بوشكور يا ابوشكور بلخي، شاعر و حكيم نيمه نخست سده چهارم هجري و هم روزگار با سامانيان است.
بوشكور، به استناد منابع موجود از مردم بلخ بوده و احتمالاً زادگاهش
نيز همين شهر بوده است. محققان تاريخ تولد بوشكور را با توجه به سال سرودن
مثنوي آفريننامه او كه بين 333-336ق بوده است، 303ق حدس زدهاند اما به
يقين ميتوان گفت كه وي در نيمه نخست قرن چهارم هجري ميزيسته و بعد از
رودكي (متوفي 329ق) نيز زنده بوده است. بوشكور براي كسب شهرت و اعتبار از
بلخ به بخارا رفت. چندي در گمنامي به سر برد ولي سرانجام به دربار سامانيان
راه يافت. ظاهراً بوشكور در دربار نوح بن نصر ساماني ارج و قرب فراوان
داشت. سال و محل درگذشت بوشكور بلخي در منابع نيامده است.
بوشكور قصايد، غزليات و مثنويهاي بسياري سروده اما اكنون فقط قطعات
كوتاه و ابياتي پراكنده در فرهنگها و تذكرهها از او به جا مانده كه مشتمل
بر 400 بيت است. حدود 300 بيت مثنوي كه در بحر «متقارب» سروده شده، جزو
منظومه آفريننامه اوست و 100 بيت از قصايد و غزليات او در موضوعاتي همچون
مدح، تغزل، هجو، ستايش عشق، شراب و وصف طبيعت است. نيمي از ابيات مثنوي
آفريننامه در تحفة الملوك علي بن ابي حفص بن فقيه اصفهاني (سده 7ق) ذكر
شده است.
منظومه آفريننامه شامل داستانهايي با درونمايه ملي و مذهبي است.
بيتهاي تماماً رزمي گواه آن است كه بوشكور به حماسهاي پهلواني پرداخته
است.
اسحاق بن حنين؛ پزشك و مترجم آثار يوناني
ابو يعقوب اسحاق بن حنين بن اسحاق عبادي، مكني به «ابويعقوب» پزشك و
مترجم آثار علمي يوناني در قرن سوم هجري قمري است. از تاريخ تولد و زندگي
او اطلاع دقيقي در منابع نيامده است. اسحاق در خانوادهاي نسطوري در حيره
عراق به دنيا آمد. او سرياني زبان بود و عربي را از پدرش بهتر ميدانست.
پدرش، حنين بن اسحاق نيز پزشك و مترجمي نامدار بود و اسحاق در كنار پدر و
پسرعمهاش، حبيش، سه دانشمند هنرور و سخندان آن روزگار بودند كه بنياد مكتب
حنين را پايه نهادند. آنها برجستهترين و مهمترين نقش را در ترجمه آثار
يوناني و انتقال آنها به جهان اسلام داشتند. اسحاق پزشكي را از پدر و ديگر
پزشكان مصر آموخت و طبيبي برجسته شد. رفتهرفته از احترام و عنايت خاصي نزد
خلفاي عباسي، از متوكل تا مكتفي و وزير معتضد، قاسم بن عبيدالله، برخوردار
شد. اسحاق با گروهي از دانشمندان كه نزد حسن بن نوبخت، متكلم شيعي گرد
ميآمدند، رابطه داشت و برخي گفتهاند به اسلام گرويده بود. اسحاق در ترجمه
آثار يوناني به سرياني چيرهدست بود، چنانكه ترجمههاي او از يوناني به
عربي و سرياني را از ترجمههاي يوناني به لاتيني، به زبان اصلي نزديكتر
دانستهاند. اسحاق شعر نيز ميسرود. برخي گفتهاند اسحاق در اواخر عمر فلج
شد و سرانجام در ربيعالاخر سال 298 درگذشت. اسحاق ترجمههاي بسياري در
علوم و فنون گوناگون دارد و بيش از همه به ترجمه آثار فلسفي، بويژه
نوشتههاي ارسطو و شرح آنها پرداخته است ولي مهمترين آثار او ترجمه آثار
رياضي و نجوم دانشمندان يوناني است. اسحاق، افزون بر ترجمه، تأليفاتي نيز
در پزشكي و داروسازي دارد.
٭ به نقل از كتاب
<تقويم تاريخ، فرهنگ و تمدن اسلام و ايران>