کد خبر: ۲۵۹۴۹۵
تاریخ انتشار:
بولتن سینما (29 اردیبهشت)؛

اکران «رستاخیز»، «نهنگ عنبر» و «عصر یخبندان»، بازخوانی صحبت های 36 سال پیش کیمیایی و اظهارات جدید میرکریمی

درحالی که پس از نمایش «ناهید» و درخشش نسبی آن در کن، مشتری های اروپایی برای خریدش پیدا شدند، 30 فیلم سینمایی به مسابقه ایران پنجمین جشنواره فیلم «شهر» راه یافتند و همزمان خبرهایی از اکران «رستاخیز»، «نهنگ عنبر» و «عصر یخبندان» به گوش می رسد و این درحالی است که در این بولتن سینما به بازخوانی گفت و گویی خواندنی از «مسعود کیمیایی» که مربوط به 36 سال پیش است خواهیم پرداخت و نیز صحبت های «رضا میرکریمی» مدیرعامل جدید خانه سینما را نیز از نظر می گذرانیم.
گروه سینما، 30 فیلم سینمایی راه یافته به بخش مسابقه سینمای ایران پنجمین جشنواره فیلم شهر اعلام شدند.

به گزارش بولتن نیوز، راهیابی 30 فیلم سینمایی به مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم «شهر»، گفت و گویی جدی با «رضا میرکریمی»، «سونی» مالک فیلم هلوکاستی جشنواره کن شد، بازخوانی گفتگویی از «مسعود کیمیایی» پس از 36 سال، کسب عنوان پرفروش‌ترین فیلم 2015 آمریکا توسط «انتقام جویان»، اکران «عصر یخبندان» در ماه مبارک رمضان، اکران قطعی «رستاخیز» در عیدفطر، اکران «نهنگ عنبر» از 30 اردیبهشت، دریافت پروانه ساخت توسط «فرشته طائرپور»، «ابراهیم حاتمی‌کیا» و «علی ژکان»، صحبت های جنجالی کارگردان فیلم «Z» به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده این فیلم در کن و خرید نماینده ایران در کن توسط اروپایی‌ها، سرخط اخبار «بولتن سینما»ی امروز بیست و نهم اردیبهشت ماه را به خود اختصاص می دهند.

راهیابی 30 فیلم سینمایی به مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم شهر


30بولتن سینما فیلم سینمایی در بخش مسابقه سینمای ایران پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر با یکدیگر رقابت می‌کنند.

بر پایه این خبر عناوین فیلم‌ها و کارگردانان این بخش به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:
«امروز» رضا میرکریمی
«بلوک 9 خروجی 2» علیرضا امینی
«بوسیدن روی ماه» همایون اسعدیان
«پدر آن دیگری» یدالله صمدی
«تاج محل» دانش اقباشاوی
«چند متر مکعب عشق» جمشید محمودی
«چهارشنبه 19 اردیبهشت» وحید جلیلوند
«حق سکوت» محمدهادی نائیجی
«حوض نقاشی» مازیار میری
«خانه‌ای کنار ابر‌ها» سید جلال دهقانی اشکذری
«خط ویژه» مصطفی کیایی
«دربند» پرویز شهبازی
«دوران عاشقی» علیرضا رئیسیان
«دهلیز» بهروز شعیبی
«رخ دیوانه» ابوالحسن داودی
«روباه» بهروز افخمی
«جنون «کامران قدکچیان
«روز روشن» حسین شهابی
«سر به مهر» هادی مقدم دوست
«شاید یک معجزه» کرامت پورشهسواری
«شیفت شب» نیکی کریمی
«عصر یخبندان» مصطفی کیایی
«قندون جهیزیه» علی ملاقلی‌پور
«مردن به وقت شهریور» هاتف علیمردانی
«می‌ه‌مان داریم» محمدمهدی عسگرپور
«نارنجی پوش» داریوش مهرجویی
«ندار‌ها» محمدرضا عرب
«نزدیک‌تر» مصطفی احمدی
«هیس دختر‌ها فریاد نمی‌زنند» پوران درخشنده
«یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» منوچهر هادی

11 سالن سینمایی شهر تهران با مرکزیت پردیس سینمایی ملت میزبان پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم شهر خواهد بود.
پنجمین جشنواره بین المللی فیلم شهر توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران از 3 تا 12 خرداد به دبیری سیاوش حقیقی برگزار می‌شود.


علاقه‌ای به گشودن پرونده‌های قدیمی ندارم/ در لاک خود فرو نمی‌رویم

رضا میرکریمی که به تازگی مدیرعامل خانه سینما شده است تاکید کرد که انجام امور صنفی در راس پیگیری‌ها قرار دارد ولی این بدین معنا نیست که خانه سینما در لاک خود فرو می‌رود.

بولتن سینما

سال گذشته با پایان دوران فعالیت هیات مدیره پیشین خانه سینما و برگزاری انتخابات ترکیب سیزدهمین هیات مدیره خانه سینما و همچنین رییس جدید هیات مدیره این نهاد صنفی مشخص و پس از آن گمانه‌زنی برای انتخاب مدیرعامل خانه سینما آغاز شد که در این میان دو نام ابوالحسن داودی و علیرضا رضاداد بیش از سایرین به گوش می خورد اما در نهایت محمدرضا موئینی، ابراهیم مختاری، بهمن اردلان، آتیلا پسیانی، کامران ملکی، شادمهر راستین و سید مهدی خادم اعضای هیات مدیره خانه سینما، رضا میرکریمی را به عنوان مدیرعامل انتخاب کردند.

در چند روز گذشته و پس از انتصاب میرکریمی به مدیرعاملی خانه سینما وی گفتگوهایی با برخی رسانه‌ها داشت که درباره مسایل کلی درباره امور صنفی سخن گفت ولی قطعا درباره اداره  خانه سینما، تعامل با نهادهای مختلف، مواجهه با منتقدان درون و بیرون سینما، نسبت خانه سینما با مسایل سیاسی و ...می‌توان حرف‌های جدی‌تری با میرکریمی داشت.

سوالاتی در همین زمینه از مدیرعامل جدید خانه سینما داشتیم که وی نیز پاسخگوی آنها بود.

* خانه سینما در دوره‌های مختلف مدیریتی‌ و به ویژه در دولت دهم با منتقدانی رو به رو شد که حتی تا پای تعطیلی این نهاد صنفی و پلمب در آن پیش رفتند. گرچه این روزها تب و تاب آن دست انتقادها و مخالفت‌ها خوابیده است ولی به هر حال ممکن است در هر بزنگاه دیگری این اتفاقات پیش روی خانه سینما قرار گیرد. شما به عنوان مدیرعامل جدید چه برخوردی با انتقادهایی از این دست خواهید داشت؟

- اگر مخالفت و یا هرگونه انتقادی وجه منطقی داشته باشد باید سعی کرد زمینه مورد اختلاف را به شکل منطقی برطرف کرد و اگر نارضایتی و انتقاد یک لج بازی تاریخی و بهانه جویی شخصی و مستدام باشد بازهم راه حل هایی وجود دارد تا زمینه های آن را از بین برد.

می توان با پیش گرفتن روش های دوستانه زمینه های سوءتفاهم های تاریخی را از بین برد.

سینمای ایران با وجود شرایط نسبتا آرامی که امروز بر آن حاکم است دارای مشکلات جدی است و اهالی سینما با مسایلی چون بیکاری، نبود امنیت شغلی، بالا رفتن سن جمعیت موثر خانه سینما و ضرورت تامین مراقبت و محافظت از آنها و غیره روبه‌رو هستند و فکر می کنم زمانی که مجموع این مسایل و مشکلات روی میز قرار می گیرد کمتر کسی است که نخواهد سهمی در  حل آنها داشته باشد.

* ولی به نظر می رسد هنوز هستند افرادی که علاقمند به ادامه کشمکش‌ها در قالب همان لج‌بازی تاریخی هستند و من فکر می‌کنم منافع شخصی و سهم‌خواهی از قدرت نیز در این برخوردها بی تاثیر نیست.

- فعالیت های به زمین مانده خانه سینما آنقدر زیاد است که دیگر وقت برای شنیدن بهانه جویی‌ها نیست و فکر می کنم اگر همین موضوعاتی را که مطرح کردم محور قرار دهیم خیلی کارها می توان انجام داد.

من به دنبال باز کردن پرونده های قدیمی نیستم و اصولا حوصله جدال هایی را که تنها انرژی می گیرد و نتیجه مثبتی ندارد، ندارم.

همانطور که قبلا هم گفته‌ام از ابتدا تمایلی به پذیرش مدیرعاملی خانه سینما نداشتم اما در شرایطی قرار گرفتم که احساس کردم نپذیرفتن این مسئولیت به روند فعالیت صنفی خانه سینما لطمه خواهد زد در نتیجه با حسن نیت آماده همکاری با طیف های مختلف سینمایی هستم و به این موضوع نیز خوش‌بینم که بهانه ای برای اختلاف وجود ندارد و فکر می کنم مشکلات خانه سینما آنقدر جدی و فراگیر است که دامن زدن به هر اختلافی بی ثمر به نظر برسد.

* یکی از چالش‌های خانه سینما در دوره های مختلف مدیریت این بود که خانه سینما بیش از آنکه یک نهاد صنفی باشد درگیر مسایل سیاسی شده بود. تا چه اندازه به برطرف کردن این شائبه اهتمام می‌ورزید و خود سینماگران تا چه اندازه می‌توانند به تغییر این نگاه کمک کنند؟

- سرمنشا ایجاد شائبه فعالیت سیاسی در خانه سینما که در گذشته مطرح شد، خارج از این نهاد صنفی بود و مجموع رفتارهای خانه سینما نسبت به این مسایل واکنشی بود. من معتقد نیستم کسانی که در خانه سینما جمع شده بودند دنبال منافع سیاسی بودند.

همانگونه که گفتم خانه سینما تکالیف به زمین مانده بسیاری در زمینه مسایل صنفی و دفاع از حقوق اعضا دارد و هیات مدیره و مدیرعامل این نهاد صنفی نماینده بیش از ۵ هزار عضو با گرایش‌ها و سطوح مختلف معیشتی هستند و حق ندارند خواست اقلیتی را به اکثریتی که در این نهاد صنفی حیات دارند و نفس می کشند ترجیح دهند.

* با این اوصاف انجام امور صنفی در راس امور خانه سینما قرار می گیرد؟

- همیشه انجام امور صنفی خانه سینما در راس بوده است. حال ممکن است برای برخی این ذهنیت به وجود آید که خانه سینما از این پس در لاک خود فرو خواهد رفت و فقط به انجام امور صنفی می پردازد که در پاسخ به این ذهنیت باید بگویم که به هیچ عنوان چنین نیست. آمار نشان داده و به روشنی این اطلاعات در دسترس است که سینماگران و اهالی هنر از جمله گروه های مرجع هستند که بر افکار عمومی جامعه تاثیر بسزایی دارند و در رتبه بالای جدول در میزان تاثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه قرار دارند بنابراین نقشی بیش از فرهنگ و هنر به عهده آنها است و نمی توانند فعالیت های خود را به امور صنفی و حل مسایل حوزه فعالیت خود محدود کنند. از همین رو خانه سینما مسئولیت های اجتماعی خود را فراموش نخواهد کرد.

* این مسئولیت‌های اجتماعی در میان اهالی سینما چگونه تعریف و تبیین می‌شود؟

- وقتی می گویم خانه سینما، منظور اهالی سینما به عنوان جمعیتی است که از دل اجتماع بیرون آمده و به دلیل حرفه و تخصصی که دارد توانایی درک مسایل اجتماعی را حتی زودتر از سیاستمداران دارد از همین رو موضوعات بسیار مهمی چون مواد مخدر، امور جوانان، محیط زیست و خیلی از نکات دیگر در حوزه اجتماع وجود دارد که به علت غفلت سالیان و سیاست زدگی مدیران سینما به آن اهمیت داده نشده و اکنون با آمار خطرناک و عجیب در این زمینه مواجه هستیم.

منظور از مسئولیت اجتماعی پرداختن به همین امور است و سینماگران می توانند پرچمدار مبارزه و دفاع از موضوعاتی از این دست در مجامع مختلف باشند.

* تفاهمنامه هایی که در دو سال گذشته با وزیر کار و وزیر کشور بسته شده در همین راستا است؟

- قطعا. یکی از فعالیت های مهم که باید انجام داد این است که همکاری های بین سازمانی را افزایش دهیم و از ظرفیت‌های فراوانی که وجود دارد به بهترین شکل استفاده شود.

البته ناگفته نماند که به دلیل بی اطلاعی بخش های مختلف از وجود ظرفیت های یکدیگر نیرو و انرژی مفید تلف شده است بنابراین باید مجموع آنها را شناسایی کرد و مورد استفاده قرار داد و انجام این امور محقق نمی شود مگر اینکه طیف های مختلف که در انجام مسایل نقش دارند پای کار بایستند.

خوشبختانه تفاوتی که خانه سینما با سیستم های مشابه دارد این است که صرفا هیات مدیره، مدیرعامل و کادر مرکزی این نهاد صنفی در راس قدرت نیستند و تمام قدرت، نیرو و سرمایه خانه سینما در اعضای تشکیل دهنده همه صنوف آن است. بدون تک تک اعضای خانه سینما اساسا نیرویی وجود ندارد ضمن اینکه خانه سینما توان و استقلال مالی ویژه ای ندارد بنابراین  آنچه هویت مناسب اجتماعی و قدرت چانه زنی بالا را به این نهاد صنفی می دهد جمعیت فرهیخته و فرهنگی سینماگران است که اعضای خانه سینما را تشکیل می دهند.

* تعامل سازمان سینمایی و خانه سینمایی از دیگر بحث‌های مهم است. به زعم بسیاری از اهالی سینما و منتقدان، اختلافات بین رییس سابق سازمان سینمایی و مسئولان خانه سینما باعث شد دردسرهای چند سال گذشته برای خانه سینما پیش آید. امروز که به نظر می رسد رابطه سازمان سینمایی و خانه سینما خوب است آیا ممکن است نقش این نهاد صنفی در امورات سینما که در دست دولت است بیشتر شود؟ مثلا در جشنواره فیلم فجر خانه سینما فقط در جمع آوری آرای مردمی نقش دارد در حالیکه می تواند نقش تاثیرگذارتری داشته باشد.

- مشارکت اهالی سینما در برگزاری جشنواره فیلم فجر بر کسی پوشیده نیست و اساسا بدون مشارکت اهالی سینما جشنواره برگزار نمی شود. اما این موضوع که سیاست گذاری و ساختار مدیریتی جشنواره فیلم فجر تا چه اندازه بر جامعه اصناف سینمای ایران تمرکز دارد، بحث برانگیز است.

به نظر من یکی از نقاط ضعف جشنواره فیلم فجر اجتناب و پرهیز از به بازی گرفتن نخبگان سینمایی در سیاست گذاری و برنامه ریزی‌هایش است و یکی از مسایلی که می توان پیگیری کرد توجه به همین نکته است.

بسیاری از وظایفی که بی دلیل جزو وظایف حاکمیتی شده؛ قابل واگذاری به خانه سینما است و مطمئن هستم که به بهره وری بالا و نتایج خوبی خواهد رسید.

تجربه نشان داده انجام فعالیت های اجرایی، فیلمساز را از حرفه اصلی‌اش دور می کند. آینده ای برای فیلمسازی خود در دوران مدیریت بر خانه سینما در نظر گرفته اید؟

- از هیات مدیره قول گرفته‌ام که حتما فیلم بسازم و آنها نیز پذیرفته اند و همچنان منتظر پاسخ سرمایه گذار هستم که ببینم حاضر به سرمایه گذاری روی کار جدیدم هستند یا خیر؟ در صورت یافتن سرمایه گذار بدون از دست دادن وقت پیش تولید و تولید فیلم «دختر» را شروع می کنم.

*سخن پایانی؟

- در پایان صحبت های خود از محدمهدی عسگرپور دوست عزیزم که در سال های سخت خانه سینما را اداره کرد و به تبع فرهاد توحیدی رییس هیات مدیره خانه سینما و هیات مدیره محترم که تلاش کردند حافظ پیکره خانه سینما باشند، تشکر می کنم و من هم نقاط قوت و برنامه های خوبی که در خانه سینما طراحی کردند مورد استفاده قرار می دهم.


«سونی» مالک فیلم هلوکاستی جشنواره کن شد

از بازار کن خبر می‌رسد که کمپانی سونی پیکچرز کلاسیک حقوق مربوط به فیلم «پسر سائول» را خریده است.

بولتن سینما

همان طور که پیش بینی می‌شد کمپانی سونی پیکچرز کلاسیک توانست حق پخش آمریکای شمالی  فیلم «پسر سائول» را از آن خود کند. سونی با این کار نشان داد که یکی از فعال ترین کمپانی ها در بازار امسال است. آنها پیش از این حق پخش «خواهر کوچک ما»، ساخته هیروکاتزو کوریه دا را هم خریده بودند. فیلمی که تا اینجا با نقدهای مثبت زیادی از سوی رسانه‌های خارجی همراه بوده است.

«پسر سائول» فیلمی در مورد هولوکاست است که با تحسین های زیادی از سوی رسانه‌های خارجی مواجه شده است. پیش بینی ها امروز حاکی از آن است که در روز اختتامیه این فیلم حتما دست پر مراسم را ترک خواهد کرد. خیلی ها معتقد بودند که هیئت داوران کن، جوایز اصلیشان را به یک فیلم اول اختصاص نمی دهند اما به نظر می رسد «پسر سائول» استثنا باشد.

به هر حال روسای هیئت ژوری امسال برادران کوئن هستند. کارگردانان شناخته شده ای که اتفاقا یهودی هم هستند و هر چقدر هم نخواهند سیاست را وارد کارشان کنند بعید است از فیلمی در مورد مظلومیت هم کیشانشان بدشان بیاید و نا دیده اش بگیرند. خصوصا حالا که خیلی از منتقدان صاحب نام سینمای جهان هم 5 ستاره کامل را به فیلم داده اند.

اما به هر حال برای پیش بینی جوایز هنوز خیلی زود است. باید تا روز های پایانی صبر کرده. کن سابقه عوض کردن برنده ها در دقیقه 90 را هم دارد. چه برسد به الآن که تقریبا در نیمه اول به سر می بریم.


بازخوانی گفتگویی از مسعود کیمیایی پس از 36 سال

درباره کیمیایی و سینمای شورشی‌اش تا به حال حرفهای زیادی زده شده اما بد نیست که یک بار هم او را از زاویه یک انقلابی پرشور ببینیم که با هیجان تمام از ایدئولوژی‌گرایی در سینما حرف می‌زند.

بولتن سینماآنچه در ادامه می‌خوانید متن کامل مصاحبه‌ی مسعود کیمیایی با روزنامه‌ی «بامداد» است که حدود 36 سال پیش منتشر شده و همانطور که طبیعی هم به نظر می‌رسد کیمیایی در آن، تحت تأثیر حال و هوای انقلاب اسلامی که تازه اتفاق افتاده بود، خیلی صریح‌تر و پرحرارت‌تر از این روزها درباره سینمای ایدئولوژیک حرف می‌زند.

درباره کیمیایی و سینمای شورشی‌اش تا به حال حرفهای زیادی زده شده و منتقدان از زوایایی گوناگونی به بررسی شخصیت او و طرز حلول این شخصیت در فیلم‌هایش پرداخته‌اند. اما بد نیست که یک بار هم او را از زاویه یک انقلابی پرشور ببینیم که با هیجان تمام از ایدئولوژی‌گرایی در سینما حرف می‌زند.

البته اگر دقت کنیم، با وجود اینکه آنچه می‌خوانید در حال و هوای سال 58 از زبان کیمیایی گفته شده، اما هنوز هم می‌شود رگه‌هایی از این تفکر را در شخصیت و فیلمسازی او دید.

مشکل سینما هر چه بود، با پس‌مانده‌های رژیم سابق به زباله‌دان تاریخ پیوست. از سانسور و فشار و اختناقش گرفته تا ابتذال فرهنگی اعمال شده‌اش، تا تجارتش، تا حتی شکل نمایش فیلم‌هایش، همه چیز با نهضت فراموش شد و بهترست فراموشش کنیم. حالا در مرحله بازسازی نهادهای فرهنگی می‌توان و باید به احیای سینما هم با امید بسیار اندیشید. سندیکاها تشکیل شده‌اند... نمایندگان انتخاب شده‌اند و خط مشی‌های فرهنگی حالا در گروی کار همین نماینده‌های شوراها و همه دست‌اندرکارهاست.
 
طرح‌های بسیار در دست بررسی‌اند. طرح‌های قدیمی‌تر و طرح‌های جدید‌تر. بررسی‌ها و ادغام‌ها و حرکت‌های جامعه و تحول فرهنگی همه پیش روی ماست. پیش روی هنرمندها و مخاطبان. هفت سؤال از دست‌اندرکارها، نمایی کلی از مسئله هنر سینما را در ایران روشن می‌کند و راه‌حل‌ها را پیش روی می‌گذارد.
 
 
مقدمه
 
«مسعود کیمیایی» را سینمادوست‌ها و هنردوست‌ها می‌شناسند. سینمای مردمی او به عنوان نمونه‌ای از سینمای مقاومت در ۱۰ سال بر اختناق گذشته، مفر و دریچه‌ای بوده است برای نگاه به چیزهای ممنوع، برای نگاه داشتن شور مقاومت در نسلی از مردم این سرزمین که از این جبهه مقاومت، از این نهال مبارزه و مخالفت پاسداری کردند و شاخه‌ای تناور از آن ساختند. سینمای او، برچسب‌های بسیار خورد، اما همان سادگی شعارهای گرم و تپیده بود که به فریاد و نعره‌ای بدل شد و به شعارها و سادگی‌ها معنا بخشید. نمایش «سفر سنگ»، آخرین فیلم او، در تابستان گذشته در آغاز اوج نهضت مردم خود دلیلی بر این مدعاست.
 
او نیز بارها و بارها با ساواک درگیر شد. یکبارش را ـ که از شایعه و زمزمه پشت درهای بسته به بیرون هم رسید ـ مورد فیلم «گوزن‌ها» بود، که تغییر یافت و فیلمسازش به سین جیم هم رسید، که داستانی ا‌ست که کیمیایی قول داده است در فرصتی دیگر بازگویش کند.
 
اما به هر حال فیلم ساخت. به هر حال به هنر مقاومت این سرزمین، ملی همه این سال‌های سیاه و شوم ستم فرهنگی، گرما بخشید، و حالا با گروهی دیگر از دست‌اندرکاران سینمای در گیر و دار حل و فصل و رفع و رجوع مشکلات و مسائل این صنعت ـ هنر بی‌ریشه و مضمحل است. هنری که زیر بار تجارت محض و سرمایه‌گذاری‌های صرف، زیر بار به اصطلاح کمک‌های دولتی وزارت فرهنگ و هنر سابق، زیر بار پیچیدگی یک سینمای دشوار و استعماری و تمثیلی و نمادین دیگر از رمق افتاده است.
 
اکنون از سوی صنف، منتخب سندیکای کارگردانان است، و منتخب کارگردان سینما در شورای سینمایی اداره کل امور سینمایی کشور، و یکی از اعضای ۵ نفری شورای منتخب و نیز یکی از اعضای شورای ۹ نفری امور سینما مربوط به شورای عالی فرهنگ و هنر. و سینما، که همیشه نزدیکترین و مطرح‌ترین هنر این مردم بوده است، با هزاران مشکل دست به گریبان است.
 
جواب او را به ۷ پرسش این صفحه می‌خوانید:

با نگاهی به گذشته، سینمای ایران را موفق می‌دانید یا ناموفق؟ در کدام زمینه‌ها موفق یا موفق‌تر و در کدام زمینه‌ها ناموفق؟ در یک نگاه شتابزده، مهم‌ترین عامل این عدم موفقیت را در چه می‌دانید؟
 
در بخشی موفق بود و در بخشی دیگر ناموفق. بخش سینمای تجارتی ـ همان که در اصطلاح به آن سینمای فارسی می‌گفتیم ـ موفق نبود و بسیار هم موفق نبود، چرا که:
۱ ـ به دلیل وابستگی به سرمایه مجبور به «رعایت» بود.
۲ ـ هدف‌ها، ساخت و محتوای ایدئولوژیک نداشت.
 
پس موفق نبود. اما بگذارید اول از اینجا شروع کنیم که موفقیت یعنی چه. باید دید موفقیت را چگونه تعبیر می‌کنیم. اگر فقط کیفی به مسئله نگاه کنیم، در زمینه «هنر محض» ـ یا آنچه به این عنوان شناخته می‌شود ـ سینمایی از نوع سینمای ما. در کشوری چون کشور ما و همه کشورهایی چون ما، هیچ وقت نمی‌توانند هنر خالص و ناب و محض باشند. یعنی همان سینمای «هنر محض». «هنر خاص». سینمایی از این دست، و فرهنگی از این دست مال کشورهای استثمارگرست، کشورهایی که ترجیح می‌دهم به آن‌ها کشورهای مهاجم بگویم. سینمایی و هنری مال کشورهای استثمارگر، که هیچ چیز دیگر برایشان نیست جز تفریحات هنر نابی، لااقل آنطوری که ارزیابی می‌شوند و این عنوان را می‌خورند. نوع کشورهایی مثل ما که همیشه زیر نفوذ چپاول سرمایه و امپریالیسم بوده‌اند و همیشه در معرض این خطر هستند، به هیچ کیفیتی نمی‌توانند آرام باشند و آرام نبودن یعنی هنر ایدئولوژیکی داشتن. یعنی هنری با محتوا و هدف ایدئولوژیک داشتن، هنر مقاومت و مبارزه داشتن. هنر در کشور ما، تماما یک هنر وابسته بوده است. و این هنر وابسته، حالا در فرهنگ فعلی مردم ما دیگر تعریف نمی‌پذیرد.
 
فیلم‌هایی بودند، همان‌طور که شعرهایی، قصه‌هایی... ادبیاتی... تئاتری و... که سر ناسازگاری داشتند. ناسازگاری یعنی محتوا و هدف ایدئولوژیکی خاصی را در جهت خلاف سیاست دولت وقت و رژیم داشتن، یعنی ناسازگاری با رژیم و همه وابستگی‌ها و چیزهایی که می‌شناسیم. اسمش را صرفا مخالفت بگذاریم، یا هنر مقاومت. سینمای غرب و منتقدان غربی و جشنواره‌های جهان سومی، که مثل یک عمل زینتی انجام وظیفه می‌کرد، از سر حوصله سر رفتن و سرگرم کردن، نگاه خریدارانه‌ای ـ و هنرمندانه‌ای ـ به این نوع هنر داشت.
 
در همین جریان، بسیاری از فیلمسازان در جهت و برای این محافل حرکت می‌کردند و بعد در جهت پیدا کردن یک زبان که همسان و همزبان مردم بشود حرکت می‌کردند، که مردم بتوانند با زبان آن‌ها آشنا بشوند. هدف مشترکی را پیدا کنند. گاهی می‌شد و زبانی مشترک پیدا می‌شد. یا زبان آن‌ها را این‌ها می‌فهمیدند. یا اینکه نمی‌شد و فیلم‌ها گنک و الکن می‌ماندند و «هنری» می‌شدند.
 
یک حرکت هم بود، در این سینما که حرکت ـ به اصطلاح مخالف و مقاوم داشت ـ که سعی می‌کرد حرف‌هایش را برای مردم بگوید و با مردم ارتباط برقرار کند. اگر کلی‌تر نگاه کنیم این مسیری بود مشترک میان همه زمینه‌ها و رشته‌های هنری، راه جداگانه‌ای نمی‌رفتند، زبانی جداگانه را انتخاب کرده بودند.
 
پس می‌ماند آن بخش از سینمای ایران که به جهت وابسته بودنش به سرمایه حرکت می‌کرد. فیلم به عمر یک هفته می‌ساخت، که همان سینمای فارسی آشناست. که به واسطه نداشتن هدف‌های مقاومت، شکل بی‌خطری داشت، که بیشتر مطلوب دستگاه و رژیم و وزارت فرهنگ و هنر سابق بود، که از آن حمایت می‌کرد، که کمکش می‌کرد، در عین حال برای اینکه جدا نماند و یا سر و صدایی از طرف جبهه مقاومت در نیاید، گاه گداری فرضا کمک‌هایی کمرنگ به این سینما و هنر می‌کرد.
 
با این فرض یا امید که امکان تولد یا پیدایش سینمایی جدید و متحول در ایران ـ در حال حاضر ـ وجود دارد چه شروع درست، یا چه نقطه عزیمتی را پیشنهاد می‌کنید؟

متاسفانه طبیعی ا‌ست که بیشتر سینماسازهای ما فیلم‌هایی در روند این یک سال اخیر بسازند. یعنی چیزی که آن را سینمای انقلابی می‌دانند. این البته نمی‌تواند نقطه ضعفی باشد. اما وقتی درست نیست که تمام جهات و تمام فکر و ذکر به طرف حادثه‌ها، حرکت‌ها، جنگ و گریزها، عملیات، خشونت و شکنجه‌هایی باشد که روبنای مقاومت و انقلاب یک ملت است. عملیات و حادثه‌های فرضا آن‌هایی که مقاومت می‌کردند. فیلم‌ها پر خواهند شد از داستان‌های آدم‌هایی ـ مجاهدها و فدایی‌ها ـ که بانک‌ها را مصادره می‌کردند، فرار می‌کردند، پنهان می‌شدند، با عناصر ضد خلقی و رژیم و پلیس در کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌جنگیدند، به دست ساواک اسیر می‌شدند و شکنجه می‌شدند. فیلمسازها بیشتر این‌ها را بازسازی می‌کنند. آن هم به شکل یک سینمای ماجراجویانه و قصه‌پرداز و پر حادثه. یعنی حوادث سطحی نگاه کرده می‌شود. اما مهم این است که حرکت سینمای تازه و تصمیم‌گیری برای آینده چیست و چگونه است.
 
اما ترس این هست که تیراندازی‌ها و ماشین‌سواری‌های توی شهر و خشونت و حادثه‌های پر هیجان این گروه و آن دسته، با در نظر گرفتن ایدئولوژی یا بدون در نظر گرفتن آن، به سینمای انقلابی ما بدل شود. یعنی جریان سازنده و بالنده‌ای که منجر به این شد و نتیجه‌اش به این نهضت و حرکت انجامید یا مسائل بعد از نهضت و حرکت و پیروزی نگاه کرده نشود. به ویژه به خاطر محکم بودن و جذاب بودن ظاهری سینمای تلویزیونی آمریکایی با آن تدوین‌ها و برش‌ها و نگاه کردن‌های سبک آمریکایی. این خطر هست.
 
اینجاست که به حق باید ضوابطی برای این حرکت گذاشت. ضوابطی که باعث نشود تا از حرکت انقلابی این مملکت بهره‌برداری معکوس یا نادرست نشود. چرا که سینما و احتیاج به آن و به واسطه توده‌گیری‌اش و نقش آن در سازندگی فرهنگی این مملکت مطرح است. گذشته را فیلم کردن خطر در نظر گرفتن آینده را دارد.
 
البته ضوابط ایجاد شده باید طوری باشد که شکل سانسور و ممیزی به خود نگیرد، من معتقد هستم که ضوابط با سانسور فرق دارد. ضوابط اصول مشخصه فرهنگ‌سازی را دارد و سانسور در جهت نفی بالندگی و سازندگی فرهنگی است. فرهنگی که به ذائقه دولت حاکم خوشایند نیست. در نتیجه تحریمی است از یک فرهنگ.
 
حالا این ضوابط با حساسیت و راه نازک سختی که باید برود، آن هم در این مرحله که یک مرحله انقلابی است ـ یا دوست داریم بگوییم انقلابی‌ است ـ امروزش، فردایش را می‌سازد. این باید با دقت و باریک‌بینی و امعان نظر و با شعور دیگری که حاکم بر ضابطه‌سازی است پی‌ریزی شود که به سانسور به هیچ شکلی نیانجامد.
 
اکنون شورایی در وزارت فرهنگ و هنر تشکیل شده که مسئول سینما و نقش آن در سازندگی فرهنگی است. در این شورا نمایندگان سندیکاهای سینمای ایران ـ با انتخاب خود سندیکاها ـ عضویت دارند. دعوتی هم خواهد شد از چند محقق و پژوهشگر که قرار است برنامه آینده سینما و فیلمسازی را در دو برنامه الف: کوتاه مدت، ب: دراز مدت طرح‌ریزی کنند. البته تصمیم‌های این شورا در سندیکاهای سینمای ایران به مورد شور گذاشته می‌شود.
 
به هر حال سینمای مملکت نیز به شکل شورایی اداره می‌شود و باید بشود. سندیکاها هم که تشکیل شده‌اند، یعنی ۵ سندیکا از گروه‌های مختلف است، دست‌اندرکاران سینما، شورایی منتخب هم دارند. نمایندگانی هم در شورای امور کل سینمای کشور دارند، که منتخبین گروه‌های مختلف هستند.
 
نکته دیگر که لازم به تذکرست اینست که تبدیل سینمای فارسی به این سینمای شتابزده انقلابی یا شبه‌انقلابی اشکالی ندارد. شاید حتی باید چنین سینمایی هم باشد. منتها اگر در همان حیطه نگاه خودش تخریب فرهنگی نکند، ادعای فرهنگ‌سازی هم نداشته باشد. مهم اینست که به ابتذال جدیدی بدل نشود و تخریب فرهنگی نکند.
 
نگاهش منجر به این نشود که مردم انقلاب را در همین حد سطحی نگاه کنند. لااقل ضوابطی مردمی در حد فرهنگ توده در آن وجود داشته باشد. سینمای فارسی هم در هر حال و به هر شکل، ضوابطی داشت. این سینما هم باید ضوابطی ـ اما تازه ـ داشته باشد، لااقل در همان حد خودش صادق باشد.
 
مسئله بازار را در شکل و مسیر این سینمای جدید چگونه می‌بینید؟ چگونه می‌توان مساله و مشکل بازار داخلی را بهبود بخشید؟ آیا راهی برای رفع مشکل «تجارت» و «هنر» و «جامعه» می‌توان یافت؟

ما در تمام طول جنبش و انقلاب دیدیم که در بیشتر لحظات، مردم از تئوریسین‌ها جلوتر حرکت می‌کردند. اگر ۱۰ نفر فرضا ۱۰ تصمیم می‌گرفتند که منجر به یک تصمیم می‌شد، تصمیم واحد مستقل از ۱۰ تصمیم می‌شد. ممکن بود تصمیم واحد با نظریات ۱۰ نفر متفاوت باشد و خود به عامل یازدهم بدل شود، حرکت جامعه همیشه عامل یازدهم بوده و هست. جامعه همیشه این عامل است. عاملی که از تصمیم‌گیری‌های فردی جداست. تصمیمی ا‌ست که در عمق اتفاق می‌افتد. مثلا در انقلاب کوبا هم، عواملی که انقلاب را ساخت جدا بود از «گروه شهر» یا «۱۳ ژوئیه» یا «۲۶ ژوئیه». بایستی از کاسترو وحشت نداشت، از جامعه و حرکت جامعه وحشت داشت. شکل دیگرش در انقلاب اکتبر بود، یا در انقلاب الجزایر. نمونه دیگرش در ایران، در انقلاب ایران. این عنصر تصمیم‌گیری پنهانی بیشتر از همه جا مشهود بود و حرکت مردم را در خود داشت. نمونه‌اش «الله اکبر»ها بود. حرکت‌های بعد از تظاهرات. بعد از هر تظاهراتی، حرکتی مشترک وجود داشت. جدا از وجود یک نظریه، این به واسطۀ نفوذ مذهب و عوامل اشتراک رهبری و مردم بود.
 
در ضمن نگاه کنیم که فرهنگ مردم شکل کاملا متفاوتی با شبه فرهنگ جامعه در گذشته دارد. فیملساز دست‌کم باید به پاکی مردم با آن‌ها روبرو شود. حالا فقط کافیست که هنرمند یا فیلمساز در این فرایند فقط یک واحد انسانی باشد. در حرکات، تصمیم‌گیری‌ها، حرکت‌های توده‌ای، یک واحد انسانی باشد.
 
او می‌تواند یک سینماگر یا هنرمند باقی بماند. و الا بازسازی ذهن مضحک است. بازسازی ذهن یک جامعه بسیار مضحک است، مگر آنکه عنصری از همین ذهن جامعه باشد. اگر ذهن جامعه را بازسازی می‌کنی باید عنصری از همان ذهن باشی، یا از همان جامعه.
 
حالا اگر مردم با این عنصر ارتباط مستقیم پیدا کنند، یا عنصر را از خود بدانند، خواه ناخواه مسئله تأیید این عنصر قطعی است. یا اگر آن را جزو بافت جامعه ندانند و او را صاحب حرکت جدایی دور از خود بدانند مسلما آن را پس می‌زنند. بازار سالم یعنی این. یعنی سینمایی که عامل تجارت در آن نیست. مردم در آن هستند. این دو مقوله جداست. حرکت اینست.
 
اما قلبا فکر می‌کنم حرکت مردمی که برای رویارویی با رژیم سابق یکدست بود، عامل تعیین‌کننده ضوابط فرهنگساز آینده است. مشکل هنرمند و فیلمساز ایجاد ارتباط با این عامل است. اما سینمای روشنفکر ـ یعنی همانی که در اصطلاح به آن سینمای هنری می‌گویند ـ می‌تواند حرکت خودش را داشته باشد. با رابطه با مردم و با ایدئولوژی، یعنی سینمای ایدئولوژیکی باید در رابطه با مردم به وجود بیاید. اگر قرار باشد سینمای ایدئولوژیک دچار و گرفتار پیچیدگی بشود ـ که ممکنست از درگیری با سانسور به وجود بیاید ـ شکل خصوصی خواهد داشت.
 
 
رابطۀ سینما و دولت را چگونه پیشنهاد می‌کنید؟ آیا دولت وظیفه‌ای اقتصادی یا فرهنگی یا فنی می‌تواند به عهده بگیرد؟ باید بگیرد؟

 اگر دولت در ازای کمکی که به سینما یا هر هنری می‌کند به صورت ارباب و دستوردهنده در آید، سینما و همه هنرها باید این کمک را نفی کنند. اگر دولت، دولت انتخابی مردم باشد، در نتیجه هر دو طرف یکی خواهد بود. یعنی پول ملت برای بهسازی فرهنگی‌ای که دولت پیشنهاد می‌کند یا مردم به مردم پیشنهاد می‌کنند به کار می‌رود. پس، درست است و مسئله نمی‌ماند.
 
حالا بر می‌گردیم به اینکه آیا دولت، دولت انتخابی مردم هست یا نه. اینجا باز به اصطلاح عکس‌ها و منظره‌هایی به وجود می‌آید که ایدئولوژیکی هستند که تکلیف این را هم حرکت دموکراتیکی که باید وجود داشته باشد روشن می‌کند. جهت‌گیری و طرف‌گیری دولت فعلی با هنرها، تا این زمان ـ جدا از تلویزیون ـ (که اگر نوعی هنر بپذیریمش)، و در حیطه سینما بسیار امیدوارکننده است. تصمیم‌گیری برای سینمای فردا را شورایی می‌گیرد. شورایی که منتخب سندیکاهای سینمایی است، و من که نقشی در این حرکت دارم تا جایی که بدانم حرکت سازنده‌ای دارم که در جهت منافع و حمایت از سندیکاهاست و فرهنگ‌سازست ادامه می‌دهم. چرا که هر نوع حرکت غیر از این است که من و دوستانم داریم در وزارت فرهنگ و هنر انجام می‌دهیم در حیطه فرهنگی و فکری ما نیست. در حیطۀ اندیشه و راه‌سازی ما نیست. اما من وضع فعلی را امیدوارکننده می‌بینم.
 
سانسور یا ممیزی، به هر شکلی برای سینما در ایران مفید است یا نه؟ به چه شکل؟

در یک اصل کلی، هر کشوری که دارای طبقه باشد دارای دولت هست و هر کشوری که دولت دارد سانسور هم وجود دارد. اما هر قدر که دولت برگزیده مردم باشد، سانسور کمرنگ‌تر است. پس هر چه دولت برگزیده‌تر، سانسور کمتر. همان‌طور که بالاتر گفتم، با سانسور به هر شکل مخالفم. اما ضابطه‌هایی که بالاتر گفتم و به هیچ عنوان به سانسور ارتباطی ندارد.
 
سه ماده برای ضابطه گذاشته شده است.
 
اول: اینکه فیلم‌ها الحادی نباشد، یعنی در نتیجه و در انتها به نفی خدا نیانجامد. هر نوع سینمایی آزاد است اگر به نفی وجود خدا نیانجامد. راجع به همه چیز می‌شود گفت. مثلا راجع به نظریه‌های اقتصادی می‌شود فیلم ساخت. اما نه راجع به فلسفه. چون مرحلۀ تاریخی ما در حال حاضر درگیری فلسفه‌ها نیست.
 
دوم: این هست که سکس و خشونت در خدمت سکس و خشونت نباشد. بهره‌برداری از سکس و خشونت برای سکس و خشونت نباشد. در جهت تخریب فرهنگ نباشد.
 
سوم: اثر اگر دست‌کم فرهنگ‌ساز نیست، در جهت تخریب فرهنگ نباشد. مثلا نفی فرهنگ جهان سومی نباشد. یا گرایش‌های امپریالیستی در حیطه اندیشه فیلمساز نباشد که به طور غیرمستقیم در فیلمش دیده شود. یا حقانیت مردم در این حرکت و تصمیم‌گیری یا انقلاب با مترها و عواملی دیگر ارزیابی نشود. مترهایی که برای آینده می‌گذاریم باید مترهایی باشد که با ضوابط حرکت انقلابی توده‌ها بخواند و اثر در این جهت، حرکت را ارزیابی کند.
 
تعیین درستی و صحت اثر هم در رابطه با مترها با اعضای شورا خواهد بود. هر فیلم اثری بر شورا و اعضای شورا خواهد داشت و اعضا هر کدام با افکار مختلف در یک امر مشترک هستند که آن حضور در این فرایند بود. آن‌ها به تحقیق خواهند دانست که حقانیت و یا تخریب فرهنگی چیست. این تصمیم به شورا واگذار شده که منتخب است. این شورایی است فعلا ۹ نفره که شاید بیشتر شوند.
 
فعلا قوانین سینما چه در درازمدت و چه در کوتاه‌مدت به طور کامل تدوین نشده و هر وقت تدوین شد به آگاهی عموم خواهد رسید و همه مطلع خواهند شد. ضوابط، نشان‌دهنده درستی و حقانیت عمل خواهد بود.
 
آیا سینمای ایران می‌تواند سینمایی قومی یا ملی باشد؟ به چه شکل؟ این ویژگی «قومی» یا «ملی» را در چه می‌دانید؟

هر هنرمندی به جایی، به خاکی، به قوم و ملیتی تعلق دارد و به آن وابسته است. از آن تغذیه می‌کند و به آن جواب می‌دهد. اثرات این قومیت و ملیت یا در او قوی و محکم است یا نیست. اگر قوی و محکم باشد در اثرش، در هنرش نمود پیدا می‌کند. اگر نکرد، پس عوالم ملی و قومی در او قوی نیستند. به هیچ چیزی نمی‌توان «قومیت» و «ملیت» را در او و در اثرش تزریق کرد.
 
اما مسئله آن واژۀ «باید» یا «نباید»، به سؤال رنگ دیگری می‌دهد. ابتدا بگذارید بگویم که ما اصلا سینمایی ملی نداشتیم. سینمایی که فقط، باید در یک جهت حرکت می‌کرد و با «باید»ها و «نباید»ها و «شود»ها و «نشود»ها سر و کار داشت مگر می‌شد که ملی باشد؟
 
اما ایجاد و پیدایش سینمای ملی، یک «انسان ملی» و در نتیجه یک «هنر ملی» بستگی به حال و هوای جامعه‌ای دارد که انسان در آن زندگی می‌کند که تا چه حد می‌تواند و می‌خواهد ملی باشد. سینمای ملی، فرهنگ ملی، «انسان ملی»، کاملا بسته به دولت ملی است و ضوابطی که ایجادگر محیط نفس زدن و دم زدن هنرمندست. پس می‌ماند به اینکه آیا آن «نفس» ملی ا‌ست یا نه. این دیگر مربوط به هنرمند تنها یا تنها دولت نیست. ضمیرۀ هر هنرمندی اینست که ذاتا ملی نبودن صعب‌الوصول است، همان حد که ملی بودن سهل‌الوصول. اما این «سهل» را ملت یا مردم با ضابطه‌های خودشان یا می‌پذیرند یا نمی‌پذیرند. آن «صعب» را هم دنیا باید قضاوت کند.
 
من به شخصه فکر می‌کنم که اگر هنری قومی و ملی باشد، می‌تواند جایی در جهان بیابد. چرا که مسائل قومی و ملی هستند که هنری خاص را ایجاد می‌کنند، به اضافه وظایف در قبال «ملیت» را که همانا «تعهد» است. طبعا هنر صعب‌الوصول غیرملی تعهدی به این شکل هنر ملی نخواهد داشت.
 
در یک نگاه به حالا و اکنون موقعیت و آینده سینما را در ایران امیدبخش می‌بینید؟

بله. اما... بگذارید از قرآن مجید کمک بگیرم و آیۀ شریفۀ «لِکُلِّ اُمَّةِ اَجَلٌ مسمی» که به قول مرحوم دکتر شریعتی، در کتاب «اسلام‌شناسی»، در فصل «اجتهاد»، صفحه ۴۵۱ (در چاپی که من دارم) شاید به این معنا باشد که «هر ملتی دوره‌ای معین دارد، هر مکتبی روشی دارد که جاوید و ابدی نیست.»


«انتقام جویان» پرفروش‌ترین فیلم 2015 آمریکا شد

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، «انتقام جویان: عصر آلترون‌ها» تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم سینمایی در آمریکا شد.

بولتن سینماآخر هفته‌ای که گذشت، «انتقام جویان: عصر آلترون‌ها» فقط با 7 میلیون دلار کمتر نسبت به «سریع و خشن 7» رتبه دوم پرفروش‌ترین فیلمهای سال در 2015 را به خود اختصاص داده بود.

با توجه به اقبال عمومی به ابرقهرمان ها در سال های اخیر، پیش بینی می شد که خیلی سریع این فاصله 7 میلیون دلاری هم پر شود و شد. حالا «انتقام جویان: عصر آلترون ها» پر فروش ترین فیلم سینماهای آمریکا در سال جاری لقب گرفته است.

در حال حاضر فروش «انتقام جویان: عصر آلترون ها» چیزی بالغ بر 372 میلیون دلار است و «سریع و خشن 7» 343.8 میلیون دلار فروش داشته است. حالا با این نتایج فیلم جدید ابر قهرمانی مارول و دیزنی رکورد پر فروش ترین فیلم سال 2014 که «تک تیرانداز آمریکایی» کلینت ایستوود بود را هم شکسته. فیلم ضد اسلامی و سیاسی کمپانی برادران وارنر که به صورت عجیبی نامزد اسکار بهترین فیلم سال هم شد 349 میلیون دلار فروش کرده بود. اگرچه بیشتر این فروش به سال 2015 مربوط می شود اما از آنجایی که فیلم محصول 2014 است و شروع اکران هم در آن سال بوده، این رقم مربوط به سال قبل می باشد.

از حالا به بعد همه، «انتقام جویان: عصر آلترون ها» را با قسمت نخستش مقایسه خواهند کرد. فیلمی که به طور عجیبی فروش داشت و توانست رکورد 623 میلیون دلار را در خاک آمریکا به ثبت برساند. اگرچه شاید رسیدن به رکورد داخلی فیلم اول سخت باشد اما در بازار جهانی سازندگان قسمت دوم می توانند امیدوار باشند. «انتقام جویان: عصر آلترون ها» در شش روز اول اکرانش در چین توانست 156.3 میلیون دلار فروش داشته باشد که افتتاحیه این فیلم در چین را تبدیل به دومین افتتاحیه پر فروش تاریخ سینما در این کشور آسیایی می کند. جالب این که افتتاحیه اول مربوط به فیلم «سریع و خشن 7» است.

«انتقام جویان: عصر آلترون ها» تا کنون 1.1 میلیارد دلار در بازار جهانی فروش داشته که آن را وارد فهرست 10 فیلم پر فروش تاریخ سینما می‌کند. باید دید این روند رو به رشد تا کی برای جاس ویدون و تیم پر ستاره اش ادامه دارد؟


«عصر یخبندان» ماه مبارک رمضان اکران می‌شود

منصور لشگری قوچانی گفت: با آغاز ماه مبارک رمضان «عصر یخبندان» اکران خواهد شد و بلافاصله بعد از آن «کوچه بی‌نام» به روی پرده نقره‌ای خواهد رفت.

بولتن سینمامنصور لشگری قوچانی تهیه‌کننده سینما درخصوص وضعیت اکران دو فیلم «عصر یخبندان» و «کوچه بی‌نام» گفت: با آغاز ماه مبارک رمضان «عصر یخبندان» و بلافاصله پس از تمام شدن آن " کوچه بی‌نام " اکران خواهد شد.

وی در ادامه افزود: خوشبختانه به هیچ یک از دو فیلم ممیزی خاصی نخورد. تهیه‌کنندگان باید بدانند این کشور قانون دارد و کسی نباید روی خط قرمزهای نظام دست بگذارد. وظیفه‌ی سینماگر بیان معضلات جامعه با عبور از خط قرمزها است.

تهیه کننده «خط ویژه» پیرامون دبیر جدید جشنواره فجر خاطرنشان کرد: علیرضا رضاداد زحمت خودش را کشید و از او تشکر می‌کنم و برای دبیر جدید جشنواره فجر آرزوی موفقیت دارم. متاسفانه در سی‌وسومین دوره جشنواره‌ی فیلم فجر به دو فیلم«عصر یخبندان» و «کوچه بی‌نام» که تنور جشنواره را گرم نگه‌داشته بودند کم‌لطفی و حق فیلم «عصر یخبندان» به شدت پایمال شد.

قوچانی در پایان اظهار داشت: من تنها به عشق مردم و برای آن‌ها فیلم می‌سازم و اگر جایزه بگیرم خوشحال می‌شدم اما رضایت مردم برایم مهمترین چیز است. خوشبختانه در اکران‌های دانشجویی جشنواره استقبال بی‌نظیری از دو فیلم ما شد و امیدوارم با اکران آن‌ها مردم به سینما بروند و با دیدن فیلم‌ها لذت ببرند.


اکران «رستاخیز» در عیدفطر قطعی شد/ رد اخبار درباره تغییر در شورا

اکران فیلم سینمایی «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش در عید سعید فطر در سر گروه سینما آزادی اکران می شود.

بولتن سینما

غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش درباره تصمیمات گرفته شده در جلسه امروز ۲۸ اردیبهشت ماه این شورا گفت: طبق آخرین تصمیمات شورای صنفی نمایش، فیلم سینمایی «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش در عید سعید فطر در سر گروه سینما آزادی اکران می شود.

وی ادامه داد: همچنین مقرر شد فیلم سینمایی «نهنگ عنبر» به کارگردانی سامان مقدم از تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه در گروه سینمایی کوروش روی پرده رود و فیلم «آتیش بازی» به کارگردانی بهمن گودرزی نیز در گروه آزاد نمایش داده می شود.

سخنگوی شورای صنفی نمایش با اشاره به اکران فیلم «اسب سفید پادشاه» به کارگردانی محمدحسین لطیفی گفت: این فیلم سینمایی هم در سرگروه استقلال روی پرده می رود. همچنین قرار بود فیلم سینمایی «مردن به وقت شهریور» از تاریخ ۲۳ اردیبهشت روی پرده رود اما شکوفافیلم پخش کننده این فیلم سینمایی بنا به دلایلی آن را اکران نکرد. به همین دلیل هیچ سرگروهی برای اکران این فیلم وجود ندارد و اگر پخش‌کننده بخواهد «مردن به وقت شهریور» را اکران کند باید در گروه آزاد اکران کند.

فرجی درباره در پایان درباره تغییر رییس شورای صنفی نمایش گفت: برای چنین تغییری در شورای صنفی نمایش هیج صحبتی نشده است و ابوالحسن داودی همچنان رئیس شورای صنفی نمایش است.


«نهنگ عنبر» از 30 اردیبهشت اکران می‌شود

در جلسه شورای صنفی نمایش مصوب شد فیلم سینمایی نهنگ عنبر از ۳۰ اردیبهشت در گروه سینمایی کوروش اکران شود.

غلامرضا فرجی(سخنگوی شورای صنفی نمایش) با اشاره به مصوبات جلسات امروز؛ دوشنبه ۲۸ اردیبهشت؛ گفت: در جلسه امروز مصوب شد فیلم سینمایی رستاخیز از عید فطر در گروه سینمایی آزادی اکران شود. همچنین فیلم‌های نهنگ عنبر، اسب سفید پادشاه و آتیش‌بازی از چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت به ترتیب در گروه سینمایی کوروش، استقلال و آزادی اکران شود.

بولتن سینما

وی ادامه اد: همچنین فیلم مردن به وقت شهریور که پیش از این قرار بود در سرگروه اکران شود؛ به دلیل خودداری پخش‌کننده از اکران براساس آیین‌نامه شورای صنفی در گروه آزاد اکران می‌شود.


طائرپور، حاتمی‌کیا و ژکان پروانه ساخت گرفتند

بولتن سینمااز سوی سازمان سینمایی با ساخت ۴ فیلمنامه در جلسه ۲۳ اردیبهشت شورای پروانه ساخت فیلم‌های سینمایی موافقت شد.

فیلم‌نامه‌های «خاله قورباغه» به تهیه‌کنندگی فرشته طائرپور و کارگردانی مسعود کرامتی، «وحتی یک کلمه هم نگفت» به نویسندگی نغمه ثمینی و کارگردانی و تهیه‌کنندگی علی ژکان، «الفیدا» به نویسندگی و کارگردانی حسن نجفی و تهیه‌کنندگی سیدسعید سید‌زاده و «بادیگارد» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی ابراهیم حاتمی‌کیا موافقت شورای ساخت سازمان سینمایی را اخذ کردند.


»Z» فریاد مرگ بر ژنرال‌ها بود/ ایتالیا ما را راه نداد
 
کوستا گاوراس کارگردان مشهور فرانسوی-یونانی امسال برای نمایش نسخه بازسازی‌شده فیلم «Z» در جشنواره کن حضور یافت و درباره این اثر صحبت کرد.

فیلم «Z» که در سال ۱۹۶۹ موفق به کسب جایزه بزرگ داوری از جشنواره فیلم کن شد، داستان دادرس تحقیقی را روایت می‌کند که در پی بررسی یک ترور است. این فیلم و موفقیتش در کن بازتابی از قدرت کوستا گاوراس بود. این کارگردان امروز نگاهی دارد به اولین فیلم از سه گانه‌اش که پیش از دو فیلم «اعتراف» در سال ۱۹۷۰ و «حکومت نظامی» در سال ۱۹۷۳ ساخته شده است.

بولتن سینما

* عامل برانگیزاننده برای ساخت «Z» چه بود؟

- این رویداد از کودتای ژنرال‌ها در یونان در سال ۱۹۶۷ الهام گرفته بود. از همان زمان این موضوع برای من اهمیت پیدا کرد که فیلمی درباره این کودتای نظامی بسازم و به همین دلیل از چارچوب رمان واسیلیس واسیلیکوس استفاده کردم. با خورخه سمپران نویسنده همکار برای نوشتن فیلمنامه صحبت کردم و او بلافاصله موافقت کرد که بخشی از این ماجراجویی باشد.

* تامین مالی آن سخت بود؟

- ما امیدوار بودیم که اتحادیه هنرمندان تولید کمی به ما پول بدهد، اما آنها فیلمنامه را دوست نداشتند. در حالی که بازیگرانی چون ایو مونتان، ایرنه پاپاس و ژان-لویی ترنتینیان با بازی در فیلم موافقت کردند، اما این چیزی را عوض نکرد. در نهایت، پیشنهادی دریافت کردیم که تعیین‌کننده بود.

* درباره برنامه‌ریزی و فیلمبرداری چه به خاطر می‌آورید؟

- ما مجبور شدیم برای اعتراضات می ۱۹۶۸ کار را متوقف کنیم. مشکل دیگر لوکیشن فیلمبرداری بود. کار در جنوب فرانسه غیرممکن بود، ایتالیا هم از این که به ما جای فیلمبرداری بدهد خودداری کرد. مجبور شدیم به الجزیره برویم. این منطقه کاملا برایمان مناسب بود. وقتی آنجا بودیم، وزیر اطلاعات قول داد به ما کمک کند تا امکانات فیلم فراهم شود که تکنسین‌ها از جمله این امکانات بودند.

* امیدوار بودید از طریق این فیلم چه چیزی را نشان دهید؟

- این فیلم به نوعی فریاد «مرگ بر ژنرال ها!» بود. «Z» به عنون یک فیلم اعتراضی ساخته شد. همه بازیگرانی که در فیلم نقش داشتند همین را در قاب ذهنشان جای داده بودند.

* نظرتان درباره بازسازی فیلم چیست؟

- ما مدت زیادی کار کردیم تا رنگ‌ها و فضای اصلی فیلم را پیدا کنیم و رائول کوتار که یک مدیر بزرگ عکاسی است حق کلمه را ادا کرد. این بخش حدود دو ماه وقت گرفت.  

فیلم «Z» دیشب ساعت ۷.۳۰ در سینما بونوئل کن به نمایش درآمد.

کوستا گاوراس کارگردان یونانی تبار فرانسوی ۸۲ ساله است. او فیلم سینمایی «زد» را در سال ۱۹۶۹ کارگردانی کرد. این فیلم اشاره به قتل گریگوری لمبراکیس نماینده چپ‌گرای پارلمان یونان دارد که در ۱۹۶۳ به دست نیروهای راست‌گرا در یونان صورت گرفت.


اروپایی‌ها نماینده ایران در کن را خریدند

حق اکران فیلم «ناهید» به کارگردانی «آیدا پناهنده» از سوی کشورهای اروپایی و آمریکایی لاتین خریداری شد.

کشورهایی چون فرانسه،‌اسپانیا و برزیل حق اکران فیلم ایرانی «ناهید» ساخته آیدا پناهنده را در جریان جشنواره بین‌المللی فیلم کن خریدند.

بولتن سینما

در این فهرست نام یونان، سوییس و کلمبیا نیز به چشم می‌خورد.

به گزارش اسکرین دیلی، همچنین خریداری حق پخش این فیلم از سوی کمپانی‌های سینمایی کشورهای انگلیس، ‌بلژیک، ایتالیا، هلند، آرژانتین، ترکیه، ‌شیلی و ‌اوروگوئه در دست بررسی است.

پخش‌کننده بین‌المللی «ناهید» کتایون شهابی است و این فیلم سینمایی در اولین حضور بین‌المللی خود، در بخش «نوعی نگاه» شصت‌وهشتمین دوره جشنواره کن، ضمن رقابت در جمع فیلم‌های منتخب این بخش رسمی، برای کسب دوربین طلایی کن ۶۸ هم با دیگر فیلم‌اولی‌های حاضر در این رویداد معتبر رقابت خواهد کرد.

در خلاصه داستان فیلم سینمایی «ناهید» از محصولات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی آمده است: ناهید که با داشتن یک پسر از همسرش جدا شده است، سعی می‌کند ضمن حفظ حضانت فرزندش، با شرایط جدید زندگی خود کنار بیاید. ساره بیات، پژمان بازغی و نویدمحمدزاده بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.

این فیلم در روزهای ۲۶ و 27 اردیبهشت‌ماه، طی سه نوبت نمایش در سالن‌های «دبوسی» و «آندره بازن» روی پرده رفت.

شصت‌وهشتمین دوره جشنواره فیلم کن از چهارشنبه 23 اردیبهشت‌ماه آغاز شده و تا روز 3 خردادماه ادامه خواهد یافت.

انتهای پیام/

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین