کد خبر: ۱۶۸۵۷
تاریخ انتشار:

جايگاه معرفتي شب قدر

 
 
                               با چه نوع آمادگي‌هايي با شب قدر برخورد کنيم تا بهترين بهره را بگيریم؟


1- ابتدا بايد به موضوع شب قدر، معرفتي در حدّ موضوع داشت يعني متوجه بود که آن شب يک حقيقت قابل درک به کمک قلب و به علم حضوري است، و همين‌که خواستيم با علم حصولي و مفهومي با آن روبه‌رو شويم آن حقيقت از منظر ما در حجاب مي‌رود. ولي اگر به قلبْ آموخته باشيم بايد به حقايق نگاهي ماوراء نگاه به ماهيات و مفاهيم نمود، متوجه مي‌شويم شب قدر ظرفي است براي نظر به عالي‌ترين حقايق قدسي. گفت:



                                    نظر را نقض کن تا نغز بيني       گذر از پوست کن تا مغز بيني



2- قرآن مي‌فرمايد: ملائکه و روح در آن شب نازل مي‌شوند؛ پس اولاً: ملائکه و روح به عنوان موجودات مجرد بر جنبه‌ي مجرد انسان‌ها نازل مي‌شوند و قلب‌‌ها را تحت تأثير قرار مي‌دهند. ثانياً: چون ملائکه حامل اسم يا اسمايي از حضرت «الله» هستند و با نزول خود جان انسان‌ها را با اسماء الهي آشنا مي‌کنند و موجب توجه قلب انسان‌ها به اسماء حسناي الهي مي‌شوند، در آن شرايط قلبْ مستعد پذيرش تجليات اسماء الهي مي‌گردد. ثالثاً: چون مي‌فرمايد علاوه بر ملائکه «روح» هم نازل مي‌شود و روح نسبت به ملائکه در مقام جامعيت و قرب بيشتري است و خداوند در قرآن در رابطه با «روح» مي‌فرمايد: «يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ»[1] خداوند ملائکه را از طريق «روح» نازل مي‌کند که از امر اوست؛ اين آيه مي‌رساند ملائکه در عين متفاوت‌بودنشان در تجلي اسماء الهي، همه و همه از مقام «روح» صادر مي‌شوند که عالي‌ترين مخلوق است، و لذا اين‌که مي‌فرمايد: در شب قدر علاوه بر ملائکه، روح هم نازل مي‌شود، مژده‌ي بزرگي است به بشريت، حاکي از آن‌که اسماء الهيه به صورت جامع در آن شب بر قلب‌هاي مستعد نازل مي‌گردند و انسان‌ها با خداوند به صورتي که فوق تجليات اسماء کثيره است آشنا مي‌شوند. و معني «مِنْ کلِّ امر» از طريق «روح» بهتر محقق مي‌گردد.

3- از طرفي مقام اصلي انسان «روح» است که تا حدّ نفخه در بدن،نازل شده و در مقام «مِنْ روحي» جاي گرفته، حال که در شب قدر «روح» نازل شده تا راه انسان را به سوي جامعيت حق بگشايد و او را بالا ببرد، عملاً از اين طريق انسان را به حقيقت خود برمي‌گرداند تا از حالت «ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سافِلين» آزاد شود و خود را در حيطه‌و ساحتي بيابد که از يک جهت عالي‌ترين مخلوق است به عنوان «روح»، و از جهتي بازگشت به خودِ راستين است، به عنوان موجودي که حقيقت او همان «روح» است.

ملائکه و روح در آن شب نازل مي‌شوند؛ پس اولاً: ملائکه و روح به عنوان موجودات مجرد بر جنبه‌ي مجرد انسان‌ها نازل مي‌شوند و قلب‌‌ها را تحت تأثير قرار مي‌دهند.
4- وقتي ملائکه و روح نازل شدند دل انسان با حقايق عالم به صورت جلوات کثيره‌ي اسماء الهي در منظر ملائکه از يک طرف، و به صورت حقيقتي جامع در منظر روح از طرف ديگر، آشنا مي‌شود و چنين انساني توان رؤيت کثرت در وحدت، و وحدت در کثرت را مي‌يابد. و از آن مهم‌تر قلب مستعد در شب قدر با نزول ملائکه و روح به نحوي کامل با خداي خود آشنا مي‌شود و حق را در هر امري از امور عالم مشاهده مي‌نمايد و به لطف خدا راه زندگي به سوي پروردگارش را خواهد شناخت. به طوري که در آن شب «يُفْرَقُ کُلُّ اَمْرٍ حکيم»[2] هر امري که در عالم غيب به صورت حکيم و به جامعيتِ خاص مستقر بود نازل مي‌شود و در راستاي نزولش حقايق موجود در آن، متمايز و قابل شناخت مي‌گردد. همان‌طور که قرآن از مقام حکيم و جامعيتِ خاص، در آن ليله‌ي مبارکه نازل شد و موجب تمايز حقايق براي قلبي شد که در آن شب قرآن برايش نازل گشت. البته اين نزول از مقام حکيم و جامعيت يک نوع نزول است که در عين تمايز حقايق، کثرت الفاظ در آن‌جا نيست،[3] ولي نزول از غيب در طول 23 سال، نزولي است که تا حدّ کثرت در الفاظ موضوع تنزل يافته.

5- حقايق قرآني از مقام قلم اعلي که جامعيت محض است بر لوح محفوظ نازل گشت که در عالم اَنفسيْ لوح محفوظ، حکم قلب انسانِ کامل را دارد و بالتّبعِ آن قلب، قلب مؤمنين است که نسبت خود را با حضرت صاحب‌الزّمان«عجّل‌الله‌تعالي‌فرجه» محفوظ داشته‌اند و از منظر قدسي قلب آن حضرت خود را مستعد ريزش فيوضات ملائکه و روح گردانده باشند. گفت: 

                          اسرار شريعت نشود حلّ به سؤال            ني‌نيز به درباختن حشمت و مال
 
                          تا ديده و دل خون نکني پنجه‌سال               از قال تو را ره ننمايند به حال




جهت ديده و دل را از عادت ‌ نگاه‌کردن به پديده‌هاي محسوس از طريق حسّ، و پديده‌هاي معقول از طريق عقل و مفهوم، بايد آنچنان تغيير داد که خودِ قلب با وجودِ حقايق مرتبط شود. که گفت:



                               بس بلا و رنج بايِست و وقوف        تا رهد آن روح صافي زين حروف

                               اين حروف واسطه‌اي يار غار          پيش واصل خوار باشد، خوارِ خوار



بايد به دنبال رويکردي بود که دل نظر به حقايق بکند که در اين حالت آن لحظه از هزارماه و به عبارت ديگر از يک عمر بهتر است، چون تمام عمر براي آن است که انسان بتواند با حقيقت مرتبط گردد و شب قدر شرايط چنين ارتباطي است. تمام دستوراتي که ما را از نظر به دنيا و محسوسات و وَهميات به نظر به حق دعوت مي‌کنند براي تغيير رويکرد ما است از محسوس و مفهوم و ماهيات، به حقيقت و وجود.
ملائکه حامل اسم يا اسمايي از حضرت «الله» هستند و با نزول خود جان انسان‌ها را با اسماء الهي آشنا مي‌کنند و موجب توجه قلب انسان‌ها به اسماء حسناي الهي مي‌شوند، در آن شرايط قلبْ مستعد پذيرش تجليات اسماء الهي مي‌گردد.
براي تکميل بحث خلاصه نظر حضرت آيت‌الله جوادي«حفظه‌الله» در شب قدر را خدمتتان عرضه مي‌دارم. ايشان مي فرمايند: «شب قدر يعني شبي که «خيرٌ مِنْ اَلفِ شهر» از هزار ماه برتر است، ولي «وَ ما اَدْراکَ مَا لَيلَةُ الْقدر» چه مي‌تواني درک کني از شب قدر؟ اگر فهميدن آن مشکل است، پيداکردن آن مشکل‌تر است، منتها اگر کسي با «مفهوم» انس گرفت، درک اين معاني براي او مشکل است... عقل نمي ‌تواند بفهمد يک‌شبه مي‌شود ره صدساله رفت. عقل با مفهوم و برهان و استدلال کار دارد. از عميق‌‌ترين برهان تا سطحي‌ترين دليل، همه را عقل مي‌تواند درک کند. اما پرکشيدن، ديدن، همين‌جا که نشسته است بهشت را ببيند، همين‌جا که نشسته است جهنم را ببيند، ناله جهنمي‌ها را بشنود، اين نه کار دست و پا و چشم و گوش است، نه کار عقل، اين کار دل است. اين کار در درون انسان‌ها تعبيه شده است. هيچ‌کس با «دانايي» به جايي نرسيد تا علي‌بن‌ابي‌طالبu در باره آن‌ها بفرمايند؛ «فَهُمْ وَالْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَاها فَهُمْ فيها مُنَعِّمُون»؛[4] آن‌ها همين حالا که در دنيا نشسته‌اند، دارند بهشت را مي‌بينند و از نعمت‌هاي آن بهره‌مند مي‌شوند. هرکس به اين مقام رسيد از «دارايي» که رسيد، نه از «دانايي». يعني با مفهوم نمي‌شود بهشت را ديد، با دل مي‌شود بهشت را ديد. در ديار دل، اين معارف فراوان است. و ليلة‌‌القدر براي آن است که انسان، اين دلي را که خوابيده است بيدار کند، اين بندها را از دست و پايِ دل بردارد، اين مرغ باغ ملکوت را آزاد کند، يک‌شبه ره صدساله را طي کند. ما با بار گناه و با بار خيال و وَهم توان پَرش نداريم، بايد شستشو کنيم. آنچه به عنوان توبه، به عنوان نيايش در اين شب‌ها مطرح است براي شستشو و رُفت و روب و گردگيري است، منتها شستشوي ملکوتي- نه اين‌که خاک‌ها را از اين‌جا پاک کنيم و در جاي ديگر قرار دهيم - شستشو، اما با کيمياگري و محو و اثبات که کار ملکوتي ذات اقدس إله است و ليلة‌‌القدر هم شب کيمياگري و شب محو و اثبات است. ما اگر مي‌خواهيم گناهانمان را با توبه شستشو کنيم، مثل جاروکردن نيست که اين آلودگي را از خود منتقل کنيم به جاي ديگر، ما تبديل مي‌کنيم، به محو و اثبات.
                اين‌که ذات اقدس إله سَيئات را به حسنات تبديل مي‌کند، کيمياگري است..



منبع: تبيان



--------------------------------------------------------------------------------

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین