌گردانند  باید کار را به دست خود مردم‌، کنندگان کار و استعدادها بسپارند تا با جوشش خود خلاقیت و رونق ایجاد کنند که هم به لحاظ معنوی و هنری و هم به لحاظ اقتصادی می‌توانند در هنر رونق بوجود آورند، البته تأکید می‌کنم این بخش از صحبتم درباره کار فرهنگی است.
علی نصیریان در ادامه این گفت‌وگو درباره متنی که شهاب حسینی برای اجرا انتخاب کرده و اینکه چه حرف جدیدی برای مخاطب تئاتر خواهد داشت، بیان کرد: این کار براساس مقدورات و واقع‌بینی اجرا می‌شود، چون اصولا محدوده‌ای در این کارهای هنری وجود دارد که بیشتر از آن نمی‌توان پا را از گلیم درازتر کرد یعنی اجازه نمی‌دهند. نمونه‌اش هم  همان نمایش«تانگوی تخم مرغ داغ» است که پس از 30 شب جلوی اجرایش را گرفتند با این بهانه که گفتند کلمات زشت در آن گفته می‌شود.

مولوی عقلش می‌رسیده کلمه زشت نگوید اما ....
او افزود: وقتی می‌گویند کلمات زشت در یک نمایش وجود دارد؛ یعنی اینکه شما باید دیالوگ‌ها را عوض کنید، در حالی که دیالوگ یکی از ابعاد شخصیت است و اگر تغییر کند شخصیت هم تغییر می‌کند. حال چه زشت باشد چه زیبا. آن کلمات و زبانی که یک شخصیت به کار می‌گیرد، زبانی است که شخصیت را بیان می‌کند، اما این قضیه درک نمی‌شود چون تئاتر در اینجا معنا ندارد و آن کسی که نشسته، فقط به ظاهر قضیه نگاه می‌کند. یادم می‌آید آن زمان به مسئولانی که کار را متوقف کرده بودند؛ گفتم شما مثنوی را بخوانید، ببینید چه قصه‌ها و کلماتی در آن به کار رفته است، آن هم مثنوی که یک اثر معنوی است. آقای مولوی هم عقلش می‌رسیده که کلمات زشت به کار نبرد اما قصه‌ای را تعریف کرده تا مردم عادی آن را درک کنند و معنای حرف او را متوجه شوند چرا که می‌خواسته با زبان مردم با آن‌ها سخن بگوید. اگر شما داستان‌های هدایت، گلشیری یا چوبک را می‌خوانید و کلمه‌ای را در آن‌ها می‌بینید به این دلیل نبوده که او دوست داشته، کلمه زشت به کار ببرد بلکه مربوط به شخصیت و قصه آن داستان می‌شود.
این بازیگر گفت: آقای حسینی هم برای تئاتر خود انتخابی داشته که بر اساس شرایط موجود بوده و خودش هم دوست داشت آن را انجام دهد. ضمن اینکه معنا و مضمونی در آن وجود دارد که مورد نظرش بوده و به شکلی است که آن را تا حدودی می‌تواند اجرا کند.

کارگردانی در تئاتر؟
علی نصیریان در پایان این گفت‌وگو در پاسخ به اینکه آیا خودش قصد کارگردانی در تئاتر را ندارد، بیان کرد:‌ متأسفانه شرایطش را ندارم چون کارگردانی تئاتر، انرژی فوق‌العاده‌ای می‌خواهد و من کار خود را 60 سال است که انجام داده‌ام. الان هم که در تئاتر حضور پیدا می‌کنم به خاطر علاقه‌مندی و عشقم به تئاتر است و مهم نیست که حتما کارگردانی کنم، همین که در کنار بچه‌ها هستم برایم جای خوشحالی است. همین قدر که کسانی مثل شهاب حسینی را می‌بینم که استعدادهای جوان، پرانرژی، با معرفت و با فرهنگ این مملکت هستند، برایم ارزشمند است.
 

 
نمايشنامه‌نويس هرگز نمي‌ميرد!
مرضيه برومند، محمد چرمشير، ناهيد مسلمي و راضيه برومند چندي قبل براي نقش‌خواني  يكي از متن‌هاي مهم اما كمتر خوانده شده غلامحسين ساعدي كنار يكديگر نشستند. به اين ترتيب «رگ و ريشه دربه‌دري» به كارگرداني افسانه زماني در مجموعه تئاترشهر خوانده شد و مورد توجه علاقه‌مندان به هنر نمايش نيز قرار گرفت. نمايشنامه‌اي كه همنشيني سه زن پا به سن گذاشته- ململ، بي‌بي مريم و خانم- در يك خانه را روايت مي‌كند و بخش عمده ديالوگ‌ها بين ململ و بي‌بي‌مريم جريان دارد تا اينكه پاي شخصيتِ خانم به متن باز مي‌شود. روايت ساعدي در متن به گونه‌اي است كه خواننده به‌شدت درگير جزييات و پيچيدگي‌هاي روحي و فقدان‌هاي جسمي كاراكترها مي‌شود و تا انتها با متن پيش مي‌رود. براي دريافت بهتر شايد اگر فيلم سينمايي «عشق» به كارگرداني ميشاييل هانكه را دوباره در ذهن مرور كنيد بيراه نباشد. 

نمايشنامه‌نويس هرگز نمي‌ميرد!

افسانه زماني درباره آشنايي‌اش با اين نمايشنامه و دلايل تصميم براي كارگرداني  نمايشنامه‌خواني به «اعتماد» مي‌گويد: «آشنايي من با آثار غلامحسين ساعدي به دوره دانشجويي برمي‌گردد. آن زمان ادبيات نمايشي را با اين نويسنده شناختم و از بس شيفته ساختار آثارش شدم بيشتر به مطالعه درباره آنها پرداختم. ساعدي هيچ‌وقت «رگ و ريشه دربه‌دري» را منتشر نكرد. من وقتي اين متن را خواندم از ساختارش بسيار لذت بردم و براساس آن يك كار كلاسي دانشگاه آماده كردم. در تمام سال‌هاي بعد هم همواره دنبال فرصتي براي اجراي نمايشنامه مي‌گشتم. خب همه به ياد داريم در دوره‌اي به هيچ‌وجه امكان اجراي آثار اين نويسنده وجود نداشت اما از دوره‌اي به بعد فضا تا حدي باز شد و ما هم دست به‌كار شديم. بنابراين موضوع را با مرضيه برومند درميان گذاشتم كه با استقبال مواجه شد و آقاي چرمشير و ديگر دوستان نيز پذيرفتند با گروه همراهي كنند.» در جريان برپايي سه روز نمايشنامه خواني استقبال بسيار خوب بود و به گفته كارگردان «اهالي فرهنگ در كنار مردم علاقه‌مند به تئاتر براي تماشاي نمايشنامه‌‌خواني به سالن آمدند.» اما آيا قرار است خوانش متن مقدمه‌اي بر اجراي صحنه‌اي آن باشد؟ اتفاقي كه پيش‌بيني مي‌شود اگر با حضور اين تركيب بازيگران به صحنه برود نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد. «با توجه به استقبالي كه صورت گرفت اميدوارم امكان اجرا در آينده وجود داشته باشد. من در تمام نمايش‌هايم به نوعي از اين نويسنده تاثير گرفته‌ام و بسياري از كاراكترهايم با تاثير از شخصيت‌هاي آثار ساعدي خلق شدند.» زماني مي‌گويد: «معتقدم او نگاه ايراني عميقي دارد و بر همين اساس اميدوارم سوءتفاهم‌ها درباره او برطرف شود و شاهد اجراي صحنه‌اي نمايش -رگ و ريشه دربه‌دري- باشيم.»

خاطر‌ه‌ بهمن فرسي از ساعدي
افسانه زماني نيز به رويه هنرمندان پيشكسوت تئاتر ايران بهرام بيضايي، محمد رحمانيان يا زنده‌‌يادان داود رشيدي و جعفر والي به‌شدت از نويسنده معاصر حمايت مي‌كند اما درحوزه ادبيات بعضي چهره‌ها نيز نظر مخالف داشته و دارند. اين گروه از اهل هنر معتقدند آثار ساعدي- حداقل در حوزه نمايشنامه- از نظر فني توان رقابت با آثار بعضي نويسندگان سرشناس پيش و پس از خودش را ندارد؛ بر همين اساس نبايد تمجيدي فراواقعي از او داشت. از جمله بهمن فرسي با انتشار يادداشتي در ماهنامه «هويت» كه در حوزه‌ علوم انساني، ادبيات و هنر در تبريز منتشر مي‌شود در همين‌باره چنين مي‌نويسد: «پنج شش ماه بعد غولامسن در تهران آفتابي شد. ترتيبات كارساز و موثر داده بود كه خدمتش در تهران و در بيمارستان رواني لقمان ادهم باشد. تيارت بچه‌هاي علي‌موسيو را هم نوشته بود. اسمش را هم گذاشته بود «بام‌ها و زيربام‌ها». بي‌خود و بي‌جهت كلي هم افكت تنگ كارش زده بود. گمان نمي‌كنم اجرا شده باشد. و تقديم كرده بود نمايشنامه را به بهمن فرسي و فرج صبا، دوست و همشهري‌اش كه در مجله روشنفكر كار مي‌كرد و جوان جدي معقولي بود. برادرش اكبر يك آپارتمان اجاره كرد در شهناز پنج جاده قديم شمران. هر پنجشنبه كه خلاص مي‌شد، يك‌راست مي‌آمد سراغ من در بيمه ملي. به زور مرا مي‌برد به آپارتمان شهناز پنج. و بعد از ناهار قصه‌اي را كه در حين خدمت، پشت ميز لقمان ادهم نوشته بود برايم مي‌خواند. قصه‌هايش پر از ماليخوليا و پريشاني روح و روان، و عجولانه بود. و من باهاش دعوا مي‌كردم كه خيلي چيزها را اين عجله حيف مي‌كند و از دست مي‌روند.»

قافله تئاتر ايران با بيضايي و ساعدي شكل گرفت
در مقابل اما اكثر هنرمندان تئاتر ايران دل در گرو آثار گوهر مراد دارند و كمتر كارگردان شناخته شده‌ ايراني است كه يكي از نمايشنامه‌هايش را به صحنه نبرده باشد. محمدعلي كشاورز، بازيگر پيشكسوت تئاتر و سينما در گفت‌وگويي با اشاره به سال‌هاي جواني‌اش مي‌گويد: «در اداره هنرهاي دراماتيك برنامه‌هاي تئاتري زيادي داشتيم. يادم هست كه اساتيد ما و دكتر مهدي فروغ رييس اداره سر تمرين‌ها مي‌آمدند و از كليت فعاليت‌ها ديدن مي‌كردند. هفته‌اي يك شب و اگر اشتباه نكنم چهارشنبه شب‌ها ساعت ٢١ يك نمايشنامه تك‌پرده‌اي اجرا مي‌كرديم و براي تمرين به اداره هنرهاي دراماتيك مي‌رفتيم. بعد از آن دوران بود كه غلامحسين ساعدي و بهرام بيضايي هم آمدند و قافله تئاتر ايران به معناي واقعي شكل گرفت. » زماني كه از نسل دوم هنرمندان تئاتر بعد از انقلاب محسوب مي‌شود مي‌گويد: «به نظرم ساعدي در تمام دوره‌ها يك فرد انقلابي به معني داراي تفكر آزاديخواهانه محسوب مي‌شود. تا به حال متني ننوشته كه متعلق به زمانه خاصي باشد و بعضي آثارش همين امروز نيز حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارند. ما نبايد براساس سوء‌تفاهم مقابل يك هنرمند بايستيم.بعضي متن‌ها به زمانه خودش ارتباط بيشتري داشته يا عده‌اي معتقدند او يك داستان نويس خوب است. »  كارگردان نمايش «ناسور» به نقش ساعدي در تاسيس كانون نويسندگان اشاره مي‌كند. «فردي در اين سطح نبايد سال‌ها به راحتي از جريان فرهنگ و هنر كشور كنار باشد. وقتي نمايشنامه‌هايش  را مطالعه مي‌كنيم اصلا چيز عجيبي در آنها نيست. به نظرم ساعدي آدم وطن‌پرستي بود كه اتفاقا دوري از كشور موجب مرگش شد. اگر در يك دوره‌اي به دليل حاكم شدن شرايط خاص سياسي- اجتماعي اختلاف نظرهايي پديد آمد، نبايد شاهد باشيم تا دهه‌ها ادامه يابد. سوءتفاهم‌ يك‌جا بايد به پايان برسد. » به هرحال بخواهيم يا نخواهيم ساعدي متعلق به نسلي از نويسندگان و نمايشنامه‌نويسان ايراني است كه ادبيات و هنر ايران را در دهه چهل دگرگون كردند. تركيبي از تلاش‌هاي نو در زمينه نمايشنامه‌نويسي مدرن با محوريت موضوع‌هاي بومي با نگاهي به گره گاه‌هاي اجتماعي جامعه ايران. نسلي كه تجربه سال‌هاي سياه پس از كودتاي ٢٨ مرداد سال ٣٢ را پشت سر داشت. در همين دوره است كه برجسته‌ترين چهره‌هاي تئاتر ايراني قامت راست مي‌كنند. عباس نعلبنديان، بيژن مفيد، علي نصيريان، اسماعيل خلج، اكبر رادي و بهرام بيضايي‌ از جمله نمايشنامه‌نويسان پيشروي ايراني بودند كه با جديت گام در اين حوزه گذاشتند و آثاري خلق كردند كه براي هميشه در ادبيات و تئاتر ايران به يادگار مي‌ماند و سرمشق هنرمندان جوان مي‌شود. خوانش نمايشنامه «رگ و ريشه در‌به‌دري» و استقبال تماشاگران از آن نشان داد كه نمايشنامه هرگز نمي‌ميرد!

 
آنکه بر در کوبید، به کشتن چراغ آمده بود
سکوت و تعلیقی طولانی در سالن جاری می‌شود، تنها چند چراغ شمعی در راهروهای دکور روشن شده‌اند و صدای پچ‌پچ چندنفر شنیده می‌شود. شنگول و منگول و حبه انگور هستند که از شنیدن صدای مشتی که به در می‌کوبد ترسیده‌اند. قصه قصه شنگول و منگول است اما انگار مامان‌بزی تصمیم گرفته با آقا گرگه ازدواج کند. این تصمیم ابتدا فضایی مضحک در ذهن ایجاد می‌کند. اما خب فقط غیرممکن غیرممکن است. کم‌کم وصلت گرگ و بز را باور می‌کنی. اما قصه به این شیرینی ختم نمی‌شود، فضایی که «بی‌پدر» ساخته است سرشار از روحی جهنمی است، سرشار از تعلیق‌هایی که تماشاچی می‌ماند که آیا می‌شود یک نمایش تا این اندازه به عمد تماشاگر را آزار دهد؟! «بی‌پدر» از تأثیرات همزیستی بر خلقیات سخن می‌گوید، اینکه حتی بزها هم خوی درندگی در گوشه‌ای از وجودشان نهفته و آماده سربرآوردن است.صدای هر کوبه که  طی نمایش به گوش می‌رسید این شعر بامداد در ذهن می‌چرخید که: «آن‌که بر در می‌کوبد شباهنگام/ به کشتن چراغ آمده است/ نور را در پستوی خانه نهان باید کرد/ آنک قصابان‌اند بر گذرگاه‌ها مستقر/ با کنده و ساتوری خون‌آلود/ ابلیس پیروزْمست، سور عزای ما را بر سفره نشسته است...» نمایش «بی‌پدر» به نویسندگی و کارگردانی سید محمد مساوات تا 29 اردیبهشت در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر اجرا می‌شود. 

آنکه بر در کوبید، به کشتن چراغ آمده بود

در ادامه گفت‌وگویی با مساوات برای بررسی دلایل این تلفیق متفاوت را می‌خوانید.

«بی پدر» پر از گروتسک و تعلیق‌های آزاردهنده و مشمئزکننده است. هدفتان از این طراحی چه بود؟
(خنده). احتمالاً رویکردی سادیستی. روحیه دیگرآزاری که حق حیات دارد. وقتی شما دست به تولید نمایشی می‌زنید حتی اگر رویکردتان سادیستی باشد حقوق شما محفوظ می‌ماند، برعکس سایر شئون اجتماعی. ویژگی منحصربه‌فردی که شمایل و ریخت نمایش، هم از نظر متنی و هم انتخاب‌های طراحی‌ها دارد مرا مجاب کرد به این رویکرد دیگرآزاری دامن هم بزنم. اتفاقاً هرچه به این رویکرد نزدیک‌تر می‌شوم نمایش موفق‌تر می‌شود و از این بابت خوشحالم.

ایده تلفیق و زندگی مشترک دو موجود از دو جنس متفاوت و در پی آن تغییر و تبدیل ماهیت آنها به هم از کجا آمد؟
در هنگام اجرای نمایش «خانه.وا.ده» که طی آن واقعیت‌های بیرونی وارد دنیای نمودهای ذهنی می‌شد و به نوعی رئالیسم انتزاعی بود و هویت فردی‌ در آن اهمیت داشت، ایده نمایش «بی‌پدر» به ذهنم رسید و طی فرآیندهای تمرینی متناوب و بازنویسی‌های متعدد و متنوعی که طی سه سال انجام شد به این ایده نهایی رسیدم.

«بی پدر» به مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی و خانوادگی قابل ارجاع است، کدام یک از اینها مد نظر خودتان و ذهن استعاری‌تان بود؟
پیش‌ترها فکر می‌کردم خیلی مفهومی و محتوایی برخورد کنم اما امروز به نظرم می‌رسد که اساساً هرکاری انجام دهم نمی‌توانم  جدا از شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بنویسم. بنابراین با خیال راحت مستقیم به سراغ اصل قصه می‌روم و این وجه و بخش آرتیستیک و خود تئاتر برایم اهمیت بیشتری از هر رویکردی دارد.

اما بخش محتوایی کار شما بر وجوه دیگر غالب است.
قاعدتاً. شاید اساساً از آنجایی که مفهوم با یک قدرت فرساینده‌ای به سمتم پرتاب شده سعی می‌کنم از آن دوری هم کنم. بخصوص در گفت‌وگوها تلاش می‌کنم وارد مسائل تحلیلی نشوم. چون آنچه در اجرا اتفاق می‌افتد آنقدر صریح و روشن و بی‌پرده است که نیازی به توضیح دیگری ندارد.

تئاتر شما هم فضاهای آبزورد دارد و هم غیرآبزورد. گاهی تماشاچی را به پوچی محض می‌برید و بلافاصله و ناگهان سرتاپای او را در اکسپرسیونیسم فرو می‌کنید. این ترکیب از کجا نشأت گرفته است؟
من قائل به منحصر شدن در یک قالب و سبک مشخص نیستم و به نوعی تلفیق ژانریک را تمرین می‌کنم. اینکه چطور می‌شود در یک نمایشی از پایه بر گونه مشخصی نمانیم و رویکردها و مکاتب مختلف را در هم آمیخت و به یک محصول یکپارچه رسید. در این نمایش شاهد کمدی سیاه هستیم، برخی جاها فضاها کاملاً اکسپرسیونیستی می‌شود و برخی جاها به سمت گروتسکی می‌رود که شاید تولید مضحکه کند. اما این عمدی است که در«خانه.وا.ده» هم تمرینش کردم و بسیار برایم جذاب است که بتوانم مزه‌های مختلف را در ظرف نمایشی خودم بگنجانم.

شما با استفاده از رنگ خون و آکسسوارهای خشن فضایی هولناک ساختید. نمی‌خواستید از عنصرهایی چون بو برای تولید یک تئاتر همه‌جانبه (immersive theatre) استفاده کنید؟
بله، اتفاقاً چنین چیزی در نمایش داریم. آن روده‌ای که در پایان نمایش دست‌به‌دست می‌شود واقعی است و شاید ردیف‌های جلوتر بو را بهتر استشمام کنند. راستش من تمهیدی در این زمینه نداشتم و با بو دست به گریبان هستیم. البته ترجیح می‌دهم حواس دیگر را خیلی دخیل نکنم زیرا میزان کنش صحنه‌ای آنقدر زیاد است که فکر می‌کنم همین میزان رنج برای تماشاچی کافی است.

چقدر از سینما الهام گرفته‌اید؟ ویژگی‌هایی چون روح جهنمی، تعلیق، دلهره و خون‌بازی سینماگران بسیاری چون پولانسکی، تارانتینو و هیچکاک در کارتان نمود داشت.
هر هنرمندی در امتداد سیر تطور تاریخ هنرمندان پیش از خود حرکت می‌کند. بجز اینهایی که نام بردید من خودم فرانسیس بیکن نقاش را در کارم می‌بینم، اعوجاج در شخصیت‌پردازی ورگوس لانتیموس، گروتسک روی آندرسون و فضای اثیری پولانسکی و همه آرتیست‌های مورد علاقه‌ام را. این گونه نیست که درباره اینها اندیشیده باشم بلکه در طی زمان این ویژگی‌ها در ناخودآگاه من نفوذ کرده و نهادینه شده است.

با اینکه ریشه قصه ایرانی است اما دکور شبیه خانه‌های غربی است. دو در بالا و پایین پله‌ها دیده می‌شود. این طراحی برای القای فضای هولناک است یا این اختلاف طبقاتی ظاهری معنایی باطنی در ذهن‌تان دارد؟
وجوه دیداری صحنه برایم اهمیت بیشتری دارد. ما هرگاه از فاصله طبقاتی حرف می‌زنیم ذهن‌ها به سمت مسائل اجتماعی می‌رود اما هدف اصلی من اختلاف سبک‌ها و اختلاف فواصلی است که برای بازیگرانم ایجاد کرده‌ام. کما اینکه می‌توان به بعد اختلاف طبقاتی اجتماعی نیز فکر کرد.در مورد اینکه صحنه شکل غربی به خود گرفته است من ترجیح می‌دادم خیلی شکل ایرانی به خود نگیرد و شائبه خودزنی و خوددرگیری را از میان بردارم و به دلیل گزنده بودن مضمون و متن خواستم همه عناصر را از محدوده جغرافیای خودمان خارج کنم و نمایش را به سمت و سوی لامکان و لازمان ببرم.

بازیگران را چگونه انتخاب کردید و روند تمرین‌تان به چه صورت بود؟
از سه سال پیش که ایده این متن به ذهنم خورد دفعات بسیاری تمرین و تکرار داشتیم تا عاقبت تصمیم گرفتم با گروه خیلی جوانی که اشتیاق دارد کار کنم و چهره‌ها را به خاطر مشغله بسیاری که دارند فراموش کنم. برای انتخاب بازیگران دوماه زمان صرف شد و بعد از آن 5ماه تمرین کردیم و به اجرا رسیدیم. استقبالی که از این کار شده است و دواجرایی شدن آن و تمام نظرات مثبتی که دریافت کرده‌ایم نشانه خوبی است مبنی بر اینکه هنوز می‌شود تئاتر را جدی گرفت و آن را تمرین کرد، بدون اعتنا به حضور چهره‌ها. همه اینها موجب می‌شود من در ادامه مسیر دلگرم‌تر باشم. می‌دانید که کار کردن در شرایطی که از عاقبت کارتان بی‌خبر باشید بسیار دشوار است. این ماهیت رویکردهای تجربی و اکسپریمنتال است.

یعنی کارتان را تجربی می‌دانید؟
نه، لزوماً تئاتر تجربی نیست بلکه دارای رویکردی تجربی است.

گریم کاراکترها مانند رنگ سیاه که برای گرگ‌ها و رنگ روشن که برای بزها در نظر گرفته بودید نمادین بود؟
«بی پدر» دومین همکاری من با خانم تینا بخشی است. در نمایش «خانه.وا.ده» به یک درک مشترک و متقابلی از رویکردهای من و توانایی‌های خانم بخشی رسیده بودیم. در ابتدا سعی کردم بازیگران و کاراکترهایم را به سمت بز بودن یا گرگ بودن نبرم و آنها را از شکل اولیه خاررج کنم و آنها بیش از اینکه شبیه گرگ و بز باشند شبیه آدم باشند. هم در طراحی لباس این اتفاق لحاظ شده است و هم در طراحی صحنه که محل زیست آنهاست. این برایم بازی و چالش جالبی بود، اینکه چطور می‌شود متن را در این فضا و اتمسفر مدیریت کرد، به نوعی که هیچ‌کدام ا زمواد اجرایی‌مان از هم جدا نشوند و اجزایمان لاینفک باشند و همبستگی‌شان حفظ شود و همگی حول یک هدف مشترک گرد هم آیند.

 
نمایش «سرهنگ» با «کوریولانوس» به صحنه مولوی می‌آید
در چهارمین روز از جشنواره، مرکز تئاتر مولوی، تالار حافظ، سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران، پلاتو اجرا تئاترشهر و پلاتو شماره2 دانشگاه هنر، پردیس باغ ملی میزبان اجراهای جشنواره تئاتر دانشگاهی خواهند بود.

نمایش «سرهنگ» با «کوریولانوس» به صحنه مولوی می‌آید

نمایش «سرهنگ» نوشته و کاری از امیر نوروزی ساعت 16:3٠ و 2٠ نمایش «کوریولانوس» نوشته حامد اصغرزاده و جواد ابراهیمی نژاد و کارگردانی حامد اصغر زاده، ساعت 16 و 18 به ترتیب در سالن اصلی و سالن کوچک مرکز تئاتر مولوی اجرا می‌شود.
نمایش «کارنامه بندار بیدخش» نوشته بهرام بیضایی به کارگردانی شوکا کریمی ساعت 18:3٠ و 21 در سالن استاد انتظامی، نمایش «تابستان» نوشته و کاری از سعدی محمدی ساعت 19 در تالار حافظ و نمایش « رویای کولی آشفته» نوشته سعیدرضا خوش شانس به کارگردانی امین محمدی ساعت 15 و 17 در پلاتو اجرا تئاتر شهر، میزبان علاقه‌مندان به هنر نمایش خواهند بود.
همچنین در روز چهارم و در بخش تجربه های اجرا، نمایش «نرگس» به کارگردانی حسین توازنی زاده در ساعت‌های 1٦:3٠ و 18:3٠ در خیابان وصال شیرازی، خیابان ایتالیای شرقی، جنب خانه سهیلی، پلاک54،‌
و نمایش «کوری» به کارگردانی مینا میرزایی ساعت 14:3٠ و 1٦:3٠ و نمایش «نیوبه» کاری از سارا رئوف در ساعت 15:3٠ و 17 در دانشگاه هنر پردیس باغ ملی روی صحنه می‌رود.
بیستمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران به دبیری مهدی گمار از 15 اردیبهشت در تهران آغاز و 23 اردیبهشت ماه با برگزاری اختتامیه در تالار وحدت به اتمام می رسد.
 

 
جزئیات فرو ریختن سن در کنسرت سالار عقیلی / عقیلی: خودمان سالمیم اما ساز ها شکست
این اتفاق در پایان این کنسرت که شامگاه ۱۷ اردیبهشت برگزار شد، هنگام ادای احترام نوازندگان به مخاطبان پیش آمد.

جزئیات فرو ریختن سن در کنسرت سالار عقیلی / عقیلی: خودمان سالمیم اما ساز ها شکست

طبق توضیح روابط عمومی این اجرا دلیل فرو ریختن سن استحکام ناکافی استیج بوده است. این در حالی است که پیش از این از سوی گروه تذکراتی در این زمینه به مسئولان سالن داده شده بود.
همچنین حریر شریعت‌زاده، نوازنده پیانو، دف و همسر سالار عقیلی، در پی این اتفاق به بیمارستان رفت و چکاپ شد اما برای وی مشکلی پیش نیامد و از بیمارستان مرخص شد.
همچنین این حادثه خسارت مالی برای گروه در پی نداشت. این اجرا برای فرهنگیان و به پاس بزرگداشت روز معلم برگزار شده بود. سالار عقیلی در ادامه کنسرت‌های خود ۱۸ اردیبهشت در شهرستان نور به اجرا خواهد پرداخت.
این خواننده آوازی ایران در ویدئویی که در صفحه شخصی اش در اینستاگرام منتشر کرد اعلام کرد که هیچگونه مشکلی متوجه گروه نیست و تنها برخی از سازهای اعضای گروه آسیب دیده است.
عقیلی همچنین دلیل این اتفاق را «سهل انگاری برگزارکنندگان» کنسرت دانست.

 
ناصر ملک‌مطیعی در کنسرت محمدرضا گلزار+عکس
گلزار که چندی است فعالیت در زمینه موسیقی را به شکل جدی پی گرفته است در  کنسرت اخیرش یک مهمان از اهالی سینما داشت.

ناصر ملک‌مطیعی در کنسرت محمدرضا گلزار+عکس

ناصر ملک‌مطیعی بازیگر کهنه‌کار سینمای ایران که در کنسرت گلزار حضور یافته بود با استقبال گرم این هنرمند مواجه شد. 
گلزار در این باره در اینستاگرام نوشت: «با افتخار میزبان بزرگ مرد سینمای ایران، عالیجناب ناصرخان ملک‌مطیعی.»

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Canada
|
۰۰:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۲/۱۹
0
0
هرچیزی که عرضه اس کم باشه قیمت مره بالا حتی موسیقی
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین