وقتی صحبت از توحش و خوی درندگی به میان می آید، توجه انسان به طور ناخودآگاه به سوی حیوانات وحشی معطوف می شود، غافل از آنکه گاه آدمی گوی سبقت را در توحش و درندگی از حیوانات وحشی که صد البته به اقتضای طبیعت شان رفتار می کنند، می رباید.
گروه اجتماعی-قربانی کردن و نذر از عقاید و مناسک کهن ما ایرانیان است که ریشه در فرهنگ و دین ما دارد و حتی برخی معتقدند که عمل قربانی کردن از ابتدای خلقت بشر رواج داشته و امروزه نیز در ادیان و فرهنگ های مختلف به شکل های گوناگون به چشم می خورد.
در فرهنگ و اعتقاد ما ایرانیان رسم است که معمولا پس از خرید یک خانه، وسیله نقلیه و ... برای آنکه این اقدام ما با برکت و خوشی همراه شود و از آفت و گزند دور بماند، قربانی می دهیم که بر اساس آموزه های دینی و فرهنگی، اقدامی مثبت و پسندیده است. اما آنچه قرار است در این نوشتار بدان پرداخته شود، قربانی کردن مرغ و خروس به طرز غیرانسانی است که متاسفانه توسط عده ای انسان نما رو به گسترش است.
به گزارش
بولتن نیوز، قرآن از انسان خواسته است که با حیوانات به ملایمت و مهربانی رفتار کند و ضمن آنکه در بیش از دویست آیه به این موضوع میپردازد، شش سوره از قرآن نیز به اسامی حیوانات نام گذاری شده كه نشانه اهميت قائل شدن اسلام براي حيوانات است.
اگرچه حیوانات در مرتبه ای پایین تر از انسان خلق شده اند اما دین، روایات و اصول اخلاقی و انسانی همواره بر رعایت حقوق حیوانات تاکید داشته و انسان را از هرگونه خشونت و رفتار غیرانسانی نسبت به حیوانات منع کرده است.
اگر به خیابان هایی که محل عرضه پرندگان و بخصوص مرغ و خروس است، سری بزنیم با صحنه های غیرانسانی و دلخراشی مواجه می شویم که متاسفانه اینگونه صحنه ها امروزه در حال رواج است و هیچ عکس العملی از سوی هیچ دستگاه و ارگانی نسبت به این نوع اقدامات مشاهده نمی شود.
برخی افراد که کار آنها فروش مرغ و خروس به منظور قربانی کردن است، روزهای پایانی هفته از بعد از ظهر تا غروب کنار خیابان می ایستند و تعدادی مرغ و خروس نگون بخت را از ناحیه پا و به صورت وارونه در دست می گیرند و دائما تکان می دهند تا بلکه یک مشتری که خودرویی را به تازگی خریده، از آنان بخواهد در ازای مبلغی، یکی را برایش قربانی کنند.
در این میان نحوه نگه داشتن این حیوانات به صورت وارونه که به نوعی به شکنجه پیش از کشته شدن می ماند از یک سوی و شیوه نادرست قربانی کردن و سر بریدن حیوان از سوی دیگر صحنه ای به شدت زننده و غیرانسانی را به نمایش می گذارد.
ذبح این پرندگان بدون رعایت هرگونه آداب و شعائر دینی و اخلاقی، به طرز خشونت باری انجام می شود و این افراد در یک لحظه، ناگهان سر حیوان را با کاردی که به همراه دارند از تنش جدا کرده و در حالی که هنوز جان در بدن حیوان زبان بسته است، آن را داخل نایلونی انداخته و به دست مشتری می دهند.
این اقدامات دلخراش در حالی انجام می شود که در دین مبین اسلام و در روایات و احادیث بیشماری برای قربانی کردن و ذبح حیوانات شرایط و اصولی وضع شده و بر رعایت آن تاکید گردیده است و قطعا شکنجه دادن حیوان پیش از ذبح، آن هم در کنار خیابان و بدون رعایت نکاتی از قبیل رو به قبله بودن، آب دادن به حیوان و ذکر بسم الله و ... نه تنها عمل قربانی و ذبح را با مشکل مواجه می کند بلکه بی تردید مقبول درگاه خداوند نیز قرار نمی گیرد و حتی ممکن است خشم و عذاب الهی را برای بانیان و انجام دهندگان این عمل ناشایست به همراه داشته باشد.
در اینجا گله فراوان از مردمی است که این صحنه ها را مشاهده می کنند اما برای آسودگی وجدان خود که یک قربانی داده باشند، به این افراد که کنار خیابان ایستاده و در هر دستشان 3 الی 4 مرغ را از ناحیه پا گرفته و تکان می دهند مراجعه می کنند و به خیال خودشان با قربانی دادن خداوند را خشنود کرده و خودروی تازه خریده شان را از بلا ایمن می کنند.
جاي بسي تاسف است كه در كشور اسلامي ما چنين رفتارهايي وجود دارد و از آن بدتر سکوتِ مسئولین است و اين در حالي است كه در کشورهاي خارجی مشاهده می شود که گاه برای نجات جان یک حیوان که در محلی گرفتار شده، گروهی از نیروهای امداد بسیج می شوند و با بکارگیری امکانات و تجهیزات مختلف، حیوان گرفتار را از آن مهلکه رها می کنند. اما متاسفانه در ايران که احترام به حقوق حیوانات و مهربانی کردن با آنها به کرات در آموزه های دینی مان به چشم می خورد، باید شاهد چنین صحنه های دلخراش و دردناکی باشیم.
لازم است مسوولین امر قدری به اینکه نکته توجه کنند و هرچه زودتر این موضوع را سر و سامان دهند تا فرزندان و کودکان ما به دیدن چنین صحنه هایی عادت نکنند و برخورد وحشیانه و غیر انسانی با حیوانات به موضوعی عادی تبدیل نشود چراکه تماشای دائمی صحنه های خشونت آمیز، بی تردید در درازمدت عواقب نامطلوب اجتماعی و قساوت قلب را به دنبال خواهد داشت.
البته كاش نظر امثال بابك زنجاني را در اينمورد جويا ميشديد.
البته برا این کار هم باید دلایلی داشته باشه