کد خبر: ۱۹۲۳۵۲
تاریخ انتشار:
با آغاز مذاکرات نهایی ایران و قدرت‌های جهانی؛

توازن سیاسی میز مذاکرات هسته‌ای تغییر کرده است

از طرفی ایران کشوری نظیر لیبی در زمان معمر قذافی یا عراقِ صدام حسین نیست که به سادگی از مواضع خود کوتاه بیاید و از طرف دیگر این کشور با ادامه دادن به بازیِ بی‌توجهی به تحریم‌ها و عمل به سنت سیاسی خود در یافتن راه‌حل‌های متعارف برای دور زدن تحریم‌ها، عملاً و با دست خود به دام سناریوی از پیش تعیین‌شده غرب و ایالات متحده می‌افتاد.
به گزارش بولتن نیوز پترونت نوشت:

  ایران در ژانویه سال 2012 دومین تولیدکننده و یکی از رهبران اوپک به حساب می‌آمد، در حالی که امروز در جایگاه ششمین تولیدکننده این سازمان قرار گرفته و نفوذ خود در آن را نیز تا حد زیادی از دست داده است. با این حال، امروز و بعد از گذشت حدود دو سال از آغاز روند تحریم‌های یک‌جابنه غرب علیه صنعت نفت ایران، تغییرات زیادی در ماجرای مناقشه بین این کشور و غرب ایجاد شده است؛ تغییراتی که هر آن احتمال گشایشی موثر در وضعیت فروش نفت ایران و متعاقب آن تغییر آرایش سیاسی سازمان اوپک را در خود مستتر دارد. در این راستا، ایران در 7 ماه گذشته و پس از تغییر قدرت اجرایی، دست به بازی‌های هوشمندانه‌ای در جریان مذاکرات با غرب زده است.


امروز همه تحلیل‌گران اذعان دارند که قدرت چانه‌زنی ایران در صحنه سیاست بین‌المللی نسبت به چند ماه قبل به شدت افزایش یافته است. اما تنها افزایش قدرت چانه‌زنی نمی‌تواند حلال  مشکلات کشور باشد. ایران در حال حاضر جایگاه اقتصادی خود را در مقام یک اَبَرتولیدکننده نفت و گاز از دست داده است و قدرت اقتصادی این کشور بین چند کشور دیگر پخش شده است. بدون شک ایران بدون پس گرفتن موقعیت اقتصادی سابق، نخواهد توانست مذاکرات با غرب بر سر مسئله هسته‌ای خود را با موفقیت کامل به ثمر برساند. بنابراین، باید تمهیداتی بیاندیشد تا در حین مذاکرات هسته‌ای به صورت تدریجی بتواند موقعیت سابق خود را باز‌پس گیرد.

بدیهی‌ست که سازش با غرب بدون پا پس کشیدن از مواضع اصلی برای ایران مسئله‌ بغرنجی‌ست که ظرایف و پیچیدگی‌های بسیاری دارد. زمانی که رابطه تنها در قالب تخاصم  و عدم ارتباط تعریف شده باشد، سیاست‌ورزی چندان امر پیچیده‌ای نخواهد بود. اما زمانی که رابطه یک کشور تبدیل به مجموعه‌ای از تقابل‌ها و نیازهای دوجانبه می‌شود، ساحت سیاست‌ورزی نیز محتاج تغییرات عمده‌ و اتخاذ تمهیدات اندیشیده‌شده خواهد بود. ایران در سال 2012 با تحریم‌های جدید نفتی همان‌طوری برخورد کرد که دولت محمد مصدق در دهه 30 شمسی و بعد از آن تمام دولت‌های برآمده از انقلاب 57 برخورد می‌کردند. روند و سنت سیاسی در مقابله با تحریم‌ها درون ایران در طول بیش از نیم قرن اخیر و خصوصاً در 34 سال گذشته، عموماً مبتنی بوده است بر راه‌حل‌هایی نظیرِ دور زدن تحریم‌ها، یافتن مشتری‌های جدید و رویکرد اتکای بیشتر به ظرفیت‌های اقتصاد داخلی؛ راه‌حل‌هایی که غرب در سال 2012 با در نظر داشتن تجربیات انباشته خود از تحریم نفت ایران توانست به گونه‌ای موثر آنها را مدیریت کند. (البته باید درنظر داشت که شدت تحریم‌های اعمال‌شده در دو سال گذشته با هیچ‌یک از دوران بعد از انقلاب قابل‌مقایسه نیست.)

اما این پایان ماجرا نیست، از طرفی ایران کشوری نظیر لیبی در زمان معمر قذافی یا عراقِ صدام حسین نیست که به سادگی از مواضع خود کوتاه بیاید و از طرف دیگر این کشور با ادامه دادن به بازیِ بی‌توجهی به تحریم‌ها و عمل به سنت سیاسی خود در یافتن راه‌حل‌های متعارف برای دور زدن تحریم‌ها، عملاً و با دست خود به دام سناریوی از پیش تعیین‌شده غرب و ایالات متحده می‌افتاد.

ظرفیت صادرات نفت خام ایران بسیار بیشتر از میزان فعلی یعنی 1.3 میلیون بشکه در روز است و صادرات گاز کشور نیز می‌تواند با جهشی خیره‌کننده مواجه شود، به شرط آن که ایران بر دو مسئله اساسی پیش روی خود فائق آید: اولین مسئله تحریم‌هاست و دومین مسئله، فرسودگی زیرساخت‌ها و تجهیزات صنایع نفت و گاز و پتروشیمی است. این در حالی‌ست که دو مسئله فوق عمیقاً در هم پیچیده و هم‌افزا به حساب می‌آیند. ایران در آن واحد هم باید بتواند از سد تحریم‌ها بگذرد و هم حجم عظیمی از سرمایه به صنایع تولید انرژی خود تزریق کند. فرسودگی زیرساخت‌های صنعت نفت و گاز ایران، عمدتاً به دلیل عدم سرمایه‌گذاری در سال‌های قبل بوده اما روند تحریم‌ها چنین سرمایه‌گذاری‌ای را به یک مشکل اساسی تبدیل کرد. به طرزی که امروز برای سامان دادن به امور این صنعت به سرمایه‌ای 150 میلیارد دلاری نیاز است؛ حجم مالی عظیمی که حتی اگر آژانس بین‌المللی انرژی هم بر عدم توانایی اقتصاد ایران برای تأمین آن تأکید نکرده بود، بازهم از چشم هیچ تحلیل‌گری دور نمی‌ماند. پُر واضح است که قدرت اقتصادی فعلی ایران به گونه‌ای نیست که بتواند بتواند به‌تنهایی و بدون جذب سرمایه‌گذاری خارجی از پس مخارجی این‌چنینی بربیاید.

حال با در نظر داشتن موقعیت بسیار پیچیده اقتصاد ایران، باید به بازی سیاسی هوشمندانه دستگاه دیپلماسی کشور در جریان مذاکرات بین‌المللی چند ماه اخیر بپردازیم: ایرانی که از یک سو بخش بزرگی از فروش نفت خود را از دست داده و جایگاه رهبری خود در اوپک را نیز در دست رقبا می‌بیند و از سوی دیگر نیاز به سرمایه‌گذاری فوری در صنایع تولید انرژی خود دارد، نه با تسلیم بی‌قید و شرط و نه با تخاصم تمام قد، نمی‌تواند در مقابل برنامه غرب کنشی فعالانه از خود بروز دهد. با تسلیم بی قید و شرط، در کوتاه و حتی میان‌مدت هیچ اتفاقی برای اقتصاد ایران نخواهد افتاد؛ به خصوص وقتی بدانیم که تحریم‌های جامعه بین‌الملل علیه عراق بعد از اشغال کامل عراق توسط آمریکا به مدت یک دهه هم‌چنان نافذ بوده و به تازگی لغو شدند... همه می‌دانیم، همان‌قدر که وضع تحریم برای غرب کار ساده‌ای‌ست، رفع آن برای جهان سوم امری زمان‌بر و پیچیده است، چرا که عموماً تحریم‌ها را برای هدفی غیر از اهداف ادعایی نظیر کنترل تسلیحات کشتارجمعی و حقوق بشر، وضع می‌کنند و مادامی که غرب به هدف اصلی خود نرسیده باشد، تحریم‌ها هم با بهانه‌های بروکراتیک پابرجا باقی می‌مانند.

با تخاصم تمام عیار هم نمی‌توان کاری را از پیش برد چرا که اقتصاد ایران مزایای نسبی خود را از دست داده، مشتری‌های آن روز به روز کمتر شده و زیرساخت‌های آن هم هر روز قدیمی‌تر و فرسوده‌تر از روز قبل می‌شوند. رویکرد اتکا به ظرفیت‌های داخلی اقتصاد در شرایط متعارفِ سابق در کنار تاکتیک دور زدن تحریم‌ها همواره موثر واقع می‌شدند اما امروز ایران دیگر بسیاری از مزایای نسبی خود را در این زمینه از دست داده است. تحریم‌ها طوری طراحی شده‌اند که کمتر می‌توان آن‌ها را دور زد، همسایگان نفتی ایران عملاً شمشیر را از رو بسته‌اند و زیرساخت‌ها هم دیگر جواب‌گوی توسعه میادین نفت و گاز و صادرات محصول را ندارند. بنابراین موعد آن است تا ایران با هوشمندی بیشتری در زمین مین‌گذاری شده مذاکره با غرب قدم بردارد.

با وجود مشکلات فوق‌الذکر، ایران هم نباید میدان مذاکره را به نفع غرب ترک کند و هم نباید صرفاً به مذاکره دل خوش کند؛ امری که از چشم تیم جدید دیپلماسی کشور و سیاست‌گذاران اقتصادی پنهان نمانده است. در هفت ماه گذشته ایران در اولین قدم شرایط را برای مذاکره‌ای عادلانه و موثر مهیا نمود و در آنِ واحد نیز محیط اقتصادی خود را برای جذب سرمایه از یک طرف و فروش بیشتر نفت (هر چند اندک و نه در سطح حداکثر تولید خود) بهسازی نموده است.

سیاست‌های خارجی ایران تا به حال علی‌رغم دادن امتیازهایی به غرب، کارگر واقع شده و این کشور در همین مدت اندک توانسته حدود 400 هزار بشکه به فروش روزانه نفت خود بیافزاید؛ 400 هزار بشکه‌ای که برای کسری بودجه کشور، در حال حاضر در حکم نوشدارویی قوی عمل می‌کند. مشتریان آسیایی نفت ایران در ماه ژانویه (ماه اجرایی شدن توافق اولیه ژنو) همگی سطح واردات خود از ایران را افزایش داده‌اند و این درست همان چیزی‌ست که ایران به آن شدیداً احتیاج دارد. در گام بعدی غول‌های نفتی غرب هم در این مدت با تمهیدات وزارت نفت ایران نسبت به بازگشت به اقتصاد ایران ابراز تمایل کرده‌اند، چرا که ایران هم از حیث منابع و هم از لحاظ امنیت داخلی نسبت به بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت، دارای مزایای بیشتری‌ست؛ مزایایی که شرکت‌های نفتی را علی‌رغم میل سیاست‌مدارن متبوع خود به تعامل با ایران وا می‌دارد. تمهیدات نفتی ایران به این مسائل ختم نمی‌شود. ایران در ماه‌های اخیر توافقات اولیه‌ای با شریک سیاسی-اقتصادی خود روسیه برای تهاتر نفت در برابر سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های نفتی و حمل و نقل، انجام داده که در صورت تحقق، علاوه بر باز کردن پای شرکت‌های نفتی روسیه به ایران، روزانه 500 هزار بشکه نفت بر میزان صادرات نفت کشور خواهد افزود؛ و به این ترتیب قدرت چانه‌زنی دستگاه دیپلماسی ایران پای میز مذاکره با آمریکا و اتحادیه اروپا افزایش چشم‌گیری خواهد یافت.

حالا ایران یک کنشگر منفعل در معادلات بین‌المللی مربوط به خود نیست. ایران با ترک کردن میز مذاکرات یا تسلیم بی‌قید و شرط عملاً در دام خطرناکی می‌افتاد، اما با بازی‌خوانی درست سیاست‌مداران، دست هم‌تایان غربی‌شان کم‌کم از برگ‌های برنده خالی خواهد شد. با خریداری زمان در جریان مذاکرات و کنش‌های فعالانه در سطح اقتصادی، ایران می‌تواند خود را از گوشه رینگ خارج کرده و در مقام مبارزی نیرومند در برابر غرب قرار بگیرد.

با شروع مذاکرات نهایی ایران و غرب بر سر مسائل مربوط به تکنولوژی هسته‌ای، شرایط به هیچ وجه، شبیه شرایط هفت ماه پیش نیست و آرایش سیاسی طرفین میز مذاکره تغییرات بزرگی کرده است؛ تغییری که مطمئناً با گذشت زمان بیشتر و بیشتر نیز خواهد شد، به گونه‌ای که شاید روزی دوباره ایران بتواند به راحتی به سنت قدیمی خود در مواجهه با تحریم‌های غرب عمل کرده و بدون تحمل مصائب اقتصادی نسبت به آنها بی‌توجهی پیشه کند. البته این احتمال که بازی منطقی ایران بتواند مسئله هسته‌ای را برای همیشه از دستور کار مجامع بین‌المللی خارج کند هم احتمال بزرگی‌ست که نباید از آن غافل شد، اما در حال حاضر ایران تنها به خروج از بحران مقطعی اقتصاد خود فکر می‌کند.


برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین