آلودگي هواي تهران از 20 روز پيش شرايط ويژه برقرار كرده، سردرد، سرفه،
بيحوصلگي و تشديد بيماريها ديگر جزئي از زندگي مردم اين شهر است، مسئولان
تعطيل ميكنند اما آلودگي هوا همان است كه بود شايد اگر سعدي هم زنده بود
ديگر نميگفت، هر نفسي كه فرو ميرود ممد حيات است.
هر نفسي كه فرو
ميرود، هوايي را به درون ريه ها ميبرد كه به گفته مسئولان وزارت بهداشت
30 درصد آن مونوكسيد كربن است، شايد هم بيشتر و سردرد مهمترين نشانه
مسموميت با اين گاز كشنده است. گازي بي بو كه اگر درصد آن در هوا بيش از 40
درصد باشد هوشياري را از بين ميبرد و اگر باز هم بيشتر شود ميتواند فرد
را دچار بيهوشي كامل كند و اگر با مونوكسيد كربن ناشي از بخاري و پخت و پز
در خانه تشديد شود، جان بگيرد.
فقط اين نيست، هواي تهران مملو از ذرات معلق PM10 و PM2.5 هم هست، ذرات
معلقي با درشتي 10 و 2.5 ميكرون كه به راحتي از فيلترهاي دستگاه تنفسي
عبور ميكنند و در انتهاي ريه ته نشين ميشوند، مولكولهاي ازن (O3) نيز
همين طور. آنها هم به انتهاي ريه ميرسند و از حجم ريه كم ميكنند و در
نهايت تنگي نفس و درد قفسه سينه را باعث مي شوند، عوارضي كه ممكن است بعد
از سالم شدن هوا هم تا مدتها فرد را گرفتار كنند و غير قابل برگشت باشد.
اكسيدهاي نيتروژن را هم كه به اين مجموعه بيفزاييم، تركيبمان كامل
ميشود. آلايندهاي كه ميزان آن در اكثر نقاط شهر تهران در 2 هفته گذشته
بيش از حد مجاز بوده و مهمترين عامل سرفه است. دي اكسيد گوگود كه مهمترين
عامل آن سوختن بنزين هاي غير استاندارد است آلاينده ديگري است كه سرفهها
را خلط آور ميكند و بر ميزان عوارض هواي تهران ميافزايد.
نتيجه اين همه آلودگي، ميشود مرگ تدريجي تهرانيها، سردرد هميشگي كه
قرصهاي مسكن موجود در خانهها را هم بي اثر ميكند. سرفههاي ممتد، افزايش
بيماريهاي تنفسي و قلبي و عروقي، افزايش و تشديد آسم در بين اين بيماران،
افزايش سكتههاي قلبي و مغزي، افزايش ناراحتيهاي خلقي، بيحوصلگي، سوزش
چشم، آبريزش از چشم و بيني، كاهش كارايي و از بين رفتن هوشياري، افزايش
خطاهاي شغلي، افزايش بستري در بيمارستان و هزينههاي آن. كاهش نيروهاي
مولد، تعطيلي هاي مكرر مدارس، ادارات، بانكها، مراكز شغلي، كارخانهها و
زيانهاي اقتصادي و افزايش خسارات وارده به ساختهانها، پلها و سازه هاي
فني به علت تركيبات شيميايي موجود درهوا كه اغلب غير قابل محاسبه هستند.
وزارت بهداشت مسئوليت 75 درصد آلودگي هوا را به دوش وسايل حمل و نقل
عمومي گذاشته است، خودروهايي كه به خصوص داخلي هايشان هم بدسوزي دارند و
توليد انواع آلاينده هاي بالا را در ميزاني فراتر از حد مجاز و استاندارد
دارند و هم سوختي كه مصرف مي كنند غير استاندارد و آلاينده است.
مي ماند كارخانه ها و مراكز صنعتي كه تقريباًٌ هيچ اطلاعات موثقي در
مورد آلايندگي آنها منتشر نشده، مراكز توليدي كه بسياري از آنها بدون
استفاده از فيلترهاي لازم در حاشيه بزرگترين شهر كشور هنوز با تكنولوژي هاي
قديمي و وسايل فرسوده كار مي كنند و انتقال آنها به مناطق ديگر هم آن قدر
هزينه بر است كه اصلاً كسي به آن فكر هم نمي كند.
در چنين شرايطي مسئولان وزارت بهداشت به اين بسنده مي كنند كه مردم
همكاري كنند، از مردم مي خواهند كه در خانه ها بمانند و كمتر بيرون بروند،
حتي پخت و پز را هم به حداقل برسانند، ورزش را فعلاً كنار بگذارند و سبزي و
ميوه كه مواد آنتي اكسيدان دارند بخورند تا برخي از اكسيدهاي مضر موجود در
هوا را از بين ببرد.
پليس هم از مردم خواسته است كه به برنامه تردد زوج و فرد خودروها در كل
شهر تهران پايبند باشند و گاهي در محل گذري يا وسط بزرگراهي خودروها را
كنترل مي كند، نهايت آن هم يك برگ جريمه است و گر نه امكان توقيف همه اين
خودروها كه در پايتخت از 3 ميليون هم بيشتر است، نيست.
اما گويي يك نوع بي خيالي يا سازگاري با پديده آلودگي هوا به وجود آمده
است، نه مردم آلودگي هوا را جدي گرفتهاند و نه دستگاههاي اجرايي، مردم
از تعطيلات براي مهماني رفتن و گشت و گذار در شهر استفاده ميكنند با
بچههاي كوچك و خردسال، فرقي هم نميكند خودرويشان پلاك زوج باشد يا فرد.
حتي اگر جريمه شوند هم اتفاق مهمي نميافتد.
خودروسازان هم به توليد خودروهاي غير استانداردشان بيهيچ هراسي ادامه
ميدهند و صنايع آلاينده هم كه اصلاً موضوعيت ندارند و به نوعي از يك
مصونيت عرفي برخوردارند زيرا آن قدر موضوع خودروها و آلودگي آنها جدي است
كه كار به برخورد به صنايع نميرسد.
مسئولان وزارت بهداشت به توصيه بسنده مي كند. گزارش از ميزان آلايندگي
صنايع و خودروها را هم كه گفتهاند محرمانه است و فقط براي تصميمگيري
مسئولان ارشد كشور در اختيار مقامات قرار ميگيرد، هشدار به صنايع هم در
كار نيست و باز ميماند توپي كه به زمين مردم ميافتد كه خودتان بايد از
جانتان حفاظت كنيد و اگر همكاري نكنيد مسئول سلامت خود هستيد.
مردمي كه با وجود ضعف بي چون و چراي سيستم حمل و نقل عمومي و له و
لورده شدن در آن بايد خودروهايشان را در خانه بگذارند و مدتها كنار خيابان
بايستند تا تاكسي آنها را به ايستگاه مترو يا اتوبوس ببرد و بعد هم مدتها
انتظار و فشار را تحمل كنند تا به مقصد برسند.
اصلاح سيستم حمل و نقل عمومي فقط يكي از بندهاي برنامه جامع كاهش
آلودگي هواست كه اجرا نشده، استانداردسازي خودروها، اصلاح سوخت كشور، حذف
خودروهاي فرسوده، تكميل خطوط مترو و... هم هست.
شايد ميشد در اين شرايط اضطراري يا شايد بحراني كه هاله دود از همه
جاي تهران پيداست، اقدامي جديتر انجام داد، شايد ميشد، از قبل اين حادثه
را پيش بيني و تا حدي از شدت آن پيشگيري كرد. شايد ميشد به مردم درباره
مضرات آلودگي هوا بيشتر اطلاعات داد، تا بدانند چه كنند. شايد ميشد با
استفاده از تكنولوژيهاي روز وسايلي را در اختيار مردم قرار داد كه حداقل
در فضاي بسته خانه و كار هواي پاكتري داشته باشند، شايد ميشد، با
فناوريهاي روز دنيا اندكي از ميزان آلايندگي ها كاست يا شايد تا اطلاع
بعدي تردد هر نوع خودروي شخصي را ممنوع كرد يا...
اينها فقط چند نمونه از كارهايي است كه بايد از قبل براي مديريت بحران
پيش بيني ميشد، علاج واقعه قبل از وقوع و گرنه برنامههاي بلند مدت مانند
اجراي برنامه جامع كاهش آلودگي هوا، كاهش جمعيت تهران، خروج مراكز شغلي غير
ضروري در تهران و حتي انتقال برخي وزارتخانه ها به شهرهاي ديگر هم
ميتواند بررسي شود.
هيچكدام از اين اتفاقات نيفتاد؛ حالا ميگويند باران يا باد مصنوعي كه
كسي هم اين ادعاها را جدي نميگيرد. ميماند اينكه دعا كنيم باران ببارند
يا بادي بوزد. در اين شرايط حتي اگر سعدي هم زنده شود. ديگر نميگويد هر
نفسي كه فرو ميرود ممد حيات است و چون بر ميآيد مفرح ذات چون ديگر هر
نفسي كه فرو ميرود ممد حيات نيست.