کد خبر: ۳۵۹۷۸۰
تاریخ انتشار:
لوموند دیپلماتیک منتشر کرد؛

انعکاس محبوبیت و اقتدار «حزب‌الله» در نشریه فرانسوی

این نشریه فرانسوی گزارشی قابل تأمل با موضوع حضور حزب الله لبنان در سوریه برای مقابله با تروریست‌های تکفیری و تبعات جانبی آن تنظیم کرده است.

نشریه فرانسوی لوموند دیپلماتیک (Le Monde diplomatique) گزارشی قابل تأمل با موضوع حضور «حزب الله لبنان» در سوریه برای مقابله با تروریست‌های تکفیری و تبعات جانبی آن تنظیم و منتشر کرده است.

ترجمه بخش اعظم گزارش یادشده در سطرهای زیرین از منظرتان می‌گذرد:

در گوشه هر خیابانی در حومه جنوبی بیروت موسوم به "ضاحیه" و در کنار جاده های دشت بقاع در شرق کشور، تصاویر جنگجویان جانباخته در سوریه [شهدا] دیگر جزئی از چشم انداز محلی شده اند.

حزب الله هزینه سنگینی برای مشارکتش در جنگ سوریه می پردازد و با تبعات متعددی دست به گریبان است؛ اما محرومیت های موجود، تأثیری در جانبداری مردم از این گروه نداشته است.

نامزد یکی از کشتگان [شهدای] حزب الله می‌گوید: «خیلی از جنگجوها جان می‌دهند، از بین اطرافیان خودم هفت نفر را سراغ دارم. اما باید اماکن مقدس ما را حفظ کنند، اگر این‌ها نجنگند تکفیری‌ها می‌آیند و به شیعیان لبنان هم حمله می‎کنند».

در لبنان مناطق تحت کنترل حزب الله همچنان آماج‌گاه اصلی داعش‌اند. این مناطق در بیروت یا در بقاع از سال ۲۰۱۳ تا کنون صحنه کم و بیش ده حمله بوده‌اند که مسئولیت برخی‌شان را نیز گروه‌های وابسته به القاعده بر عهده گرفته‌اند. این‌ها همه تلافی‌جویی است در واکنش به پشتیبانی نظامی حزب الله از ارتش سوریه که رسما از آوریل ۲۰۱۳ به این سو ادامه یافته.

در آن زمان بود که [سید]حسن نصرالله دبیرکل حزب با اشاره به گروه‌های شورشی سنی که علیه ارتش بشاراسد دست به سلاح برده بودند اعلام کرد: «سوریه در منطقه دوستانی حقیقی دارد که نخواهند گذاشت این کشور به دست آمریکا، اسرائیل یا گروه‌های تکفیری بیفتد».

با این سخنان، او یک بار دیگر بر حمایتش از سوریه -که از نظر او یکی از ستون‌های محور مقاومت حزب الله و ایران در برابر اسرائیل است- تأکید کرد.

چند روز بعد حزب الله با نیروهایی پرشمار وارد نبرد «قصیر» شد؛ منطقه ای هم مرز با لبنان در غرب سوریه که آن زمان به دست شورشیان افتاده بود. این ورود در آن هنگام که نیروهای وفادار به اسد آشکارا کنترل منطقه را از دست می‌دادند، برتری را از شورشیان گرفت و به نیروهای اسد داد.

به‌خاطر حضور حزب الله، منطقه قصیر در عرض کمتر از یک ماه بازپس گرفته شد و ویدئوهای عقب نشینی بی نظم لشکر شکست خورده جنگجویان که با لب تشنه در حال خوردن سیب زمینی خام بودند، تصویرگر نخستین شکست مؤثر شورشیان شد.

"کیارا کالابرِسه" (پژوهشگر انستیتوی پژوهش و مطالعه در جهان عرب و اسلام) که روی حزب الله کار می‌کند، می‌گوید: «در آغاز حرکت اعتراضی علیه اسد، فعالان حزب الله احساس نمی‌کردند که اوضاع داخلی سوریه به آنان ربط مستقیمی دارد. ولی برداشت حزب از ربوده شدن زائران شیعه لبنانی در حلب در سال ۲۰۱۲، گفته های خصمانه برخی از اعضای اپوزیسیون سوریه علیه حزب الله و سوءقصدهای ضاحیه، سبب پدید آمدن اجماعی بسیار نیرومند شد. حزب الله در آغاز لزوم حفظ اماکن مقدس شیعیان همچون مسجد [مرقد] سیده زینب [سلام‌الله‌علیها] را پیش کشید که برخی از گروه‌های شورشی تخریب یا تهدیدشان کرده بودند. به این ترتیب مداخله حزب الله در سوریه تبدیل به کاری مقدس شد که هدفش دفاع از اسلام واقعی در برابر گروه‌های شورشی نظیر داعش بود».

اگر نسبت به این تصمیم حزب الله نارضایتی یا اعتراض خاموشی هم وجود داشت، با اعلام خلافت داعش در عراق پس از تسخیر موصل پایان یافت. پایگاه مردمی حزب الله دیگر متقاعد شد که بقای جنبش به توانایی آن در یاری رساندن به حاکمیت سوریه وابسته است.

یکی از سربازان حزب الله در این باره می‌گوید: «ما ناچاریم با تروریسم در سوریه بجنگیم تا جلوی حمله داعش به لبنان را بگیریم. ما از ایران و روسیه که به تنهایی با تروریسم برساخته ترکیه، کشورهای حوزه خلیج فارس، آمریکا و اسرائیل مقابله می‌کنند پشتیبانی می‌کنیم.»

به گفته کالابرسه، «حزب الله موفق شده شراکت داعش و اسرائیل را بقبولاند. هنگام حمله ژانویه ۲۰۱۵ به جولان، این موضوع به روشنی ثابت شد: اسرائیل کسانی را که با داعش می‌جنگیدند هدف قرار داد و در نتیجه به صورت چهره ای دیگر از همان دشمن جلوه کرد».

در مجموع، میزان حمایت از مداخله حزب الله در سوریه در میان شیعیان همچنان بالاست. بنا بر نظرسنجی سال ۲۰۱۵ انجمن "هیّا بنا" (که بنیان‌گذارش به داشتن مواضع انتقادی نسبت به حزب شهرت دارد) حدود 80 درصد شیعیان با این مداخله موافقند.

۱۵۰۰ "شهید" این جنگ سبب نشده‌اند که سربازگیری با مشکلی روبرو شود. این هدف همچنان در میان جوان‌ترها شیفتگی بسیار برمی‌انگیزد، حتی با وجود آنکه طولانی شدن جنگ حزب را مجبور کرده از دستمزدها و کمک‎هزینه‎های پرداختی خود به اعضا بکاهد.

بنیان مشروعیت حزب‎الله در لبنان، «مقاومت» در برابر اسرائیل و متحدانش می‌باشد که تأثیر قدرت بسیج‌کننده‌اش تنها به شیعیان محدود نمی‎شود، بویژه از زمان جنگ سی‌و‌سه روزه تابستان ۲۰۰۶.

با ظهور داعش، حزب الله توانست این تمایل را تقویت کند و ضرورت حضور خود در صحنه را بقبولاند. حزب الله خود را ضامن حفظ تمامیت مرزهای لبنان از تعرض جهادی‌ها معرفی می‌کند. بخشی از جمعیت غیرشیعه لبنان نیز -صرف‌نظر از موافقت یا مخالفت با پروژه سیاسی و مذهبی حزب الله- بر این باور است که این حزب تنها نیرویی است که توان ایستادگی در برابر داعش را دارد.

در اکتبر ۲۰۱۴ حمله "جبهه النصره" که وابسته به القاعده است، به یکی از قرارگاه‌های نظامی حزب الله در جنوب بعلبک نشان داد که کنترل قطعاتی از مرز نه در دست ارتش، بلکه در اختیار حزب الله است. پس از آخرین پست ایست و بازرسی ارتش، تنها جنگجویان شیعه در جاده‎های پیچ در پیچ رشته کوه‌های شرقی لبنان تردد می‌کنند تا خود را به مواضع نیروهایشان -که بسی دورتر از آنجا قرار دارد- برسانند.

این همکاری پیش از این هم به هنگام حمله شیخ سلفی "احمد الأسیر" به ارتش در صیدا جلب توجه کرده بود. وقتی که در اوج حمله، چندین تانک و سیستم‌های مخابراتی ارتش نقص فنی پیدا کردند، حزب الله وارد درگیری شد.

یکی از کماندوهای ویژه لبنان که در آن نبرد شرکت داشته، یادآور می‌شود: «تیراندازان نخبه حزب الله ما را پوشش دادند».

یک ژنرال بازنشسته ارتش هم می‌گوید: «مگر چاره دیگری داریم؟ ارتش کمبود نفر و تجهیزات دارد.»

در چنین بستری، تصمیم ۱۹ فوریه عربستان سعودی بر تعلیق برنامه کمک به ارتش لبنان و استرداد تجهیزاتی به ارزش ۳ میلیارد دلار، بسیار پرمعناست. همان روز در "سعدیات" (20 کیلومتری بیروت) درگیری‌هایی میان نیروهای سنی و "سرایا المقاومه" (وابسته به حزب الله) بروز کرد. یگان‌های سنی بزرگراه جنوب را بستند و این پیام روشنی بود برای حزب الله، چراکه نصرالله همواره بر اهمیت باز نگاه داشتن این محور برای حفظ ارتباط بیروت با منطقه تحت کنترل حزب در جنوب تأکید داشت. امکان تکرار چندباره چنین حوادثی وجود دارد.

در حالی که در سوریه به سبب مداخله روسیه و ایران، اسد موقعیت مساعدتری به‌دست آورده، ریاض به افشاگری درباره «تسلط حزب الله بر دولت لبنان» روی آورده است. از جمله علل این رویکرد سعودی‌ها، سر باز زدن لبنان از رأی دادن به یک قطعنامه اتحادیه عرب در محکوم کردن سیاست‌های ایران در منطقه و توصیف حزب الله به عنوان یک سازمان تروریستی بود.

پادشاهی وهابی و پنج امیرنشین حوزه خلیج فارس که به این قطعنامه رأی دادند، قصد دارند این حزب شیعه لبنان را که در روند سیاسی کشورش مشارکت و تسلط دارد، تحت فشار بگذارند. البته نقش حزب الله در توقف فرآیند انتخاب رئیس جمهور جدید در پارلمان از سال ۲۰۱۴ تا کنون، گواهِ برتریِ این حزب است.

جنگ سوریه و تقویت جایگاه حزب الله در لبنان از یکسو، و رادیکال شدن اپوزیسیون سنی سوریه که از نبود رهبری نیرومند رنج می‌برند و مورد استفاده ابزاری برخی سیاستمداران قرار گرفته‌اند از دیگرسو، سبب شده که بر وخامت اوضاع افزوده شود. حضور یک و نیم میلیون پناهنده سوری در لبنان، خطر این تنش را بیشتر هم می‎کند.

بر همه این‌ها باید آخرین تحریم‌های مصوب کنگره آمریکا را نیز افزود که از این پس حزب الله را سازمانی نه فقط تروریستی، بلکه تبهکار نیز تلقی می‌کند! این مصوبه بانک‌های لبنانی را مجبور می‌کند که مشتریان وابسته به حزب را نپذیرند.

پیش بینی اینکه آیا این فشارها در درازمدت حزب الله را تضعیف خواهند کرد یا نه؟ دشوار است؛ اما در تأثیر فوری‌شان بر «تعمیق کینه‎ها» تردیدی نیست.

منبع: جام نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین