کد خبر: ۹۸۷۵۱
تاریخ انتشار:

آناليز در منظومه گفتماني انقلاب

کیهان:

منطق انقلاب اسلامي، منطق پويايي و پيشرفت با وجود چالش هاست. اين هنر نظام «امت -امام» است كه در برابر چالش ها و موانع و آسيب ها، نه درجا زده و نه عقبگرد كرده است. در واقع مدل حركت انقلاب اسلامي، مدل منعطف معطوف به پيشروي است در حالي كه بسياري از رويكردها در بستر تاريخ اسلام همواره آميخته به انعقاد و انجماد و تحجر و كج فهمي از يك طرف، و انحراف و لااباليگري و در جا زدن و عقبگرد و تخفيف دادن سر اصول از طرف ديگر بوده است. تاريخ صدر اسلام انباشته از رفتارهاي خوارجي يا اموي است و امروز هم فرقه هاي گوناگوني نظير وهابيون، سلفي ها، سكولارها و ليبرال هاي مسلمان را مي توان يافت كه در گستره جهان اسلام از دو سو در خدمت ترفندهاي جبهه استكبار قرار دارند و شگفت اينكه اين دو سويه افراط و تفريط سر بزنگاه به هم مي رسند، درست مانند بهايي ها و انجمن حجتيه و چپ و راست هاي التقاطي شبه مسلمان كه آخر سر زير خيمه آمريكا و اسرائيل جمع شدند.
اما منطق انقلاب اسلامي نه انجماد و انعقاد است و نه انحراف. چالش ها و مانع تراشي ها ممكن است باعث نوسان در سرعت پيشرفت او شوند اما موجب عقبگرد از آرمان ها نشده اند. اين حقيقت را انبوه پيشرفت هاي انقلاب و جمهوري اسلامي به ويژه از نظر اقتدار و عزت جهاني شهادت مي دهد. گواه اين واقعيت، عربده هاي آميخته با هراس مقامات رژيم صهيونيستي و آمريكاست كه در حاشيه حضور نمايندگان 120 عضو جنبش عدم تعهد در اجلاس تهران، اذعان كردند جامعه جهاني واقعي در تهران و در كنار ايران ايستاده است. البته طبيعي بود كه در كنار اين اعترافات پرحجم و پس از آن كه از گيجي ضربه اول درآمدند، به تدريج همراهي آن 120 كشور با ايران را كتمان كنند و يا 95 درصد سخنان محمد مرسي در همراهي با مواضع جمهوري اسلامي را بپوشانند و مثلا دو بخش سخنان وي در نام بردن از خلفاي سه گانه و اظهار موضع متفاوت با موضع ايران درباره سوريه را بزرگ نمايي كنند. طنز خنكي بود اما واقعيت داشت كه رسانه هاي فارسي زبان بيگانه در كنار دو طيف رسانه هاي وابسته به جريان فتنه و اپوزيسيون- با وجود سوابق علني معارضه با اصل دين- به جاي ملت ايران غيرتي شده بودند كه مثلا محمد مرسي چرا از ابوبكر و عمر و عثمان اسم برده و حال كه اسم برده پس موفقيت هاي بزرگ اجلاس بين المللي تهران دود شد و هوا رفت! اين طيف همان محافلي هستند كه در طول چند سال گذشته تابلوي نه غزه نه لبنان را سر دست گرفتند و به دنبال سقوط تاريخي رژيم وابسته مبارك، روي كار آمدن اسلامگرايان را زمستان بهار عربي و ربوده شدن انقلاب و ... لقب دادند.
اينها همان طيفي بودند كه در روايت ماجراي كربلا و جنايت صورت گرفته در حق اهل بيت پيامبر عليهم السلام، حق را به جانب يزيد دادند اما به ايام جنگ 22 روزه و مقاومت غزه مظلوم كه رسيدند ناگهان بسيج شدند تا به ما در ايران ثابت كنند آنها كه در غزه به واسطه بمب هاي اورانيومي صهيونيست ها كشته مي شوند، حامي يزيدند و بايد كه قتل عام شوند! شبكه اي از انبوه رسانه ها كه اصل بعثت پيامبر اعظم(ص) و وحي الهي و ايمان به غيب را آماج تيرهاي طعنه و تمسخر و ترديد قرار داده بودند، ناگهان غيرتي شدند از اينكه محمد مرسي نام خلفاي سه گانه را برده يا دولت سوريه را تخطئه كرده است. آنها شعور مخاطباني را كه مستقيما از شبكه هاي مختلف سيما به سخنان وي گوش داده بودند دست كم گرفتند اگر كتمان كردند كه مرسي ابراز برادري و دوستي استراتژيك با جمهوري اسلامي كرده و در موضوعاتي نظير اعتراض به رژيم صهيونيستي و دفاع از آرمان فلسطين، حمايت از حق استفاده صلح آميز از فناوري هسته اي و لزوم خلع سلاح اتمي در خاورميانه به ويژه درباره رژيم صهيونيستي، و لزوم اصلاح ساختار سازمان ملل و تبعيض موجود در شوراي امنيت، عينا مواضع ايران را مورد تاكيد قرار داده است.
وقتي دشمن ابتدا از سيلي آبداري كه خورده عربده مي كشد و پس از آن استدلال هايي مي كند كه اگر هم تجزيه اش خوب باشد، تركيب آن لايق دست مرده شورهاست، معلوم مي شود دشمن هنوز دستگاه فكري و نظام حلاجي و آناليز و محاسبه ما را نشناخته است. ملت ما امت پيامبراعظم است كه وقتي مشركان در ماجراي حديبيه گفتند لقب «رسول الله» بايد از كنار نام ايشان حذف شود و اين امر بر صحابه گران آمد، فرمود اين عنوان را حذف كنند در حالي كه فتح مكه را مي ديد و بشارت پيروزي مي داد. ملت ما قضاوت روشني درباره تاريخ صدر اسلام و عملكرد تك صحابه دارد اما در عين حال پيرو مقتدايي است كه به خاطر مصلحت بزرگتر، از ياري حاكمان بعد از پيامبر(ص) دريغ نكرد تا آنجا كه برخي از همان ها گفتند اگر علي نبود هلاك مي شدند. اين موضوع براي دل دريايي برادر پيامبر كه «صبر كرد و پاي خدا نوشت تا يقين الهي بر او نازل شد» با همه تلخي هايش مسئله اي حل شده بود و براي پيروان رسول خدا و اميرمؤمنان نيز حل شده است. از متن آن صبر و احتساب است كه امروز انقلاب اسلامي و بيداري ملت ها به جنبش درآمده و پشت آمريكا و اسرائيل را مي لرزاند. منطق پيش برنده انقلاب اسلامي، منطق پيامبر اعظم و اميرمؤمنان است؛ مصلحت انديشي و انعطاف معطوف به اصولگرايي آري، انعقاد و انجماد و انحراف هرگز!
حاملان مؤمن و مجاهد انقلاب اسلامي دستگاه فكري و نظام تحليل و محاسبه منحصربه فردي دارند كه چون منطبق با قوانين و سنت هاي الهي است، بي برو و برگرد كليد درهاي بسته و حلّال چالش هاست. اينكه اولياي معصومين(ع) فرمودند «رحمت خدا بر كسي كه بداند از كجاست و در كجاست و به كجا مي رود» هم دعاست و هم بيان قاعده و قانون. يعني كه موقعيت شناسي (شناخت زمانه و زمينه ها) در صورت پايبندي به لوازم آن ذاتا رحمت و گشايش الهي را جلب مي كند. شناخت مقتضيات و مصلحت ها، از اركان اين موقعيت شناسي است. آرمانگرايي ما با شناخت واقعيات عجين شده همان گونه كه واقع گرايي ما معطوف به آرمان خواهي است. ما در اين نظام فكري همچنان كه آرمان ها را با افتخار و با صداي بلند اعلام مي كنيم، از واقعيت ها و اقتضائات محيطي نيز غافل نيستيم. اما از سوي ديگر متوقف در واقعيات نمانده و كوشيده ايم با ظرفيت سازي و به فعليت رساندن آنها، دايره امكانات و توانايي هاي خود را توسعه دهيم. روزگاري نه چندان دور، در همين خاورميانه نه از سيدحسن نصرالله و نوري مالكي خبري بود و نه از اسماعيل هنيه و محمد مرسي. در عراق صدام عفلقي حكمراني مي كرد و در مصر، حسني مبارك. در فلسطين عرفات بود و در لبنان... هيچ. ونزوئلا و بوليوي كه ديگر حياط خلوت آمريكا بود و نه خانه دوستان و برادران ايران.
جمهوري اسلامي و رهبران الهي آن هرگز باورهاي خود را كتمان نكردند اما با صداقت و درايت تمام مرزبندي هاي «عرب/ عجم»، «شيعه/سني»، «مسلمان/ غيرمسلمان» را به حاشيه رانده و مرزبندي استراتژيك «جبهه مقاومت/ استكبار» را تبديل به جبهه بندي اول در خاورميانه و جهان كردند. كاري تر از اين نمي شد به اختاپوس استكبار و صهيونيسم بين الملل ضربه زد. با اين تلقي محمد مرسي و برادران اخوان المسلمين مصر كه خوب است، يك موي گنديده زمامداران مردمي و ضد استكباري آمريكاي لاتين را به امثال حسني مبارك نمي دهيم. طبعا ايده آل ما آن است كه دولتمردان مسلمان در كشورهايي نظير مصر و تركيه واقعيت صحنه را دقيق ببينند و در زمين دشمنان امت اسلامي بازي نكنند چرا كه سود چنين رويكردي به جيب آمريكا و صهيونيسم و زيان آن در جيب امت اسلامي خواهد رفت. براي ما مثل روز روشن است كه آمريكاي حامي رژيم مبارك و ديكتاتورهاي مرتجع در منطقه نمي تواند با تجهيز تروريست هاي وارداتي، در پي دموكراسي در سوريه باشد اما يقين داريم همين بدفهمي ها و خطا نيز در ظرف زمان حل خواهد شد.
بنابراين مي توان گفت نگاه جمهوري اسلامي نگاه صفر يا صدي نيست. جنگجويان تبليغاتي دشمن در اردوي ناتوي فرهنگي اصرار روشني دارند تا اين مغالطه را جا بيندازند كه اگر صددرصد مطلوب ها تحقق نيافته پس بايد اصل آرمان گرايي و دستاوردهاي منحصر به فرد آن را واگذاشت و دست تسليم در برابر انواع انحطاط ها و انحراف ها بالا برد. در مقابل، منطق فكري انقلاب، سنجش مداوم و انتخاب مطلوب ترين ها از ميان گزينه هاي موجود از يك سو و ظرفيت سازي براي پيدايش گزينه هاي آرماني تر از جانب ديگر است. ما چه در حوزه سياست داخلي و چه در بستر سياست بين المللي مطلقا قائل به شرايط زدگي و درجا زدن و انفعال نيستيم. در عين حال بر مبناي منطق اسلامي، ظرفيت هاي مثبت را در خود و ديگران مي جوييم و مي كوشيم به جاي توقف روي عيب ها و ضعف ها، آن ظرفيت ها را به سمت فعليت پرورش دهيم، درست مانند طبيب حاذقي كه هم دعوت به تكاپو و حركت مي كند، هم بر موضع درد مرهم مي گذارد اگر هم نيازي به جراحي در يك عضو بود، به صرف وجود عارضه در بخشي از يك عضو، تمام پيكره را سلاخي و ساطوري نمي كند. تفاوت مهم ميان قضاوت راهبران مجاهد انقلاب با قضاوت طيف هاي گوناگون بدخواهان، تفاوت طبيب و جراح خيرخواه با خصم قداره كش است. اولي تقويت مي كند و نارسايي ها را برطرف مي سازد اما دومي چاقو مي زند كه از كار بيندازد.
در اين ميان بصيرت و صبر به عنوان لوازم بر دوش كشيدن پرچم انقلاب اسلامي در جهان پرجوش و جنبش كنوني اقتضائاتي را متوجه همه همراهان جبهه انقلاب مي كند. يكي از آن اقتضائات، توجه به نكته مهمي است كه رهبر فرزانه انقلاب روز 24 مهر سال گذشته در جمع دانشگاهيان استان كرمانشاه مورد تاكيد قرار دادند و آن اينكه ما از مرحله پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل نظام اسلامي و دولت اسلامي، به مرحله تشكيل جامعه اسلامي و امت اسلامي رسيده ايم و «امروز خوب بودن ما، خوب عمل كردن ما، آبرومند بودن ما اثرگذار است در كشورهايي كه انقلاب كردند يا در شرف انقلابند». رويكرد ما در مسائل مهم سياست داخلي- و از جمله مثلا رقابت هاي سياسي و انتخابات- بايد منطبق با اين پويش معطوف به موفقيت در مقياس جامعه و امت اسلامي باشد. از طرف ديگر بايد به قاعده موفقيت هاي انقلاب در فائق آمدن بر چالش ها و بن بست ها و موانع پايبند باشيم.
به تعبير رهبر معظم انقلاب در جمع سفيران جمهوري اسلامي و در تاريخ 7 دي 1390 «به خداي متعال بايد حسن ظن داشته باشيم. خداوند متعال ملامت مي كند آن كساني را كه به او حسن ظن ندارند؛ سوء ظن به خدا دارند. سوء ظن به خدا اين است كه انسان خيال كند اينكه فرموده است ولينصرن الله من ينصره، خلاف واقع است يا اينكه فرموده است الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا، وعده تخلف پذيري است. آن وقت خداي متعال در سوره فتح مي فرمايد ويعذّب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظّانين بالله ظنّ السّوء ... ان الله يدافع عن الذين آمنوا... خب خيلي از مؤمنين در دنيا هستند كه خدا از آنها دفاع نكرده- مؤمنيني كه زير لگد مستكبرين دارند له مي شوند- چرا؟ اين به خاطر اين است كه به سنت هاي الهي ديگر عمل نشده است. به خاطر اين است كه حركت نشده، قيام نشده، اقدام نشده. بنابراين مجاهدت لازم است، تلاش لازم است. يك ملتي اگر مؤمن به خدا بود اما تلاش نكرد، مجاهدت نكرد، البته لگدمال مي شود؛ آن يدافع عن الذين آمنوا ديگر اينجا نمي گيرد. اين ايمان بايد با مجاهدت همراه باشد... اين است كه بايد حركت كرد، بايد اقدام كرد، بايد تصميم گرفت. اين همان مبارزه مقدسي است كه يك مؤمن عمر خود را وقف آن مي كند. خب، نقطه مقابلش هم ميل به راحت طلبي است. مبارزه دردسر دارد، شكي نيست. هر حركت دشواري در راه هر آرمان بلندي، نفس راحت طلب عافيت جوي انسان را مي آزارد. انسان ميل به راحت طلبي دارد. اگر بر اين ميل فائق آمديم، اگر توانستيم همت خود را، نيروي خود را در راه اين آرمان بسيج كنيم البته سختي هايي دارد اما رسيدن به قله، موفقيت را هم دارد.»
محمد ايماني
 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین