کد خبر: ۱۸۱۶۱۵
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار:

21 آذر و یادآوری خاطرات تلخی از مرند

می خواستن به اسم دولت آذربایجان نوکری روس ها رو بکنن، یه مشت آدم ساده لوح هم گولشون رو خورده بود. اما اونا حتی به آدمای خودشون هم رحم نکردن. پیشه وری رو تو باکو با یه تصادف ساختگی کشتن. تو مرند خودمونم خیلی ها بودن که با توده ای ها همکاری می کردن ولی هیچکدومشون عاقبت به خیر نشدن...

به گزارش بولتن نیوز، هوای سرد و بارش برف سنگین، تقریبا همه را خانه نشین کرده، نشستن کنار بخاری و درس خواندن برای خود عالمی دارد.
مشغول درس خواندن بودم که ناگهان پدربزرگم سکوت حاکم بر اتاق را شکست و پرسید؟

امیر!!! بالا بویون نچه شنبه دی؟ ( امیرجان امروز چند شنبست؟)
جواب دادم، آقاجان امروز پنجشنبست.
پدربزرگم دوباره پرسید؟ دولت آیینین نچه سی دی؟( امروز چندمه ماه)
تاملی کردم و گفتم امروز 21 آذره.
آهی کشید و گفت: عمروموز نه تز گچیر. (عمرمان چه زود میگذره) اُندا 13-14 یاشیم واریدی. (اون موقع 13-14 سالم بود)
گفتم: اُندا نُیولموشدی کی؟ (اون موقع چی شده بود مگه؟)
پاسخ داد: چه روزهایی که ما ندیدیم. شماها که از هیچ چی خبر ندارین. از صبح تا شب یه کتاب گرفتین جلوتون، هیچ چیزم نمی دونین ( بالا نه گونلر گورموشوخ بیز. سیزینکی هچ زاددان خبریز یوخ دی، صوبحدن آخشاماجا بیر کیتاب تودموسوز قاباغیزا هچ بیرزاد دا بولمورسوز.)
کنجکاو شده بودم که پدربزرگم چه میخواهد بگوید.
هن بالا....
هان!  امروز، سالروز  اعلام خودمختاری دموکرات های بی دینه (هن بالا! بویون دین سیز دموکرات لارین خودموختارلیخ اعلام ادن گوندی.)
وقتی دموکرات ها اعلام استقلال کردن 13-14 سال بیشتر نداشتم. یادم میاد که تو اون یه سالی که دموکرات های بی دین و شرف با حمایت شوروی، قدرت رو به دست گرفته بودن چه قتل و خونریزی هایی که اینجا نشد. هر کس که ازش خوششون نمیومد یا جلوشون می ایستاد رو می کشتند.


یادم میاد فرقه ای ها می خواستن سرتیپ هوجقانی رو که از همین  کوچه جان آقا داشت به خونش می رفت، ترور کنند، گویا سرتیپ فهمیده بود و یه نفرشون رو با تیر زده بود. خود سرتیپم یه تیر خورده بود به شکمش. مردم از صدای تیراندازی به کوچه ریختن و فرقه ای ها با دیدن مردم فرار کردن.  مردم، سرتیپ رو به خونش بردن ولی دو سه روز بعد فرقه ای ها شبانه ریخته بودن به خونشون و سرتیپ و پسراشو جلو دید زن و بچه هاشون کشته بودن. پسر کوچک سرتیپ 10-15 روی نبود که عروسی کرده بود.
بی اختیار پرسیدم آقاجون آخه چرا سرتیپ رو کشتن؟
گفت: نمی دونم میگفتن چند ماه قبل از اون ماجرا سرتیپ مانع مزاحمت یکی از فرقه ای ها (که گویا از اون ور مرز اومده بود ) به یه خانم جوان شده بود. اونم بعد از به قدرت رسیدن، دستور قتل سرتیپ و پسراشو داده بود.
تنها سرتیپ نبود که به دست فرقه ای ها کشته شد. فرقه ای ها خیلی ها رو خانه خراب کردن.
همین دکتر رفیعیان بود هاا!!؟ چند سال پیش درگذشت؟  پدر اونم، فرقه ای ها کشتن.
پدرش آخوند بود. شیخ محمد حسن رفیعیان. پدر بزرگشم ملا بود.(میگفتن مشروطه خواه بود. )
شیخ محمد حسن؛ اونموقع 40-50 ساله بود، ولی خیلی شجاع بود. دائما تو منبراش از نقشه های کمونیست ها میگفت که میخوان کشورمون رو تجزیه کنن، دین و ایمان و ناموسمون رو ازمون بگیرن و...
شیخ رو جلوی در خونشون از پشت با تیر زده بودن.
رئیس دادگاه مرند رو کشتند.( ادم خوب و مردمداری بود)، شازده- رئیس پستخانه. کربلایی باقر لیواری، دکتر ارمنی- بالاتر از هفت تیر مطب داشت و...  بی شرفا خیلیا رو کشتن. اونقد تو مرند آدم کشته بودند که به مرند سالاخ خانا(کشتارگاه) می گفتن.
بعدا که شوری حمایتش رو برداشت، فرقه ای ها هم دیگه نتونستن دوام بیارن. خون مردم بی گناه گردنشونو گرفت. پیشه وری رو تو باکو کشتن.
پیشه وری و دارو دسته اش، موقع فرار اومدن مرند. مردم حتی بهشون اعتنایی هم نکردند، از مرند رفتن نخجوان و از اونجا رفتن باکو.
می خواستن به اسم دولت آذربایجان نوکری روس ها رو بکنن، یه مشت آدم ساده لوح هم گولشون رو خورده بود. اما اونا حتی به آدمای خودشون هم رحم نکردن. پیشه وری رو تو باکو با یه تصادف ساختگی کشتن. تو مرند خودمونم خیلی ها بودن که با توده ای ها همکاری می کردن ولی هیچکدومشون عاقبت به خیر نشدن...
بازگویی تاریخ شفاهی سرزمین آبا و اجدادیمان از زبان پدربزرگم برایم بسیار دلنشین بود، با اینکه الان 24-25 سالمه خیلی از مسائل رو در مورد دموکرات ها و حزب توده و خیانت هایی که به مردم کشورم روا داشته بودند، رو نمی دونستم.
دانه های برف همچنان رقصان رقصان بر زمین می نشینند و من به خیانت هایی که به خاطر پست و مقام، و با توطئه عمال  وابسته به دول استعماری و استکباری، در حق مردم سرزمینم روا داشته شده، می اندیشم.
چه خیانت ها؟ چه دین ستیزی ها؟ چه قتل و کشتارها ؟...

امیر ریحانی- دانشجوی دانشگاه تبریز

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۴
محمد مرندی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۲
0
6
چه عجب بولتن از این خبرا گذاشتی!
تا چند سال پیش محل شهادت شهید رفیعیان و سرهنگ هوجقانی توی مرند یه سنگ یادبود گداشته بودن (یکیش محل بانک تجارت شعبه 7 تیر مرند) حیف که مسئولین برا چیزایی که باید کم محل میزارن
حتی من از ریش سفیدا و پیرمردای شهر شنیدم که دهها تن از شهدای جنک جهانی دوم که از سراسر ایران به فتوای علمای شیعه برای بیرون راندن روسها در این نواحی شهید شده بودن توی باغ مزار( حیاط کانون سپاه پشت مصلی که اخیرا کلا آسفالت شده و سنگ قبور زیر آسفالت مانده) دفن شده اند.
راستی کی باید این تاریخ ما رو مستند و مکتوب کنه
کشورهای همسایه ما دارن برای خودشون تاریخ میسازن و ما تاریخمون رو با کم محلی و یا... از بین میبریم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۲
دوران فرقه نحص دموکراتها در آذربایجان دوران عجیب و البته متاسفانه بازگشایی نشده ایست. از بس وقایع آنموقع بررسی و گفته نشده است، برای برخی جوانان امروز امر به گونه دیگری مشتبه شده است. عده ای میخواهند از ... مزدور آندوران، پیشوری، قهرمان بسازند. تنها دلیلش هم عدم اطلاع و عدم تدقیق در تاریخ آنزمانهاست. یادش بخیر. من هم از آنزمانها از پدربزرگم خیلی چیزها شنیده ام.
محسن
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۲
آقا محمد حالا جای شکر داره بولتن این مطلب رو گذاشته. یه سری به سایت ها وبلاگ های استان خودمون بزنین ببینین می تونین یه همچین مطلبی پیدا کنین؟
همه سایت ها و وبلاگ های خبری استان شدن میرزا بنویس. هر نهاد یا رئیس اداره ای بهشون پول بده شروع میکنن به تعریف و تمجید ایشون.
شمس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۲
1
3
با سلام،
سلام ما را به آن پدر پیرتان برسانید!
پدر من هم باور داشت که بارش برف در بیست و یک آذر هر سال، نشان و یادآور همان بیست و یک آذر سال بیست پنج و تلخی روزهای بعد از آن بر این مردم است.
مادر پیرم هم همیشه با او پدرم هم عقیده بود و باور داشت که این نشان تعزیت آسمان بر مصیبت خیلی از خانواده هایی است که در آن ایام به روزگار سیاه نشستند.
من باور دارم که بیست و نه بهمن سال پنجاه و شش در تبریز انفجار خشم فرو خورده ملت به زعامت و رهبری اصیل خمینی کبیر بود بر ظلمی که در طی اعصار و سالیان سیاه گذشته بر این مردم روا داشته شده بود.
به آن پدر بگوئید که "بت وسط میدان" فرمانداری سابق که در تصویر بالا هم بخوبی نشان داده شده است ، با انقلاب خروشان این مردم سرنگون شد و بساط سلطنت برای همیشه از این کشور برچیده شد و توده ها طرح نوی انداخته اند.
لطفا همین ها را به آن زبان شیرین ترجمه کن و به آن پدر پیرتان نقل کنید تا آن پیرمرد اندکی تسکین یابند.
احمدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۳
1
2
حکومت سست و بی بنیاد و مزدور پیشه وری به کمک شوروی فقط توانست یک سال دوام بیاورد آنهم با آنهمه ظلم و جنایت ؟؟؟
متاسفانه در تاریخ ما نقش مردم اذربایجان و تدین آنها و وجود هیئت های مذهبی و
یرو مراجعیت و روحانیون بودن مورد غفلت بوده است .
چرا هنگام سقوط پیشه وری یک نف راز مردمان تبریز و مرند و ... در دفاع از این حکومت مردمی خود ساخته !!!!! هیچ اقدامی نکردند. چرا نتوانستند ریشه ای از خود برجا بگذارند چون مزدور و مورد حمایت بیگانگان بودند؟
جواد بهروزفخر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۷
1
1
چه خوب است كه سايرجوانان ما نيز مانند آقاي امير ريحاني خوش ذوق بعضي اوقات در كنار پدر بزرگ و پدران و ساير بزرگان خانواده و فاميل بنشينند و بخشهايي از تاريخ معاصر كشورمان را در از زبان آنان كه در قالب خاطره بيان مي كنند، ضبط و ثبت و براي تاريخ ماندگار كنند. براي اين كار مي توان از روش تاريخ شفاهي استفاده فراوان برد. من از آقاي امير ريحاني به خاطر اين مطلب تشكر ميكنم.
محمد مرندی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۰
1
1
با سلام متاسفانه شهرمرند در ادوار تاریخی مورد ظلم حکومت های جبار زمان بوده که البته در این میان تفکر کمونیستی بیشترین ضرر و زیان را نه تنها در مرند بلکه در روستاهای تابعه توسط فرفه ای های جوان و اغواء شده خون های زیاد تحت عنوان خان کشی و ... که البته بهتر است بگویم غارت و عقده گشایی صورت گرفته که بنظر برای اینکه درس عبرتی برای نسل های دیگر باشد بهتر است از همین خاطراتی که آقای ریحانی نوشته اند توسط سایر مردم نیز به انظار عموم برسد.
مجید قاضی خانی لیواری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
0
0
سلام به پدر بزرگ حق گو من نوه یکی از شهیدان واقعی اون دوره هستم همان کربلا باقر لیواری هر روز که بیشتر میره ما نفرت مان به این وطن فروشان بیشتر میشه اطلاعاتی که از این قاتلان کثیف دارم به وضع ناجوری به جهنم واصل شدن یعنی بیشتر شان با مریضی سخت مردن چون توروستای لیوار بچه ۶ساله را کشتن به جوان بی گناه رحم نکردن از هرکسی خوششان نمیامد میکشتن مادر بزرگمان وقتی خاطرات تعریف میکنه بغز گلومو میگیره میرم جای خلوت گریه میکنم چون کاری از دستمان نمیاد امیدوارم یک روزی یک گارکردانی پیدا بشه به تصویر بکشه
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین