کد خبر: ۲۵۱۹۰۶
تاریخ انتشار:
نقدي بر مقاله "چشم‌انداز تغييرات دينی در ايران" در گويا نيوز

آينده ايران در جهت تقويت دينداري است نه افول مذاهب!

وجود برخي مذاهب يا عرفان ها را نبايد به معناي افول دين ارزيابي كرد زيرا ويژگي اينترنت و شبكه هاي اجتماعي انسان ها را در معرض افكار و عقايد مختلف قرار مي دهد و به اين معنا نيست كه به سمت بي ديني مي روند بلكه اتفاقا برعكس، به خاطر مشكلات دنياي امروز به دنبال جستجوي حقيقت و خداپرستي هستند و دين اسلام و ساير اديان الهي، بهترين تكيه گاه بشر در دنياي امروز است
گروه فرهنگي - گويا نيوز در تاريخ 27 اسفند 93 درگزارشي با عنوان حدس‌هايی درباره‌ ۳۰ سال بعد: چشم‌انداز تغييرات دينی در ايران، متن سخنراني محمدرضا جلائی‌پور پژوهشگر جامعه‌شناسی دين در دانشگاه هاروارد، در نشست کانون پژوهش و گفتگو در دانشگاه يو.سی.ال. لندن را منتشر كرده  و ادعا كرده كه ايران با روند رو به افول دين در 30 سال آينده مواجه خواهد شد!


آينده ايران در جهت تقويت دينداري است نه افول مذاهب!


به گزارش بولتن نيوز، نويسنده با اعلام اين كه تنوع و تكثر مذاهب و اديان مختلف در جامعه اتفاق خواهد افتاد، با اين مغالطه همراه شده كه تنوع و تكثر مذاهب و رشد اديان و عرفان ها و اقليت هاي مذهبي مختلف مانند يوگا و اديان هندي و... به معناي افول دين است!
در حالي كه بسياري از انسان ها در عين حال كه دين اصلي آنها اسلام يا مسيحيت و...  است ممكن است به جستجوي ساير اديان و روش هاي عرفاني و... در جامعه ايران بپردازند و اين موضوع به معناي افول دين نيست. لذا نمي توان اين موضوع را به معناي افول دين ارزيابي كرد زيرا بعد از مدتي بسياري از حقيقت طلبان و جستجوگران به اين نتيجه رسيده اند كه كاملترين وجامع ترين پاسخ ها و روش ها و توصيه ها را در دين اسلام يافته اند و لذا وجود برخي مذاهب يا عرفان ها در دنياي امروز را نبايد به معناي افول دين ارزيابي كرد زيرا ويژگي رسانه ها و اينترنت و شبكه هاي اجتماعي به گونه اي است كه انسان ها در معرض افكار و عقايد مختلف قرار مي گيرند اما اين موضوع نمي تواند اين ادعا را ثابت كند كه دين افول مي كند و يا انسان ها از اسلام به سمت ساير اديان يا بي ديني مي روند بلكه اتفاقا برعكس شواهد نشان مي دهد كه به خاطر مشكلات دنياي امروز و انواع مشكلات روحي و رواني و... دين اسلام و ساير اديان الهي، بهترين تكيه گاه بشر در دنياي امروز هستند.  

نويسنده به محتمل ترين تغييرات در ساختار دين و مذهب و روحانيون و رفتارهاي مذهبي در بين مردم، روحانيون و حتي پوشش لباس ها در حوزه و بين مردم و... پرداخته و مدعي شده كه دين عاميانه در بين مردم به شكل كنوني ثابت و پايدار است اما دين رسمي كه از سوي روحانيون و رسانه ها تبليغ مي شود با افول مواجه مي شود و از سوي ديگر شكل سوم دينداري يعني تنوع در شكل مذاهب مانند انواع عرفان ها، پذيرش اقليت هايي مانند حقوق همجنس گرايان و... تقويت خواهد شد!
به عبارت ديگر، نويسنده سعي دارد اينگونه ادعا كند كه تكثر و تنوع دين و مذهب بيشتر خواهد شد اما از دين رسمي تضعيف خواهد شد و حتي تعداد مراجع تقليد بيش از امروز خواهد شد و رسانه ها تعداد بيشتري از مراجع و روحانيون را مطرح خواهند كرد و حتي روش ها و رفتارها و لباس هاي روحانيون نيز در آينده با تغييراتي مواجه خواهد شد!
براين مبنا تصور نويسنده اين است كه تحت تاثير تنوع طلبي دنياي امروز در تجارت و جامعه و مد و لباس و... در دين نيز تغييرات و تنوع و تكثر رخ خواهد داد و بسياري از اقليت ها و شيوه هاي جديد مانند يوگا و... در ساختار مذهب ودين بيشتر خواهد شد.
اما اين تصور تكثرگرايي و تنوع در دنياي امروز، نمي تواند به معناي افول دين و مذهب باشد. زيرا مذاهب و اديان مختلف در طول تاريخ وجود داشته اند و به قولي وجود 124 هزار پيامبر در طول تاريخ نشان دهنده توجه هميشگي انسان به معبود و خداوند متعال به انسان بوده و نشان دهنده آن است هدايت بشر در طول تاريخ است.
لذا امروز به خاطر گسترش  ارتباطات و رسانه ها و اينترنت،‌ مذاهب و اديان مختلف از طريق رسانه ها به تبليغ دين خود مشغول هستند و افزايش پيروان آنها در سراسر جهان را نه تنها نبايد به معني افول دين در جامعه دانست بلكه برعكس به معناي گسترش دين است و اگرچه ممكن است با تنوع مذاهب در دنياي جديد و جوامع مختلف مواجه شويم اما آن را نمي توان مساوي افول دين ارزيابي كنيم.
نويسنده در مورد ويژگي سی سال بعد، در سال ۱۴۲۳ در ايران نوشته است: سرنوشت «دين سازمان‌يافته»، «دين عاميانه» و «معنويت‌گرايی‌های جديد» يکسان نخواهد بود. احتمالاً «دين رسمی سازمان‌يافته» (که بيشتر «متن‌محور» است و عمدتاً توسط نخبگان روحانی تحصيل‌کرده‌ ترويج می‌شود و می‌کوشد بينشی فرافرهنگی و فراتاريخی و کلی از هستی به دست بدهد) از امروز ضعيف‌تر خواهد شد؛ «دين عاميانه‌» (که بيشتر مبتنی بر «تجربه‌ها‌ی ‌شخصی» است و عمدتاً توسط خانواده، گروه‌‌های دوستی و محلی و چهره‌های کاريزماتيک ترويج می‌شود، بر سويه‌های جمعی/احساسی/مناسکی/گرمابخش دين تاکيد دارد، در خدمت تأمين نيازهای روزانه‌ی دينداران است و به شدت متاثر از ويژگی‌های بومی و زمينه‌ایِ فرهنگی است) کمابيش به اندازه امروز موثر و مرئی خواهد بود؛ و معنويت‌گرايی‌های «شهری»، «تلفيقی» و «تجاری‌شده»، جنبش‌های جديد دينی و بازارهای معنوی نوظهور (مانند انواع «معنويت‌های فرادينی و عقلانی»، سلاسل عرفانی مدرن،‌ عرفان‌های شرقی، بوديسم تبتی، عرفان حلقه/کيهانی، جريان‌های فراروانشناسانه، انرژی‌درمانی، يوگا، خودياری‌های روان‌شناسانه، تکنوعرفان‌ها، عرفان‌های سرخ‌پوستی و آمريکای لاتينی) از امروز فراگيرتر خواهد شد (به خصوص در ميان مجردهای طبقه متوسط شهری). دين سنتی، دين‌داری عاميانه، دين نوانديشانه و معنويت‌گرايی‌های جديد به رقابت و تقابل مرئی‌تری خواهند پرداخت. و البته دين سنتی و عاميانه همچنان جريان مسلط دينداری خواهد ماند. مجموع پيروان «فرقه‌های مذهبی ليبرال»، گرايش‌های «گزينشی-ترکيبیِ» «عصر جديد»،‌ معنويت‌های فرادينیِ نوين، نوگرايان دينی و معنويت‌گرايی‌های متکثر شهری درصد کوچکی از جامعه را پوشش خواهند داد، اما همين درصد کوچکِ رو به رشد حضور متکثرتر و مرئی‌تری خواهند داشت و دين سنتی و عاميانه را نيز بيشتر از پيش تحت تأثير قرار خواهند داد. چنان‌که گفته شد احتمالاً جريان اصلی دينی، «سنتی» و «عاميانه» خواهد ماند و روادارتر خواهد شد، ولی در حاشيه‌ی آن، جريان‌های دينی بنيادگرا و نوانديشانه‌ و اشکال جديد معنويت‌گرايی رشد خواهد کرد و شکاف ميان سنتی‌ها با مسلمانان نوگرا و سکولارهای غيرمذهبی (به خصوص بر سر موضوعاتی چون اجبار حجاب، آزادی تبليغ ساير اديان، حقوق اقليت‌های جنسی، نقد مقدسات در رسانه‌ها، و مرزهای آزادی روابط جنسی، پوشش، خوردن و نوشيدن) افزايش خواهد يافت. جريان‌های «بنيادگرای دينی»، «اسلام سياسی غيردموکراتيک» و «نوانديشیِ دينی»، صرف نظر از تحولاتی که خواهند داشت، احتمالاً در طول چند دهه‌ی آينده نيز به جريان «اصلیِ» دينی با پشتوانه اجتماعیِ «گسترده» بدل نخواهند شد.

بسياري از صاحب نظران در پاسخ به اين گونه ادعاها معتقدند كه اتفاقا روند زندگي بشر در چند دهه گذشته و به خصوص روند مصرف گرايي و حاكميت سرمايه داري در دنياي غرب، موجب ايجاد تضادها و تناقضات آشكار در زندگي بشر شده و انتقادهاي بسياري را نسبت به كاهش توجه دولت ها و نهادها و رسانه هاي امروز دنيا نسبت به دينداري مردم موجب شده است.
 بسياري از مردم جهان به دنبال آن هستند كه براي ايجاد تعادل در جامعه، ايجاد آرامش رواني وروحي، هدايت بشر به سمت تعالي و تكامل و برقراري عدالت و كاهش تناقض ها و بي عدالتي ها و... به سمت آموزه هاي ديني و مذهبي حركت كنند.
وقتي تعداد قابل توجهي در غرب در انتقاد و اعتراض از سيستم حاكم بر اين كشورها و مقابله با تضادها و بي عدالتي هاي اجتماعي و اقتصادي، به سمت اديان و مذاهب جذب مي شوند و با حضور در كليسا، مساجد، و تجمعات و مراسم حضور، به دنبال ايجاد آرامش روحي و رواني و استفاده از آموزه هاي مذهبي و هدايت الهي هستند، و همچنين نسبت به حركت هاي مذهبي و جنبش ها و نهضت هاي مذهبي و اسلامي و ديني در جهان حساسيت نشان مي دهند و اخبار آن را دنبال مي كنند و همچنين رهبران نهضت ها و جنبش هاي مذهبي و اسلامي با محبوبيت روبه افزايشي مواجه هستند، نمي توان گفت كه جايگاه دين و مذهب در جهان افت كرده و در حال افول است.
امروز از ايران تا مصر، يمن، سوريه، عراق، عربستان و يمن، بحرين و ساير كشورهاي اسلامي  و حتي در اروپا و انگليس و  آمريكا و آمريكاي جنوبي، شاهد موج بيداري اسلامي، حركت هاي مذهبي و جنبش هاي مختلف اجتماعي و سياسي مذهبي هستيم كه همگي اثبات كننده اين واقعيت است كه بشر امروز از روش هاي حاكم و سيستم هاي سرمايه داري و تضادها وبي عدالتي و سلطه طلبي هاي نظام سرمايه داري خسته شده و نسبت به آن انتقاد دارند.
اگرچه حركت هاي تروريستي و گروه هايي مانند داعش قابل تاييد نيست و اسلام رحماني با چنين حركت هايي سنخيت و قرابت ندارد اما جذب شدن عده اي از معترضان وضعيت كنوني غرب در اروپا و آمريكا به اين گروه ها براي گرفتن انتقام از بي عدالتي هاي موجود، خود نشانه اين واقعيت است كه جهان آينده به سمت انتقاد از سيستم هاي به اصطلاح دموكراتيك وسرمايه داري  همراه با بي عدالتي در حال حركت است و به تدريج راه بندگي خداوند و خلوص و خدمت به مردم و پرهيز از افراط و تفريط را خواهند آموخت.
اگر نيروهاي آگاهي بخش مذهبي و ديني امكان حضور و انتشار اطلاعات درست مذهبي و ديني را داشته باشند، معترضان و منتقدان وضعيت كنوني با آرامش و آگاهي به سمت دينداري و اجراي مراسم و آموزه هاي مذهبي حركت خواهند كرد و به جاي حركت هاي خشن و افراطي، حقيقت دين و توصيه ها و شعارها و اهداف و مراسم هاي مذهبي و ديني را خواهند آموخت و جامعه را به سمت تعادل و تكامل روح و جسم انسان هدايت خواهند كرد.
به عبارت ديگر، تا زماني كه تضادها و انحراف ها و عدم تعادل و بي عدالتي و ظلم و سلطه طلبي در جهان وجود دارد، و بشر از وضعيت موجود ناراضي است و نسبت به روش هاي كنوني مديريت جامعه و جهان انتقاد دارد، قطعا رشد مذهب و دينداري نه تنها افول نخواهد كرد بلكه اتفاقا رشد بيشتري خواهد داشت.
وقتي در بسياري از خانواده هاي مذهبي در اروپا و آمريكا و خاورميانه، همچنان نام خداوند و پيامبران الهي شامل عيسي و موسي و محمد بر سرزبان هاست و بسياري از شعارها و كلمات و كتاب ها و روش هاي مذهبي همچنان در زندگي مردم حضور دارد، در نتيجه طرح اين ادعا كه در كشوري مانند ايران كه ديندارترين مردم جهان را دارد دينداري با افول مواجه مي شود كاملا خام و خلاف حقيقت است.
ملت ايران دينداري را نه تنها در چند دهه گذشته، بلكه بيش از 7 هزار سال است كه تجربه مي كنند و نسبت به گذشته نه تنها كم توجه نشده اند بلكه دين دار تر شده اند. پيامبران و پيشواياني مانند زرتشت، ماني، محمد، عيسي و موسي، و... در قلب ملت ايران جاي داشته و دارند و آيين هاي مختلف از ميترائيسم تا زرتشتي، مانوي، اسلام، يهودي و مسيحي در دوران هاي مختلف تجربه شده و پيروان آنها در طول تاريخ ايران افتخار مذهب و دين خود را داشته اند.
دينداري و توجه به خداوند متعال و آموزه ها و نشانه هاي قدرت الهي و اديان مختلف همواره در تاريخ ايران زمين به شكل هاي مختلف وجود داشته و حتي تمدن سازي و رشد اقتصاد و امپراتوري ايران زمين، با نشانه هاي مختلف ديني و مذهبي مانند آتشكده ها، تخت جمشيد، ميدان نقش جهان اصفهان و... همراه بوده و از تمدن سازي هخامنشيان و ساسانيان با تخت جمشيد و ساير پرستشگاه ها تا صفويه و ميدان نقش جهان اصفهان و... همگي اثبات كننده اين حقيقت است كه باور دين و مذهب در جامعه ايران ريشه تاريخي دارد.
انقلاب اسلامي و برقراري نظام جمهوري اسلامي و ساختار حكومت اسلامي متكي بر راي مردم، از يك سو و پياده كردن بسياري از مراسم ها و آيين ها و آداب و رسوم ايران ريشه در مذهب دارد و از ازدواج و تولد تا مرگ همگي با آموزه هاي مذهبي وديني در هم تنيده شده اند وامروز شروع كار و پايان روز نيز با نام خدا و پيامبران و پيشوايان ديني در كلام هر ايراني قابل مشاهده است.
در دنياي امروز كه بسياري از خطرات و افراطي گري مذهبي و غير مذهبي و انواع ناامني ها وجود دارد چه چيزي جز رشد اخلاق مذهبي واسلامي و جز دين و مذهب مي تواند ملت ايران را از آماج خطرها و ناامني ها حفظ كند؟ ملت ايران به اين پرسش پاسخ داده و با حفظ دين و مذهب خود را در برابر بسياري از خطرات بيمه كرده است.
وقتي ملت ايران در روزهاي مختلف از ولادت و شهادت ائمه گرفته تا تاسوعا و عاشورا و رمضان و محرم و... همواره دين و مذهب را حفظ كرده است و به امن ترين كشور در بين كشورهاي منطقه تبديل شده است نشان دهنده حضور قدرتمند دينداري و اخلاق ديني و مذهبي در بين مردم ايران است و اين موضوع نشان دهنده آن است كه تا پايان جهان، ملت ايران همچنان به عنوان يكي از ديندارترين ملت هاي جهان باقي خواهد ماند زيرا تقريبا عمده فعاليت هاي روزانه و سالانه و حتي جشن ها و مراسم مختلف ريشه در مذهب و دين دارد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین