کد خبر: ۴۱۲۰۱
تاریخ انتشار:
نگاهی به پرونده یوسف مازندی؛

جاسوسی در پوشش خبرنگار

یوسف مازندی هم زمان عضو گراند لژ بزرگ ناسیونال دوفرانس و گراند لژ اسکاتلند بود و به مدد همین محافل بود که افرادی چون امیر عباس هویدا و جعفر شریف امامی و دکترمنوچهر اقبال را دور زده و مستقیما خود را به دربار و شاه وصل می کرد و برنامه های خود...

بولتن نیوز: یوسف مازندی یکی از کارگزاران درجه اول مطبوعاتی در روزگار اقتدار شاه و نمونه ای از رجال وابسته آن دوران است که افزون بر عضویت در سازمانهای جاسویس و فعالیت وسیع در کلوپهای روتاری ایران از اعضای طراز اول فراماسونری به حساب می آید و صاحب عنوان استاد ارجمند در این تشکیلات بود.

مازندی در سال 1297 در یک خانواده بهایی در شیراز متولد شد. پدر یوسف مازندی شیخ علی مازندی نام داشت و از اهالی شهرستان بابل بود که به خاطر تبلیغات شدید برای فرقه بهایئت از آن شهر تبعید شده بود شیخعلی مازندی پس از محکومیت از بابل به تهران می آید و ضمن تماس با حامیان انگلیسی بهایئت به استخدام ویکتوریا هاوس درامده و به شیراز اعزام می شود. استخدام در این سازمان جاسوسی موجب می شود تا شیخ علی مازندی مدت زمانی را در هندوستان سپری کند.

دوران کودکی و نوجوانی یوسف مازندی در هند سپری شد و پس از آن عازم امریکا می شود و در آنجا با یک زن بهایی امریکایی ازداوج می کند و در سالهای اولیه دهه 1320 به تهران آمد و بلافاصله به استخدام شرکت نفت ایران و انگلیس درآمده و عازم خوزستان می شود. کارگزاران انگلیسی برای اینکه وسایل دسترسی بهتر او به اخبار و اطلاعات را فراهم کنند و اسباب نزدیکی او را با محافل و کانونهای مختلف قدرت در ایران آماده سازند از همان ابتدای ورود به ایران وی را به عنوان خبرنگار روزنامه انگلیسی دیلی نیوز معرفی کردند زمانی که تشکیلات فراماسونری جدید ایران در سال 1330 بوسیله یک عرب مهاجر لبنانی به نام محمدخلیل جواهری سازماندهی شد یوسف مازندی با این تشکیلات ارتباط گرفت و بخش عمده ای از توان خود را به تلاش در این حوزه اختصاص داد. مازندی بعدها در عرصه فراماسونری رشد کرد و یکی از اعضای طراز اول و پرقدرت لژ بزرگ ایران شد و به عنوان استاد ارجمند سه لژ مهم فراماسونری دست یافت.

یوسف مازندی پس از کودتای 28مرداد 32 و به یاری جناح تکنوکرات امریکایی ـ انگلیسی سریعا رشد کرد و به مدد همین عناصر خبرنگاری آژانس های مهم خبری جهان چون آسوشیتدپرس و رویتر و مجلات پرقدرتی چون ساندی تایمز را به دست آورد و حتی نمایندگی خبرگزاری عمده دنیای کمونیسم یعنی خبرگزاری تاس را هم در اختیار گرفت. داشتن نمایندگی بنگاه های مهم خبری و خبرنگاری جراید پر تیراژ جهان به مازندی اهمیت فراوانی بخشد و موجبات نزدیکی هرچه بیشتر او را با محافل قدرت داخلی و خارجی فراهم آورد. او از اعضای فعال کلوپ روتاری ایران به حساب می آمد و همزمان در لژهای مختلف فراماسونری فعالیت می کرد او در راس لژهای بزرگ فراماسونری ایران یعنی لژهای مولوی، کسری و تهران بود. و از سرکردگان جناح صهیونیستی فراماسونری ایران به حساب می امد. مازندی مدت 25سال عهده دار امور مناقصه ای سازمان برنامه شرکت نفت بود و همیشه در ازای گرفتن مبالغی رشوه مقاطعه های بزرگ و پرسود دولتی را به دوستان و آشنایان خود واگذار می کرد.

مازندی در پوشش خبرنگار و فعالیت مطبوعاتی اخبار و اسرار مملکتی را به خارجیان می فروخت و از این رهگذر به ثروتی کلان دست یافته بود و البته اوضاع همیشه بر وفق مراد مازندی نبود و سرانجام افتضاحات مالی و سوء استفاده هایی که او از عنوان و موقعیت خود می کرد موجب شد تا مقامات امریکایی وی را از سرپرستی آژانس های خبری وابسته به خود کنار بگذراند و یک امریکایی را به جای او منصوب کنند. پس از این حادثه مازندی به فعالیت های اقتصادی رو کرد و از طریق تاسیس شرکت های آزکو و خرم با مشارکت کریستوفر اسحاق فری به دلالی و کارچاق کنی در کارهای کلان دولتی مشغول شد. طبع عیاش ، شخصیت قدرت طلب ویژگی کار چاق کنی و تلاش در کسب اطلاعات و اخبار ایجاب می کرد که پای ثابت میهمانی های روزگار محمدرضا شاه باشد. او دو بار ازدواج کرد و مفاس اخلاقیش موجب شد تا در هردو مورد ناموفق باشد.

مازندی به دلیل ارتباطات پنهانی که با قدرتهای خارجی داشت قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بارها ثروتش را از ایران خارج و در امریکا سرمایه گذاری کرد. چندی پیش فرهنگ فرهی مجری برنامه های تلویزیونی ساواک در دوران پهلوی مراسم تجلیلی برای یوسف مازندی ترتیب داد و به عنوان رئیس انجمن رسانه های ایرانی در امریکا از او تقدیر کرد. فرهی به هنگام معرفی مازندی در این مراسم از او به عنوان عنصری خودساخته که بدون اتکا به هیچ قدرت خارجی و تنها در سایه درایت و پشتکار خود رشد کرده است یاد کرد. بی شک فرهی به عنوان یک عضو ارشد ساواک یوسف مازندی را به خوبی می شناخت و از ارتباطات و پیوندهای او با عناصر و افراد و سازمان های جاسوسی بیگانه خبردار بود.

یوسف مازندی هم زمان عضو گراند لژ بزرگ ناسیونال دوفرانس و گراند لژ اسکاتلند بود و به مدد همین محافل بود که افرادی چون امیر عباس هویدا و جعفر شریف امامی و دکترمنوچهر  اقبال را دور زده و مستقیما خود را به دربار و شاه وصل می کرد و برنامه های خود را به اجرا در آورد. مازندی اخیرا به تاریخ نگاری رو کرده است و طی مصاحبه های متعدد با روزنا مه های ضد انقلاب و در سخنرانی های مختلف به اظهار نظر پیرامون وقایع تاریخی می پردازد و وی می کوشد تا به تطهیر چهره خود و دوستان و همفکرانش بپردازد.

کتاب وی چند سال قبل و در زمان دوران اصلاح طلبان در ایران اجازه چاپ گرفته و منتشر شد. او که سعی دارد برای خود سابقه مبارزاتی بتراشد مدعی شده در دروان تبعید دکتر مصدق در روستای احمدآباد توجهی ویژه به او داشته و خبرنگاران خارجی را برای مصاحبه با وی تشویق و ترغیب کرد. در این راه تا آنجا پیش رفته که مورد غضب شاه قرار گرفته و در قزل قلعه زندانی شد:

«مدتی پس از این که مصدق در احمدآباد تحت نظر بود سرلشگر تیمور بختیار و فرماندار نظامی به من تلفن کرد و پرسید:چه رابطه ای بین تو و سردبیر روزنامه ساندی اکسپرس لندن وجود دارد... این آقا از لندن آمده و می خواسته با مصدق مصاحبه کند وقتی وارد ملک مصدق شده او را بازداشت کرده ایم... او در بازجویی گفته است قبلا با تو ملاقات کرده و تو در این کار به او کمک کرده ای... به خاطر دارم که یک روز گرم تابستان بود و من در باغ خانه ام در الیه شمیران استراحت می کردم که به شدت در زدند و دو مرد واقعا غول پیکر وارد باغ شدند... و بدون کوچکترین توضیح و بی آنکه اجازه دهند لباس عوض کنم با خشونت مرا در جپیپ فرمانداری نظامی انداختند... پس از مدتی به قزل قلعه رسیدیم بدون هیچ حرف و سوالی مرا با خشونت به حیاط قزل قلعه پرت کردند... آفتاب داغ تابستان محیط متعفن و کثیف قزل قلعه مگس و بوی نجاست مرا به کلی کلافه کرده بود شب رسید در یک ظرف کثیف آلومینیومی مایعی به عنوان آش و نصف نان بربری سیاه و سفت جلوی من گذاشته شد... تمام شب بدون این که یک پتو به من بدهند در گوشه حیات نشسته بودم ... روز و شب دوم هم به هیمن وضع گذشت... بعد فهیمدم که این کار برای تنبیه من انجام گرفته است... از قرار معلوم سردار فاخر حکمت رئیس مجلس شورای ملی دکتر منوچهر اقبال و امیر اسدالله علم هر سه نفر به طور جداگانه شرفیاب شده و استدعای آزادی مرا کرده بودند...»

یوسف مازندی شدیدا متظاهر و متلون المزاج است. او هر لحظه به رنگی در می امد. یک روز در خدمت دولت انگلستان بود و روز دیگر در خدمت دولت امریکا قرار می گرفت و روز یدیگر در برابر اندک مبلغی که به عنوان هدیه یا رشوه برایش می فرستادند هوادار فرانسه یا آلمان می شد. این خصلت را نه تنها کارگزاران ایرانی که دولتمردان خارجی هم به خوبی می دانستند.

از زمانی که تهاجم فرهنگی در دستور کار محافل ضد انقلاب قرار گرفته است یوسف مازندی هم از مخفیگاه خود بیرون آمده و در محافل و مجالس مختلف شرکت کرد. او که از فعالان کلوپ روتاری در ایران بود همراه همپالکی ها و دوستانش نظیر قاسم لاجوردی، پرویز مهدی زاده و حسن شهباز مازندارنی کلوپ روتاری رنچوپارک را سازماندهی کرد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین