کد خبر: ۴۰۰۵۰
تاریخ انتشار:
‍‍‍ پ پ ‍‍‍
اتفاقات تاریخی: نخست‏وزير و احزاب!

دخالت در انتخابات مجلس و احزاب، از منصور تا هویدا

اتفاقات تاریخی و اسناد ساواک نشان می دهد که شاه از حزب ایران نوین برای پیشبرد اهداف خود در انقلاب سفید یا اصلاحات ارزی استفاده می کرد و طبق سفارش های مختلف، افراد با حمایت منصور، هویدا و... کاندید می شدند و به مجلس راه می یافتند تا یک مجلس فرمایشی و بله قربان گو در دهه 1340 داشته باشند
بولتن نیوز: حسنعلى منصور در سال 1340 به همراه محسن خواجه نورى، منوچهر شاهقلى، فتح‏اللّه‏ ستوده وهويدا، كانون ترقى را تأسيس كردند. در ابتدا، جلسات هفتگى اين كانون منحصر به بحث درباره مسايل اقتصادى بود، ليكن با شروع فعاليتهاى انتخاباتى دوره بيست‏ويكم مجلس شوراى ملى، ميدان دار فعاليت‏هاى پارلمانى شد و در مجلس، فراكسيون مترقى را تشكيل داد

    ائتلاف اين فراكسيون با گروه دهقانان و كارگران و... منجر به تشكيل فراكسيون نهضت ششم بهمن با حضور 135 نماينده شد. با قرار گرفتن اكثريت مجلس در دست اين فراكسيون كه در رأس آن حسنعلى منصور قرار داشت، سرانجام با تصويب محمدرضا پهلوى، در تاريخ 24 آذرماه 1342، حزب ايران نوين اعلام موجوديت كرد و پس از گذشت سه ماه، منصور به نخست‏وزيرى رسيد. پس از اعدام انقلابى حسنعلى منصور كه درست يازده ماه پس از اشغال كرسى صدارت بود و به دست شهيد محمد بخارايى اتفاق افتاد، اميرعباس هويدا، ميراث او (حزب ايران نوين) را تحويل گرفت و نخست‏وزير شد.

     هويدا بهايى‏زاده بود كه زندگانى مرموز و پر شروشورى را در جوانى گذراند و بنابر نقل، در دورانى كه به عضويت حزب كمونيست لهستان در ورشو درآمده بود، در سلك اعضاى فراماسونرى جهانى هم قرار داشت و با دستگاه اطلاعاتى ايران نيز همكارى مى‏كرد.

     بررسى زندگى سياسى هويدا نشان مى‏دهد كه دست هاى مرموزى حامى او بوده و اسباب ترقى سريع وى در سلسله مراتب سياسى كشور را فراهم كرده‏اند، به‏طورى كه از كارمندى ساده اداره سوم سياسى وزارت خارجه، در كوتاه ترين مدت به رياست‏الوزرائى رسيد.

    با طلوع ستاره اقبال «كانون مترقى» روشن بود كه سردمداران اين جريان نوظهور به زودى پست هاى كليدى را به دست خواهند گرفت و اين پديده براى منوچهر اقبال، چهره قديمى دربار و رئيس جديد شركت نفت، وهن‏آور بود. اقبال مغرور كه هنوز زخم كارى را ـ كه از رقيب مقتدر خود، اسداللّه‏ علم خورده بود ـ در سينه داشت، برخوردى كينه‏توزانه با هويدا پيش گرفت و در اين ماجرا ضربه‏اى سهمگين خورد:

«طبق اطلاع دكتر اقبال مديرعامل شركت ملى نفت ايران در يكى از ساعات ادارى هويدا را احضار كرده ليكن در آن موقع هويدا در اداره نبوده و دكتر اقبال به منشى نامبرده پيغام داده هر وقت هويدا به اداره آمد بيايد نزد من، پس از چند ساعتى هويدا در شركت ملى نفت حاضر شده و نزد دكتر اقبال رفته، مديرعامل شركت نفت به هويدا اظهار داشته : چون خسته شده‏ايد خوب است مدتى استراحت كنيد و هويدا را به رياست يكى از مؤسسات شركت نفت كه اخيراً تشكيل شده، منصوب كرده است.

 يكى از نمايندگان مجلس شوراى ملى اظهار داشته پس از اين جريان حسنعلى منصور دبيركل حزب ايران نوين كه مى‏گويند كابينه آينده را تشكيل خواهد داد، به‏منظور عكس‏العمل با اقدام اخير دكتر اقبال، هويدا را به سمت وزير دارايى كابينه خود در نظر گرفته كه غيرمستقيم رئيس دكتر اقبال باشد، چون وزير دارايى رئيس شوراى عالى نفت هم مى‏باشد.

بروز شايعه نخست‏وزيرى حسنعلى منصور و انتصاب وزراى كابينه مشاراليه و از جمله منصوب شدن اميرعباس هويدا مدير فعلى امور ادارى شركت ملى نفت در رأس وزارت دارايى باعث ناراحتى فوق‏العاده دكتر منوچهر اقبال مديرعامل شركت ملى نفت شده به‏طورى كه يك پرونده قطور از عمليات خلاف هويدا درشركت نفت جمع‏آورى كرده و آن را به بيشتر دوستان نزديك خود نشان مى‏دهد.

توضيح آن كه انتصاب هويدا كه در حال حاضر نفوذ زيادى روى منصور دارد به وزارت دارايى موجب خواهد شد كه از لحاظ ادارى دكتر اقبال زير دست ايشان قرار گيرد و لذا انتشار اين خبر باعث ناراحتى دكتر اقبال شده است.

    موضع حزب ايران نوين، عمدتا حمايت كامل از سرمايه‏دارى وابسته، بها دادن فوق‏العاده به حاكميت نظامى و استقرار حاكميت آمريكا در ايران بود.  اين امر از طريق تسلط كامل بر مجلس فرمايشى شوراى ملى و در ظاهر دموكراسى صورت مى‏گرفت كه وجود حزب مردم در مقابل حزب ايران نوين نيز ناشى از نمايش اين دموكراسى بود.

     در تمام طول تاريخ مشروطيت ايران، مجلسى بى‏شخصيت‏تر و دست نشانده‏تر از مجلس  دوران حكومت هويدا وجود نداشته است. مجلس در اين دوران به آلت بى‏اراده‏اى در دست دولت تبديل شده و آنچه را هويدا مى‏خواست با يك قيام و قعود به تصويب مى‏رسيد.

     يك عده بى‏سواد و يك عده نخبه از نظر مقام‏پرستى و پول‏پرستى و تجمل، به همراه تعدادى فراماسون، جاسوس بيگانه، سرمايه‏دار و يا ساواكى، عنوان نمايندگى مردم را غصب كرده و فى‏الواقع با جعل آراى مردم به انواع خيانت هيأت حاكمه آب و رنگ قانونى مى دادند.

     رياست چنين مجلسى هم به عهده يك ماسون كهنه‏كار ـ عبداللّه‏ رياضى ـ بود. مردى كه دوستان نزديكش در مورد او مى‏گفتند:

«رياضى به خاطر پول همه كار مى‏كند، حتى كارهاى خوب 

    مجلس شوراى ملى در دوره حكومت هويدا يكسره تحت نفوذ او قرار داشت و وكلا عموما از ميان افرادى انتخاب مى‏شدند كه رفيق گرمابه و گلستان «آقا» بودند. كرسى‏هاى وكالت عموما خريد و فروش مى‏شدند. حزب ايران نوين كه شاه آن را پاسدار انقلاب سفيد! مى‏ناميد، از منتظرالوكاله‏ها مبلغ كلانى به‏عنوان سرقفلى براى پهن كردن بساط در بهارستان، دريافت

مى‏ كرد

    حزب مردم نيز نمايندگانى در مجلس داشت و رژيم شاهنشاهى با حفظ آن به‏عنوان اقليت مى‏كوشيد كاريكاتورى از دموكراسى حزبى در سيستم پارلمانى خود جلوه دهد و دولت مى‏كوشيد به سبك حكومت انگلستان، روش انتخابات در آن كشور را، در ايران على‏الظاهر حفظ كند و يا مثلاً اداى انتخابات آمريكا را كه در آن دو حزب عمده فعاليت دارند، در بياورد.

     يك بار شاه گفته بود :

«در كشور ما هم بايد عدد حكومت كند و هر حزب كه توانست در دل مردم و افكار عمومى رسوخ يابد، البته می تواند که دولت را در دست گيرد...»

     روى همين گفته‏ها بعضى از اعضاى «حزب مردم» نزديك انتخابات دوره افتادند و حزب ايران نوين متعلق به «هويدا» را به باد انتقاد گرفتند و خيلى زود هم چوب اين خوش‏باورى را خوردند!

     اولاً وقتى كار انتقادات حزب مردم از حزب ايران نوين بالا گرفت و روزنامه ارگان حزب اقليت موسوم به روزنامه مردم، دولت را مورد انتقاد قرار داد، عامرى دبيركل حزب مردم كه براى فعاليت هاى انتخاباتى عازم شمال كشور بود، در يك حادثه مشكوك به قتل رسيد و جرايد كشور نوشتند كه عامرى در اثر برخورد اتومبيلش با يك گاو سرگردان در جاده هراز كشته شده است! اما آگاهان مى‏گفتند كه شاه قبل از اين حادثه در محفلى گفته بود:

«به اين مردك بگوييد مگر مال اين مملكت نيست؟ مگر نمى‏داند ما حزب ايران نوين را به‏عنوان پاسدار انقلاب سفيد مفتخر كرده‏ايم و هرگونه ايرادگيرى و تخطئه اين حزب به انقلاب لطمه مى‏زند

     حفظ ظاهر دموكراسى حزبى و سيستم انتخاباتى و پارلمانى آزاد! بزودى جاى خود را به پديده‏اى به نام حزب رستاخيز ملت ايران داد.

    سند زير گزارش تاريخى از چگونگى دعواهاى حزبى و انتخاب نمايندگان مجلس شوراى ملى است، كه خوانندگان محترم را به مطالعه دقيق و تحليلى آن، توصيه مى‏كنيم:

تاريخ : 21 بهمن 48

موضوع : آقاى هويدا نخست‏وزير و احزاب

در تاريخ 17 دی ماه 48 آقاى هويدا نخست‏وزير ضمن يك مذاكره كاملاً خصوصى به رحيم زهتابفرد مدير روزنامه اراده آذربايجان و عضو كميته مركزى حزب مردم اظهار داشته است :

ما در دفتر سياسى حزب ايران نوين با حضور دكتر يگانه، دكتر كلالى و مهندس ارفع چندين مرتبه راجع به وضع شما (زهتابفرد) تبادل‏نظر كرده و به اين نتيجه رسيده‏ايم چون از هر جهت فردى سالم و مورد اعتماد مى‏باشيد، مصلحت آن است كه از حزب مردم استعفا و به عضويت حزب ايران نوين در آييد. زيرا تنها در اين صورت امكان خواهد داشت در انتخابات آينده كه مقدمات و زمينه آن از هم‏اكنون فراهم مى‏شود شرکت کنید و به احتمال زياد دولت فعلى حسب‏الامر شاهنشاه آريامهر مأمور انجام انتخابات خواهد گرديد و در نتيجه شما از مركز استان آذربايجان به نمايندگى مجلس شورا انتخاب شويد.

آقاى نخست وزير اضافه نمود: در حال حاضر وضع حزب ايران نوين در استان آذربايجان خوب نيست و حزب روى مردم آن استان داراى نفوذ معنوى نمى‏باشد و از طرفى طبق طرح كلى در مراكز استان براى انتخاب اعضاى حزب مردم سهميه‏اى داده نمى‏شود تا در انتخابات آينده زهتابفرد بتواند خود را از تبريز كانديدا نموده و انتخاب شود.

آقاى نخست‏وزير تأكيد نموده كه استعفاى زهتابفرد از حزب مردم و پيوستن به حزب ايران نوين ضامن موفقيت وى در انتخابات آينده خواهد بود.

نظريه منبع :

1ـ افشاى خبر نزد هويدا نخست‏وزير موجب شناسايى گزارش‏دهنده خواهد شد.

2ـ رحيم زهتابفرد در انتخابات گذشته از طرف حزب مردم كانديداى انتخابات از شهرستان خلخال معرفى شد وليكن به علت انتشار مقاله‏اى در روزنامه اراده آذربايجان در همين زمينه مبنى بر اين كه آشنايى قبلى با مردم خلخال نداشته و بلكه به او تكليف شده كه خود را از آن شهرستان كانديدا اعلام نمايد. لذا اين موضوع باعث عدم موفقيت وى در انتخاب شد در حالى كه زهتابفرد اهل تبريز بوده و امكان دارد كه با آراى طبيعى مردم تبريز به نمايندگى انتخاب گردد.

3ـ اخيرا از طرف مقامات دولتى و حزب ايران نوين اعضاى كميته مركزى حزب مردم در تبريز كه افراد موجه و سرشناسى بوده و در سابق بنا به خواست و معرفى زهتابفرد به اين سمت انتخاب گرديده تحت فشار قرار گرفته‏اند كه از حزب مردم استعفا و به عضويت حزب ايران نوين درآيند كه از جمله اعضاى كميته مركزى حزب مردم در تبريز كلانترى رئيس جمعيت شيروخورشيد سرخ آن شهرستان و آقاى ديبا (از منسوبين علياحضرت شهبانوى ايران است) مى‏باشند. (توضيح آن كه كلانترى در تبريز حدود 2500 رأى طبيعى در اختيار دارد.)

4ـ رحيم زهتابفرد در كليه ادوار زندگى، فردى شاهدوست و ميهن‏پرست بوده كه هيچ‏گاه به خاطر به دست آوردن مقام خود را در اختيار قدرت ها قرار نداده و بلكه همواره مجرى نيات شاهنشاه آريامهر بوده و و عقيده دارد كه هر طور ذات اقدس ملوكانه اراده فرمايند مطيع محض باشد.

5 ـ چنانچه نظر و اراده شاهنشاه آريامهر درباره سياست چند حزبى كشور مانند گذشته ثابت باشد تضعيف حزب مردم به شرح بالا از طرف دولت فعلى به مصلحت نمى‏باشد و بايد از طريق مقامات عاليه و مسوول ساواك جريان امر به شرف عرض شاهنشاه برسد تا هرطور اراده فرمايند اقدام و زهتابفرد هم كه همواره مورد مرحمت و الطاف شاهنشاه قرار داشته خط‏ مشى خود را تعيين نمايد.

نظريه 20 ه‍ 8

1ـ خبر صحيح به نظر مى‏رسد.

2ـ نظريه منبع مورد تأييد است.

3ـ چنانچه رحيم زهتابفرد از قبول پيشنهاد آقاى نخست‏وزير به شرح بالا استنكاف نمايد، امكان دارد كه در انتخابات آينده مانند دوره گذشته با عدم موفقيت روبه‏رو شده و چون از سالهاى قبل در امور سياسى كشور بوده و در هر شرايط نسبت به شاهنشاه و مملكت خود تعصب خدمتى داشته و عملاً موارد آن را به ثبوت رسانيده لذا از لحاظ وضع معيشت در مضيقه قرار خواهد گرفت (به‏طورى كه حالا نيز قرار دارد.)

4ـ چنانچه اراده شاهنشاه آريامهر در برقرارى سيستم يك و يا چند حزبى در كشور ممنوع گردد فقط در آن صورت زهتابفرد نسبت به ابقا در حزب مردم و يا استعفا از حزب مزبور و قبول عضويت حزب ايران نوين تصميم مقتضى اتخاذ خواهد نمود.

5ـ با توجه به مفاد گزارش خبرى چنانچه از طرف مقامات عاليه ساواك با رحيم زهتابفرد مصاحبه‏اى به منظور كسب اطلاع زيادتر در اين زمينه انجام شود، عملى به مصلحت خواهد بود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین