گروه اقتصادی: تصور کنید یک کارخانه بزرگ هستید. برای ادامه فعالیت، باید مطمئن باشید که همیشه مواد اولیه یا کالای آماده برای فروش دارید. نگهداری کالا در انبار، این اطمینان را میدهد. اما هر چه انبارتان بزرگتر باشد، هزینهاش هم بیشتر است: اجاره انبار، نگهبانی، بیمه، و مهمتر از همه، پولی که باید بابت خرید کالاها میدادید و حالا به جای اینکه در یک پروژه جدید سرمایهگذاری شود، گوشه انبار خوابیده است.
به گزارش بولتن نیوز، بنگاههای اقتصادی دنیا همواره در تلاشند تا بین «اطمینان از تولید» و «هزینه نگهداری کالا» تعادل برقرار کنند. اما در ایران، این تعادل به شکل عجیبی به هم خورده است. آمارها میگویند حجم کالاهای انبار شده در کشور ما، بسیار فراتر از کشورهای توسعهیافته و حتی کشورهای منطقه است و این یک خبر بد برای اقتصاد است.
دادههای بانک جهانی که در نمودار نیز مشاهده میشود، یک واقعیت تکاندهنده را نشان میدهد: «سهم تغییرات موجودی انبار از تولید ناخالص داخلی (GDP)» در ایران به ۱۲٪ میرسد.
این عدد به زبان ساده یعنی بخش بسیار بزرگی از پولی که قرار است هر سال به رشد اقتصاد کشور کمک کند، صرف خرید و نگهداری کالا در انبار میشود. برای درک بهتر، کافی است این رقم را با چند کشور دیگر مقایسه کنیم:
اسپانیا و چین: حدود ۱ تا ۱.۳ درصد.
کشورهای توسعه یافته (آلمان، فرانسه، ایتالیا): نزدیک به نیم درصد یا کمتر.
ترکیه: حتی منفی ۲ درصد (یعنی این کشورها بهطور هوشمندانهای انبارداری خود را کاهش دادهاند).
وقتی سهم انبارداری یک کشور ۱۲ درصد و کشور دیگری ۱ درصد است، یعنی بنگاههای ایرانی ۱۲ برابر بیشتر از رقبای خارجیشان، پول و نقدینگی خود را در گوشه انبارها حبس میکنند. این پول میتوانست صرف خرید ماشینآلات جدید، آموزش کارمندان یا توسعه بازار شود.
چرا بنگاههای ما مجبورند این حجم سنگین کالا را ذخیره کنند؟ جواب یک کلمه است: نااطمینانی.
در یک اقتصاد سالم، تولیدکننده مطمئن است که اگر امروز مواد اولیه بخرد و شش ماه دیگر کالایش را تولید کند، هزینه مواد اولیه در این مدت تغییر زیادی نکرده و سود او منطقی خواهد بود. اما در اقتصادی با تورم افسارگسیخته، وضعیت فرق میکند.
1. مبارزه با آتش تورم: در ایران، تورم مانند یک آتش است که ارزش پول را هر روز میسوزاند. تولیدکننده میداند اگر امروز مواد اولیه را نخرد، فردا باید آن را با قیمتی بسیار بالاتر بخرد. بنابراین، بنگاه ترجیح میدهد به جای نگهداری ریال یا سپردهگذاری در بانک (که سودی کمتر از تورم میدهد)، هر چه سریعتر دارایی خود را به کالا یا مواد اولیه تبدیل کند. در این شرایط، انبار پر تبدیل به یک «بانک ذخیره غیرنقدی» میشود.
2. فرار از سیاستهای ناگهانی: نوسانات نرخ ارز، ممنوعیتهای ناگهانی واردات و تغییر قوانین، تولیدکننده را مجبور میکند که همیشه یک ذخیره اضطراری از مواد اولیه حیاتی داشته باشد تا در صورت بروز شوکهای اقتصادی، تولیدش متوقف نشود.
در واقع، بالا بودن موجودی انبار در ایران، نشانهی رونق تولید نیست؛ بلکه نشانهی بیماری شدید اقتصاد است که بنگاهها را به سمت احتکار (به معنای ذخیرهسازی برای بقا) سوق داده است.
یک تناقض عجیب در این میان وجود دارد: بنگاههای ایرانی با وجود این انبارهای پر و نقدینگی حبسشده، باز هم به شدت به دنبال وام و تسهیلات بانکی هستند.
دلیل این پدیده در نرخ سود بانکی است. در ایران، معمولاً نرخ بهرهای که بانک بابت وام میگیرد، از نرخ تورم کمتر است. یعنی به زبان ساده، پولی که امروز وام میگیرید، در آینده آنقدر بیارزش میشود که بازپرداخت آن از نظر اقتصادی به نفع شماست!
اینجاست که تولیدکننده فکر میکند: «چون ارزش پول مدام کم میشود، وام بگیرم و کالا بخرم تا ارزش داراییام حفظ شود.» وامهایی که باید صرف سرمایهگذاری و رشد میشد، صرف انبار کردن کالایی میشود که با هدف حفظ ارزش خریداری شده است. این چرخه ناسالم، فقط عطش بنگاهها را برای دریافت وام بیشتر میکند، وامهایی که در نهایت مانند آب شور، عطش اقتصاد را برای نقدینگی بیشتر میکند.
به این ترتیب، انبار پر ایران نه یک مزیت، بلکه یک هزینه پنهان و سنگین است؛ هزینهای که تولید را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و به جای رشد و توسعه، آن را به سمت «ذخیرهسازی برای بقا» سوق میدهد. درمان این وضعیت، نه با افزایش وام، بلکه با مهار ریشه مشکل یعنی تورم و بازگرداندن ثبات به اقتصاد کشور ممکن خواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com