کد خبر: ۴۱۹۹۷۷
تاریخ انتشار:
پیام آیت الله صافی گلپایگانی برای کنفرانس گلزن کیشان آلمان

آنها که چهره‌ی اسلام را خشن و بداخلاق نشان می‌دهند، فرسنگ‌ها با پیامبر رحمت فاصله دارند

آیت الله صافی گلپایگانی در پیام خود برای این کنفرانس آورده است: او پیامبر رحمت برای جهانیان است و افسوس و هزاران افسوس که این چهره نورانی را امروز تعدادی جاهل و مغرض که فرسنگ‌ها با پیامبر رحمت فاصله دارند، چهره‌ای خشن و بداخلاق نشان داده و به اسلام و قرآن و پیامبر عالیقدر ظلم و جفا می‌کنند.
آنها که چهره‌ی اسلام را خشن و بداخلاق نشان می‌دهند، فرسنگ‌ها با پیامبر رحمت فاصله دارندگروه مذهبی: کنفرانس بین‌ المللی اربعین امام حسین (ع) و شهادت حضرت رسول (ص) و امام حسن (ع) ۲۴ صفر مصادف با ۶ دسامبر ۲۰۱۵ در شهر گلزن کیشان آلمان توسط مرکز اسلامی امام علی (ع) برگزار شد. این کنفرانس باشکوه با پیام آیت الله صافی گلپایگانی آغاز شد.

به گزارش بولتن نیوز، متن پیام آیت الله صافی گلپایگانی که در این کنفرانس قرائت شد به شرح زیر است:

«وجود مقدّس حضرت نبيّ اکرم صلی الله علیه و آله، جامع عظمت‌هاي انساني و بزرگواري‌هاي يک انسان بي‌مانند بود که شرح آن همه عظمت در يک پيام و يک کتاب امکان ندارد. اگر لقب قهرمان مناسب مقام رفيع وبلند انبياء باشد بايد آن حضرت را همان‌طور که مورّخ شهير «توماس کارلايل» گفته: در بين تمام پيامبران، يگانه قهرمان خواند، و ايشان را در همه عظمت‌ها، قهرمان يگانه و موفق و بي‌نظير بخوانيم که مهم‌تر از همه عظمت‌ها، عظمت در رسالت و دعوت مي‌باشد.
در ميان دعوت کساني که در تاريخ بشر براي اصلاحات اجتماعي يا انقلابات بنيادي قيام کرده‌اند دعوتي عالي‌تر و رسالتي انقلابي‌تر و جامع‌تر از رسالت پيامبر اسلام نبوده است. اساس عظمت دعوت پيامبر عاليقدر اسلام، دعوت به توحيد و يکتاپرستي است که در کلمه طيبه «لا اله الّا الله» خلاصه مي‌شود. کلمه‌اي که از آن ارزنده‌تر و آزادي بخش‌تر و روشن‌تر و نجات‌دهنده‌تر نيست. کلمه‌اي که در آن تمام برابري‌ها و برادري‌ها و الغاء امتيازات پوچ و موهوم نهفته است، کلمه‌اي که به گفته گوستاولوبون دانشمند مشهور فرانسوي در کتاب «تمدّن اسلام و عرب» در بين اديان، تاج افتخاري است که فقط بر سر اسلام قرار دارد، کلمه‌اي که استثمار و استضعاف را محکوم و ريشه‌کن مي‌سازد، کلمه‌اي که اعلان آزادي بشر و حقوق انسان‌هاست، کلمه‌اي که دانشمندان با انصاف در مقابل آن خاضع و خاشع هستند و امتيازات نژادي و قبيله‌اي را الغاء مي‌کند.
آري؛ حقيقت دعوت حضرت ختمي مرتبت صلّي الله عليه وآله دعوت به عدل و احسان ونيکي است که قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ اللهَ يأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» و حقيقت آن زنده‌نمودن مکارم اخلاق و محاسن آداب و احياء روش‌هاي نيک و پسنديده انساني مي‌باشد که فرمود: «بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ‏ الْأَخْلَاق».‏
او پيامبر مهرباني‌ها و خوبي‌هاست، او الگوي بزرگ شرافت و انسانيت است و اوست که مردم را به صفا و صميميت و برادري و مساوات و عمل صالح دعوت مي‌کند و اوست که مردم را به توصيه به حق و سخن حق گفتن و راست‌گفتن و صداقت در رفتار و مشي زاهدانه و تواضع وفروتني با ديگران ومخالفت با تکبّر و بزرگ‌منشي و فخرفروشي دعوت مي‌نمايد؛ و بالاخره بايد گفت او پيامبر رحمت براي جهانيان است و افسوس و هزاران افسوس که اين چهره نوراني را امروز تعدادي جاهل و مغرض که فرسنگ‌ها با پيامبر رحمت فاصله دارند، چهره‌اي خشن و بداخلاق نشان داده و به اسلام و قرآن و پيامبر عاليقدر ظلم وجفا مي‌کنند.
در مقابل، وظيفه ما سنگين است، مسلمانان بايد دنيا را به آيين نجات‌بخش اسلام توجه دهند که قرآن مي‌فرمايد: «الصُّلْحُ خَيرٌ». اسلام دين صلح است، خيرخواه همه جهانيان و راهبر صحيح براي همه انسان‌هاي در جستجوي راه مطمئن و زلال و شفاف مي‌باشد. حقيقت اين دين مبين در کلمات وبيانات پيامبر عاليقدر وامامان معصوم عليهم‌السّلام تبيين شده است که پيامبر فرمودند: اگر مي‌خواهيد گمراه نشويد تا روز قيامت، از قرآن وعترت پيروي نماييد، که حيات واقعي انسان‌ها در پيروي از آنها مي‌باشد.
براي جامعه اسلامي و بلکه جوامع انساني، هيچ چيزي مانند آشنايي با سيره رسول اعظم صلي الله عليه و آله و مکتب و هدايت ايشان، آموزنده‌تر و سازنده‌تر نمي‌باشد که آن را بايد به عنوان يک علم جهاني، بلکه بالاتر معرفي نمود که مسلمانان و جامعه بشريت نيازمند شناخت بيشتر اين سيره جامع الجوانب و عميق المعاني و پژوهش و درس و بحث و کاوش در آن مي‌باشند، که مفيدتر از آن براي اين‌که سرمشق زندگي و راهنماي سير به سوي تعالي و آگاهي و منش‌هاي نيکو و رفتار و کردار پاک و انديشه‌هاي تابناک باشد وجود ندارد ‌و همه شئون حيات مادي و معنوي و روحي و جسماني بشر را فراگرفته است.
معرفت اين سيره، علم است و نه يک علم که علوم بسيار بلکه همه در داخل اين علم تدريس مي‌شود و عالم غيب و شهود را معني و تفسير مي‌نمايد. در اين نوشتار مختصر با چند رشته از عظمت‌هاي آن حضرت آشنا می‌شويم:

آنها که چهره‌ی اسلام را خشن و بداخلاق نشان می‌دهند، فرسنگ‌ها با پیامبر رحمت فاصله دارند

- عظمت در اصلاحات بنيادي اجتماعي
در تاريخ رهبران اصلاحات و انقلابات بزرگ، احدي نيست كه مانند پيغمبر اسلام در مدتي كوتاه اين همه انقلاب فكري و عملي و اجتماعي به وجود آورده باشد. منفلوطي مي‌گويد: «مردي خدمت رسول خدا عرض كرد: يا رسول الله! ما نمي‌دانيم با چه زباني از شما تقدير و تشكر نماييم. شما بر ما حقوق و منّت‌هاي بزرگ داريد ما را از زير بار سنگين عادات زشت و غل‌ها و زنجير‌هايي كه خود را به آن گرفتار كرده بوديم نجات دادي. سپس داستان دختر هفت ساله‌اش را كه زنده به گور كرده بود به عرض رسانيد و گفت: فراموش نمي‌كنم وقتي مي‌خواستم دختر زيبا و شيرين زبانم را زنده به گور كنم و خاك بر رويش بريزم، دامنم را گرفته بود و التماس مي‌كرد، و مي‌گفت: پدر چرا با من اين گونه رفتار مي‌كني؟
اما هرچه گفت و التماس نمود و گريه و زاري كرد نتوانست مرا از آن عمل و جنايت بزرگ و ننگين باز دارد و من با دست خود، دختر شيرين زبان هفت ساله‌ام را زنده به گور كردم. تو اي پيغمبر! بر ما منّت‌ها داري كه ما را از اين عادات پليد و غير انساني نجات دادي.»
تولستوي مي‌گويد: «شك نيست كه محمّد صلي الله عليه و آله از بزرگترين رجال و مرداني است كه به اجتماع خدمات بزرگ كردند. همين‌ قدر در فخر او بس است كه امتي را به نور حق هدايت كرد و از خونريزي و زنده به گور كردن دختران و قرباني كردن انسان‌ها بازداشت و مردي مانند او سزاوار احترام و اكرام است.»
پيغمبر از دنيا نرفته بود كه آيين بت‌پرستي در شبه جزيره‌ي عربستان از بين رفت و از بت‌ها اثري نماند و خداپرستي و نماز و روزه و زكات و ساير فرايض و برنامه‌هاي اسلام عملي شد و رباخواري موقوف گرديد. مي‌نوشي و مي‌گساري كه بسيار رواج داشت به محض نزول آيه‌ي تحريم خمر، متروك گرديد و يك نفر لب به شراب نگذارد و قطره‌اي از آن يافت نمي‌شد. در روز اعلام تحريم خَمر تمام خُمره‌هاي شراب را خود مردم روي زمين ريختند. قماربازي موقوف شد. زنان و دختران عزّت يافتند و به حقوق واقعي يك انسان نايل شدند. بردگان، احترام انساني پيدا كردند، از ظلم و تحميلات مصونيّت يافتند و برنامه‌هاي آزادي آنها با سرعت شروع شد. معاملات و بازرگاني‌ها بر اساس صحيح قرار گرفت. از بي‌عفتي‌ها و ناپاكي‌ها و زنا و رفيق گرفتن‌هاي زن‌ها و كارهاي نكوهيده ديگر اثري باقي نماند. تكبر و استبداد، ننگ و عار گشت و تواضع و فروتني افتخار شد. قوانين و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصيت و هبه و رهن و مزارعه و مساقات و احياء موات و قضاء و شهادات و غيره اجرا شد و ديگر حقوق مالي ايتام پايمال نمي‌شد. ديگر بانوان جزء متروكات مرد شمرده نشدند و با طلاق‌هاي مكرر و نامحدود و رجوع‌هاي پي در پي بلا تكليف و سرگردان نشدند. فقرا و زيردستان اجتماع در مجمتع انساني اسلام در صف اغنيا قرار گرفتند و بلكه بر اساس صلاحيّت و شايستگي بر اغنيا، امارت مي‌يافتند.
شرح عظمت پيغمبر در اصلاحات بنيادي اجتماعي و انقلاب بي‌توقف و هر زمان و هر مكاني اسلام، بسيار طولاني است و الحق كه تاريخ، احدي از رجال اصلاح و انقلاب را در اين همه رشته‌هاي گوناگون مادي و معنوي و روحي و جسمي و فردي و اجتماعي - در اين مدّت كوتاه - مانند آن حضرت موفق و پيروز، نشان نمي‌دهد.

- عظمت در بي‌اعتنايي به دنيا
در اين عظمت، پيامبر گرامي اسلام نمونه و يگانه و سرآمد تمام زهّاد بود. از نشانه‌هاي زهد آن حضرت اين بود كه در آن وقتي كه در اوج عظمت ظاهري و قدرت مادّي قرار گرفته بود با دست خود نعلين خود را مي‌دوخت و لباس خود را وصله مي‌كرد و از تجمّلات دنيا پرهيز داشت و اگر زيوري از زيورهاي دنيا را در خانه مي‌ديد مي‌فرمود: «آن را از نظر من پنهان كنيد؛ مبادا كه به ديدنش مشغول شوم و به ياد دنيا افتم.»
بسيار اتفاق مي‌افتاد كه روزها و بلكه ماه مي‌گذشت و در خانه‌ي آن حضرت غذايي طبخ نمي‌شد و فقرا و مستمندان را بر خودش‌ و فاطمه عزيزش و حسن و حسينش مقدّم مي‌داشت.
در آن عصر، محروم‌ترين طبقات كه از هر جهت حالشان تأسف‌انگيز بود و مورد استضعاف بودند و تحميلات طاقت‌فرسا به آنها مي‌شد، غلامان و بردگان بودند كه افتادگان اجتماع بودند. پيامبر عزيز اسلام كه رسالت و دعوتش در جهت كمك به آنها و آزاد كردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجيد درباره‌ي آنها به طور مؤكّد سفارش شده و برنامه‌اي براي آزادي آنها مقرر شده است، در منظر خارجي و خوراك و پوشاك و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذايش از غذاي غلامان خوردني‌تر و لذيذ‌تر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها مي‌نشست. پول و درهم ذخيره نمي‌فرمود آن قدر روي حصير نشسته بود كه بر بدنش اثر گذاشته بود.
پيغمبران ديگر مانند عيسي بن مريم علي نبيّنا و آله و عليه السلام هم زاهد بودند؛ اما تفاوت عيسي مسيح با پيغمبر اسلام اين است كه عيسي مال و مقامي در اختيار نداشت ولي پيغمبر اسلام قبل از اينكه به رسالت مبعوث شود و در آغاز بعثت ثروت سرشار خديجه را در اختيار داشت و در سال‌هاي پايان عمر تمام شبه جزيره‌ي عربستان را؛ اما همچنان زاهد و بي‌اعتنا به دنيا بود. به جوع و گرسنگي عادت داشت و روزه بسيار مي‌گرفت.

- عظمت در تشريع قوانين

در بين مشرعين بزرگ و قانونگذاران، توفيقي كه نصيب پيغمبراسلام شد نصيب احدي نشده است. علاوه بر آن كه قوانيني كه قانونگذاران و مجالس بزرگ مقننه با آن همه عرض و طول وضع مي‌نمايند جامع و كامل و خالي از عيوب و نواقص نيست و موسمي و موقّت است و پس از مدّت كوتاهي به تجديد نظر و اصلاح و بلكه الغاي آن محتاج مي‌شوند قانونگذاري كه بتواند در مدت بيست و سه سال با اشتغالات خطير گوناگون - كه هر يك براي اينكه تمام وقت شخص را بگيرد و او ضمن پرداختن به امور نماز، روزه، حج، دعا، معاملات، تجارت، اقتصاد، كشاورزي، دامداري، باغداري، همسرداري، فرزندداري، ارث، سياست، داوري، حل و فصل دعاوي و اختلافات، كيفر و مجازات و اخلاق و آداب حتي آداب غذا خوردن، لباس پوشيدن، خوابيدن، راه رفتن، نشستن، بيمارداري و بهداشت و احكام اموات و غيره با گفتار و عمل، هزاران هزار مواد جامع و كامل و قانون و برنامه‌ي زندگي به بشريت عرضه كند- غير از پيغمبر اسلام روي صفحه‌ي تاريخ و دنيا ظاهر نشده است. هر كس اين موضوع را باور نمي‌كند مي‌تواند شخصاً قوانين اسلام را بررسي نمايد و مي‌تواند به نتايج تحقيقات محققان منصف غير مسلمان رجوع نمايد.
اهميت اين موضوع وقتي بيشتر ظاهر مي‌شود كه به قانونگذاري‌ها و همكاري‌ها و همفكري‌ها و مطالعات و مباحثات دامنه‌داري كه پيرامون يك مادّه‌ي قانوني مي‌شود و بالاخره به مجالس مقننه ارجاع مي‌گردد و تحت شورها و بررسي واقع مي‌شود توجه نماييم. آيا اين عظمت نيست كه شخصي بدون مشاور و معاون و بدون سابقه‌ي مطالعات قانوني و ديدن دانشكده‌هاي حقوق و بدون سابقه‌ي بررسي‌هاي بهداشتي و اجتماعي و تجارب قضايي و مالي و غيره در تمام جهات و حقوق مردم، قوانيني عرضه بدارد که هنوز پس از چهارده قرن، زنده و انساني‌ترين قانون اجتماع و اصول و مواد آن مورد تصديق و حمايت حقوقدانان جهان و به عقيده‌ي اهل تحقيق و انصاف، يگانه راه حل مشكلات كنوني بشريت باشد؟ واقعاً اين عظمت حيرت‌ انگيز است و دليل بر روحي الهي و رسالتي آسماني است.

- عظمت و رعايت مساوات با مردم
در اين عظمت، پيغمبر عظيم الشأن اسلام، يگانه معلّم مساوات و برابري بود؛ علاوه بر آن كه به وسيله‌ي وحي الهي و آيات قرآن مجيد برابري و مساوات انسان‌ها را اعلام داشت عملاً نيز آن را به مردم تعليم داد.
مجالس او بالا و پايين نداشت و از چگونگي نشستن آن حضرت و اصحابش پيغمبر شناخته نمي‌شد تا كسي بگويد آنكه مقدّم بر همه و بالاي مجلس نشسته است پيغمبر است؛ يا اينكه اغنيا و اقويا به او نزديك‌تر بنشينند. اين حرف‌ها كه هنوز هم در دنياي به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پيغمبر و مكتب تربيتي او وجود نداشت. فقير و غني و شاه و گدا همه از چشم پيغمبر يكسان بودند.
در جنگ بدر كه مركب و اسب و شتر مسلمان‌ها كم بود و مطابق نفرات مركب نداشتند و مراكب را بين نفرات به طور متعادل تقسيم كردند به هر دو يا سه نفر يك مركب رسيد. كه به تناوب سوار و پياده شوند. از جمله به پيغمبر صلي الله عليه و آله و دو نفر ديگر كه يك نفر از آنها علي عليه‌السلام بود يک مركب رسيد هر وقت نوبت پياده رفتن پيغمبر و فرمانده‌ي كل قوا مي‌شد علي عليه السلام و نفر ديگر مي‌گفتند: «يا رسول الله! شما سوار باشيد؛ پياده نشويد، ما پياده مي‌آييم.» اما پيغمبر قبول نمي‌فرمود و پياده مي‌شد و قريب به اين مضمون مي‌گفت: «نه شما از من در پياده رفتن تواناتريد و نه احتياج من به اجر و ثواب و رحمت خدا از شما كمتر است.
در يكي از غزوات و جنگ‌ها مي‌خواستند گوسفندي را ذبح و طبخ نمايند هر كدام از اصحاب كاري را عهده‌دار شدند. پيغمبر فرمود: «من هم هيزم جمع مي‌كنم.» گفتند: «ما شما را از كار بي‌نياز مي‌سازيم.» فرمود: «نمي‌خواهم بر شما امتياز داشته باشم.»
آن حضرت همیشه مي‌فرمود: «ليس لعربي‏ على‏ عجمي‏ فضل إلا بالتقوى»، و «الناس سواء كاسنان المشط»
در اينجا براي اينكه مقاله طولاني نشود سخن را كوتاه مي‌كنيم و از بيان ساير نواحي عظمت رسول گرامي اسلام مانند عظمت استقامت و شجاعت و تقوا و عبادت و صداقت و امانت و عفو و گذشت و خلق عظيم و معجزات آن حضرت و عظمت‌هاي قرآن مجيد - كه معجزه‌ي جاودان و دليل صحّت نبوت تمام انبياء است- صرف نظر مي‌نماييم؛ در جايي كه بيگانگان زبان به تعظيم و اعتراف بگشايند و شاعر دانشمند مسيحي در قصيده‌اي كه در مدح پيغمبر اسلام مي‌سرايد مي‌گويد:
«انى مسيـــحى اجلّ محمّداً * و أراه فى سفر العلا عنوانا؛ من مسيـحي هستم و محمّد را تجليل مي‌كنم و او را سرآغاز کتاب علوّ و بلندي مقام مي‌دانم.» و دكتر شبلي شميل طبيعي در قصيده‌اي كه عظمت‌هاي آن حضرت را ستوده است بگويد: «من دونه الأبطال فى كل الورى * من حاضــــر او غائــب أو آتٍ؛ تمام مردان بزرگ دنيا و قهرمانان گذشته و حال و آينده مقامشان و شأنشان و شخصيّتشان مادون مقام اعلاي محمّد صلي الله عليه و آله است.»
معلوم است كه مسلمانان بايد چقدر حق شناس زحمات و هدايت‌ها و راهنمايي‌هاي آن حضرت باشند. امّيد است در اين عصر، مسلمانان آگاه و فداكار، خصوصاً نسل جوان، رسالت اسلام را به مردم دنيا برسانند و تمام نقاط را به انوار هدايت آن متصل سازند و اعصار طلايي ايمان و عمل را متعهدانه تجديد نمايند.»

منبع: کانال تلگرام عالمون

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین