بولتن نیوز:در آن روزى كه حضرت امام خمينى «قدساللّه نفسه الزكيه» با تصويب لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى به مخالفت و اعتراض برخاست، رژيم ستم شاهى حوزه علميه قم را پس از رحلت آيتاللّه العظمى بروجردى«ره» فاقد توانمندى و نفوذ تصور مىكرد. اين حركت با رهبرى حضرت امام«ره» موج تازهاى از مبارزات مذهبى و سياسى به راه انداخت و در اعتراض به اصول ششگانه انقلاب به اصطلاح سفيد ـ به علت مخالفت آن با اسلام و منافع ملت ايران ـ تبلور تازهاى يافت.
پيامد اين حركت، حمله شاهدوستان و نيروهاى ارتش و شهربانى به قم و مدرسه فيضيه ـ البته با لباس مبدّل ـ با طراحى شخص محمدرضا پهلوى و كارگردانى ساواك بود.
سخنرانى عصر عاشوراى امام خمينى«ره» در سيزدهم خرداد 1342، منجر به دستگيرى معظمله در شب پانزدهم خرداد و قيام مردمى براى آزادى ايشان گرديد كه نطفه انقلاب خونرنگ اسلامى در آن شكل گرفت.
كشتار وسيع مردم در 15 خرداد 42، تبعيد رهبر كبير انقلاب اسلامى در سيزدهم آبان 43، دستگيرى، شكنجه، كشتن آزاديخواهان در سياهچالهاى مخوف سازمان امنيت، قلع و قمع و در هم شكستن گروههاى مسلح همگى حكايت از اقتدار، قدرتمندى و ثبات رژيم پهلوى داشت و رژيم به زعم خود، ايران را جزيره ثبات و آرامش قلمداد مىكرد.
در سال 1356 با شهادت آيتاللّه حاج آقا مصطفى خمينى«ره» ـ كه تعطيلى حوزههاى علميه نجف، قم و تهران را به دنبال داشت ـ برپايى مجالس ترحيم، به مراسم تجليل از حضرت امام«ره» تبديل شد و شعلههاى زير خاكستر انقلاب اسلامى برافروخته گرديد. با فراگير شدن اعتراضات مردمى و گسترش آن به وسعت ايران، نه دستگاه شكنجهگر ساواك قادر به كنترل آن گرديد و نه حكومتهاى نظامى موفق به مهار آن شدند. كشتارهاى وسيع و بىرحمانه مانند قتلعام مردم در ميدان ژاله تهران در هفدهم شهريور 1357 نيز كارى از پيش نبرد و مردم را در حركت خود مصممتر كرد. رژيم رو به اضمحلال شاه كه كار را تمام شده يافته بود، با عقبنشينىهاى آشكار، دست به اقداماتى فريبكارانه زد و حركتهاى پيوسته و متعددى را شروع كرد.
در اين نوشتار به علت همزمانى تاريخ سند اين بخش، تنها به نمونهاى از اين عقبنشينىها در مهر و آبان سال 57 اشاره مىگردد.
مهرماه: اعلام تغيير چهره ساواك در سخنرانى شاه ـ طرح انحلال حزب رستاخيز در دفتر سياسى حزب و انحلال حزب متعاقب آن ـ بازگرداندن رحيم على خرم از پاكستان و زندانى كردن او ـ اعلام تدوين آئيننامه رفتار خاندان سلطنتى مبنى بر سلب اعمال نفوذ، هرگونه دخالت، معامله و مشاركت در امور مرتبط با دولت، قبول پست در هيئت مديره شركتها، مؤسسات بانكى و غيره از برادران و خواهران شاه و درباريان ـ مذاكرات مجلس درباره تعقيب نعمتاله نصيرى رئيس ساواك ـ افزايش ضريب حقوق كارمندان اعتصابى و تعيين وام براى خريد خانه آنان ـ عزل نعمتاله نصيرى از سفارت پاكستان و بازگرداندن او ـ برداشتن عكس شاه و فرح از تمام ادارات و دواير دولتى ـ پيشنهاد استعفاى يكى از اعضاى هيئت رئيسه مجلسين به شاه.
آبانماه: آزادى تعداد كثيرى از زندانيان سياسى ـ استيضاح دولت شريف امامى ـ آزادى شهيد آيتاللّه دكتر مفتح، آيتاللّه طالقانى و... ـ نطق استرحامآميز شاه در تلويزيون ـ بازداشت نصيرى، منوچهر آزمون، عبدالعظيم وليان، داريوش همايون، غلامرضا نيكپى، هويدا و... تعيين كميسيون ويژهاى از طرف شاه براى رسيدگى به دارايى بستگان خود و...
و از طرفى در اين ماه حركتهاى مردم نيز كوبندهتر گرديد كه اقدامات زير نمونهاى از آن مىباشد:
حمله به ساختمان ساواك در شهر گرگان ـ كشته شدن رئيس شهربانى جهرم توسط يك سرباز و مجروح شدن فرماندار نظامى جهرم ـ اخطار دولت آمريكا به آمريكائيان مقيم ايران براى ترك اين كشور ـ و...
سندى كه در اين فصل به مطالعه آن خواهيد نشست، نامهاى است كه در چنين حال و هوايى به رشته تحرير درآمده است تا به عنوان سندى محكم در حافظه تاريخ به يادگار بماند و كسانى كه به تحليل انقلاب اسلامى ايران خواهند نشست بدانند نفس روحاللهى رهبر انقلاب اسلامى در درون مخوفترين دستگاه امنيتى شاه ـ ساواك ـ نيز رسوخ كرده و اين چنين مأمورى را تحتتأثير قرار داده است تا خطاب به تيمسار رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشور نامهاى اعتراضآميز مىنويسد و فرياد دادخواهى سر مىدهد. البته جالبتر از اين نامه پىنوشت سلسله مراتب است كه با نوشتن اين جمله؛ «اخيرا نوشتن كلمات مستهجن در گزارشات رواج پيدا كرده»؛ اعتراف به فراگير شدن انقلاب اسلامى حتى در لانه زنبور كرده است.
متن اين نامه چنين است:
تيمسار رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشورتاريخ : 3/9/57
گزارش
محترما به عرض مىرساند. متأسفانه گزارش كارمندان مىبايستى از طريق سلسله مراتب به عرض آن تيمسار معظم رسيده و خود موجب رنجش سلسله مراتب خواهد شد و نظر بخصوصى به روى كارمندى كه گزارشات متعدد مىنمايد پيدا مىنمايند. در جلسه مورخه 1/9/1357 رؤساى بخش در سازمان تهران از طريق رياست سازمان تهران امريه كل سوم بشرح زير ابلاغ گرديد.
«در جريانات اخير مشخص گرديده كه منابع موجود ضعيف بوده و آن طور كه بايد نتوانستهاند در اهداف نفوذ داشته باشند» و تمام كاسه و كوزهها را بر سر رهبر عمليات شكستهاند مهم نيست زيرا در هر حال «ضعيف پايمال است». سپس اشاره شده هر يك از رهبران عمليات نمىتوانند منابع ارزندهاى استخدام نمايند كتبا گزارش نمايند. به استحضار مىرساند اينجانب نه مىنويسم كه نمىتوانم و نه مانند گذشته سكوت مىنمايم. اينجانب اعلام مىنمايم كه روش 15 سال گذشته در مورد رهبران عمليات صحيح نبوده و هنوز هم به همين روش يعنى «فشار» ادامه داده شده است. البته با توجه به بخشنامههاى صادره مسلما هيچ رهبر عملياتى اعتراف به نتوانستن نخواهد كرد زيرا نقطه ضعفى براى وى محسوب و در روحيه و طرز تفكر سلسله مراتب وى اثر خواهد گذاشت.
چون انجام كار براى آنان مدنظر است. اصولاً كلمه «رهبر عمليات» معنى اصلى خود را از دست داده است و شايد در زبان فارسى مناسبترين كلمه براى آن در وضع حاضر دو كلمه «خر حمال» باشد زيرا دستگاه تمام فشارش را بر دوش رهبر عمليات مىآورد. مگر چه فرقى ميان دو نفر كارمند كه با هم استخدام مىشوند يكى به سمت رهبر عمليات و ديگرى كارمند به اصطلاح پشتيبانى است كه اولى بايد زخم معده بگيرد ناراحتى اعصاب و هزار ناراحتى ديگر پيدا كند و دومى بدون ناراحتى و درگيرى شغلى چه در خارج از ساواك و چه در داخل مدارج ترقى را طى نمايد. به محض اين كه بگويى بعد از 15 سال بس است در داخل اداره سلسله مراتب يا ديوانه مىپندارند و يا دكترين با قوانين تقريبا مندرآوردى خواستار پس گرفتن كليه مزاياى رهبر عملياتى هستند اولاً كدام مزايا؟ ثانيا بخاطر ارتباطاتى كه بوده (نمىگويم هست زيرا بايستى مدارك ارائه دهم كه من ندارم شايد جناب نخستوزير، تيمسار رئيس ستاد بزرگ دارد كه در مجالس عنوان نموده است) و بلافاصله براى اينكه ديگر كارمندى موى دماغ نباشد حكم انتقالش وسيله پرورش دهنده مرغ كه هيچكس نيست بررسى نمايد يك شبه ره صدساله را پيموده است چطور؟ اينجانب كه تقريبا32 سال خدمتم را انجام دادهام ولى به راستى بايد سكوت مىكردم؟ اگر بر روى افراد عملياتى بررسى فكرى و هوشى و غيره نشده مسئولين مربوطه حتما نظرهايى داشتهاند كه بايستى تحت تعقيب قرار گيرند.
اگر بررسى شده چرا نبايد فرقى بين آنان باشد. اگر هم واقعا تمام كارمندان يكسانند چرا هنگام استخدام يكنفر بايد براى همه سنين خدمت بدون تمايل داشتن (به علت بىتوجهى به آن شغل) با تهديدهاى مختلف و معاذير مختلف كه ساخته يكى دو نفر مىباشد در آن قسمت بماند و ديگرى كه هم پايه او بوده مثلاً در اداره يكم يا ششم و غيره در رفاه فكرى باشد. اگر فرقى ندارند چرا براى مدتى جاى عدهاى از آنان را تعويض نمىنمايند؟ اگر تفاوت دارد بايستى به ناراحتىهاى فردى و نارسايىهاى موجود توجه بيشترى گردد و حداقل بر روى عقبافتادگى شغلى و خدمتى آنان بررسى صورت گيرد. تا مشخص شود در اين مدت به كارمندان عملياتى (البته آنهايى كه هيچگونه وابستگى شايد به علت حماقت و افكار كوتاه با ديگران نداشتهاند) چقدر ظلم شده و در آينده خواهد شد. مراتب جهت استحضار به عرض مىرسد.عباس نصيرى رهبر عمليات سازمان تهران.4/9/57
[پىنوشت :] رياست اداره يكم اخيرا نوشتن كلمات مستهجن در گزارشات رواج پيدا كرده و اگر نويسنده مايل است خود را مثال بزند و يا قياس به نفس نمايد دليلى ندارد كه اصطلاح بكار برده شده عموميت داده شود.
شديدا توجه دهيد اگر حرفى دارند حرفشان را بزنند يا بنويسند و تحتتأثير قلمهاى مسمومى كه امروزه در اجتماع رواج پيدا كرده قرار نگيرند... درباره كارمندى كه اصطلاحات مستهجن در گزارشات خود بكار برده و رعايت جوانب را نكند برابر مقررات اقدام خواهد شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com