مدیر مؤسسه فرهنگی مکتب نگارگری کمالالدین بهزاد گفت: شهید آوینی سراغ جلوههای مبانی نظری انقلاب را که به رهبری امام(ره) مطرح میشد و مردم آنها را تجلی میدادند، رفت و راه را تسریع کرد، به همین دلیل روی به مستندسازی آورد.
گروه فرهنگ مقاومت: بیستم فروردین ماه هر سال یادآور عروج راوی باصفای روایت فتح، سردبیر مجله «سوره» و مسئول واحد تلویزیونی حوزه هنری، سیدمرتضی آوینی است که پس از شهادتش بنا به پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری و با موافقت ایشان، این روز به عنوان روز «هنر انقلاب اسلامی» نامگذاری شده است.
به گزارش بولتن نیوز، به همین مناسبت با محمدعلی رجبی دوانی مدیر مؤسسه فرهنگی مکتب نگارگری کمالالدین بهزاد و از پژوهشگران حوزه فلسفه هنر و همکار شهید آوینی در حوزه هنری گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
*منظور از هنر انقلاب اسلامی چیست؟
بیان وحدانیت حقیقت عالم مهمترین ویژگی است تا آن را در دایره فرهنگ اسلامی قرار دهیم
-هنر اسلامی به معنای عام، هنری است که هر چیزی که به آن نگاه میکند یا هر موضوع یا کاری که انجام میدهد، باید تجلی حقیقت اشیا و حقیقت امور باشد و این حقیقت هم باید یک وجهه وحیانی داشته باشد، یعنی همه به یک نقطه باز گردد، یک حرف داشته باشد، با همه صورتهای متنوعی که دارد، حتی میتواند صورتهای اقلیمی متنوع، صورتهای تاریخی متنوع و انواع تنوعها را به خودش بگیرد، اما باید از یک حقیقت سخن بگوید، همانگونه که در قدیم بود، معماری در سراسر عالم اسلام با تمام تنوعهای مختلف از نظر اقلیم وجود داشت، این گونه مسائل کاملاً نشان میداد که معماری اسلامی است، بقیه هنرهای دیگر هم به همین صورت، در واقع بیان وحدانیت حقیقت عالم، مهمترین ویژگی است که باید در میان هنرها باشد تا آن را در دایره فرهنگ اسلامی بدانیم.
*درباره بستر تاریخی روند شکلگیری هنر انقلاب اسلامی توضیح میدهید؟
-باید در وهله اول انقلاب اسلامی و آثار آن را از تحولات سیستم حاکم بر کشورمان جدا کنیم. چون انقلاب اسلامی از مرزهای ایران گذشته و آنچه در ایران است، هماهنگ با آن حرکت بزرگی است که در جهان و خصوصاً کشورهای اسلامی اتفاق افتاده و آن عدالتخواهی است که بر اساس آن عدالتخواهی امروز حتی از مرز کشورهای اسلامی و مسلمانان هم بیرون رفته است، خب! ما برای هنر انقلاب اسلامی هم باید اینگونه فکر کنیم، نه اینکه بگوییم وزارت ارشاد آن دولت و این دولت، صداوسیما چه کار کرد، اصلاً هنر انقلاب اسلامی باید در یک موضع دیگری و خارج از این مسائل مورد بررسی قرار داد، گرچه اینها هم در داخل ایران تأثیراتی داشتند، اما تاثیرات شگرفی نبوده و آن هم یک حرکت بزرگتری است که باید در آن قالب نگاه کرد.
*آیا هنر توانسته ایدئولوژی انقلاب را روایت کند، به گونهای که به عنوان هنر انقلاب اسلامی مطرح شود؟
-اصلاً آنچه به عنوان هنر انقلاب میشناسیم و جهان میشناسد، گفتهاند عکاسی انقلاب اسلامی، نقاشی انقلاب اسلامی و کاریکاتور اسلامی؛ آنهایی که از بیرون نگاه کردند همه گفتند اینها، آثار انقلاب اسلامی ایران است. مسلماً اینها، همه برگرفته از تفکر اسلامی که در انقلاب ما ظهور کرد، بیتردید هنر انقلاب اسلامی دارای شاخصههایی است که توانستهاند آن را از سایر اتفاقات فرهنگی و هنری که در جهان است، تفکیک کنند که همه اینها منبعث از ایدئولوژی انقلاب و آنچه را که انقلاب در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی در جهان معاصر به ظهور رسانده است.
*شهید آوینی با توجه به سیر و تحولات درونیاش، توانست در حد اکمل هنر انقلاب اسلامی را به منصه ظهور برساند، سیر اندیشه شهید آوینی را در تحقق هنر انقلاب اسلامی چگونه ارزیابی میکنید؟
-شهید آوینی یک خصوصیت فردی داشت که بسیار مهم بود و برخی هنرمندان ما هم متوجه آن قضیه شوند و این بود به جای اینکه بیاید از طریق مباحث نظری به کار عملی در هنر برسد، آمد آن جلوههای همان مبانی نظری که به رهبری امام خمینی(ره) مطرح میشد و مردم آنها را تجلی میدادند، سراغ همان تجلیات رفت و راه را تسریع کرد، به همین دلیل، روی به مستندسازی آورد، اما این مستند چون اسنادش به حرکتهای انقلابی مردمی که تحت تاثیر انقلاب اسلامی متأثر شدند، بر میگشت، مسلماً مستندسازی، مستندسازی خاصی شد، به همین خاطر، آثار شهید آوینی نوعی مستندسازی انقلاب اسلامی است، حتی میتواند در کشورهایی دیگری که انقلاب اسلامی کردند، با هویتی اسلامی مصداق قرار بگیرد.
*ویژگی بارز شهید آوینی چیست؟ چگونه میشود هنرمندی را هنر انقلاب اسلامی نامید؟
-اولاً شهید آوینی یا یکی از هنرمندان انقلاب اسلامی در سراسر ایران و جهان، باید اول تکلیفشان با خودشان روشن کنند، یعنی خودشان یک فرد انقلابی اسلامی باشند تا این نباشد و این اتفاق نیفتد تا با دل و جان وابسته و دلبسته به انقلاب اسلامی نباشند، اتفاقی در اثرشان نمیافتد، همانطور که در قدیم میگفتند از کوزه همان تراود که در اوست، این شرط اول است که شهید آوینی این شرط را بسیار عالی داشت، در مقابل با همه سختیها، تهدیدها و حتیها رنجهایی که از مسئولان صداوسیما و حوزه هنری و امثالهم میبرد، با همه این حرفها، انگار نه انگار که آنها سبب میشد که او را از مسیر باز بدارد، چرا که او تمام وجودش را دلبسته به انقلاب با تفکر اسلامی کرده بود، در مرحله اول، این لازمه هر حرکت دینی و معنوی است که باید با آداب معنوی انسان خودش را موظف به آن تفکر کند که اول از همه خودش جلوه آن تفکر باشد و سپس به هر چیزی که او نگاه کند، حالا آن نگاه حتماً منظری است که خداوند به آن منظر متوجه است، این منظر چون از زاویه چشم ولی خداوند امام علی(ع) و امروز مقام معظم رهبری است، هر کس چنین نگاهی از این طیف کند، حتماً آثار او، آثاری خواهد بود که منبعث از انقلاب اسلامی خواهد بود، اگر غیر از این باشد، مسلماً نخواهد شد، در واقع با حسابگری ما، در اینکه اراده ما حتماً انجام شود، ارادهای که معطوف نباشد به آنچه که درونیت ما است، اتفاقی نخواهد افتاد و هنر ساختگی نیست، هنر بیان همه درونیات انسان و همه داشتههای انسانی است، در غیر این صورت ما اصطلاحاً میگوییم اینها، هنرواره خواهند شد نه هنر به معنای اصلی.
*دیدار یا گفتوگویی با شهید آوینی داشتید؟
گفت: اگر زنده بمانم دیگر بعد از عید به حوزه هنری باز نخواهم گشت
-بله! من اتفاقاً دیدارهایی داشتهام، چیزی که برای من تأسفآور بود، حدود 2 هفته قبل از عید که بعد از ایام عید ایشان به شهادت رسید، خدمتشان بودم، درباره همین برخی مسائل و ناراحتیهایی که داشتیم که چرا مسئولان به مسائل فرهنگی انقلاب به ویژه هنر توجه نمیکنند، ایشان هم خیلی چیزها مطرح کرد، ناراحتیهای خودشان را از رفتارهای صداوسیمای آن و مخصوصاً شخص مدیریت آن زمان و مخصوصاً حوزه هنری و مدیر حوزه به من گفت، گفت: اگر زنده بمانم دیگر بعد از عید به حوزه هنری باز نخواهم گشت و من از مرحوم محمدکریم پیرنیا برای ایشان گفتم که ایشان شخصیت بزرگی است و استاد معماری است که همه جا فریاد میکند: من میراث گذشتگان را دارم و دارم از دنیا میروم، ولی کسی سراغ من نمیآید، اینها را از من بگیرند بماند، چون شهید آوینی معماری خوانده بود، خیلی خوب این را درک کرد و گفت: اگر بعد از عید زنده بمانم، حتماً میآیم دوربین را روی دوشم میگذارم و خودم میآیم کار را شروع میکنم و یک مستند خوب از این استاد بزرگوار میسازم، ولی خب! خداوند اینگونه تقدیر کرد که او دیگر از همه رنجها آسوده شود.
همچنین در صحبتی که داشتیم به برخی ممانعتها اشاره کرد که صداوسیما مقدار بسیار زیادی فیلم از چهرهها دارد، با این وجود رئیس آن زمان صداوسیما به او این فیلمها را نمیداد و حتی تحقیر میکرد، حتی اصطلاحی به کار میبرد که من از زبان ایشان شنیدم و به کار نمیبرم، خیلی توهین آمیز بود که آن آقا به شهید آوینی میگفت، فیلمها را نمیداد و شهید آوینی مجبور بود در بیابانها، چیزهایی را پیدا کند و فیلم بسازد که در همین مسیر هم به شهادت رسید، میگفت: من میدانم چقدر فیلم اینجا هست، ولی در اختیار من قرار نمیدهند که برنامه روایت فتح رو ادامه دهم و اصلاً اعتقادی به این برنامه ندارند و خیلی از این بابت ایشان ناراحت بود.
*سخن پایانی...
-مرحوم شهید آوینی نه تنها در فیلم بلکه در مقام نظر هم حرفی برای گرفتن داشته باشد، هیچ وقت ادعای صاحبنظری نداشت، اما سعی میکرد و چون میدانست یک جبهه دیگر هم است که باید در مقابل کسانی که مدعی نظر هستند و سعی میکنند انقلاب اسلامی را خالی از نظر مطرح کنند، در آن وادی هم نظر بدهد و نظریات بسیار خوبی هم داشت که متأثر از اندیشههای مرحوم احمد فردید که نظریات بسیار زیبا و جالبی داشت، اما او هم مانند هر هنرمند انقلابی اعتقاد داشت که حاصل این نظر باید در اثر هنری بیاید و این اثر هنری است حقیقت دارد، به همین خاطر رنگ به آن آثار هم میداد که در هر دو جبهه فردی موفق، متناسب با انقلاب اسلامی بود.