داستانک - صفحه 2

داستانک

کد خبر: ۲۱۳۶۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۸

کد خبر: ۲۱۱۱۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۳

کد خبر: ۲۱۰۷۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۰

کد خبر: ۱۹۷۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۹

روزی آقا محمد‌خان مجرمی را فرمان داد تا گوشش را ببرند. مشاهده کرد که مجرم سعی دارد با دادن رشوه به مأمور، وی را از اجرای دستور آقامحمد خان باز دارد. آقا محمدخان پیش مجرم رفت و گفت «پنج عباسی را به خودم بده تا از تو بگذرم!»
کد خبر: ۱۹۶۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۲

کد خبر: ۱۹۶۶۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۱

به بهانۀ فرارسیدن سال نوی خورشیدی
مهدی نورمحمدزاده، نویسندۀ خوش ذوق و هنرمند، در حرکتی خلاقانه به استقبال 7سین نوروزی، 7 داستانک با مضامین نوروزی و عیدانه را به رشتۀ تحریر درآورده و در اختیار ما قرار داده است و ما به نیابت از ایشان این 7 داستانک زیبا را با آرزوی سالی نیکو و پربار پیشکش می کنیم.
کد خبر: ۱۹۶۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۸

کد خبر: ۱۷۲۱۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۶

کمی پس از آن که آقای داربی از دانشگاه مدرکش را گرفت و تصمیم داشت از تجربه خود در کار معدن استفاده کند، دریافت که "نه" گفتن لزوماً به معنای "نه" نیست.
کد خبر: ۱۵۳۰۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۰۴

دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:
کد خبر: ۱۵۰۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۲۵

مرتب پشت درب منزلمان صدای تق و توق در میآورد. درب راکه باز میکردم چشمان خمار میشی رنگش به شوق می اوردم و سریع در آغوش میگرفتمش و با خودم به حیاط میبردمش و کنار باغچه هر دو به شیطنت کردن و همهمه میپرداختیم..
کد خبر: ۱۴۸۶۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۶

نوشته محمدرضا متقی
یادش بخیر دوره دبیرستان. اون وقتا مدرسه ما ته یه دره عمیق بود که تمام شهر با همه پستی و بلندی ها ازش دیده می شد.
کد خبر: ۱۴۷۵۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۱

مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه‏ های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت:...
کد خبر: ۱۴۰۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۱۳

مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.
کد خبر: ۱۳۸۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۰۵

این داستان شما را بیشتر از یک فنجان قهوه‌ی در یک روز سرد زمستانی گرم خواهد کرد...
کد خبر: ۱۳۸۰۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۰۳

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید...
کد خبر: ۱۳۵۱۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۲۲

«متاسفانه من نمی دانستم عربها از راست به چپ می خوانند و لذا آنها ابتدا تصویر سوم، سپس دوم و بعد اول را دیدند»
کد خبر: ۱۳۰۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۲۰

ماجرای شهادت عطار از غم‌انگیزترین رخدادهای روزگار است ، تذکره‌نویسان در این خصوص نگاشته‌اند
کد خبر: ۱۲۹۷۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۱۸

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند....
کد خبر: ۱۲۹۷۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۱۸

کد خبر: ۱۲۹۰۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۱۵

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین