کد خبر: ۱۷۹۹۲۱
تاریخ انتشار:
دن لیبرمن در ایندیپندنت نوشت:

امتناع از درک ایران

وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا ، که همواره از توصیف ایران به عنوان دشمنی متمرد و سرکش- که باید با آن مقابله شود و نباید هیچ امتیازی به او داده شود - همواره سود برده ، تمام اطلاعات مربوط به جمهوری اسلامی را مغرضانه و بطرز نامطلوبی تفسیر و تعبیر می کند.
گروه بین الملل - سه سازمان در ایالات متحده در شکل دادن واکنش ها به سیاست های جمهوری اسلامی ایران از بقیه تهاجمی تر  هستند . هر یک از این سازمان ها ، دستور کاری دارد که از تجزیه و تحلیل عملی و عینی ممانعت می کند . هیچ یک از آنها ، تعریف روشنی از موضع ایران در عرصۀ بین المللی به دست نمی دهد و ارزیابی رضایت بخشی از نقش ایران در اختلالات مدنی و بی ثباتی خاور میانه ارائه نمی کند.  پس از توصیف محدودیت های هر یک از این سازمان ها در ادراک وضعیت ایران ، یک دیدگاه جایگزین ارائه خواهد شد.

به گزارش بولتن نیوز، دن لیبرمن با ذکر این مقدمه در ایندیپندنت نوشت: شورای ملی مقاومت ایران (NCRI)  ، مستقر در پاریس- فرانسه ، بلافاصله بعد از انقلاب 1979 تاسیس شد، و خود را پارلمان در تبعید مقاومت ایران می داند. به زبان خودش: " هدف شورای ملی مقاومت ایران، ایجادجمهوری دموکراتیک سکولار در این کشور ، بر اساس جدایی دین و دولت است. 50 درصد از اعضای این شورا را زنان تشکیل می دهند . شورای ملی مقاومت نمایندگی پنج سازمان از جمله سازمان مجاهدین خلق ایران (PMOI/MEK),، بزرگترین و محبوب ترین گروه مقاومت در ایران را بر عهده دارد."
شورای ملی پر سرو صدای ایرانی آمریکایی ( NIAC ) در واشنگتن دی سی ، نیز یکی دیگر از این سازمان هاست که برای درک بیشتر جایگاه ایران و روابط صلح آمیزتر میان همه مردم لابیگری می کند. ساختار سازمانی و ماموریت این شورا روشن نیست: " شورای ایرانی آمریکایی یک سازمان غیر انتفاعی و غیر حزبی است که بر هدف پیشبرد منافع جامعه آمریکاییان ایرانی تبار متمرکز است. ماموریت ما تامین منابع، دانش و ابزار لازم برای تقویت و جلب مشارکت مدنی بیشتر آمریکاییان ایرانی تبار و تصمیم گیری آگاهانۀ قانونگذاران است. "
وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا ، که همواره از توصیف ایران به عنوان دشمنی متمرد و سرکش- که باید با آن مقابله شود و نباید هیچ امتیازی به او داده شود - همواره سود برده ، تمام اطلاعات مربوط به جمهوری اسلامی را مغرضانه و بطرز نامطلوبی تفسیر و تعبیر می کند.


شورای ملی مقاومت ایران (NCRI)
با علم بر اینکه جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی کنترل شده و سرکوبگر شامل موارد متعددی از نقض حقوق بشر است ، سهم شورای ملی مقاومت در ادراک و برخورد با ایران چیست ؟ رویکرد کاملا منفی این شورا نسبت به رژیم تهران چیزی به جز مقابله و مخالفت نخواهد بود که این هم مشکلی را حل نمی کند. در این رابطه ، شورای ملی مقاومت سوء ظن هایی را برانگیخته است – این شورا تنها به دنبال استفاده از قدرت آمریکا برای سرنگونی رژیم روحانیون در ایران و جایگزین کردن آنها با پارلمان منتخب خود است که تنها گروه کوچکی شامل تبعیدیان ایرانی خارج از کشور را در بر می گیرد. واحد مقاومت این شورا، یعنی مجاهدین خلق ( MEK ) ، به ایجاد تصویر مناسبی از شورای ملی کمکی نکرده است.
امریکا تا 21 سپتامبر  2012 ، نام سازمان مجاهدین خلق را به دلیل مارکسیستی بودن اساس فکری و ایدئولوژیک این سازمان ، نقش ادعا شدۀ آن در ترور شهروندان آمریکایی در سال های پیش از پیروزی انقلاب  1979 اسلامی در ایران و به دلیل همدستی و همکاری با صدام حسین علیه آیت الله خمینیدر طول جنگ عراق ، در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده بود.
شورای ملی مقاومت اطلاعات مستمر و مبسوطی راجع به فعالیت های هسته ای ایران و تظاهرات دانشجویی علیه نظام این کشور را تهیه می کند، که می تواند سطح دانش سازمان سیا و موساد از تحولات داخل ایران را اندکی بالاتر ببرد. این مشاهدات برای ایالات متحده، یادآور مخالفان مزور عراقی ، در گذشته است ، مانند احمد چلبی، که افراد عراقی مخالف در گروهش مورد مساعدت و توجه ایران بودند. در مورد اعضای شورای ملی مقاومت، بطرز وحشتناکی عکس این ماجرا صادق است ،آنها ایرانیان ناراضی و مخالف حکومت اسلامی هستند که درعراق مورد توجه و مساعدت صدام حسین قرار داشتند.
همدردی با شورای ملی مقاومت مناسب است ، این سازمان دروضعیت تبعید است و اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق پس از صدام حسین قتل عام شده اند . در اوایل اکتبر 2013 ، مردانی مسلح، 52 نفر از آنها را در اردوگاه اشرف در عراق به قتل رساندند . چند نفر از این کشته شدگان دست بسته بودند ، و هفت نفر هم ربوده شدند .

شورای ملی مقاومت،  تنها با تاکید بر درد و رنجی که مردم ایران بواسطۀ رژیم کشورشان تحمل می کنند و بدون اشاره به قربانی شدن آنها توسط تحریم ها، یا توجه دادن به کشتار ایرانیان توسط منابع خارجی ، اعتبار خود را از دست می دهد.
فشارمحوری این شورا رژیم ایران را به سرکوب و تهدید بیشتر و آشتی طلبی کمتر سوق می دهد و اجازه نمی دهد تا ایالات متحده با ایران به توافقی دستکم کلی و موقتی دست یابند ، و این دو دشمن متخاصم دیرینه را به سمت افزایش خصومت و جنگ احتمالی هدایت می کند. شورای ملی مقاومت می خواهد پیروانش را با دستور کاری مبهم گرد خود جمع کند. این شورا در حال حاضر نسبتا منزوی باقی مانده ، و فاقد شایستگی لازم برای تبدیل شدن به یک نیروی عمده در نقشۀ سیاسی مقابله با ایران است .

شورای ملی ایرانی آمریکایی ( NIAC )

 شورای ملی ایرانی-آمریکایی ( NIAC ) اما موضعی مثبت تر بخود می گیرد و مصالحه با ایران را ترویج می کند، کاری که موجب می شود تا در معرض انتقاد هواداران و مخالفانش قرار گیرد .شورای ملی ایرانی-آمریکایی یا NIAC به خاطر به چالش نکشیدن ایران و یا عدم تاکید بر نظام سیاسی مرتجع حاکم و نقض حقوق بشر در این کشور ، اکنون متهم شده که دست نشاندۀ تهران است.  در واقع، این سازمان یک تشکل بی ضرر و صلح طلب است که تلاش می کند از بروز جنگ جلوگیری کند و صلح و آشتی برقرار کند.
با وجود ادعاهای مستند NIAC ، در خصوص جلوگیری از بروز جنگ ، حمایت از حقوق بشر ، محدود کردن تحریم ها  ، مخالفت با تبعیض ، و ترویج میراث فرهنگی و تاریخی ایران ، وقایع موجود نشان می دهد که این شورا کار چندانی صورت نداده است- خصومت بین ایران و آمریکا در مسیری یکنواخت ادامه دارد ، تهران از میزان نقض حقوق بشر مردم خود کم نکرده ، تحریم های فلج کننده پا برجاست و به نظر نمی رسد جامعه ایرانی در این نزاع چندان فعال باشد.  
برجسته ترین شکست NIAC  رویکرد ساده لوحانۀ آن است ، زیرا با وجود مظالم و نارضایتی های بارز و بارها مطرح شدۀ روحانیون حاکم در ایران علیه کشورهای غربی ، که بسیاری از آنها مصالحه ناپذیر و البته مشروع است؛ باورنکردنی و شاید خنده دار است که ایالات متحده و اسرائیل بتوانند با جمهوری اسلامی به توافق برسند.
یکی از این شکایت ها، به خاطر مقایسۀ مکرر روحانیون حاکم بر ایران با هیتلرها و تشبیه حکومت ایران ، به تجسم تازه آلمان نازی است، و اینکه سازش با جمهوری اسلامی ، به منزلۀ تکرار توافقنامه سال 1938 مونیخ قلمداد می شود ، که به موجب آن بریتانیا و فرانسه به آلمان اجازه دادند تا بخشی از چکسلواکی را ضمیمۀ خاک خود کند.  
کسانی که ، این نوع تشبیه ها و مقایسه های پوچ و بی اساس را بکار می برند  احتمالا هنگام ادای این جملات همه چیز را وارونه می بینند و گویی روی سر خود ایستاده اند.
 اگر رژیم اسرائیل را از نزدیک بررسی کنیم می بینید ، حکومت اسرائیل شبیه به حکومت رایش سوم است:
• یک دولت نظامی و ملی گرای بدخیم و متعصب است،
• جنگ های مداومی براه انداخته و قلمرو خود را گسترش داده است،
• در داخل کشور ازدواج بین یهودی و غیر یهودی را مجاز نمی داند ،
• بیش از همۀ اقوام دیگر، به شدت به نفع اقوام یهودی تصمیم می گیرد ،
• مدام برای کسب فضای حیاتی بیشتر ابراز نیاز می کند تا گسترش ملیت یهودی غلوآمیز خود را گسترش دهد،   
 • پیوسته به الحاق گرایی تمایل دارد- نگرشی که به دنبال بازپس گیری و الحاق مناطق و سرزمین هایی است که    روزگاری در سنه های پیشین متعلق به اجداد آنها بوده و در این راه به شدت تلاش می کند،
• افراد یک قوم را گردهم آورده تا ملتی یکپارچه و کشوری مستقل تشکیل دهد،   
• مداوم برای جنگ و گسترش قلمرو خود به بهانه های مختلف متوصل می شود، مشابه نازیسم که معاهده ورسای را به مثابۀ"خنجری در پشت" قلمداد می کرد.  
• تلویحا به نیروهای شبه نظامی ، مانند افرادی که در کرانۀ باختری اقدام به شهرک سازی ها می کنند و گروهی موسوم به " برچسب قیمت " اجازه می دهد تا به فلسطینی ها و کسانی که مخالف اهدافش هستند حمله کنند،
• قوانین و عملیاتی دارد که منحصر به فرد و نژادپرستانه است، مثلا اتباع خود با ویژگی قومی و نه با ملیت اسرائیلی تعیین و به رسمیت می شناسد ، در واقع همۀ اسرائیلی ها شهروند اسرائیل هستند، اما هیچ کدام ملیت اسرائیلی ندارند.
درتاریخ 2 اکتبر 2013 ، پرسنل دادگاه عالی اسرائیل اعلام کردند که شهروندان " نمی توانند در مرکز ثبت اسناد ملی نام خود را به عنوان اسرائیلی ثبت کنند چرا که این حرکت برای هویت یهودی این کشورعواقب گسترده ای در پی خواهد داشت."

حال نگاهی به جمهوری اسلامی ایران می اندازیم
• تقریبا هیچ نوع ناسیونالیسمی ندارد و ​​نظامی گری ضعیفی دارد.
• هرگز وارد هیچ جنگی نشده، بجز زمانی که توسط عراق مورد حمله قرار گرفته بود.
• طی زمان زمامداری خود هیچ قلمروئی را تصرف نکرده و به خاک هیچ کشوری تجاوز نکرده است
• اجازه می دهد تا مردان مسلمان با زنان غیر مسلمان ازدواج کنند ، و تنها ازدواج زنان مسلمان با مردان غیر مسلمان را به رسمیت نمی شناسد ،
• روشهای تبعیض آمیز و جدی مذهبی و برخی تبعیض های نژادی را تجربه می کند.
• شبه نظامیان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از رژیم محافظت می کنند و از بطن انقلاب ایران پدید آمده اند را به رسمیت می شناسد .
 اگر قرار باشد مماشات مونیخ ، را مصداقی برای مناقشۀ در حال ظهور فعلی فرض کنیم، کدامیک بیشتر شبیه رایش سوم است و کدامیک تلاش می کند تا نقش بریتانیا و یا فرانسه را بازی نکند ؟
شورای NIAC  با محدود دانستن خصومت میان ایران و اسرائیل به رهبران اصلی آن ، خود را به این باور واداشته که این دشمنان دیرینه می توانند دشمنی خود را منکوب ساخته و روابط مناسبی در پیش بگیرند.  این ساده لوحی در سخنان اخیرا دکتر تریتا پارسی ، رئیس شورای NIAC ، در کنفرانس جهانی و معتبر TED (اکتبر 2013) بوضوح مشهود است.
دکتر پارسی تاکید کرد که اسحاق رابین نخست وزیر سابق اسرائیل باصدای بلند فریاد می زد که : " بهترین راه برای خلاص شدن از شر دشمنان دوستی با آنهاست " (جمله ای که در اصل به آبراهام لینکلن نسبت داده می شود ) اما دکتر پارسی نگفت که رابین امروز مرده است ، درواقع به خاطر پیشنهادهایش به جهان عرب و توسط کسانی ترور شده که کنترل دستور کار اسرائیل امروز را دردست دارند.
حزب لیکود نتانیاهو در قتل او دست نداشته و قطعا آن را تایید نمی کند ، اما مطمئنا خوشحال است که دیگر اثری از رابین و ایده هایش وجود ندارد. نقل قول از زبان درگذشتگان در فرم و معنا ، به جای مواجهه با حقیقت موجود، راه به جایی نمی برد.
بیانیه دکتر پارسی از آن جهت بود بیشتر دردسر ساز شد که ایران همیشه با افراد یهودی رفتار خوبی داشته است، به تأسی از کورش کبیر، که ، در قرن ششم پیش از میلاد ، عبرانیان ( و دیگر مردمان ) را از اسارت رهانید و به آنها اجازه داد تا به اورشلیم بازگردند . برای کسانی که احساس می کنند اسرائیل از مردم یهود به نفع خود استفاده می کند و برای آن دسته از یهودیانی که اقدامات صهیونیسم و اسرائیل را ناپسند دانسته و رد می کنند ، تلاش برای جلب خیرخواهی ایرانی ها در قبال یهودیان، و ارائۀ دلیل و منطق برای اسرائیل تا با ایران برخوردی دوستانه در پیش بگیرد، نوعی نگاه از بالا تا حدی آمرانه است و البته نتیجه معکوس می دهد.
از این سخنان بطورضمنی  القا می کند که اسرائیل یک کشور یهود است ، در حالیکه اینطور نیست - اسرائیل کشوری متشکل از یهودیان و اعراب است - و همچنین اینطور القا می کند که دنیای یهودیان مترادف و محدود به اسرائیل است، تصور غلطی که اسرائیل هوشمندانه آن را به عنوان یک واقعیت نشان می دهد.
سخنگوی اصلی NIAC ، با قطعیت تمام اظهار می دارد که ایران و اسرائیل پیش از این طی دهۀ 1980 تعامل خوبی داشته اند و بار دیگر می توانند همان رابطۀ خوب را برقرار کنند ، استدلالی دور از ذهن که تغییرات فضای سیاسی را لحاظ نمی کند و عوامل محرک خصومت را در نظر نمی گیرد.
چرا ایران و اسرائیل با یکدیگر دشمن اند ؟
 اگرچه مخالفان ایران، حمایت ایران از فلسطینیان را نوعی مانور سیاسی ریاکارانه و ضد اسرائیلی قلمداد می کنند ، اما این دیدگاهی بی اساس است . واکنش ایران به اشغال سرزمین های فلسطینی توسط اسرائیل و ظلم و ستم رژیم صهیونیستی به مردم فلسطین هیچ تفاوتی با واکنش سازمان ملل متحد و جهان نسبت به این وقایع ندارد ، فقط کمی پر سرو صداترو بی محاباتر است . ایران همچنین نگران آن است که مبادا اسرائیل در نهایت کنترل حرم الشریف را به دست بگیرد و سومین مکان مقدس جهان اسلام را از جایگاه کهن و 1500 ساله اش جابجا کند و آن را به مکانی دیگر منتقل کند. اشغال بلندی های جولان در سوریه توسط اسرائیل و دشمنی مستمرش با سوریۀ بشار اسد و حزب الله لبنان، دو نهاد هوادار شیعه ، به طور طبیعی روحانیت شیعه در ایران را، که روابط نزدیکی با حزب الله و سوریه دارند مضطرب می کند. چگونه ممکن است چنین روابطی دستخوش تغییر و تعدیل شود و به اصطلاح ورق برگردد ؟

اسرائیل هم ایران را به عنوان تهدیدی برای پیشرفت خود می بیند و دوستی نزدیک جمهوری اسلامی با سوریه حزب الله - دشمنان قسم خوردۀ اسرائیل- را تاکیدی بر این تهدید تلقی می کند . همچنین از دشمنی با ایران برای بهبود روابط با عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس بهره می گیرد.
برای ایجاد روابط دوستانه میان ایران و اسرائیل ، یکی از دو حالت زیر باید مهیا شود . یا ایران به طور ناگهانی موضع خود را درقبال اشغال فلسطین توسط اسرائیل تغییر دهد ، و روابط محکم خود با سوریه را کاهش دهد؛ یا اسرائیل  دستکم به پشت مرزهای صلح موقت سال 1967 بازگردد و بلندی های جولان را به سوریه بازگرداند ،راه حل اول که کاملا غیر ممکن است و دومی امکانی بی نهایت کوچک است. سازمان   NIACدر مورد چه چیزی و با چه کسانی صحبت می کند ؟

وزارت امور خارجه ایالات متحده
عمق خصومت بین ایران و ایالات متحده و خطر آتش افروزی بین آنها از اعتراضات آنها علیه یکدیگر به خوبی مشهود است.
انقلاب ایران نمی تواند حمایت ایالات متحده از شاه سابق و صدام حسین را فراموش کند.
نیروی نیروی دریایی ایالات متحده سکوهای نفتی ایران را منهدم کرده ، کشتی های جنگی ایران را غرق کرده و به گشت زنی درخلیج فارس ادامه می دهد، گوئی برای حمله به ایران آماده است.
در تاریخ 3 ژوئیه 1988 ، پرواز 655 ایران ایر توسط موشک های زمین به هوای نیروی دریایی ایالات متحده که از طریق موشک هادی رزمناو USS ونسن هدایت می شد در حریم هوایی ایران مورد اصابت قرار گرفت و همه 290 نفر سرنشین آن از جمله 66 کودک و 16 خدمه ، جان خود را از دست دادند.
ایالات متحده با دشمنان ایران از جمله با اسرائیل ، عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس متحد است .
از سال 1979 ، تحریم هایی از سوی ریاست جمهوری امریکا به ایران تحمیل شده و اقتصاد ایران را فلج کرده و باعث درد و رنج مردم ایران شده است .
ایران سازمان سیا را به قتل دانشمندان هسته ای ایران و اجرای حملات سایبری در سیستم های کامپیوتری ایران  متهم کرده است.
ایالات متحده از تهدیدهای ایران برای دنبال کردن سیاست های تهاجمی، مانند ساخت سیستم دفاع موشکی بالستیک نزدیک به روسیه به منظور دفاع از اروپا در قبال موشک های ایرانی استفاده می کند .
وزارت امور خارجه ایالات متحده و رسانه ها دائم ایران را بدون هیچ مدرکی ، متهم می کنند ، که حامی اصلی تروریسم بین المللی است .
 نمونه ای از این گزارش های جعلی :
30  سال ترور با حمایت ایران ، ماتیو لویت، نیویورک دیلی نیوز، 23 اکتبر ، 2013
در حالی که مذاکره کنندگان سعی می کنند راه حلی دیپلماتیک برای بن بست هسته ای ایران پیدا کنند، سالگرد بمب گذاری بیروت ، یادآوری به موقعی است که نشان می دهد ، تنش با ایران فراتر از موضوع هسته ای است . سی سال پیش ، روز 23 اکتبر  سال 1983، یک خودروی ون، حاوی 18،000 پوند مواد منفجره ، به پادگان نیروی دریایی آمریکا در بیروت حمله کرد . چندثانیه بعد ، چهار مایل دورتر از این مکان، یک خودروی بمب گذاری شدۀ دیگر به ساختمان نظامی فرانسه اصابت کرد. در این دو حادثه، جمعا 241 آمریکایی و 58 سرباز فرانسوی جان خود را از دست دادند ، که همگی اعضای نیروهای چند ملیتی در لبنان بودند.
حمله به سربازخانه نیروی دریایی نه فقط تنها  انفجار بزرگ غیر هسته ای پس از جنگ جهانی دوم بود ، بلکه مرگبارترین حمله تروریستی علیه آمریکایی ها تا آن زمان محسوب می شد.
و میراث به جا مانده از آن حادثه تا به امروز باقی مانده است.

در مورد این حملات اعلام شد که توسط حزب الله ، و به سفارش ایران صورت گرفت ، و حضورگروه شیعه لبنانی به عنوان نیروی تروریستی ضد غربی با پشتیبانی و کارگردانی تهران بوده است. امروز ، با وجود گرم شدن روابط بین ایالات متحده و ایران ، حزب الله همچنان به منزلۀ سلاحی در زرادخانه ایران و همچون ابزاری برای پیگیری دستور کار انقلاب اسلامی در سوریه و در عملیات های تروریستی در سراسر جهان باقی مانده است.
با وجود جذابیت فعلی حسن روحانی ، رئیس جمهور ایران، و اظهارنظرات از سوی برخی دال بر اینکه جمهوری اسلامی موضع خود را تعدیل کرده ، باز هم بسیار بعید است که ایران حتی فکر رها کردن حزب الله را در سر داشته باشد.
توجه نکات زیر توجه کنید:
1. در سال 1983 حزب الله به عنوان یک سازمان وجود خارجی نداشت
2. هیچ مدرکی دال بر اینکه ایران چگونه و چرا باید به کسی یا سازمانی در لبنان دستور بدهد ارائه نشده است . آیا این منطقی است؟
3. این دو حادثۀ بمب گذاری های انتحاری پس از صورت گرفت که نیروی دریایی آمریکا و فرانسه کوهستان شوف را بمباران کردند و تعداد نامشخصی از لبنانی ها را کشتند. این هم دلیل آشکار برای حملات تروریستی حزب الله!!
4. گر چه این عملیاتی منحصر به فرد بوده که سی سال پیش رخ داده ، اما مفسر تلاش می کند تا تصویری از آن به دست دهد که گویی این رخداد الگویی مداوم طی سی سال گذشته بوده و تا به امروز ادامه داشته است.
5. این مفسر که قادر نیست تا هر گونه حملۀ اثبات شده علیه آمریکایی ها را به ایران نسبت دهد، مکانیزم کنترل ساختگی حزب الله را مطرح می کند، تشکلی که دستور کار جعلی و منصوب به ایران یعنی " انقلاب اسلامی در سوریه و عملیات تروریستی در سراسر جهان را اجرا می کند." کدام دستور کار و به جز انجام عملیات تلفی جویانۀ به اصطلاح  "این به آن در"  با اسرائیل، کدام اقدامات تروریستی توسط جزب الله صورت گرفته است ؟
 
 
اگرچه ایران به هیچ کشوری حمله و یا ملتی را از درون واژگون نکرده است، ایالات متحده با ایران همانند یک کشور متخاصم و امپریالیستی رفتار می کند .

 اگر چه ، به جز اشغال سفارت امریکا در سال 1979 توسط دانشجویان ایرانی ، دولت ایران تاکنون ،مرتکب هیچ نوع عملیات تجاوزکارانه و یا حملات تروریستی علیه ایالات متحده یا شهروندان آن کشور نشده ،اما امریکا از هرشایعه ای برای پرخاشگر و تروریست خواندن ایران استفاده می کند.
ایالات متحده علیه دولت نیمه استبدادی ایران و نقض حقوق بشر در این کشور اعتراض می کند، در حالی که   مشکلات مشابه ،  ورفتار ظالمانۀ دیگر کشورهای اسلامی منطقه را نادیده می گیرد.
این دو کشور با این تصور که دشمنان ایران، دوستان آمریکا هستند ، سیاست خارجی ناسازگاری نسبت به یکدیگر و متحدان یکدیگر درپیش گرفته اند.
پیگیری فعالیت های هسته ای ایران توسط ایالات متحده، نوعی تلاش مخفیانه برای تولید سلاح اتمی و تهدید همسایگان تفسیرو تعبیر می شود.

ایران هم از نارضایتی های مشروع زیادی از ایالات متحده دارد ، که باید به دقت بررسی شود ، در حالی که نارضایتی های واشنگتن ناشی از آسیب های اثبات شده به آمریکایی ها نیست ، و تنها ازاختلاف دیدگاه ها و برخی شایعات مربوط به حملات ( در پادگان خُبار عربستان سعودی ) و براندازی (فریب دادن آمریکای لاتین کاتولیک  و پیوستن به گروه های جهادگرا ) ، نشأت می گیرد که هیچ کدام از این شایعات در حدی نیست که به عنوان حقیقتی قابل قبول پذیرفته شود.
وزارت امور خارجۀ ایالات متحده هم ( تا قبل از پیشنهادهای رئیس جمهور جدید روحانی ) هیچ تلاشی نکرده تا این اختلافات را حل و فصل کند. همۀ ابتکارعمل های سیاست خارجی با هدف شکست ارادۀ دولت ایران و تسلیم کردن این کشور در برابر دستورات ایالات متحده یا جایگزین کردن روحانیون حاکم در ایران با حکومتی جدید طراحی شده است .
پس از سی سال روابط تیره ، بدون هیچ تغییری در چشم انداز از سوی دو طرف و بدون تغییری در دولت جمهوری اسلامی ، هم اکنون سیاست آمریکا در قبال ایران تنها با یک کلمۀ فعال مشخص می شود: " مجازات" برای مبارزۀ صریحتر با منافع ایالات متحده. ویژگی سیاست ایران در قبال امریکا شامل هیچ اقدام عملی نیست ، تنها لحن تهاجمی و اتلاق واژۀ تند ( شیطان بزرگ ) و ، اخیرا، ضد حمله های سایبری است . تا زمانیکه صف بندی های بین المللی تغییری نکند، تصور هر گونه تغییر در رابطه ایران و آمریکا دشوار است . بنابراین، چه باید کرد و چرا؟
در ایران نگاه جدید
نگاه جدید به ایران
اگر ایالات متحده با تحریم ، به انزوا کشیدن و مقابله با ایران ، موفق به تحریک انقلاب در جمهوری اسلامی نشود، واشنگتن یکی از جدی ترین جنگ های داخلی در تاریخ جهان را بپا خواهد کرد.
 
کشوری با 75 میلیون جمعیت ، که چندین گروه مخالف و متخاصم و نهاد ها و سازمان های رقابتی ( مارکسیست ها اتحادیه های کارگری ، سنی های تندرو ، شیعه های رادیکال، بهایی، مسیحی، سپاه پاسداران، سلطنت طلبان ، نظامیان ) ، و هریک با میلیون ها هوادار وفادار دارد، و مجموعه ای مجزا از اقوام جدایی طلب ( ایرانی، علوی ، عرب ، بلوچ ، کرد ، آذری ) را در خود جای داده ؛ بدون وجود کنترل حکومت مرکزی منسجم، می تواند ، به آتشفشان عظیمی بدل شود، مشابه آنچه که در عراق، سوریه، لیبی و مصر اتفاق می افتد . القاعدۀ فرصت طلب را هم به این مجموعه اضافه کنید، که به دنبال سوء استفاده از این اختلافات مدنی است ، و مرگ در آستانۀ هر دری احساس خواهد کردآیا این چیزی است که جهان متمدن خواهان آن است؟؟
آنچه که جهان متمدن می خواهد، خاور میانه ای پایدار و عاری از سلاح های هسته ای است که تروریست پرورش نمی دهد - دقیقا همان چیزی که ایالات متحده و ایران می خواهند و می توانند در ایجاد آن به هم کمک کنند و به عبارت بهتر ، باید با هم بسازند .

 اگر سلاح های هسته ای اسرائیل ، خنثی شود، آیا ایران هم دست از پیگیری برنامۀ هسته ای خود برمی دارد ؟ قطعا! ایران بجز خنثی کردن تهدید هسته ای اسرائیل چه هدف دیگری می تواند برای توسعه برنامۀ هسته ای خود داشته باشد ؟ و دلیل اسرائیل برای داشتن سلاح های هسته ای چیست؟ دولت اسرائیل ادعا می کند که قصد ندارد اولین کسی باشد که در منطقۀ خاورمیانه از سلاح های هسته ای استفاده می کند . اگر سلاح هسته ای درکار نباشد ، پس اولین فرد استفاده کننده هم درکار نخواهد بود. بنابراین ، اسرائیل نیاز به زرادخانه اتمی ندارد . و انجام دهید؟

اگر فشارها زیاد شود و اسرائیل شروع به از دست دادن تسلط نظامی خود کند، مطمئنا ، از گزینۀ سمپسون استفاده خواهد کرد. خاور میانه ای عاری از سلاح های هسته ای مقهور ترس از کشورهای خاور میانه ای است، که خواستار خنثی سازی سلاح های هسته ای اسرائیل و همزمان توقف پیشرفت های هسته ای ایران هستند.  این دو به هم پیوند خورده و هیچیک بدون دیگری میسر نیست.
بی ثباتی درخاورمیانه ، چهار دلیل عمده دارد : اختلافات شیعه- سنی ، عملیات القاعده ، دولت های فاسد و سرکوبگر و گسترش و اشغال سرزمین های فلسطین توسط اسرائیل.

در این دیگ جوشان فساد و خودکامگی ، که سنی را علیه شیعه ، کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربستان سعودی را علیه ایران ، افراط گرایان مذهبی را علیه میانه روها و اسرائیل را علیه همه می شوراند ، ایالات متحده همپیمانان خود را گزینش می کند و در این میان کسانی از حمایت واشنگتن برخوردارمی شوند که سرکوبگر ترین ، فاسد ترین ، نظامی ترین ، مستعدترین دولت ها در ایجاد بی ثباتی در خاور میانه هستند ، و البته محرکین اصلی تروریسم القاعده که موجب سردرگمی آشکار وزارت امور خارجه گردیده است.  همین انتخاب آخر برای نشان دادن زشتی و بی دقتی سیاست خارجی ایالات متحده کافی است .
با مقایسه عملکرد دولت سفت و سخت و محصور به روحانیت ایران با مکانیسم های استبدادی خانواده سلطنتی عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس ، مقایسۀ سوابق حقوق بشر در ایران با سرکوب گسترده و خشونت آمیز حقوق بشر در بحرین، عربستان سعودی و کویت، مقایسۀ فساد در ایران با دستکاری های مالی عدۀ معدودی ثروتمند در کشورهای عربی و مقایسۀ ایران ،با دشمنانش ، نشان میدهد در این کشور تقریبا نوعی دموکراسی با عملکرد مناسب و کشوری نسبتا عدالت گستراست.
مهم تر از این- ایران هیچ پیوندی با القاعده ندارد و تروریست های القاعده که علیه ایالات متحده دست به عملیات می زنند از ایران سرچشمه نگرفته اند . در حالیکه ، عربستان سعودی در جنگ شوروی / افغانستان از اسامه بن لادن و القاعده حمایت کرد ، ، تروریست های حادثۀ 11 سپتامبر 15مرد عرب اهل سعودی بودند ، عربستان سعودی و یمن برای القاعده در عراق ، نیروی کمکی اعزام می کردند. قطر در لیبی و در جریان سرنگونی قزافی به عناصر القاعده کمک کرد و عربستان سعودی و قطر با هم در ارسال تجهیزات و عبورمبارزان از معابر آبی برای سرنگونی دولت سوریه و ایجاد یک دولت اسلامی در لوانت همکاری می کنند.

فراموش نکنیم، که اسرائیل به رغم تبلیغات فراوان و تظاهر به دفاع یک تنه از خود ، تروریسم بین المللی را تحریک کرده و همچنان متهم به سلب مالکیت سرزمین های فلسطین و نابودی مردم این سرزمین است . ایران کدام تروریسم بین المللی را برانگیخته ، کدام سرزمین را تصرف کرده ، که اراضی کدام ملت را اشغال کرده ، و کدام گروه قومی (شاید بهایی ها) را نسل کشی و نابود کرده است ؟

عدم شناخت ماهیت این کشور ، یعنی ایران را نیز باید به آزارطلبی هایی اضافه کرد که ایالات متحده را به سمت سیاست های مهندسی شده و کودتاهایی سوق داده که واکنشی منفی علیه مردم آمریکا ایجاد می کند و حمایت از کسانی که به حال جهانیان مضر هستند . ایران کشوری بزرگ و با 75 میلیون جمعیت است، تمدنی غنی و باستانی  و مردمانی  مدبر دارد که گنجینه های بزرگی از منابع فرهنگی ، سازمان ها ، شعر و ریاضیات را به جهانیان عرضه کرده و در دوره های پیشین تاریخ خود ، تعاریف عدالت اجتماعی را به دنیا معرفی کرده است
ایالات متحده با تحریم مردم ایران و جلوگیری از توسعه اقتصادی این کشور ، قدرت روحانیت به شدت افراطی حاکم بر این کشور را تقویت می کند که به کنترل اجتماعی بیشتر از پیشرفت اقتصادی اهمیت می دهند.  اگر ایران قادر به توسعه اقتصادی منابع ، صنعت و پیشرفت خود بود ، می توانست کلاس های کارآفرینی و توسعه فضای کارتاسیس کند ، وهمچنین نهادهای مدنی که منجر به ایجاد طبقه متوسط ​​پر جنب و جوش و تشکل هایی آگاهی می شد که می توانستند رهبران مذهبی حاکم را به چالش بکشند.
هیچ کاری نمی توان کرد مگر اینکه ایالات متحده خورده حساب های خود را با ایران تسویه کند - نیروی دریایی خود را ازخلیج فارس خارج کند ، دست از حمایت فعال ازکسانی که درگیری های داخلی در ایران ایجاد می کند بردارد ، تمام تحریم ها را لغو کند و سیاست های حمایتی همه جانبۀ خود را از اسرائیل و کشورهای خلیج فارس تغییر دهد.
  و اگر وزارت امور خارجه ایالات متحده همۀ این کارها را انجام دهد چه ضرری برای امریکا خواهد داشت؟

هیچ ، مطلقا هیچ . اما در عوض ، خاور میانه شروع به اصلاح خود می کند و جهت مثبت تری در پیش می گیرد. است .
طنز تلخ وضعیت کنونی مردم  - کشور های هلال حاصلخیز - عراق، سوریه و ایران ، به علاوۀ مصراست، کسانی که زبان ، مدنیت ، کشاورزی ، هنر ، شعر ، ادبیات ، ساخت و ساز و معماری ، اختراع، بشریت و تمدن را برای ما به میراث گذاشته اند ، رنج کشیده ترین و دردمند ترین مردم کره خاکی در این روز روزگار هستند. این قبایل مردمان عشایر صحراها و تپه ها، که خودکفا هستند و هیچ انگیزه ای برای پیشرفت ندارند، همان کسانی هستند که بیش از همه از تمدن برخوردارند.  گویی جهان می گوید ، " شما ای معماران گذشته، که آبادی امروز را برای ما به ارمغان آورده اید؛ وظیفۀ خود را به پایان رسانده اید و دیگر نیازی به وجود شما نیست. طلای سیاه به زندگی ما رونق می بخشد و ما تنها به کسانی که آن را تولید می کنند ادای احترام می کنیم ."


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین