کد خبر: ۴۵۶۴۸۳
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/ 12 اسفند 95/

نخواست آن گردنه را در نوردد

موجودی که قرار است مسیر معینی را در زمانی معین بپیماید، سرعتش را می‌توان محاسبه کرد و نیز توانی را که برای رسیدن به آن سرعت هم محاسبه‌پذیر است و با منطق عادی جور درمی‌آید. اما به انسان عمر محدود داده شده، ولی مسیری که قرار است طی کند، نامحدود است، علی‌القاعده با محاسبات عادی پیمودنی نیست.
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 12 اسفند به آیه 11 سوره بلد پرداخته شده و در آن آمده است:



فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ  
سوره بلد (90) آیه 11  

ترجمه
ولی  نخواست  آن  گردنه  را  درنوردد.

نکات ترجمه ای
از ماده «قحم» است. این ماده در اصل دلالت دارد بر ورود در چیزی با شدت و مشقت و سختی (مجمع‌البیان، ج10، ص746؛ معجم المقاييس اللغة، ج‏5، ص61؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص200). کلمه «اقتحام» به «اقدام» کردن بسیار نزدیک است با این تفاوت که در زبان عربی، «اقدام» در مورد جایی است که انسان خود را به انجام کاری که از آن کراهت دارد، وادار می‌سازد؛ اما «اقتحام»، «اقدام» بر امری است که سخت و شدید و بامشقت باشد (الفروق في اللغة، ص106)
از این ماده، علاوه بر مورد فوق، یکبار هم به صورت اسم فاعل («مُقْتَحِم»: اقدام‌کننده در کار پرمشقت)‌ (ص/59) در قرآن کریم به کار رفته است.
«الْعَقَبَةَ»
از ماده «عقب» گرفته شده است.
برخی گفته‌اند این ماده در دو معنا به کار رفته است.
 یکی در معنای اینکه چیزی بعد از چیز دیگر بیاید،
و دیگری در معنای بلندی و شدت و سختی (معجم المقاييس اللغة، ج‏4، ص77؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص576)
در معنای دوم فقط کلمه «عَقَبة» در قرآن کریم (بلد/11-12) به کار رفته است [و فقط همین دوبار] ؛ که معنایش، راه صعب‌العبور در کوه (= گردنه) می‌باشد که پیمودنش پرمشقت است (مجمع‌البیان، ج10، ص746؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص576)
اما در معنای اول (عَقَب = پشت)، 78 بار در قرآن کریم آمده است که کلماتی که در این معنا به کار رفته، عبارتند از:
«عَقِب: پشت پا» (بقره/143)،
«عَقِب: فرزند و دودمان (جمع آن: اعقاب) (آل‌عمران/144)،
«عاقبت: سرانجام کار» (اعراف/144) ،
«عُقبی: سرانجام و پایان» (شمس/15)
همچنین از کاربردهای آن در ابواب ثلاثی مزید می‌‌توان به باب تفعیل «تعقیب: پیگری کردن [غالبا با تاکید بر اینکه بخواهد انجام دهنده کار را عقوبت کند]» اشاره کرد که غیر از فعل آن (نمل/10)، اسم فاعل «مُعَقِّب: پیگیری کننده‌‌» (رعد/41 و 11) هم از آن در قرآن به کار رفته است.
و نیز باب مفاعله (معاقبه: پی کاری را گرفتن، مواخذه و عتاب کردن، جزای کار بد را دادن» که غیر از فعل آن (حج/60)، به صورت مصدر «عقاب» (بقره/196) هم به کار رفته است؛
به نظر می‌رسد در این دو باب، به ویژه باب مفاعله، دو معنای مذکور (در پی بودن، و شدت و سختی) با همدیگر لحاظ شده است، زیرا که غالبا این دو باب، در عاقبت‌های بد و سختگیرانه (عذاب) به کار می‌رود.

حدیث
1) ابان بن تغلب می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم: فدایت شوم؛ «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ: ولی نخواست آن گردنه را درنوردد» ؟!
فرمود: کسی که خداوند با [برخورداری از نعمت] ولایت ما او را اکرام بخشید، قطعا از آن گردنه عبور کرده است؛ و ما همان گردنه‌ای هستیم که کسی که ما را درنوردد، نجات می‌یابد.
سپس سکوت کرد، بعد فرمود:
آیا نمی‌خواهی مطلبی به تو بدهم که از دنیا و آنچه در آن است بهتر باشد؟
گفتم: فدایت شوم، چرا نخواهم؟!
فرمود: اینکه خداوند در ادامه‌اش فرمود «آزاد کردن گُرده‌ای [= یک برده‌]» (بلد/13)، همه مردم برده و در بند آتش‌اند غیر از تو و هم‌مسلکی‌هایت، که همانا خداوند عز و جل با [تن دادن شما به] ولایت ما اهل بیت، گُرده شما از آتش را رها کرد.
فضائل الشيعة (للصدوق)، ص26؛ الكافي ، ج‏1، ص431؛ تفسير فرات الكوفي ، ص558 ؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين ، ص455
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي عَبَّادُ بْنُ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ؟
قَالَ فَقَالَ مَنْ أَكْرَمَهُ اللَّهُ بِوَلَايَتِنَا فَقَدْ جَازَ الْعَقَبَةَ وَ نَحْنُ تِلْكَ الْعَقَبَةُ مَنِ اقْتَحَمَهَا نَجَا
 قَالَ فَسَكَتَ ثُمَّ قَالَ هَلَّا أُفِيدُكَ حَرْفاً فِيهَا خَيْراً مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا
قَالَ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ
 قَالَ قَوْلُهُ تَعَالَى فَكُّ رَقَبَةٍ النَّاسُ كُلُّهُمْ عَبِيدُ النَّارِ غَيْرَكَ وَ أَصْحَابِكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكَّ رِقَابَكُمْ مِنَ النَّارِ بِوَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏.

2) از امام باقر ع روایت شده است: امیرالمومنین ع وقتی در کوفه بود، بعد از اقامه نماز عشاء سه بار مردم را نداد می‌داد تا همه اهل مسجد بشنوند که: ای مردم! بار بربندید – خداوند رحمتش را ارزانی‌تان دارد – که در میان شما بانگ رحیل (= اعلام حرکت کاروان) بلند شده است؛ و بعد از اینکه بانگ رحیل سر داده‌اند، این دل بستن  به دنیا چیست؟!
بار بربندید – خداوند رحمتش را ارزانی‌تان دارد – و به آنجایی که پیش روی شماست با بهترین زاد و توشه کوچ کنید که این زاد همان تقواست؛ و بدانید که راهتان به سوی معاد است و گذرتان بر صراط، و عرصه‌ای بشدت دهشت‌آور پیش رویتان است، و در مسیرتان گردنه‌ای صعب‌العبور و منزلگاه‌هایی دهشت‌آور و مخوف است که چاره‌ای جز عبور از آنها و وقوف بدانها نیست؛ خواه با رحمتی از جانب خداوند و نجات یافتن از دهشت آن و بزرگی خطرش و وحشتناک بودن چشم‌انداز و شدت امتحان‌هایش، و خواه با هلاکتی که دیگر بعدش راه جبرانی نیست.

الأمالي( للصدوق)، ص498؛ الأمالي (للمفيد)، ص199؛
این حدیث با اندکی تفاوت در برخی عبارات در نهج‌البلاغه(خطبه204) ، خصائص الأئمة ع (ص98)  و الإرشاد شیخ مفید (ج‏1، ص234)  نیز آمده است.
حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بِالْكُوفَةِ إِذَا صَلَّى الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ يُنَادِي النَّاسَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى يُسْمِعَ أَهْلَ الْمَسْجِدِ أَيُّهَا النَّاسُ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ فَمَا التَّعَرُّجُ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَ نِدَاءٍ فِيهَا بِالرَّحِيلِ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ وَ انْتَقِلُوا بِأَفْضَلِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ وَ هُوَ التَّقْوَى وَ اعْلَمُوا أَنَّ طَرِيقَكُمْ إِلَى الْمَعَادِ وَ مَمَرَّكُمْ عَلَى الصِّرَاطِ وَ الْهَوْلَ الْأَعْظَمَ أَمَامَكُمْ وَ عَلَى طَرِيقِكُمْ عَقَبَةٌ كَئُودٌ وَ مَنَازِلُ مَهُولَةٌ مَخُوفَةٌ لَا بُدَّ لَكُمْ مِنَ الْمَمَرِّ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ بِهَا فَإِمَّا بِرَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ فَنَجَاةٌ مِنْ هَوْلِهَا وَ عِظَمِ خَطَرِهَا وَ فَظَاعَةِ مَنْظَرِهَا وَ شِدَّةِ مُخْتَبَرِهَا وَ إِمَّا بِهَلَكَةٍ لَيْسَ بَعْدَهَا انْجِبَارٌ.

3) کسی امام سجاد ع را دشنام داد.
حضرت فرمود: ای جوان! در پیش روی ما گردنه صعب‌العبوری است که اگر از آن رد شوم برایم اهمیت ندارد که چه گفتی، و اگر در آن سرگردان بمانم، من، از آنچه گفتی، بدترم.

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص157
شَتَمَهُ [زَيْنَ الْعَابِدِينَ ع] رجلٌ فَقَالَ ع يَا فَتَى إِنَّ بَيْنَ أَيْدِينَا عَقَبَةً كَئُوداً فَإِنْ جُزْتُ مِنْهَا فَلَا أُبَالِي بِمَا تَقُولُ وَ إِنْ أَتَحَيَّرْ فِيهَا فَأَنَا شَرٌّ مِمَّا تَقُولُ.

تدبر
1️⃣ «لا» در این آیه می‌تواند به معنای «نفی» باشد، یعنی خبر می‌دهد که به عبور از این گردنه اقدام نکرد؛ ویا می‌تواند در معنای استفهام انکاری باشد یعنی مواخذه می‌کند که «[آیا] به عبور از این گردنه اقدام نکرد؟» (أمالي المرتضى، ج‏2، ص289)

2️⃣ در آیات قبل بیان شد که انسان در سختی و مشقت آفریده شد. (بلد/4) چرا که او از ابتدا با ظرفیت بی‌نهایت آفریده شده و خودش قرار است این ظرفیت را شکوفا کند و اگر این نگاه واقع‌بینانه به زندگی را نداشته باشد، سرمایه‌های خود را بیهوده در راه رسیدن به رفاه دنیوی هدر خواهد داد.
و اگر این نگاه را داشته باشد، هیچگاه در کوران حوادث ناامید نخواهد شد.
اکنون می‌افزاید که یکی از سختی‌هایی که باید در زندگی‌اش جدی بگیرد این است  که در مسیرش گردنه صعب‌العبوری هست.
انسانی که باور نکند که در رنج آفریده شده، هیچگاه برای درنوردیدن این گردنه اقدام نخواهد کرد.
اما آیا این گردنه را می‌شناسیم؟ آیا آن را جدی گرفته‌ایم؟ آیا برای عبور از این گردنه زاد و توشه کافی و امکانات لازم برداشته‌ایم؟

3️⃣ گردنه‌ای دشوار در پیش روست؛ کسی که این گردنه را جدی بگیرد، نه‌تنها مشکلات دنیا، بلکه حتی زخم زبان‌ها و دشنام‌ها و آزار مردم هم برایش سهل می‌شود.

به قول حافظ شیرازی
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh255/

حکایت
شخصی به ابوذر گفت: تو همانی که فلانی تو را از سرزمینت تبعید کرد؛ اگر خیری در تو بود، هیچگاه تبعیدت نمی‌کردند.
گفت: برادرزاده! در پیش روی من، گردنه صعب‌العبوری است که اگر از آن نجات یابم، آنچه گفتی [= اینکه مرا به چنین بیابان بی‌آب و علفی تبعید کرده‌اند] ضرری به من نمی‌زند؛ و اگر از آن نجات نیابم، من [شایسته] بدتر از آنم که تو درباره‌ام گفتی.
مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص308

4️⃣ موجودی که قرار است مسیر معینی را در زمانی معین بپیماید، سرعتش را می‌توان محاسبه کرد و نیز توانی را که برای رسیدن به آن سرعت هم محاسبه‌پذیر است و با منطق عادی جور درمی‌آید.
اما به انسان عمر محدود داده شده، ولی مسیری که قرار است طی کند، نامحدود است، علی‌القاعده با محاسبات عادی پیمودنی نیست. شاید همین است که از آن به گردنه تعبیر شده است. یعنی راه عادی نیست، بلکه بس صعب‌العبور است که شنیدنش انسان را دچار ترس می‌کند، چه رسد به پیمودنش.

نکته تخصصی انسان‌شناسی
انسان چون ظرفیت و توان بی‌نهایت دارد، می‌تواند به پیمودن راهی بی‌نهایت در زمانی محدود اقدام کند؛ و چون انسان آفریده شده، باید بدان اقدام کند؛ وگرنه، آن انسانی که قرار بود که باشد (یعنی همان که خدا وعده‌اش را به فرشتگان داد که در زمین خلیفه قرار می‌دهم)، حاصل نخواهد شد؛ و اگر این موجود با این ظرفیت عظیم، این گردنه را نپیماید و بخواهد ظرفیتش را در همین‌جا خرج کند، هیچ حیوانی در بدی و خونریزی و فساد، به گرد او نخواهد رسید؛ همان چیزی که فرشتگان نگرانش بودند.
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین