بولتن نيوز: اگر چه از منظر كلي، مقولهاي به نام «جنگ» موضوعي ناخوشايند در روابط انساني و بين المللي است اما به دلائل مختلف، انسان ها همواره در طول تاريخ با «جنگ» روبرو بوده اند. به طوري كه گفته اند اگر تاريخ بشر از ابتدا تا به امروز مورد بررسي قرار گيرد، روزهاي كمي بوده كه بدون جنگ سپري شده است.
جنگ هشت ساله يا به تعبير كساني مانند حاج سعيد قاسمي، جنگ ده ساله ايران نه با عراق با كلّ جهان نيز از آن دست موضوعاتي بود كه هيچگاه خواسته مردم و مسئولين كشورهاي ما نبوده است. براي همين در ادبيات سياسي از آن تعبير به «جنگ تحميلي» مي شود. يعني مسأله اي كه با ظلم فراوان به مردم ايران «تحميل» شد.
اگر چه همانگونه كه گفته شد جنگ ها هيچگاه امري خوشايند نيستند و با خود خسارت و زيان فراواني به همراه دارند، اما جنگ هشت ساله ايران، با خود نعمت ها و محاسني هم به دنبال داشت. يكي از آن نعمات و بركات، اتكاء مردم و مسئولين به داشتهها و ذخائر مادي و معنوي خود بود. ما از ابتداي انقلاب آموختيم كه نبايد به هيچ فرد وگروه و كشوري، اتكا كنيم و تنها و تنها بايد با استقامت بر روي مواضع و مباني خود، بر خداي متعال تكيه و اتكال داشته باشيم. همين موضوع موجب شد تا با همه مشكلات اقتصادي و سياسي، و با وجود همه تحريم هايي كه از ابتداي انقلاب با آن مواجه بوديم حتي يك ذره از خاك ايران را از دست نداده و از تماميت ارضي آن به درستي حضانت كنيم.
رهبر انقلاب امسال را سال اقتصاد مقاومتي نام نهاده اند.
اما اگر به تاريخ انقلاب اسلامي دقت كنيم، به اين موضوع خواهيم رسيد كه ريشه هاي
اصلي اين مساله را مي توان از سال هاي ابتدايي انقلاب و با شروع جنگ تحميلي ملاحظه
كرد.
دكتر محمدجواد ایروانی، وزیر اقتصاد دوران دفاع مقدس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مورد اوضاع ايران در سال هاي اوليه انقلاب چنين مي گويد:
پرداختن به شرایط اقتصادی اوایل انقلاب بدون اشاره به اوضاع كشور قبل از پیروزی انقلاب ناقص خواهد بود. یكی از استراتژیهای آمریكا پیش و پس از انقلاب این بوده كه همواره ما را وابستهی به خودش نگهدارد. ترویج این عبارت در میان ایرانیها در آن دوران كه «ایرانی فقط میتواند آفتابه بسازد» حاكی از تأثیر تبلیغات غربیها برای القای روح یأس و ناامیدی و تحقیر ملی و خودكمبینی به مردم بود. در سالهای ابتدای انقلاب، اگرچه روحیهها تغییر كرده بود، اما وضعیت كلی اقتصاد كشور همان وضع سابق بود. شرایط اقتصادی ما خوب نبود. در بخش مواد اولیهی صنایع سبك وابسته به واردات بودیم. بخش كشاورزی داخلی نیز با واردات بسیار ارزانی كه از بیرون صورت میگرفت، از نفس افتاده بود و این سیاست به پدیدهی مهاجرت و حاشیهنشینی شهرها دامن زده بود.
پیش از پیروزی انقلاب با اینكه دومین ذخایر گازی جهان متعلق به ما بود، ولی شهروندان ما -جز در یك شهر- از نعمت گاز محروم بودند. علاوه بر آن، مردم شهرها و روستاهای ایران از خطوط مواصلاتی مناسب و دیگر خدمات زیربنایی هم بیبهره بودند. از ظرفیت دریاهای ما در شمال و جنوب استفادهی مناسبی نمیشد. مسائل نفتی غلبهی خود را بر اقتصاد ایران تحمیل كرده بود و به طور كلی اقتصاد ایران نمونهی كامل یك اقتصاد وابسته به نفت بود.
در چنین شرایطی جنگ تحمیلی آغاز شد؛ جنگی غافلگیرانه كه همزمان با آن فروش كالاهای مختلف به ایران تحریم شد. این تحریم تا جایی پیش رفت كه ژاپنیها فروش موتور قایق بلم را هم با این بهانه كه ممكن است مورد استفادهی نظامی قرار بگیرد به ما ممنوع كردند. شرایط به گونهای بود كه حتی سیم خاردار هم به ما نمیفروختند. در واقع ما نهتنها با صدام كه با یك جبههی جهانی میجنگیدیم؛ سوپراتانداردهای فرانسوی، آواكسهای آمریكایی، تانكهای تی۷۲ شوروی، تانكهای چیفتن و توپهای عظیم انگلیسی كه شیمیایی هم پرتاب میكردند، تانكهای لئوپارد آلمانی و كمكهای بسیار دیگری كه رژیم بعثی از آنها برخوردار بود تا با ایران مقابله كند.
مساله مهم اما آن است كه حتي در چنين شرايطي نيز، جمهوري اسلامي پا پس نكشيده و با قدرت هرچه تمام تر عمل كرد. اتخاذ سياست و استراتژي فعال به جال انفعالي موجب آن شد كه عملا كشور به سمت اهداف بلند مدت خود حركت كند. جالب آنكه حتي در آن روزها نيز، ديدگاه رهبر انقلاب همين ديدگاه امروزشان يعني رونق دادن به توليد داخلي و حمايت از توليد و كالاي ايراني بوده است.
دكتر ايرواني در مورد اين موضوع مي گويد:
ما به جای اینكه «انفعالی» عمل كنیم، رویكرد «فعال» را اتخاذ كردیم. گفتیم اگر پول نداریم، باید بهینه مصرف كنیم. بر این اساس تأمین نیازهای اساسی مردم در اولویت قرار گرفت و تولید داخلی را با تمام ظرفیت فعال كردیم، مابقی نیازمان را هم از خارج وارد كردیم. برای تولیدكنندگان داخلی، سیاستهای تشویقی در نظر گرفتیم كه به اشتغالزایی و خودكفایی در تولید برخی كالاها منجر شد. سیاست مهم دیگر ما در حوزهی پولی بود. برای اولین بار تسهیلات بانكی را نیز به سمت تولید هدایت كردیم.
در بین سالهای ۶۴ تا ۶۷ در حالی كه رشد بخش بازرگانی و غیر تولیدی از ۱۵٪ درصد به ۰/۸٪ رسید، رشد بخشهای تولیدی مانند صنعت، كشاورزی و ساختمان تا ۲۴.۹٪ درصد رسید. بنابراین وضع اشتغال هم بهبود پیدا كرد. برای دفاع از تولید نیز تصمیم گرفتیم با اتخاذ سیاست فعال و هوشمند در نظام تعرفهها و نیز جایزهها و سوبسید صادراتی، واردات را گران و صادرات را ارزان كنیم. با این تدبیر ظرف یك سال صادرات ما دوبرابر شد و به حدود یك میلیارد دلار رسید.
در ابتدای انقلاب اسلامی و در زمانی كه تحریمها علیه ما شدت گرفته بود، یكی از راهبردهای ما برای رهایی از تحریمها، انجام مذاكرات با كمپانیهای دیگر كشورها و ایجاد حسابهای تهاتری مبادلهی كالا با كالا بین دو كمپانی بود. مثلاً ما در آن زمان با شركتهای وستآلفاین اتریش، اینتربراس برزیل و ماروبنی ژاپن حساب تهاتری برقرار كردیم و كالاها را بدون تبادل ارز و در مقابل صادرات نفت میخریدیم.
در اولین جلسهای كه در زمان ریاستجمهوری آیتاللهالعظمی خامنهای، به عنوان وزیر اقتصاد خدمتشان رسیدم، ایشان به رونق اقتصادی از طریق رشد تولید و حمایت از فعالان اقتصادی توجه دادند و اینكه سیاستهای پولی تولیدمحور را پیگیری و اجرا كنیم. ایشان در مورد مالیاتها رویكرد ایجاد اعتماد متقابل را داشتند. بر همین اساس اینجانب طرح مالیاتی فعال كردن اتحادیههای صنفی در امر مالیات را اجرا كردم كه معظمله همواره حامی این برنامه بودند. چهارچوب فكری ایشان همواره مبتنی بر اعتدال، جامعنگری و در نظر گرفتن منافع فعالان اقتصادی به همراه منافع جامعه و نظام با هم بود.
در واقع به موازات مقاومت رزمندگان اسلام در جبهه ها و خطوط مقدم، دولتمردان ما نيز دريافتند كه بايد براي پيشرفت و توسعه، از رزمندگان الهام گرفته و اقتصاد را به سمت «اقتصاد مقاومتي» سوق دهند. «مقاومت» استراتژي هميشگي جمهوري اسلامي بوده و بايد باشد. از سويي ديگر، اقتصاد مقاومتي داراي خصوصيات و ويژگي هايي است كه اولين آن، خودباوري است. ايرواني مي گويد:
به نظر من «خودباوری ملی» و «اتكا به نفس» مهمترین این عوامل بودند كه هر دو از بركات آموزههای انقلاب اسلامی و حضرت امام رحمهالله بودند. خودباوری ملی ملهم از ایمان امام و امت بود كه باعث شد مردم و مسئولین و متخصصان برای هر مشكلی در هر حوزهای به نحوی چارهجویی كنند. در این مورد میتوان صدها مثال و نمونهی خرد و كلان آورد كه من به یك نمونهی آن اشاره میكنم. در زمان جنگ برای عبور از اروندرود خروشان كه غیرممكن به نظر میآمد، رزمندگان جهادسازندگی با ابتكار و نوآوری، لولههای بلااستفادهی شركت نفت در خوزستان را در حجم عظیم زیر آب به هم جوش دادند و تبدیل به پل بر روی رودخانهی اروند كردند، به شیوهای كه آب با دِبی بالا از درون لولهها عبور میكرد. با ساخت این پل تانك و تجهیزات و نیروهای ما از اروندرود عبور میكردند و به فاو و حتی نزدیكیهای بصره میرسیدند. این پل تنها یك نمونه از اقداماتی بود كه رزمندگان ما آن را با حداقل امكانات و با فكر و روحیهی خودباوری و اتكا به نفس ساختند.
این همه پیشرفت و خودباوری هرگز در شرایط عادی و بدون فشار و تحریم محقق نمیشد و لذا باید خدا را شكر كرد. حتی تجربه نشان داده آن جایی كه آنها به قول خودشان خواستهاند به كشورها امتیاز بدهند و مثلاً به كمپانیهای خودشان اعتبار دادهاند تا به ایران صادرات انجام دهد، به اقتصاد ما آسیب زدهاند. اصلاً در ادبیات تجارت جهانی، واردات امر پسندیدهای نیست. خود WTO كه آن را در ابتدا كلوپ كشورهای ثروتمند مینامیدند، به این دلیل تشكیل شد كه صادرات كشورهای توسعهیافته را تسهیل كند.
ايرواني البته براي نيل به اهداف اقتصاد مقاومتي و دستيابي تمام و كمال به اين ايده، داراي نظرهايي است كه مي تواند براي دولتمردان ما گره گشا باشد:
اولاً در بُعد نظری باید چهارچوب «پیشرفت و رشد اقتصادی به همراه عدالت» را در دستور كار قرار دهیم. یعنی رشد جهشی و بقای رشد باید مبتنی بر كاهش شكاف درآمدی باشد و نه مطابق نظریههای لیبرالی كه افزایش شكاف درآمد در جامعه را موجب انباشت بیشتر درآمد در اقشار مرفه و افزایش پسانداز آنان و افزایش سرمایهگذاری و رشد میدانند و بنابراین بیعدالتی را توجیه میكنند.
مسألهی بعدی در رویكرد جمهوری اسلامی، ایستادگی و مقاومت و رها نكردن این سنگر است. در وضعیت نزاع ما و آمریكا كسی برنده است كه بیشتر مقاومت كند. درست مانند بازی بوكس كه هر كسی بیشتر مقاومت كند برنده میشود، اگرچه ممكن است ضربات حریف بیشتر باشد. «محمدعلی كِلی» و «جورج فورمن» یك بازی تاریخی با هم داشتند. كِلی تا حدودی میانسال شده بود، اما حریفش فورمن جوان و پرقدرت و پرانرژی بود. فورمن آنقدر بر سر و صورت كلی ضربه زد تا اینكه خسته شد. همه فكر میكردند كه كلی شكست میخورد، اما در راند هفتم با یك آپركات جانانه به زیر چانهی فورمن او را ناكداون كرد و بازی را برد. یعنی ثمرهی ایستادگی و پایداری و صبر، پیروزی شیرین است.
نكتهی دیگر اینكه ما در تعریف تعاملات خود با بازارهای جهانی باید بسیار هوشمندانه عمل كنیم. مثلاً در بحث سرمایهگذاری خارجی، اگر سرمایهگذار فناوری روز را وارد كشور كند و سپس انتقال فناوری انجام شود، این میتواند مطلوب ما باشد، اما قطعاً این خطرناك است كه سرمایهگذار خارجی به صورت غیر مستقیم وارد بازار سرمایهی ما بشود و سهام خرید و فروش كند و سفتهبازی كند. همین اتفاق و همین نوع سرمایهگذاری خارجی در بازار سرمایه بود كه در آسیای جنوب شرقی بحران مالی پدید آورد و به قول ماهاتیر محمد، ببرهای آسیا را ظرف دو هفته به گربههای آسیا تبدیل كرد.
محور بعدی اینكه ما برای توسعهی كشورمان احتیاج داریم كه موضوع رشد صادرات را كه در بطن خود افزایش اشتغال را نیز میسر میكند، طی هدفگذاری و برنامهریزی مشخصی با توجه به برتری نسبی در حوزههای گوناگون اقتصادی پیش ببریم. همچنین ما باید مراقب سیاستگذاریهای صندوق بینالمللی پول باشیم. جوزف استيگليتز كه برندهی جایزهی نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ است و زمانی قائممقام بانك جهانی بوده و امروز از منتقدین جدی سیاستهای صندوق بینالمللی پول و بانك جهانی است، میگوید: كشورهایی كه حرفهای صندوق را گوش كردند، همگی ناموفق بودهاند، اما چینیها كه به سیاستهای صندوق توجه نكردند، رشد اقتصادی بیسابقهای را تجربه كردهاند.
مسألهی بعدی استفادهی اقتصادی از ظرفیت همسایگان است. وقتی پیوندهای عمیق اقتصادی بین دو كشور همسایه برقرار شود، همین پیوندها از بروز اوقاتتلخی و سردی در روابط دو كشور جلوگیری میكند یا اینكه بهسرعت این سردیها را به حالت اول برمیگرداند.
در بحث مدیریت واردات هم نیاز است كه ما نظام تعرفههای خود را بسیار هوشمندانه تنظیم كنیم. به گونهای كه نهتنها تولیدكنندهی داخلی از تولید مأیوس نشود، بلكه به آن رغبت هم پیدا كند. اینگونه نباشد كه درست در زمانی كه تولیدات داخلی در كشور توزیع میشود، همان كالا از خارج وارد شود. واردات بیرویه در هر صورت به اقتصاد كشور آسیب میزند. نظام تعرفهای و نظام اقتصادی ما باید حامی صنایع «نوزاد» باشد. و گرنه این صنایع در مواجهه با «دامپینگ»۳ كمپانیهای خارجی زمین خواهند خورد و نابود میشوند.
حتی در WTO هم حمایت از این صنایع بلااشكال است. این اشتباه محض است كه ما قبل از ورود به WTO تعرفهها را بهشدت كاهش دهیم. كشورهای دیگر هم این كار را نكردهاند؛ زیرا مانند این است كه گوسفندی خودش را برای خوردهشدن توسط گرگها پروار كند! كشورهای دیگر هم قبل از ورود به WTO تعرفههای خود را بالا بردند و بعد كه وارد سازمان تجارت جهانی شدند، در جلسات چانهزنی تعرفهها را تازه به حالت اول بازگرداندند و به جای گوسفند شدن نقش گرگ را برای دیگران بازی كردند.
ما باید توجه كنیم كه هر زمانی ذخایر اقتصادی نداشتیم، دشمن به ما طمع كرده و خواسته با تحریم فشار بیاورد تا از منافع خود كوتاه بیاییم. اگر ما از یك پشتوانهی اقتصادی قوی برخوردار باشیم، یأس و ناامیدی در دشمن ایجاد میشود و باعث میشود راهبرد «فشار» او به راهبرد «سازگاری» تغییر كند؛ همان اتفاقی كه در مورد چین افتاد. نظام سلطه وقتی دید نمیتواند در برابر چین ایستادگی كند، به بهانهی دیپلماسی پینگپونگ رویكرد خود را به سازگاری تغییر داد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com