مجیدمجیدی(رکوردار سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از جشنوارۀ فجر با 4 بار بردن این جایزه) که درسال1375 اولين سيمرغ بلورين كارگردانی خود را براي فيلم «بچههای آسمان» دريافت كرد،به نوعی نخستين مرحله بلوغ جشنواره و نقطه عطفی در تاريخ سينمای پس از انقلاب را رقم زد.
درحقیقت پس از اين سال بود كه هم نسلان مجیدی(حاتمی كيا، ملاقلی پور، صدرعاملی، ميركريمی، درويش و شيخ طادی) به جمع كارگردانان بزرگ سينمای ايران پيوستند و به تدريج عرصه را برای حضور نامهای تازهای كه امسال شاهد اوج حضورشان در صحنه رقابتها خواهيم بود، هموار كردند.
اما ماجرای ساختن فیلم «محمّد(ص)» به اواخر سال 88 باز می گردد. مجيدی اواخر سال1388 تصميم خود را براي ساختن فيلمی درباره كودكی پيامبر(ص) علنی كرد اما چندماه بعد در اردیبهشت 1389 بود كه گفت تا آن زمان يك سال صرف تحقيق در اين زمينه و دو سال صرف نوشتن و نهايی كردن فيلمنامه خود كرده است.
از همان زمان، حدس زده می شد كه فيلم مجيدی بزرگترين فيلم تاريخی سينمای ايران خواهدشد و خود او درباره علت انتخاب دوره كودكی رسولالله(ص) گفته بود: ما فرض را بر اين گرفتهايم كه مخاطب نسبت به موضوع اطلاعاتی ندارد. چرا كه جدا از مخاطبان جهان اسلام به مخاطبان ديگر هم توجه داريم و ميخواهيم آن ها را هم جلب كنيم. اين كه اسلام در چه شرايطی و در چه برههای از تاريخ متولد شده و بعثت پيامبر(ص) در چه بستر تاريخی بوده است، در قالب روايت كودكي پيامبر مورد اشاره فيلم قرار ميگيرد. طرح اين كه پيامبر در پستترين دوره تاريخ انسان يعنی جاهليت عميق و در سرزميني چون حجاز برانگيخته ميشود و تحول عظيمی را شكل می دهد مهمترين نمود عينی معجزه اسلام است. نشان دادن اين وضعيت از بدو تولد حضرت، مرحله به مرحله، مخاطب بی اطلاع و به خصوص نسل جوان را متوجه اين مسئله می كند كه اخلاق می تواند زيربنای معرفتی هرجامعه باشد. ازمنظر ديگر هم درباره اين دوران، مناقشه و اختلاف نظر ميان فرقههای مختلف اسلامی كمتر است و اين به مطرح شدن پيام فيلم كمك خواهد كرد. ضمن اين كه من اعتقاد دارم دنيای امروز هم تشابه زيادي با دوران جاهليت پيش از اسلام پيدا كرده است و بنابراين بايدگفت ساختن چنين فيلمی پاسخی به ضرورتهای امروز جامعه بشری است.
مجيدی اين را هم گفت كه عدهای در قالب نذر و تكليف شرعي براي تامين هزينههای فيلمش پيشقدم شدهاند و كار را به مرحله طراحي صحنه و دكور فيلم -در بهار 89- رساندهاند تا از آن پس با جدی و ملموستر شدن كار، برای جذب سرمايههای بزرگ نيز بتوان اقدام كرد.
با اين حساب قرار بود از اواسط تابستان89 مرحله پيش توليد فيلم آغاز شود و گويا تا همان زمان بالغ بر ده كشور براي پيش خريد فيلم اعلام آمادگي كرده بودند، اما صدور پروانه ساخت فيلم تا اوايل سال 90 طول كشيد. پيشبينی يك سال پيش توليد، 6ماه فيلمبرداری و 6ماه برای مراحل پس از فيلمبرداری(مجموعاً دوسال) كمابيش معقول به نظر می رسيد اما تاخيرهای ناشی ازعوامل مختلف را نيز نمی شد ناديده گرفت و نهايتاً در اواخر تابستان92 بود كه خبر از اتمام مراحل فيلمبرداری داده شد.
ازقضا اكنون كه اين نوشته آماده چاپ می شود، يك هفته از مرگ دردناك جواد شريفی راد همكار اصلی مجيدی در بخش جلوههای ويژه فيلم محمد(ص) نيز می گذرد و شوق ديدن كارهای بزرگی كه اين مرد بی ادعا برای تاريخی ترين فيلم سينمای ايران كرده بود بر ساير عواملی كه مردم ايران را مشتاق ديدن فيلم می كنند، افزوده شده است.
فيلمنامه محمد(ص) در دويست سكانس نوشته شده است و نخستين صحنهای كه می بينيم صحنه محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب است اما سپس به تولد و كودكی رسولالله(ص) برمی گرديم و كودكی ايشان را تا سيزده سالگی مشاهده می كنيم و به آن جا می رسيم كه بحيرای مسيحی دانستههايش را از وعدههای ظهور پيامبر آخرالزمان با ابوطالب در ميان می گذارد.
اين كه مهمترين فيلم تاريخ سينمای ايران از هنگام اتمام فيلمبرداری تاكنون چه مراحلی را طی كرده، به دليل پنهانكاری هايی كه مقتضای چنين كار بزرگی به نظر می رسند چندان مشخص نيست، اما با همه تاخيرها، به نظر می رسد وعدۀ نمايش نسخۀ نهايی فيلم محمد(ص) در نوروز93 را بايد جدی گرفت. وعدهای كه شايد يكي از دلايل تاخير در انتشار رسمی آن، اجتناب از تحتالشعاع قراردادن جشنوارۀ فيلم فجر يا پيشگيری از خلط خبرهای اين دو رويداد با يكديگر است.
پرهزينهترين فيلم تاريخ سينماي ايران همزمان با ايران قراراست درتعداد زيادی از كشورهای مسلمان نيز(به زبانهای عربی، انگليسی و اردو) به نمايش درآيد و همچنین قرار است یک مجموعۀ تلوزیونی نیز در کنار آن ساخته شود.
عليرضاشجاع نوری در اين فيلم نقش عبدالمطلب پدربزرگ پيامبر(ص) را بازی می كند و مهدی پاكدل در نقش ابوطالب عموی پيامبر(ص) ظاهر می شود: ايفای نقش آمنه(س) مادر گرامی پيامبر برعهدۀ مينا ساداتی است و نقش فاطمه بنت اسد، همسرابوطالب و مادر امير مومنان علی(ع) را پانتهآ مهدی نيا بازی كرده است.
درپایان نگاهی می اندازیم به متن یادداشت کوتاه مجیدمجیدی(خشونت ستيزی با سلاح فرهنگ و ادب) که امروز در صفحۀ سوم روزنامۀ اطلاعات به طبع رسید:
"هرساله درچنين روزهايی که عطر ميلاد پيامبر عشق و رحمت(ص) در فضای ميهنم می پيچد، بسياری از هموطنانم که مرا می بينند، بيش از پيش از من سراغ فيلم «محمد(ص)» را می گيرند و می پرسند که سرانجام کار به کجا رسيده است؟
حق دارند ازپس سالها کار مداوم ما و بی خبری آن ها، پرسشگر اين موضوع باشند. اما گروه ديگری هم هستند که درطول سال مرا با همين پرسش به چالش می کشند. آنان آشنايان به محتوای فيلم هستند که می دانند چه پيامی در راه است و لذا مشتاقانه انتظار می کشند.
اينان وقتی هر روزه خبرهای تلخ جنايات تکفيری ها و سلفی ها را می شنوند، می پرسند: پس چه شد، نمايش«محمد»ی که ما می دانيم پيام آور مهر و عشق و محبت بود و تو ادعا می کردی جهان هنوز شيفته و تشنه اوست.
اينان به انتظارند اين بار با سلاح فرهنگ و هنر به جنگ خشونت طلبانی برويم که نام مقدس اسلام و محمد(ص) را دزديدهاند و در عراق و سوريه و لبنان و پاکستان به پشتوانه درهم و دينار، غارت می کنند، آتش می زنند، منفجر می کنند و سرها را صدها صدها می برند.
اينان اميدوارند پيام عشق و مهربانی از راه برسد و هر که در هر جای اين جهان، نفرت می کارد و خشم درو می کند، به اين «مباهله فرهنگی» دعوت شود.
اينک به هر دو گروه مژده می دهم که مراحل تدوين و جلوه های ويژه وساخت موسيقي و طراحي صدا به خوبي پيش ميرود و اين آماده سازی ها البته با تأنی و احتياط صورت ميگيرد. زيرا نام «محمد» آن چنان بزرگ است که من ناچيز را هر روز و هر لحظه ترس و هيبتی آميخته با احترام فرا می گيرد و لذا بر حساسيت و دقت من بيشازپيش می افزايد.
دوستان وياران؛ به توفيق الهی و مددحضرات معصوم(ص) در نيمۀ دوم سال93 پيام آوری به صحنه خواهدرفت که همه سلاح به دستان تروريست «دجال فعل ملحد شکل» * را رسوا خواهد کرد.
ان شاءالله - نمی گويم براي من، بلکه - برای موفقيت در اين «احتجاج» بزرگ و جهانی خالصانه دعا کنيد.
دوستدارتان، مجيد مجيدی
پی نويس:
* کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که مهدی دين پناه رسيد(حافظ)