کد خبر: ۲۷۵۴۶۱
تاریخ انتشار:
اندیشکده آمریکایی :

سود اقتصادی توافق هسته‌ای چه تأثیری بر سیاست خارجی ایران دارد؟

یک اندیشکده آمریکایی معتقد است ثروت هنگفت اقتصادی‌ای که ایران در پی توافق هسته‌ای به دست خواهد آورد فرصت‌هایی را برای تهران رقم می‌زند. با این حال درک تأثیر این ثروت بر سیاست خارجی این کشور نیازمند توجه به زمینه‌هایی در مورد اقتصاد ایران و فعالیت خارجی نظام است.
گروه بین الملل - یک اندیشکده آمریکایی معتقد است ثروت هنگفت اقتصادی‌ای که ایران در پی توافق هسته‌ای به دست خواهد آورد فرصت‌هایی را برای تهران رقم می‌زند. با این حال درک تأثیر این ثروت بر سیاست خارجی این کشور نیازمند توجه به زمینه‌هایی در مورد اقتصاد ایران و فعالیت خارجی نظام است.

به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده واشنگتن در مقاله‌ای به قلم پاتریک کلاوسن مدیر تحقیقات این مؤسسه می‌نویسد: منابع افزوده‌ای که با توافق آزاد می‌شوند ایران را در وضعیتی بهتر قرار می‌دهند تا بتواند هزینه بیشتری را صرف اولویت‌های مختلف خود کند اما میزان تأثیر این منابع بر ماجراجویی خارجی ایران همچنان تصمیمی سیاسی خواهد بود نه اقتصادی. ثروت کلان اقتصادی‌ای که ایران در پی توافق هسته‌ای به دست خواهد آورد فرصت‌هایی را برای تهران رقم می‌زند. با این حال درک تأثیر این ثروت بر سیاست خارجی این کشور نیازمند توجه به زمینه‌هایی در مورد اقتصاد ایران و فعالیت خارجی نظام است.

 

 • نیازهای اقتصادی ایران چندان شدید نیستند •

– نیازهای ایران حاد نیستند

ایران همانند کشورهای دیگر، نیازهای مبرم داخلی دارد که باید برای آنها هزینه بپردازد، اما شرایط این کشور تحت تحریم‌ها به آن بدی که گمان می‌رود نیست –در حقیقت، شرایط ایران از بسیاری جهات با دولت‌های غربی قابل مقایسه است. ابتدا زیرساخت را در نظر بگیرید. در سال ۲۰۱۳، انجمن مهندسان عمران آمریکا تخمین زده که آمریکا ۳.۶ تریلیون دلار را صرف نیازهای زیرساختی اجرا نشده خود کرده که معادل ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور بوده است. در واقع، به راحتی می‌توان مدعی شد که زیرساخت‌های آمریکا در شرایطی بدتر از ایران هستند. جمهوری اسلامی یقیناً با سرعت بیشتری زیرساخت‌های خود را اضافه می‌کنند – ایران در حال ساخت مترو و بزرگراه‌های بیشتر از آمریکا، در شهرهای کوچک‌تر است. و بر اساس آخرین داده‌های پنج ساله آژانس اطلاعات انرژی آمریکا، ایران ظرفیت تولید برق خود را با سرعتی بیش از هفت برابر آمریکا افزایش داده است.

 

• ایران از نظر رشد و مشکلات اقتصادی شباهت زیادی به آمریکا دارد •

دوم، ایران نیاز به ایجاد مسکن‌های مناسب و فرصت‌های شغلی بیشتری دارد، اما آمریکا نیز این مشکل را دارد. در حقیقت، در تناسب با تولید ناخالص داخلی، خلأهای ایران در این بخش‌ها بیش از آمریکا نیست. ایران با موفقیت سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای را در زمینه تولید انبوه مسکن انجام داده است–هرچند مسلماً این سازه‌ها طراحی نامناسبی داشته و به شکل بدی ساخته شده‌اند. و با توجه به کاهش جمعیتی که در سن کار هستند، نیازهای ایران برای سرمایه‌گذاری در زمینه ایجاد فرصت‌های شغلی نیز به اندازه ده سال قبل نیست که افزایش جمعیت در دوره پس از انقلاب در این کشور با نرخ افزایش ۳ درصد در هرسال پیش می‌رفت.

سوم، ایران برای تأمین وجوه بازنشستگی نسلی که به سرعت رو به سالخوردگی می‌روند نیاز به میلیاردها دلار دارد. مجدداً، این نیز منحصر به ایران نیست –صندوق‌های بازنشستگی عمومی آمریکا حداقل ۳ تریلیون دلار کمبود بودجه دارند و می‌توان گفت نیازهای لازم برای تضمین بیمه تأمین اجتماعی و خدمات درمانی مناسب نیز در هر دو کشور هم‌اندازه است. متولیان سیستم تأمین اجتماعی تخمین زده‌اند که «تعهدات بدون بودجه برای دوره نامحدود» برای هر دو سیستم تأمین اجتماعی و خدمات درمانی ۴۶ تریلیون دلار است، که بخش عمده آن برای آینده بسیار بسیار دور است.

 

• بحران اقتصادی مختص ایران نبوده و بر تمام جهان تأثیر گذاشته است •

چهارم، رشد اقتصادی ایران اخیراً خوب نبوده، اما همین مسئله در مورد اقتصاد جهان نیز صادق است. کشورهای صنعتی پیشرفته در اثر بحران مالی ۲۰۰۸ ضربه سختی خوردند، صادرکنندگان نفت از کاهش قیمت نفت لطمه دیده و اقتصادهای نوظهور نیز با مشکلات زیادی روبرو بوده‌اند. مسلماً، ایران در سال‌های ۲۰۱۲-۲۰۱۳ دچار بحران اقتصادی شدیدی شد، و دو سال رشد ضعیف نتوانسته تولید ناخالص داخلی این کشور را به دوره قبل از بحران برگرداند. با این حال هرچند این نتایج بد به نظر می‌رسد، اما چند سال رشد مداوم را به دنبال داشتند. رشد اقتصادی ایران در هشت سال گذشته به خوبی رشد آمریکا بوده است: بر اساس گزارش بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی هر دو کشور در سال ۲۰۱۵ نسبت به سال ۲۰۰۷، افزایش ۱۲ درصدی داشته است.

به علاوه، ایران بدون ایجاد بدهی دولتی کلان به این رشد رسیده است. اخیراً، «علی طیب‌نیا»، وزیر دارایی به دلیل گزارش‌های غلطی که از رئیس‌جمهور سابق، «محمود احمدی‌نژاد» به وی رسیده بود ابراز تأسف کرده و گفت که بدهی دولت در واقع ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی بوده در حالی که رقمی که قبلاً اعلام شده پایین‌تر بود. با این حال، صندوق بین‌المللی پول ضریب بدهی دولتی به تولید ناخالص داخلی آمریکا (شامل بدهی‌های دولتی ایالتی و محلی) را ۱۰۷ درصد اعلام کرد که از سال ۲۰۰۷ تاکنون بیش از ۴۰ درصد افزایش داشته است.

 

• شرایط اقتصاد ایران بهتر از کشورهای اروپایی است •

در همین دوره، اغلب کشورهای اروپایی حتی بدتر از آمریکا و بسیار بدتر از ایران بوده و رشد کمتر و افزایش بیشتر بدهی را داشته‌اند. در زمانی که یونانِ عضو اتحادیه اروپا با فروپاشی اقتصادی روبرو است، ایرانیان حق‌دارند باور کنند که اقتصادشان در شرایطی بهتر از اقتصاد اروپا است.

در مجموع، ایران در رفع نیازهای داخلی خود حتی تحت تحریم‌ها نیز تقریباً به خوبی آمریکا عمل کرده است –اگرچه رقابت با عملکرد ضعیفی که آمریکا اخیراً داشته پیروزی مهمی محسوب نمی‌شود. ممکن است اقتصاددانان بگویند که مناسب‌تر آن است که ایران را با دیگر صادرکنندگان نفت مقایسه کنیم، اما ایرانیان به ندرت خود را مشابه عربستان سعودی یا کویت در نظر می‌گیرند؛ آنها خود را با کشورهای پیشرفته غربی مقایسه می‌کنند. از این گذشته، صادرکنندگان نفت نیز در حال حاضر که بهای هر بشکه نفت همچنان پایین مانده، عملکرد خوبی نداشته‌اند؛ بسیاری از آنها فقط با ایجاد کسری کلان بودجه‌ای توانسته‌اند رشد اقتصادی خود را حفظ کنند.

 

• رهبر ایران به دنبال رشد اقتصادی بدون وابستگی به نفت است •

البته رهبران ایران هنوز می‌خواهند شاهد ارتقاء اقتصادی باشند. شاید این انگیزه اصلی آنها برای مصالحه در مذاکرات هسته‌ای باشد –فشاری که غرب به اقتصاد ایران وارد آورده در متقاعد کردن تهران برای مذاکره جدی نقش اساسی داشته است. به هر حال، در حال حاضر ایران هنوز در شوک حاصل از تحریم‌های تحمیلی ۲۰۱۲ به سر می‌برد و به ویژه مشکلات ساختاری آن در مقایسه با کشورهای دیگر، از جمله آمریکا، شدیدتر است. مهم‌تر از همه، رهبری ایران «آیت‌الله علی خامنه‌ای» به اهمیت بالای کاهش تحریم‌ها از نظر سیاسی یا حتی اقتصادی اعتقاد ندارد. بخشی از این تفکر نتیجه اعتقاد ایدئولوژیک راسخ او به این مسئله است که مقاومت در مقابل «گردنکشی» غرب بیش از رفاه ارزش دارد، اما بخش دیگری از این تفکر به این دیدگاه بسیار درست وی برمی‌گردد که مسیر ایران به سمت رفاه در کاهش وابستگی به نفت نهفته است.

 

• فعالیت‌های خارجی ایران چندان هزینه بالایی ندارند •

– راهبرد جنگی کم‌هزینه ایران

دردسرسازترین فعالیت‌های ایران، حداقل از نظر بودجه‌ای، هزینه چندانی ندارند. اگرچه میزان دقیق هزینه‌هایی که این کشور صرف تروریسم و جنگ سایبری کرده نامعین است، اما برخی تخمین‌ها می‌گوید که هرکدام از این حوزه‌ها بیش از یک میلیارد دلار در سال هزینه دارد. همچنین برای برنامه هسته‌ای، بودجه رسمی سازمان انرژی اتمی ایران حدود ۳۰۰ میلیون دلار در سال است و هزینه مالی مستقیم برنامه هسته‌ای ظاهراً بیش از ۱-۲ میلیارد دلار در سال نیست. با توجه به حمایت ایران از شبه‌نظامیان فرقه‌ای در عراق و سوریه، حتی بالاترین تخمین‌ها فقط ۲ میلیارد دلار در سال می‌رسد. حمایت از حکومت «اسد» در سوریه نیز سالانه چند میلیارد دلار هزینه دارد، اما بیشتر هزینه‌های ایران تا به امروز غیرنقدی و به صورت نفتی بوده که (به دلیل تحریم‌ها و شرایط بد بازار) دیگر فروشش به راحتی گذشته نیست. عملیات‌های متعدد دیگر تهران در عراق و سوریه احتمالاً ۱-۲ میلیارد دلار دیگر هزینه دارد.

بنابراین، در نهایت هزینه کامل تمام این فعالیت‌های دردسرساز حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال است. با این حال حتی این رقم بیشینه نیز کمتر از ۳ درصد تولید ناخالص داخلی است که بین ۴۰۰ میلیارد تا ۱ تریلیون دلار است، که بستگی به نرخ تبدیل ارز کم‌ارزش ایران به دلار آمریکا دارد.

 

• ایران ثروت اضافه خود را صرف نیازهای داخلی خواهد کرد •

– ایران چطور از ثروت انبوه آتی استفاده کند

برای درک اینکه این ثروت انبوه ناشی از توافق هسته‌ای تا چه حد برای رفع نیازهای داخلی ضروری این کشور هزینه می‌شود، بهتر است به رفتاری که آمریکا با ثروت بسیار بزرگ‌تری که خودش در نتیجه افزایش تولید نفت و گاز در چند سال گذشته داشته، نگاهی بیندازیم. آمریکا به جای یافتن راه‌هایی برای صرف این پول در رفع نابرابری اقتصادی و زیرساخت‌های ضعیف، بیشتر این پول را به همان روش‌های قبلی خود هزینه کرده است –یعنی مقدار بسیار کمی از آن صرف نیازهای اجتماعی یا سرمایه‌گذاری دولتی شده است.

اگر ایران بخواهد همین مسیر فعلی خود را ادامه دهد، بخش اعظم این ثروت برای اهداف داخلی صرف می‌شود، اما بخشی از آن نیز ممکن است صرف ماجراجویی خارجی شود. در چند سال گذشته، تصمیم‌گیرندگان ایران با وجود محدودیت شدید در اثر تحریم‌ها، میلیاردها دلار را صرف میل خود به نفوذ منطقه‌ای کرده‌اند و نشان داده‌اند که این هدف برایشان در اولویت بالایی قرار دارد. شاید پس از دستیابی به توافق هسته‌ای اولویت‌های آنها تغییر کند، اما این فرض بیش از حد خوش‌بینانه است.

 

• اقتصاد تأثیر زیادی بر سیاست خارجی ایران نداشته است •

– سیاست خارجی ارتباط اندکی با اقتصاد دارد

ایران یک قدرت اقتصادی اصلی است که روش‌های ارزانی را برای به چالش کشیدن کمپ متحدان آمریکا، از نشر قدرت نرم و ارتشاء تا ابزارهای جنگی کم‌هزینه مانند تروریسم و شبه‌نظامیان افراطی، ایجاد کرده است. بنابراین، محدودیت‌های سیاست خارجی این کشور اصولاً اقتصادی نبوده و احتمالاً در آینده نیز نخواهد بود. محاسبات تهران در مورد تأثیرگذاری بیشتر در خارج از کشور احتمالاً چندان تحت تأثیر محاسبات اقتصادی نبوده و بیشتر به چشم‌انداز موفقیت سیاسی یک یا چند مورد از این برنامه‌ها، مثلاً افزایش نفوذ در کشورهایی که در آنها مداخله کرده یا تقویت داخلی موقعیت رهبری، بستگی دارد. منابع بیشتری که در اثر توافق هسته‌ای آزاد می‌شوند ایران را در شرایط بهتری قرار می‌دهند تا مبلغ بیشتری را صرف ماجراجویی خارجی خود کند، اما عوامل اصلی تعیین‌کننده حوزه و ذات چنین مخارجی همچنان سیاسی هستند، نه اقتصادی.
منبع: اشراف

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین