کد خبر: ۴۱۲۲۹۳
تاریخ انتشار:

چگونه مغز شما دوباره مثل یک بچه یاد می گیرد

بچه ها مغزهای شگفت انگیزی دارند. آنها می توانند در اوایل کودکی دو زبان را به همان راحتی که یک زبان را یاد می گیرند، فرا گیرند. به نظر می رسد که اوایل کودکی، دورۀ زمانی کلیدی باشد. چون برای آموزش موسیقی، خیلی آسانتر می توانند مهارت شناخته شده، مثل صداهای کامل و خالص را بدست آورند.

به گزارش بولتن نیوز، به طور کلی کودکان و نوجوانان(البته نه همه ی آنها)، با سرعت بالاتری نسبت به بزرگسالان، قادر به یادگیری مهارتهای اصلی هستند. در این روش، احساس می شود که مغز جوان مثل پلاستیک است و قابلیت شکل پذیری دارد. وقتی جوان هستیم یاد می گیریم که در جهان چگونه حرکت کنیم. و باید مهارت ها و دانش را سریع کسب کنیم.

هر چقدر که پیرتر می شویم، بیشتر این انعطاف پذیری را از دست می دهیم. مغز و شخصیت مان بیشتر set می شود و چیزهای معین و قطعی، سخت تر یاد گرفته می شوند و تغییر می کنند.

به عنوان مثال بزرگسالان در تغییرات سریع دنیای مدرن، جایی که توانایی یادگیری یک مهارت، شاید ضروری تر از همیشه است، به سرعت یادگیری کودکان حسادت می کنند.

 ریچارد فریدمن یک استاد روانپزشکی بالینی و مدیر کلینیک سایکوفارماکولوژی در مرکز پزشکی weill cornell در مقاله ی اخیرش برای نیویورک تایمز می نویسد: محققان در حال تحقیق در مورد راههایی هستند که شاید قادر به بازیابی مجدد انعطاف پذیری بعضی از سلولهای عصبی جوان باشند.

اگر کار محققان صحیح باشد، ممکن است یک روز بعضی از قابلیت های یادگیری را مانند دوران کودکی، مجدداً بدست آوریم.

به دست آوردن انعطاف پذیری

در یکی از آزمایشاتی که فریدمن توصیف کرد، دانشمندان دریافتند که در یک گروه کوچک موسیقی  "musical naive ” با ۲۴ مردان جوان که داروی ضد افسردگی والپروات مصرف می کردند، بطور قابل توجهی توانایی آنها در یادگیری و شناسایی آواهای خاص موسیقی در مقایسه با مردانی که پلاسبو(دارونما) مصرف کرده بودند، پیشرفت کرده است.

یک آزمایش از توانایی یادگیری آوای موسیقی در نظر گرفته شد، که روش خوبی برای ارزیابی چگونگی انعطاف(قابلیت تغییر و تحول) مغز می باشد. چون که به نظر می رسد این قابلیت شدیداً با دوره ی مهم یادگیری، زمانی که کودکان بهترین مهارت را یاد می گیرند، ارتباط دارد.

پژوهشگران اثبات کردند زمانی که بچه ها خیلی خوب قادر به یادگیری این توانایی ها هستند، دارو، یک پروتئین را که به نظر میرسد مانند ترمز عمل می کند، در دورۀ مهم یادگیری سرکوب می کند، آنها مطالعاتشان را در مجلۀ Frontiers in system neuroscience به تحریر در آوردند. محققان اضافه کردند که اگر کار آنها در مطالعات آینده تأئید شود، اطلاعات مهمی را جمع آوری خواهند کرد در مورد درمان با داروهای سیستمیک که ممکن است بدون خطر، برای بازگرداندن مجدد انعطاف پذیری عصبی، در مسیرخاص و هدفمند، استفاده شود.

در حالیکه محققان آزمایشات خود را کنترل می کنند، روی تغییرات کلی رفتاری- شناختی  که ممکن است توسط داروها بوجود آمده باشد، نیز حساب می کنند.کار آنها-مثل بیشترِ کارها – هنوز خیلی با احتیاط است. اول کار را با یک گروه آزمایشی کوچک، که فقط شامل مردانی در یک گروه خاص سنی هستند، انجام می دهند. مهم این است که بدانیم تحقیق در این مرحله قطعیت ندارد و هنوز در این راه، تعجب آور نیست که داروها بتوانند راههای عملکرد ذهن را دگرگون کنند. آزمایشات محققانِ دیگر هم با چیزهایی شبیه محرکهای الکتریکی که سعی در ترویج    neuroplacticity   دارند، می باشد.

مغز یک عضو بسیار پیچیده است و اغلب به عنوان پیچیده ترین چیزِ شناخته شده در جهان توصیف می شود. داروهای مؤثر بر مغز، از ضد افسردگی تا روان گردان، ممکن است موجب تغییرات قوی طولانی مدت شود، که در بسیاری از ما فقط در مورد شروعِ یادگیری است.

اگر بتوانیم دوباره مثل بچه ها یاد بگیریم چه تغییری خواهیم کرد؟

در سالهای اخیر بسیاری از حقایق را که در مورد مغز فکر می کردیم، تغییر کرده است. ما یاد گرفته ایم که بزرگسالان، نرون های جدید تولید می کنند. و کارهای مهمی مثل ورزش، رشد بافت عصبی را افزایش داده و استرس آن را کاهش می دهد.

فریدمن در نیویورک تایمز نوشت: محققان دیگر راههایی را شناسایی کرده اند که ممکن است بعضی از تغییرات مغزی ناشی از آسیب های اوایل زندگی را کاهش دهد، گرچه این تحقیقات در مرحلۀ اولیه ی مدلهای حیوانی است.

فریدمن هشدار داد که هنوز هم بسیاری از سوالات پاسخ داده نشده است. او می پرسد، آیا ممکن است احیاء دوباره خاصیت انعطاف پذیری، پیامدهای منفی داشته باشد؟ آیا می تواند ما را در معرض استرس و آسیب بیشتری قرار دهد ؟یا در وضعیت خواب ما دخالت کند؟ ما هنوز نمی دانیم.

 ربکا بویل در مجلۀ Aeon نوشت: این ایده هنوز خیلی حدسی است اما پر از مسایل بالقوه است.

"ممکن است خودم را در درسهای موسیقی غرق کنم و آنها را خیلی مؤثر جذب کنم. دیگران ممکن است نتوانند منعطف باشند. مثل یادگیری سریع یک زبان جدید قبل از سفر به خارج از کشور.”

این مفاهیم برای افراد مبتلا به اختلالات اُتیسم، بیماران ذهنی و معلولین جسمی عمیق تر است. بازگشایی مجدد فواصل زمانی حیاتی می تواند در ساختن مجدد ساختمان فیزیکی مغز، پاک کردن ارتباطات بد و اتصال جدید آنها به ما کمک کند.

درحالیکه این یک ایده است که هنوز تا استفاده ی عملی فاصله دارد اما بالقوه و هیجان انگیز است.

منبع: مجله علمی ایران

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین