کد خبر: ۴۰۸۷۶
تاریخ انتشار:
رواج کلمات مستهجن در نامه نگاری های ساواک

رهبر عمليات يا خر حمّال

اصولاً كلمه "رهبر عمليات" [ در ساواک] معنى اصلى خود را از دست داده است و شايد مناسب‏ترين كلمه براى آن در وضع حاضر «خر حمال» باشد زيرا دستگاه تمام فشارش را بر دوش رهبر عمليات مى‏آورد. مگر چه فرقى ميان دو نفر كارمند كه با هم استخدام مى‏شوند يكى به سمت رهبر عمليات و ديگرى كارمند به اصطلاح پشتيبانى است كه رهبرعملیات باید...

بولتن نیوز:در آن روزى كه حضرت امام خمينى «قدس‏اللّه‏ نفسه الزكيه» با تصويب لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى به مخالفت و اعتراض برخاست، رژيم ستم شاهى حوزه علميه قم را پس از رحلت آيت‏اللّه‏ العظمى بروجردى«ره» فاقد توانمندى و نفوذ تصور مى‏كرد. اين حركت با رهبرى حضرت امام«ره» موج تازه‏اى از مبارزات مذهبى و سياسى به راه انداخت و در اعتراض به اصول ششگانه انقلاب به اصطلاح سفيد ـ به علت مخالفت آن با اسلام و منافع ملت ايران ـ تبلور تازه‏اى يافت.
     پيامد اين حركت، حمله شاهدوستان و نيروهاى ارتش و شهربانى به قم و مدرسه فيضيه ـ البته با لباس مبدّل ـ با طراحى شخص محمدرضا پهلوى و كارگردانى ساواك بود.
     سخنرانى عصر عاشوراى امام خمينى«ره» در سيزدهم خرداد 1342، منجر به دستگيرى معظم‏له در شب پانزدهم خرداد و قيام مردمى براى آزادى ايشان گرديد كه نطفه انقلاب خونرنگ اسلامى در آن شكل گرفت.
     كشتار وسيع مردم در 15 خرداد 42، تبعيد رهبر كبير انقلاب اسلامى در سيزدهم آبان 43، دستگيرى، شكنجه، كشتن آزاديخواهان در سياهچالهاى مخوف سازمان امنيت، قلع و قمع و در هم شكستن گروههاى مسلح همگى حكايت از اقتدار، قدرتمندى و ثبات رژيم پهلوى داشت و رژيم به زعم خود، ايران را جزيره ثبات و آرامش قلمداد مى‏كرد.
     در سال 1356 با شهادت آيت‏اللّه‏ حاج آقا مصطفى خمينى«ره» ـ كه تعطيلى حوزه‏هاى علميه نجف، قم و تهران را به دنبال داشت ـ برپايى مجالس ترحيم، به مراسم تجليل از حضرت امام«ره» تبديل شد و شعله‏هاى زير خاكستر انقلاب اسلامى برافروخته گرديد. با فراگير شدن اعتراضات مردمى و گسترش آن به وسعت ايران، نه دستگاه شكنجه‏گر ساواك قادر به كنترل آن گرديد و نه حكومت‏هاى نظامى موفق به مهار آن شدند. كشتارهاى وسيع و بى‏رحمانه مانند قتل‏عام مردم در ميدان ژاله تهران در هفدهم شهريور 1357 نيز كارى از پيش نبرد و مردم را در حركت خود مصمم‏تر كرد. رژيم رو به اضمحلال شاه كه كار را تمام شده يافته بود، با عقب‏نشينى‏هاى آشكار، دست به اقداماتى فريبكارانه زد و حركتهاى پيوسته و متعددى را شروع كرد.
     در اين نوشتار به علت هم‏زمانى تاريخ سند اين بخش، تنها به نمونه‏اى از اين عقب‏نشينى‏ها در مهر و آبان سال 57 اشاره مى‏گردد.
مهرماه: اعلام تغيير چهره ساواك در سخنرانى شاه ـ طرح انحلال حزب رستاخيز در دفتر سياسى حزب و انحلال حزب متعاقب آن ـ بازگرداندن رحيم على خرم از پاكستان و زندانى كردن او ـ اعلام تدوين آئين‏نامه رفتار خاندان سلطنتى مبنى بر سلب اعمال نفوذ، هرگونه دخالت، معامله و مشاركت در امور مرتبط با دولت، قبول پست در هيئت مديره شركتها، مؤسسات بانكى و غيره از برادران و خواهران شاه و درباريان ـ مذاكرات مجلس درباره تعقيب نعمت‏اله نصيرى رئيس ساواك ـ افزايش ضريب حقوق كارمندان اعتصابى و تعيين وام براى خريد خانه آنان ـ عزل نعمت‏اله نصيرى از سفارت پاكستان و بازگرداندن او ـ برداشتن عكس شاه و فرح از تمام ادارات و دواير دولتى ـ پيشنهاد استعفاى يكى از اعضاى هيئت رئيسه مجلسين به شاه.
آبانماه: آزادى تعداد كثيرى از زندانيان سياسى ـ استيضاح دولت شريف امامى ـ آزادى شهيد آيت‏اللّه‏ دكتر مفتح، آيت‏اللّه‏ طالقانى و... ـ نطق استرحام‏آميز شاه در تلويزيون ـ بازداشت نصيرى، منوچهر آزمون، عبدالعظيم وليان، داريوش همايون، غلامرضا نيك‏پى، هويدا و... تعيين كميسيون ويژه‏اى از طرف شاه براى رسيدگى به دارايى بستگان خود و...
     و از طرفى در اين ماه حركت‏هاى مردم نيز كوبنده‏تر گرديد كه اقدامات زير نمونه‏اى از آن مى‏باشد:
     حمله به ساختمان ساواك در شهر گرگان ـ كشته شدن رئيس شهربانى جهرم توسط يك سرباز و مجروح شدن فرماندار نظامى جهرم ـ اخطار دولت آمريكا به آمريكائيان مقيم ايران براى ترك اين كشور ـ و...
     سندى كه در اين فصل به مطالعه آن خواهيد نشست، نامه‏اى است كه در چنين حال و هوايى به رشته تحرير درآمده است تا به عنوان سندى محكم در حافظه تاريخ به يادگار بماند و كسانى كه به تحليل انقلاب اسلامى ايران خواهند نشست بدانند نفس روح‏اللهى رهبر انقلاب اسلامى در درون مخوف‏ترين دستگاه امنيتى شاه ـ ساواك ـ نيز رسوخ كرده و اين چنين مأمورى را تحت‏تأثير قرار داده است تا خطاب به تيمسار رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشور نامه‏اى اعتراض‏آميز مى‏نويسد و فرياد دادخواهى سر مى‏دهد. البته جالب‏تر از اين نامه پى‏نوشت سلسله مراتب است كه با نوشتن اين جمله؛ «اخيرا نوشتن كلمات مستهجن در گزارشات رواج پيدا كرده»؛ اعتراف به فراگير شدن انقلاب اسلامى حتى در لانه زنبور كرده است.

متن اين نامه چنين است:
تيمسار رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشورتاريخ : 3/9/57
گزارش
     محترما به عرض مى‏رساند. متأسفانه گزارش كارمندان مى‏بايستى از طريق سلسله مراتب به عرض آن تيمسار معظم رسيده و خود موجب رنجش سلسله مراتب خواهد شد و نظر بخصوصى به روى كارمندى كه گزارشات متعدد مى‏نمايد پيدا مى‏نمايند. در جلسه مورخه 1/9/1357 رؤساى بخش در سازمان تهران از طريق رياست سازمان تهران امريه كل سوم بشرح زير ابلاغ گرديد.
«در جريانات اخير مشخص گرديده كه منابع موجود ضعيف بوده و آن طور كه بايد نتوانسته‏اند در اهداف نفوذ داشته باشند» و تمام كاسه و كوزه‏ها را بر سر رهبر عمليات شكسته‏اند مهم نيست زيرا در هر حال «ضعيف پايمال است». سپس اشاره شده هر يك از رهبران عمليات نمى‏توانند منابع ارزنده‏اى استخدام نمايند كتبا گزارش نمايند. به استحضار مى‏رساند اينجانب نه مى‏نويسم كه نمى‏توانم و نه مانند گذشته سكوت مى‏نمايم. اينجانب اعلام مى‏نمايم كه روش 15 سال گذشته در مورد رهبران عمليات صحيح نبوده و هنوز هم به همين روش يعنى «فشار» ادامه داده شده است. البته با توجه به بخشنامه‏هاى صادره مسلما هيچ رهبر عملياتى اعتراف به نتوانستن نخواهد كرد زيرا نقطه ضعفى براى وى محسوب و در روحيه و طرز تفكر سلسله مراتب وى اثر خواهد گذاشت.
چون انجام كار براى آنان مدنظر است. اصولاً كلمه «رهبر عمليات» معنى اصلى خود را از دست داده است و شايد در زبان فارسى مناسب‏ترين كلمه براى آن در وضع حاضر دو كلمه «خر حمال» باشد زيرا دستگاه تمام فشارش را بر دوش رهبر عمليات مى‏آورد. مگر چه فرقى ميان دو نفر كارمند كه با هم استخدام مى‏شوند يكى به سمت رهبر عمليات و ديگرى كارمند به اصطلاح پشتيبانى است كه اولى بايد زخم معده بگيرد ناراحتى اعصاب و هزار ناراحتى ديگر پيدا كند و دومى بدون ناراحتى و درگيرى شغلى چه در خارج از ساواك و چه در داخل مدارج ترقى را طى نمايد. به محض اين كه بگويى بعد از 15 سال بس است در داخل اداره سلسله مراتب يا ديوانه مى‏پندارند و يا دكترين با قوانين تقريبا من‏درآوردى خواستار پس گرفتن كليه مزاياى رهبر عملياتى هستند اولاً كدام مزايا؟ ثانيا بخاطر ارتباطاتى كه بوده (نمى‏گويم هست زيرا بايستى مدارك ارائه دهم كه من ندارم شايد جناب نخست‏وزير، تيمسار رئيس ستاد بزرگ دارد كه در مجالس عنوان نموده است) و بلافاصله براى اينكه ديگر كارمندى موى دماغ نباشد حكم انتقالش وسيله پرورش دهنده مرغ كه هيچ‏كس نيست بررسى نمايد يك شبه ره صدساله را پيموده است چطور؟ اينجانب كه تقريبا32 سال خدمتم را انجام داده‏ام ولى به راستى بايد سكوت مى‏كردم؟ اگر بر روى افراد عملياتى بررسى فكرى و هوشى و غيره نشده مسئولين مربوطه حتما نظرهايى داشته‏اند كه بايستى تحت تعقيب قرار گيرند.
 اگر بررسى شده چرا نبايد فرقى بين آنان باشد. اگر هم واقعا تمام كارمندان يكسانند چرا هنگام استخدام يكنفر بايد براى همه سنين خدمت بدون تمايل داشتن (به علت بى‏توجهى به آن شغل) با تهديدهاى مختلف و معاذير مختلف كه ساخته يكى دو نفر مى‏باشد در آن قسمت بماند و ديگرى كه هم پايه او بوده مثلاً در اداره يكم يا ششم و غيره در رفاه فكرى باشد. اگر فرقى ندارند چرا براى مدتى جاى عده‏اى از آنان را تعويض نمى‏نمايند؟ اگر تفاوت دارد بايستى به ناراحتى‏هاى فردى و نارسايى‏هاى موجود توجه بيشترى گردد و حداقل بر روى عقب‏افتادگى شغلى و خدمتى آنان بررسى صورت گيرد. تا مشخص شود در اين مدت به كارمندان عملياتى (البته آن‏هايى كه هيچ‏گونه وابستگى شايد به علت حماقت و افكار كوتاه با ديگران نداشته‏اند) چقدر ظلم شده و در آينده خواهد شد. مراتب جهت استحضار به عرض مى‏رسد.عباس نصيرى رهبر عمليات سازمان تهران.4/9/57
[پى‏نوشت :] رياست اداره يكم اخيرا نوشتن كلمات مستهجن در گزارشات رواج پيدا كرده و اگر نويسنده مايل است خود را مثال بزند و يا قياس به نفس نمايد دليلى ندارد كه اصطلاح بكار برده شده عموميت داده شود.
     شديدا توجه دهيد اگر حرفى دارند حرفشان را بزنند يا بنويسند و تحت‏تأثير قلم‏هاى مسمومى كه امروزه در اجتماع رواج پيدا كرده قرار نگيرند... درباره كارمندى كه اصطلاحات مستهجن در گزارشات خود بكار برده و رعايت جوانب را  نكند برابر مقررات اقدام خواهد شد.


 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین