کد خبر: ۴۶۸۰۱۰
تاریخ انتشار:
اوکتاویا اسپنسر از کارهای جدیدش می‌گوید

راه رسیدن به رستگاری در هنگامه بحران‌ها

اوکتاویا اسپنسر که در سال 2012 به خاطر بازی در فیلم «کمک» (پیشخدمت) اسکار نقش دوم زن را برد، با کارهای جدیدترش یک بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است
به گزارش بولتن نیوز، اوکتاویا اسپنسر که در سال 2012 به خاطر بازی در فیلم «کمک» (پیشخدمت) اسکار نقش دوم زن را برد، با کارهای جدیدترش یک بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است. یکی از آنها فیلمی به نام «کلبه» (The Shack) است که براساس رمان پرفروشی با همین نام نوشته ویلیام پی‌یانگ ساخته شده و درباره مردی به نام مک فیلیپس (با بازی سم وورتینگتون) است که بعد از دچار شدن به یک تراژدی خانوادگی دست به سفری مکاشفه‌ای و اقداماتی روحی- روانی می‌زند تا اینکه سر از زاغه ها  و گوشه‌های کم امکانات شهر در می‌آورد و آنجا با زنی سیاهپوست و پرشور و امیدآفرین به نام پاپا (اوکتاویا اسپنسر) ملاقات می‌کند و پاپا با حرف‌ها و راهنمایی‌هایش به این مرد یاری می‌رساند تا بر افسردگی شدید و بحران روحی خود فائق آید و راه تازه و بهتری را برای ادامه زندگی‌اش برگزیند. اسپنسر در مصاحبه پیش رو از شرایط این فیلم، علاقه‌اش به کتاب رمان مرجع، چرایی رویکردش به کاراکتر پاپا و همچنین درس‌های اخلاقی و اجتماعی این فیلم برای همگان می‌گوید. او همچنین از تجربه همکاری با گی‌یر مو دل تورو مکزیکی در فیلم جدید «شکل آب» سخن به‌میان می‌آورد.

راه رسیدن به رستگاری در هنگامه بحران‌ها

آیا دلیل کشیده شدن شما به سمت این نقش و فیلم، جنبه های معنوی و روحی آن بود؟
این نخستین فیلم با چنین مضمون معنوی و مذهبی قوی است که در آن بازی می‌کنم. در هر حال من جذب این موضوع جالب و انسانی شدم و مانند معمول مبنا را بر این گذاشتم که اگر موضوع مرا قانع و هیجان‌زده کرد آن را بپذیرم.

آیا قبل از خواندن سناریو با کتاب ویلیام پی یانگ آشنا و آن را مطالعه کرده بودید؟
قبل از هر بحث مرتبط با ساخت فیلم، این کتاب را خوانده بودم و این به چند سال پیش از تولید فیلم مربوط می‌شد و مرا به جمع هواداران این رمان پیوند زد. وقتی هم که شنیدم جیل و لانی نتر در صدد ساختن فیلمی از روی این کتاب هستند، به دیدار جیل شتافتم تا او را قانع کنم که مرا به بازی بگیرد و بخصوص نقش پاپی را به من بسپرد.

چه چیزهایی در نقش پاپی وجود دارد که شما را این طور دلبسته آن ساخت؟
فقط پاپی نبود که نظر مرا جلب کرد و من مسحور مضمون و پیام این قصه شدم. در این داستان یک مرد آشفته و دچار بحران با خدای خود راز و نیاز می‌کند و از او راه حل مشکلاتش را می‌جوید و پاپی مانند یک واسطه بین آنها عمل می‌کند. این یک نگاه ویژه و توأم با تحسین به مذهب و سهم عظیم خداوند در رستگاری انسان‌هاست.

 آیا یکی از پیام‌های اصلی «The Shack» این نیست که به تنهایی نمی‌توان از سدها و اینگونه مشکلات عبور کرد و حتماً باید خدا و مذهب به کمک نیازمندان بیایند؟
زندگی سرشار از چالش‌های متعدد و سخت است و بدیهی است که اگر مذهب به یاری انسان نیاید و خداوند نظر لطف نداشته باشد، نمی‌توان به ساحل آرامش رسید و در این دنیای آشفته و در هنگامه بحران‌ها احساس رضایت کرد. کاراکتر مک فیلیپس در فیلم «کلبه» مردی است که رنج‌های زیادی برده و حتی از پدرش در ایام خردسالی و نوجوانی ظلم دیده است. کافی است ما به چالش‌های او فکر کنیم تا متوجه شویم مشابه برخی از آنها برای ما یا وابستگان ما هم روی داده است.

صحنه‌های مشترک شما و این کاراکتر و به‌واقع سم وورتینگتون که این نقش را بازی می‌کند، بسیار جالب است. آیا روی این مسأله بسیار کار کردید یا دستاوردی بود که به آرامی طی تهیه فیلم شکل گرفت.
وقتی برای این کار نداشتیم و هر چه در فیلم می‌بینید  به تدریج و در زمان تهیه فیلم شکل گرفت و ما از قبل با یکدیگر آشنایی چندانی نداشتیم، البته من نحوه کار سم وورتینگتون را از قبل می‌پسندیدم و از هواداران وی بودم. وجه مشترک کار هر دو ما حس کردن حقیقت وجودی هر صحنه‌ و اقدام و بازی کردن براساس آن است.ما هر روز در سر صحنه فیلمبرداری با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردیم تا به تفاهم بیشتری برسیم و صحنه‌ای را که در راه بود کامل‌تر بگیریم. کاراکتر من در این فیلم اطمینان کاراکتر وورتینگتون را جلب می‌کند تا وی دوباره فردی معتقد به مذهب بشود و هرچیز را از وجه الهی آن ببیند و در نتیجه ارتباط کاری و هماهنگی ما نیز باید براساس چنین موضوعی می‌بود.

این را می‌دانیم که به کار نویسندگی هم پرداخته‌اید اما آیا این هنر همان قدر شما را راضی و خوشحال کرده که بازیگری شما را مسرور ساخته است؟
این را لابد نمی‌دانید که من دارای مدرک دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه اوبورن میشیگان هستم اما فقط وقتی به نویسندگی پناه می‌برم که کار بازیگری‌ام به مشکل برخورد کرده باشد، البته به سبب مشغولیت‌های متنوع سینمایی‌ام، وقت پرداختن ام‌ به کارهای ادبی کم است ولی در هر حال از هر یک از این فعالیت‌ها به رضایت ویژه همان شغل می‌رسم و هر کدام احساس تازه و متفاوتی را به من می‌بخشد.

ولی این مسأله قطعاً سبب شده برای نویسندگان داستان فیلم‌هایتان احترام بیشتری قائل باشید.
حتی اگر این عامل هم در کار نبود، از احترام من به نویسندگان ذره‌ای هم کم نمی‌شد. کار برخی از آنها فوق‌العاده است، زیرا در ذهن‌شان از هیچ به همه چیز می‌رسند. اهمیت این داستان‌ها و متن سناریوها در اوجگیری فیلم‌ها بسیار مهم است و تا اصل یک قصه خوب نباشد بهترین بازیگران دنیا هم قادر به درخشیدن نیستند.

شما اخیراً بازی برای گی‌یرمو دل تورو را در فیلم «شکل آب» به پایان رساندید. از همکاری با این هنرمند مکزیکی برای ما بگویید.
من از زمان اکران شدن فیلم «میمیک» به جمع طرفداران دل تورو ملحق شدم و معتقدم در ژانر وحشت بسیار خوب کار می‌کند و حتی فاکتورهایی تازه را به این گونه فیلمسازی افزوده است. حسن «شکل آب» این است که وی را به عرصه فیلم‌های ترسناک باز می‌گرداند و اله مان‌های زیادی در این فیلم وجود دارد که شاخصه‌های ممتاز اینگونه فیلم‌ها هستند. دل تورو طی دو دهه اخیر البته کارهای دیگری را هم تجربه کرده است اما همیشه گرایش ویژه‌ای به موضوع‌های مرموز داشته است، ولی از موضوع فیلم چیزی از من نپرسید زیرا قرار شده تا زمان اکران فیلم چیزی دراین باره افشا نشود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین