کد خبر: ۹۸۶۵۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

امر به معروف و نهی از منکر حقوق بشر غربی را هم تضمین می کند/ دولت می تواند امر به معروف و نهی از منکر را ممنوع کند

امر به معروف و نهی از منکر ، حقوق بشر غربی، در آن بخشی که با احکام اسلام تنافی نداشته باشد و مورد تاکید اسلام است، آن جا را هم ضامن می شود. امر به معروف و نهی از منکر اگر با دست باشد و برخورد فیزیکی به گونه ای که موجب هرج و مرج بشود و موجب بشود که نظم عمومی به هم بخورد، دولت می تواند آن را ممنوع بکند.
بولتن نیوز: آیت الله کعبی نمایندهٔ مردم خوزستان در مجلس خبرگان و از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است. وی مدرس خارج فقه و اصول در حوزهٔ علمیه قم است و به عنوان صاحب نظر در فقه حکومتی و حقوق عمومی و همچنین نظریه‌پرداز مسائل حقوق اساسی و حقوق کار شناخته می‌شود.

آیت الله کعبی مباحثی نظیر تاریخ اسلام، علوم حدیث، درایه، نهج‌البلاغه، ولایت فقیه، فلسفه سیاست، نظام حقوقی در اسلام، حقوق و سیاست در قرآن کریم، نظام سیاسی در اسلام و نیز فلسفه حقوق و فقه روابط بین‌الملل را بارها در دانشگاه‌های معتبر کشور و حوزه‌های علمیه تدریس کرده‌است.



وی به عنوان صاحب نظر در فقه حکومتی و حقوق عمومی شناخته می‌شود. همچنین با ده‌ها دوره تدریس حقوق اساسی در میان فضلای حوزه و دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری به عنوان نظریه پرداز مسائل حقوق اساسی و حقوق کار مشهور است. و جزوه‌های تدوین یافته از دروس وی هم اکنون در مراکز حوزوی و دانشگاهی در حال تدریس است.

مقوله امر به معروف و نهی از منکر همواره با شانتاژهای سیاسی داخلی و خارجی همراه بوده است. عموم حامیان این وظیفه الهی صرفا آنرا یک دستور دینی و لازم الاجرا معرفی کرده و مخالفان نیز برای توجیه نگرش خود به موضوع حقوق بشر و آزادی اشاره کرده اند اما در این میان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با همکاری برخی مراکز علمی و دانشگاهی کشور اقدام به برگزاری سلسه همایش های "رویکرد متعالی فقه اسلامی به حقوق بشر" کرده است


خبرنگار بولتن نیوز در قم در این زمینه گفتگویی تفصیلی با حضرت آیت الله کعبی ترتیب داده است که مشروح آن در ادامه تقدیم می گردد.


حضرت ایت الله کعبی ؛ ما نمیخواهیم سوالات ابتدایی و پایه طرح بکنیم. سعی می کنیم سوالاتی را مطرح بکنیم که واقعا مشکل هست و یا شبهه راجع به آن وجود دارد. اینکه می گوییم معروف و منکر چیست به این دلیل است که بعضا در کتب فقهی معروف را تقسیم کرده اند به واجب و مستحب و به این نکته اشاره شده که آنچه که واجب هست، امر به واجبات است که واجب است و نهی از محرمات است که واجب است. البته بعضی مکروهات را هم آورده اند، بعضی محدودش کرده اند به محرمات. سوال ما این است که آیا معروف و منکر در این اصل که آمده است، منظور از معروف صرفا واجبات است ویا مستحبات را هم شامل می شود؟ و همینطور منظور از منکرات محرمات است یا مکروهات را هم شامل می شود؟


آیت الله کعبی:

بسم الله الرحمن الرحیم

من بدون مقدمه وارد این سوال می شوم و سعی می کنم پاسخ بدهم.

پاسخش این است که معروف شامل واجبات و مستحبات می شود و منکر شامل حرام و مکروهات می شود. منتها غیر از این بحث فقهی و این ادبیات فقهی، معروف مجموعه ی ارزشهاست و منکر مجموعه ی ضد ارزشهاست. مجموعه هنجارهای دینی و فقهی و اخلاقی در واقع معروف است و آن ناهنجاری های دینی و اخلاقی در حوزه ی فقه و حقوق را میگوییم منکر. شاید از تعریفی که مرحوم صاحب جواهر نقل می کند از علامه در منتهی و در تحریر و تذکره، همین معنای مطلق استفاده می شود و در روایات به همین معنا گرفته شده. مرحوم صاحب جواهر نقل می کند: هو کل فعل حسن.. یعنی هر کار خوبی که.. اختص بوصف زائد علی حسنه. یعنی علاوه بر خوب بودن، یک وصف زائدی هم هست. به شرطی که آن فاعل معروف آن وصف زائد را بشناسد یا نسبت به آن راهنمایی بشود. و هر ضد ارزش و رفتار بدی که آن فاعل قبح و زشتی آن کار را بداند ویا به او گوشزد بکنند و به او بفهمانند که این کار بد است و نباید انجام بشود. یعنی مجموعه ی هنجارهای دینی اخلاقی و فقهی وحقوقی مثبت و سازنده را معروف می گوییم. و مجموعه ی ناهنجاریها و رفتارهای نامناسب را می گوییم منکر. فقط یک نکته را یادآور بشوم متناسب با این بحث،مجموعه ی مباحث مربوط به حق الناس و حقوق عمومی و مجموعه ی حقوق متقابل بین دولت وملت که به رسمیت شناخته شده در فقه، قطعا از مصداقهای بارز و روشن قلمرو امر به معروف و نهی ازمنکر هست. مثلا ظلم منکر بزرگیست، عدل معروف بزرگیست.

سوالی که اینجا مطرح می شود این است که ما اصل هشتم را الان میخواهیم قانونش را بنویسیم. یعنی شرایط و حدود و کیفیتش را می خواهیم بنویسیم. اگر در قانونی که می خواهد نوشته شود مصادیق معروف و منکر بخواهد بیاید، آیا این را می شود احصا کرد؟ علت اینکه من پرسیدم حرام هست یا مثلا مکروه هم هست،اولا خود محرمات یه بخشهایی از آن در قانونهای ما آمده، اما مثلا فرض بکنید یک واجبی مثل ادای نماز، یا منکری مثل غیبت،اینها را هم ما می توانیم بیاوریم در چارچوب قانمون معروف و منکر؟ و مردم را نسبت به اینها آشنا بکنیم یا خیر؟ یا ما فقط صرفا باید معروفها و منکرهایی را بیاوریم که مثلا راجع به آنها مجازات تعیین شده در قوانین؟ ممکن است راجع به نماز نخواندن هیچ مجازاتی تعیین نشده باشد هر چند در بعضی از کتب آمده که تعذیر دارند این منکرها. این را اگر پاسخ بفرمایید ممنون می شوم.


آیت الله کعبی: البته ما بحثمان فراتر از اصل هشتم قانون اساسی است و فراتر از حوزه ی قانونگذاری در حیطه ی مسائل امر به معروف و نهی از منکر و حقوق بشر است. اگر قلمرو فراتر از این اصل را در نظر بگیریم، باید بگوییم تبیین منظومه ی فکری جامع اسلام در عرصه یباورها ارزشها، رفتاره، روشها، ساختارها. در عرصه های گوناگون فکری فرهنگی اخلاقی اجتماعی تربیتی مدیریتی و عرصه های خدماتی و عرصه های گوناگون مربوط به نهادها مثل نهاد خانواده، بازار و اقتصاد، دولت، رسانه، نهادهای مذهبی مثل مسجد و مناسک واقشار گوناگون جامعه مثل زنان، مردان، جوانان، دانشگاهیان، حوزویان، کارمندان، کارگران، معلمان، همه ی این حوزه های گوناگون، حوزه ی امر به معروف و نهی از منکر است. اگر ما بخواهیم قانون جامع امر به معروف ونهی از منکر بنویسیم، نباید امر به معروف و نهی از منکر را در حد یک نهاد عمومی و یا در سطح یک قشر یا در سطح یک حوزه ی رفتاری محدود بکنیم. اگر این نگاه جامع را به حوزه ی امر به معروف و نهی ازمنکر داشته باشیم آن موقع باید بگوییم حوزه ی ارزشها و ضد ارزشها در اسلام چند گزینه ایست. یعنی مستحبات هم امر به معروفش درحد مستحب است. در حد الزامی که نیست. و نهی از منکر به معنای نهی از مکروه هم در حد الزام نیست. در همان حد خودش است. چون واجب مصلحت ملزمه دارد اما مستحب مصلحت غیر ملزمه. حرام مفسده ی شدید دارد، مکروه مفسده ی خفیف دارد. و امر به معروف و نهی از منکر در سطح آن مستحب یا مکروه یا امثال آن باید بشود و آن قانون جامع هیچ اشکال ندارد. ما همیشه نباید تصور برخورد فیزیکی و تصور برخورد امنیتی در حوزه ی امر به معروف و نهی از منکر داشته باشیم. تصور تبیین و تصور ترویج و تصور تحکیم و ایجاد محیط برای تحقق ارزشهای اسلامی بر پایه ی ایمان و تقوا هم باید داشته باشیم و به دنبال ساز و کارهای آن هم باشیم. امر به معروف و نهی از منکر ضمانت اجرای اسلام است در عرصه های گونگون. و یکی از ابزارهای مهم ضمانت اجرایی حقوق بشر امر به معروف و نهی از منکر است. همانگونه که در روایات آمده: فریضه بها تقام الفرائض. یعنی واجبیست که به وسیله این واجب، واجبات دیگر انجام می شود.حتی امر به مستحب کمک می کند به امر به واجبات و واجبات را تسهیل می کند و فضای مناسب برای تحقق فرائض را مهیا می کند. کما اینکه نهی از مکروه، زمینه را فراهم می کند و نباید ما مجموعه ی مستحبات و مکروهات رااز منظومه ی امر به معروف و نهی از منکر خارج بکنیم. حقوق معاصر دو گزینه ایست، فقط باید و نباید الزامی. اما منظومه ی حقوق اسلامی در حوزه ی تکالیف، پنج گزینه ایست و این جزو جنبه های مثبت احکام اسلام به معنای دیگر قدرت انتخاب و گزینش را بیشتر می کند. و رفتارها را تصحیح و تبیین می کند لذا من به نظرم مشکلی ایجاد نمی کند بلکه تسهیل می کند تحقق باورها و ارزشها و تصحیح می کند رفتارها را در یک نگاه جامع امر به معروف و نهی از منکری و اگر قانون همه ی این ملاحظات را در نظر بگیرد خوب است. خصوصا در حوزه ی تربیت ما نمیتوانیم به بحث مستحبات و مکروهات و اثر تربیتی آنها بی توجهی بکنیم. البته در همان حد غیر الزامی. و نباید امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه ها جنبه ی الزام به خود بگیرد.


نکته اش همین است، سوال را اگر بخواهم به گونه ای دیگر بیان بکنم، قاعدتا در نظام حقوقی معاصر معمولا یکی از مولفه های قانون را داشتن ضمانت اجرا می دانند.یعنی باید و نبایدی که ضمانت اجرا داشته باشد. نکته در همین جاست که آیا اگر قرار باشد این تبدیل به قانون بشود آیا باز هم شما نظرتان این است که تمام این مصادیق را باید بیاوریم؟ چون همانگونه که فرمودید همه ی این ابعاد الزامی نیست. یعنی امر به مستحب الزامی نیست، واجب نیست. آنچه که الزامی هست امر به واجب هست و نهی از حرام. این برداشت من هست. یعنی اگر قرار باشد ما یک قانونی بنویسیم که دارای ضمانت اجرا باشد، فرض کنید از یک آمر به معروف یا ناهی از منکر حمایت بشود، قاعدتا بیشتر این دو حوزه را مد نظر قرار میدهد. من بیشتر در همین حوزه میخواستم ببینم که تمام واجبات و محرمات را ما می توانیم در قانون بیاوریم یا نه بااینجا هم گزینشی عمل خواهیم کرد؟


آیت الله کعبی: نه، این ساده است. امر به معروف واجب، واجب است. امر به معروف مستحب، مستحب است. نهی از منکر حرام، واجب است. نهی از منکر مکروه باز مستحب است. جنبه ی الزام ندارد. منتها این چند گزینه ای بودنمثل آن توصیه هایی که قانونگذار می گوید بهتر است که این کار بشود. توصیه است. یعنی در واقع مستحب و مکروه یک توصیه است. مثل بعضی از پروتکلها و بعضی از قوانین و مقررات توصیه می کنند اما الزام نمی کنند. یک نوع اخلاق پیشرفته است یک نوع ارزش گذاری تکمیلی است.


نکته ی ما در همان بحث الزامش است. در خود واجبات هم اگر قرار باشد ما قانونی داشته باشیم، اینجا هم همه ی واجبات را ما می توانیم در قانون بیاوریم؟


آیت الله کعبی: این یک بحث دیگریست. نسبت به واجبات و محرمات قطعا. همه ی عرصه ها را باید ذکر کند. و هیچ واجب و حرامی استثنا نیست. یعنی همه ی واجبات و محرمات جنبه ی الزام دارد. این روشن است. و تقریبا هیچ فقیهی هم خلاف این بیان نکرده است.


حالا از این بحث میگذریم و در جای دیگر انشاا... به آن خواهیم پرداخت. در اصل هشتم قانون اساسی امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه ی همگانی است. من از این استفاده می کنم و می خواهم از حضرتعالی بپرسم که امر به معروف و نهی از منکر صرفا یک تکلیف است یا حق هم هست؟ چون این را بعضی ها مطرح کرده اند. گفته اند امر به معروف و نهی از منکر حق است. آیا می شود گفت هم حق است هم تکلیف؟ یا یکی از اینهاست؟


آیت الله کعبی: این پاسخش روشن است. اولا یک وظیفه است. و هم وظیفه ی دولت و نظام است و هم وظیفه ی آحاد ملت است. و آحاد ملت هم اگر به شکل فردی نمی توانند این وظیفه را انجام دهند، باید و وظیفه دارند به شکل دسته جمعی امر به معروف و نهی از منکر خودشان را سازمان دهند. امر به معروف ونهی از منکر اجتماعی. ولو منجر بشود به نهاد سازی. یعنی یک نهاد عمومی غیر دولتی تاسیس بکنند. ولو منجر بشود به حزب تشکیل دادن تا قدرت را به دست بگیرند به پارلمان راه پیدا بکنند و از طریق پارلمان کار را پیش ببرند. باز هم واجب است این کار را بکنند. پس از این منظر شد یک وظیفه. اما همه ی وظایف در درونشان یک حقی نهفته است. مثل جهاد. جهاد یک وظیفه است اما درون جهاد یک حق عمومی نهفته است و آن حق برخورداری از بندگی خدا و حاکمیت توحیدی است. این یک حق عمومی است. امر به معروف ونهی از منکر هم همین است. در سایه ی تحقق اسلام جامعه پیشرفت می کند. عدالت محقق می شود. توسعه اتفاق می افتد. رشد و تعالی محقق می شود. امنیت و نظم محقق می شود . هدایت عمومی محقق می شود. اینها همه اش حق است. امنیت، نظم، برخورداری از معیشت مطلوب، عدالت، هدایت، بندگی خدا، اینهاهمه اش حق عمومی جامعه است. اما حق عمومی جامعه که در پرتو امر به معروف و نهی از منکر محقق می شود. به گونه ای که اگر این حق عمومی جامعه در تحقق امر به معروف و نهی امنکر محقق نشود، جامعه مرده می شود. خاصیتش را از دست می دهد. لذا پویایی و رشد و تعالی جامعه ی اسلامی اقتضا می کند که آحاد جامعه به وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر عمل بکنند. اگر دولتمردان امر به معروف و نهی از منکر را انجام ندهند، ضمن اینکه به وظیفه شان عمل نکرده اند، حق عموم جامعه در بهره گیری از برکات و خیرات اسلام را نادیده گرفته اند. کما اینکه آحاد جامعه اگر امر به معروف و نهی ازمنکر نکنند، باعث می شود که حق عمومی جامعه صلب بشود. در روایت میفرماید: امر به معروف و نهی از منکر بکنید، که اگر این کار را نکنید اشرار بر جامعه مسلط می شوند. و آن موقع دعا می کنید و دعایتان مستجاب نمی شود. یکی از گناهانی که باعث می شو که دعا مستجاب نشود، ترک امر به معروف و نهی از منکر است. اثرش هم سلطه ی اشرار است. خب حق این جامعه است که اشرار بر آن مسلط بشوند. پس هم حق عمومی است و هم یک وظیفه است. و منافاتی ندارد که با هم باشد. ومنظومه ی احکام اسلام عمدتا به همین شکل است. من اجازه میخواهم همینجا دو حدیث از حضرت علی (ع) در مورد همین امر به معروف و نهی از منکر بگویم که همین واژگان در آن آمده است. امیرالمومنین در حکمت 364 افراد را تقسیم می کند به خصلتها و ارزشهایی نسبت به امر به معروف و نهی از منکر، یدی و زبانی و اینها. و میفرماید بعضی به یکی عمل میکنند بعضی به دو تا بعضی به سه تا و بعضی اصلا ترک میکنند. که او یک مرده ایست در بین زنده ها. در مورد جامعه هم همین اتفاق می افتد. اگر ترک شود جامعه مرده می شود. حق حیاتش را از دست می دهد. حیات معنوی جامعه در پرتو تحقق امر به معروف و نهی از منکر است. بعد میفرماید: همه ی ارزشها و حتی جهاد فی سبیل الله در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکرمثل پرت کردن آنچه که در دهان هست در یک دریای مواج خروشان. که این اصلا گم و گور است. اصلا چیزی نیست. یعنی امر به معروف و نهی از منکر یک دریای جاری و آب جاریست که می تواند بستر حرکت و رشد و تعالی اسلام را فراهم می کند. که منظومه ی ارزشها و حتی جهاد در مقابل امر به معروف و نهی از منکر، امیرالمومنین میفرماید چیزی نیست. خب، امر به معروف و نهی از منکر با این خصوصیات یک حق عمومی است. آیه ی شریفه ای که می فرماید: والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن الکمنکر. یعنی امر به معروف و نهی از منکر باعث ایجاد ولایت مومنین میشود. و این شاید یکی از تفاوتهای لیبرالیسم و اسلام باشد که در لیبرالیسم تحت عنوان آزادی خود محوری طراحی شده و با این خودمحوری لیبرالیسم مسوولیت اجتماعی را از بین می برد. اما حق بنیادی امر به معروف و نهی از منکر مسوولیت اجتماعی را در عین برخورداری از آزادی نهادینه می کند و لذا مقابله از منکر یک حق برخورداری از جامعه ی امن و با رفاه، برخوردار از علم، عقلانیت، عدالت، فضیلت و مکارم اخلاقی است. و لذا علاوه بر اینکه واجب است، یک حق عمومی و از مجموعه ی آیات و روایات نیز همین به خوبی استفاده می شود.


حاج آقا نکته در اینجاست. برداشتی که من از صحبتهای شما کردم این بود که امر به معروف و نهی از منکردر واقع تضمین کننده ی حقوق است ولی بعضیها به نظر می رسد که سعی کرده اند بگویند که امر به معروف و نهی از منکر یک حق فردی هم هست. یعنی من حق دارم امر به معروف و نهی از منکر بکنم. این را می شود پذیرفت یا نه؟ یعنی معنی اش این می شود که اگر من حق دارم، پس می توانم گاهی این حق را اعمال نکنم. سعی کرده اند این را به عنوان حق هم بشناسند. این را می شود اینگونه پذیرفت؟


آیت الله کعبی: امر به معروف و نهی از منکر یک حق الهی است و یک حق عمومی است. آیا حق فردی هست یا نیست؟ وظیفه ی فردی است. وظیفه ی فردی که باشد کسی نمی تواند امر به معروف و نهی از منکر را از افراد منع بکند.یعنی به این معنا که جلوی افراد را بگیرد بگوید حق امر به معروف و نهی از منکر را نداری. شخص فقط می تواند بگوید من حق امر به معروف و نهی از منکر دارم. اما حق به این معنا که جزو حق شخصی است که می تواند این حق را به کار ببرد یا به کار نبرد نیست. اما حق به این معنا که زمینه و بستر باید برای امر به معروف و نهی از منکر فراهم بشود، در این شکی نیست. لذا اگر دولت ساز و کاری را راه بیندازد که حق عموم جامعه را در تحقق امر به معروف و نهی از منکر صلب بکند و بگوید اشخاص و نهادهای غیر دولتی حق امر به معروف و نهی از منکر ندارند. این به عنوان اولی جایز نیست. به عنوان ثانوی و به خاطر مصالح برتر ممکن است این کار را انجام دهد. پس امر به معروف و نهی از منکر در وظیفه بودن حق الهی است، حق عمومی است و حق آحاد ملت است و کسی نمی تواند این حق را از مردم صلب بکند یا در انحصار خودش قرار بدهد. یا محدودیت و ممنوعیتی ایجاد بکند. چون امر به معروف و نهی از منکر یک قانون همگانی است. و با این ظرفیت عمومی می شود ضمانت اجرای احکام اسلام. تا آنجا که علامه طباطبایی(قدس) در تفسیر المیزان میفرماید: امر به معروف ونهی از منکر قوه ی مجریه ی اسلام است.


پس همانطور که فرمودید می شود گفت که حق به این معناست که نمی شود از آن ممانعت کرد.


آیت الله کعبی: همینطور است. می توانند امر به معروف و نهی از منکر را نظم بدهند. سازماندهی بکنند. نباید به عنوان امر به معروف و نهی از منکر نظم عمومی و وظایف دولت تحت الشعاع قرار بگیرد. امر به معروف و نهی از منکر باید همسو باشد با تحقق وظایف دینی دولت، نه علیه آن. اگر دولت به وظیفه ی ذاتی خود در ترویج باورها و ارزشهای اسلامی و ترویج معروف و نهی از منکرات عمل نکند، مردم موظفند که امر به معروف و نهی از منکر بکنند.


: در واقع یک دلیل اینکه بعضیها این را آورده اند در قالب حقوق فردی، این هست که بعضیها گفته اند که امر به معروف و نهی از منکر در آزادی بیان ریشه دارد. یعنی ما باید آزادی بیان داشته باشیم تا بتوانیم امر به معروف و نهی از منکر بکنیم. شما این را به این نحو می پذیرید؟


آیت الله کعبی: نه! امر به معروف و نهی از منکر ریشه در ولایت الهی که خداوند به مومنین داده دارد و ریشه در بندگی خدا دارد. و برخاسته از حق آزادی بیان نیست. این یک نوع شباهت سازی مفهومی با مبانی متفاوت است. حق آزادی بیان با ادبیات معاصر مربوط به ادبیات لیبرالیسم است. امر به معروف و نهی از منکر مربوط به منظومه ی نظام حقوقی اسلام است و امر به معروف ونهی از منکر باید در منظومه ی نظام حقوقی اسلام معنا شود. ریشه اش بر میگردد به حق ولایت. مسوولیت همگانی مسوولیت مشترک در مورد سرنوشت انسانها. مربوط به بندگی خداست. مربوط به توحید است. پس مبنای امر به معروف و نهی از منکر ولایت بندگی خداست و تحقق توحید و رشد و تعالی در زندگی انسانی است.


پس در واقع می توانیم اینگونه از بیانات حضرتعالی استفاده بکنیم که، دیگر معنی ندارد که بگوییم آزادی بیان دارم، به خاطر این آزادی امر به معروف و نهی از منکر می کنم. نه. باید گفت که شما تکلیف به بیان داری. یعنی در جایی که شما می خواهی امر به معروف و نهی از منکر بکنی، اگر شرایطش فراهم شد، شما تکلیف داری. بحث آزادی نیست.


آیت الله کعبی: وظیفه است. و صرف اینکه بخواهد انجام بدهد یا ندهد نیست. باید انجام بدهد و اگر انجام ندهد مرتکب یک تخلفی شده است. و مورد کیفر الهی واقع خواهد شد. به عنوان مثال، یک پدر در محیط خانواده ضمن اینکه باید نماز بخواند، باید به تربیت فرزندان هم بپردازد. حالا اگر پدر نماز نخواند یا متساهل باشد، دو سوال از او خواهند کرد: 1- چرا نماز نخواندی؟ 2- چرا فرزندانت را دعوت به نماز نکردی؟ در حالی که می توانستی اثر بگذاری. بله، از لحاظ اخلاقی می گویند اون گفته ای اثر دارد که انسان خودش اهل عمل باشد اما از لحاظ فقهی، نسبت به تربیت فرزندانش مسوول است. ما باید توجه بکنیم که امر به معروف و نهی از منکر واجب فوری است. و حتی نیت قرب الهی در آن شرط نیست. تحقق نتیجه در آن مهم است و نتیجه باید محقق بشود. یعنی آن فعل معروف باید محقق شود و جلوی منکر گرفته شود. امر به معروف ونهی از منکر در پیشگیری از وقوع جرایم، در برطرف کردن خیلی از آسیبهای اجتماعی و در تحقق امنیت اخلاقی و اجتماعی و در رشد و تعالی و کمال جامعه خیلی اثر دارد لذا افراد مسوولند در هرکجا که گناه عمومی اتفاق بیفتد همه ی افرادی که می توانستند کاری انجام بدهند و انجام ندادند، مسوولند و روز قیامت مواخذه می شوند. کما اینکه از لحاظ دنیوی هم مسوولند. اگر نظام باشد این یک نوع تخلف از مسائل قانونی است که دولت کرده است. لذا امر به معروف و نهی از منکر را خیلی باید جدی بگیریم. نمیتوانیم آنرا محدود بکنیم در یک سازمان.

من از همین نکته ی انتهایی که حضرتعالی فرمودید که از لحاظ دنیوی هم مسوول هستند، این یک سوال مهمه که ما وقتی که در قانون اساسی میگوییم امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه همگانی است، آیا می توانیم ضمانت اجرا هم برای آن قرار بدهیم یا نه؟ یعنی بگوییم اگر کسی امر به معروف ونهی از منکر نکرد، عقوبت اخرویش به جای خود، ما بیاییم برایش ضمانت اجرایی قانونی هم بگذاریم. این امکانپذیر هست یا خیر؟


آیت الله کعبی: امکانپذیر هست از لحاظ کبروی. اما از لحاظ صغروی طرف می تواند شرایط امر به معروف و نهی از منکر فراهم نبوده است. یا احتمال تاثیر وجود نداشت. یا ضرر مترتب بر این امر است یا امثال اینها. یعنی در واقع نمی شود این را عینیت بخشید و ملموس کرد. اما نسبت به دولت می شود اندازه گیری کرد. وزارتخانه ها و دستگاههای گوناگون مسوولند. جایی که منکرات مرتکب شود، می شود دولت را بازخواست کرد که چرا این منکرات هست. ساز و کار امر به معروف و نهی از منکر شما کجا رفت؟ شما چه حمایتی کردید؟


پس می توانیم اینگونه نتیجه بگیریم که برای امر به معروف و نهی ازمنکر مردم نمی شود ضمانت اجرایی گذاشت از این لحاظ که نمی تواند عینیت پیدا کند.


آیت الله کعبی: یعنی اشخاص شرایطشون متفاوته. اما نسبت به دولت قابل شاخص گذاری و اندازه گیریست.


یعنی ما بر اساس نتیجه ما می توانیم از دولت بازخواست کنیم. چون قاعدتا در امر به معروف و نهی از منکر مهم این است که منکر دفع بشود. اگر دفع نشد، می توانیم مسوولین را بازخواست کنیم.


آیت الله کعبی: بله. و این یک شاخص است. همانگونه که در حقوق بشر معاصر موارد حقوق بشر را احصا می کنند و به دولت تذکر می دهند، ما می توانیم موارد منکرات را و موارد معروفهایی که محقق نشده را احصا بکنیم در عرصه های گوناکون و تذکر بدهیم به دستگاههای گوناگون. و این نهادهای عمومی غیر دولتی حقوق بشری می توانند بر پایه ی امر به معروف و نهی از منکر این کار را بکنند. مثلا شاخص شفاف سازی، مبارزه با مفاسد مالی، برای مثال عرض می کنم، قانون ارتقا سلامت اداری و مبارزه با مفاسد که در آذر ماه 90 به تصویب مجمع تشخیص مصلحت رسید و آئین نامه های مربوط به این می تواند یک شاخص باشد. و می تواند مورد مطالبه ی آحاد جامعه باشد و در بخشهای مختلف هم همینطور. در بخش تحقق راهکارهای حجاب و عفاف، 27 نهاد مسوولند. نهادهای عمومی غیر دولتی حقوق بشری در قالب امر به معروف ونهی از منکر می توانند از 27 نهاد بازخواست بکنند که چرا به وظایف عمل نکردید. کما اینکه نمایندگان مجلس به عنوان یک نهاد نظارتی بر پایه ی امر به معروف و نهی از منکر می توانند نظارت عمومی بکنند. پس ضمانتها خیلی گسترده می تواند بشود.


حالا یه مقدار برویم به مباحث پایه ای تر. حضرتعالی مبنای امر به معروف و نهی ازمنکر را چه می دانید؟ با این دیدگاه که امر به معروف و نهی از منکر به هر حال دخالت است در امور دیگران. مبنای تجویز اینکه من بتوانم دخالت بکنم به عنوان امر به معروف و نهی از منکر را حضرتعالی چه می دانید؟


آیت الله کعبی: من به نظرم یک حق شهروندی است. اگر چه واژه ی شهروندی هم مربوط به ادبیات معاصر است، باید بگویم یک حق مسلمانی است. یک حق اسلامی است. و یک مسوولیت مشترک است. برای مثال در یک خانواده فرزندان نمی توانند به پدر و مادر بگویند به تو چه من خودم می خواهم! یک مسوولیت مشترکی هست و زیر یک چتر واحد است. یا برادرها و خواهرها نسبت به همدیگر. اینجا هم همین است. والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض.. و در سرنوشت هم مسوولند و سرنوشت مشترکی دارند و نمی توانند بی تفاوت باشند. این "به تو چه؟" مال لیبرالیسم افسار گسیخته جور در می آید. اما "من مسوولم و پاسخگو باید باشم و سرنوشت تو در سرنوشت من اثر دارد" با معنی بندگی خدا، توحید و تحقق فضایل اخلاقی و معنوی و حیات طیبه ربط دارد. برای تحقق حیات طیبه و کمال ما باید یک مراقبت عمومی داشته باشیم و در این مراقبت عمومی همه با هم دنبال اجرای احکام اسلام باشیم. چون کاروان ما به یک مسیر واحد حرکت می کند. از مجموعه ی امر به معروف و نهی از منکر، این مفاهیم استخراج می شود.


بحث سر این است که ما انسانها هر کدام آفریده ی خداوند هستیم. من دارم الان از دید درون دینی بحث می کنم. اینکه من بتوانم فرد دیگری را امر یا نهی بکنم، من برداشت خودم این بود که در واقع مبنایش اون ولایتی است که خداوند قرار داده است.


آیت الله کعبی: نسبت به اجرای احکام اسلام به این صورت که اگر کسی تخلف کرد و دیگری ببیند وبتواند تاثیر گذار باشد و جلوی تخلف را بگیرد باید اقدام بکند چون عدم انجام آن تخلف مهم است نه شخص. انجام معروف و پرهیز از منکرات اثر اجتماعی دارد. همانطور که شما خواندید در روایت، در امنیت اثر دارد، در معیشت اثر دارد، در اخلاق اثر دارد؛ در رشد و شکوفایی اثر دارد، در تعالی جامعه اثر دارد، در عدالت اثر دارد. بنابراین یک سرنوشت مشترک است. فرق می کند با حریم خصوصی که بگوییم این حریم 100% شخصی من است. اثرش زیانبار و عمومی است. گناه یک اثر عمومی دارد.


نکته ای که اینجا مطرح است این است که ما مبنای امر به معروف و نهی از منکر را یک رویکرد نفع گرا تحلیل می کنیم. یعنی چون می خواهیم جامعه به یک نتایج منفی کشیده نشود این هم جزو معانی است؟ یا نه. اینجوری بحث را عرض کنم خدمتتان. در مورد مبانی وجوب در کتب فقهی معمولا دو مبنا را آورده اند. بعضی مبنای عقلی و بعضی مبنای نقلی. آنهایی که مبانی نقلی را می آورند به هر حال از آیات و روایات استفاده می کنند. بعضی مبانی عقلی را هم مثل حفظ نظام، جلوگیری از گناه یا حتی بحث قاعده ی لطف. اینها را می خواهم حضرتعالی یک جمع بندی از این مبانی به ما ارائه بدهید. آیا مبانی وجوب که در کتب فقهی می آورند با مبانی امر به معروف و نهی از منکر یکیست؟ یا اینکه می توانیم بگوییم مبانی امر به معروف ونهی از منکر یک لفظ است که ریشه در ولایت دارد. اما اینکه چه عاملی باعث می شود که این واجب شود، این مواردی است که در کتب فقهی آمده است.


آیت الله کعبی: برای پاسخ به سوال جنابعالی در این بخش به این شکل است که همه ی احکام شرعی از جمله امر به معروف و نهی از منکر تابع مصالح و مفاسد واقعی است. یعنی در هر حکم شرعی واجب یک مصلحت وجود دارد. و در هر حکم شرعی حرام یک مفسده وجود دارد. منتها این مصلحت و مفسده در مبادی حکم است و در مقدمات حکم است. در مبادی امر به معروف و نهی از منکر این فواید و منافع عمومی قطعا لحاظ شده است. اما در اجرای امر به معروف و نهی ازمنکر هم به گونه ای باید محقق بشود که نتیجه بخش باشد. یعنی خود گفتن و نهی کردن یا دستور دادن موضوعیت ندارد. حتی در امر به معروف و نهی ازمنکر لسانی بلکه نتیجه گرفتن موضوعیت دارد. لذا یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر را فقها احتمال تاثیر گفته اند. اینکه اثر باید داشته باشد. لذا اگر کسی را ما احتمال بدهیم که پشیمان می شود و توبه می کند، نباید امر به معروف و نهی از منکرش کرد. باید مطمئن باشیم که اهل توبه نیست و اصرار بر گناه دارد و ما گفتنمان یا اقداممان اثر بخش است. لذا اگر اقدام تاثیر گذار نیست اونوقت مرتفع می شود. بنابراین گفتن به خودی خود موضوعیت ندارد بلکه نتیجه گرفتن موضوعیت دارد. یعنی با گفتن تکلیف ساقط نمی شود. کما اینکه خود گفتن هدف نیست. لذا آن سرنوشت مشترک مهم است. و این بر می گردد به مبانی. بله، مبنای امر به معروف و نهی از منکر لطف است، جلوگیری از مفاسد و تحقق مصالح است. ریشه ی عقلی دارد. ریشه ی نقلی هم دارد و این یک امر روشنی است.




آنطوری که من در کتب فقهی بررسی کردم در مورد نحوه ی امر به معروف و نهی از منکر دو تا دیدگاه وجود دارد. بعضی معتقدند که امر و نهی چون آمر نسبت به مامور یک حالت استعلا دارد، یعنی باید طرف انشا بکند. یعنی اگر طرف نماز نمی خواند می گوید باید نماز بخوانی، به نحو انشا دیگر امر به معروف و نهی از منکر نمیشود یعنی اگر من به یک فردی که نماز نمی خواند بگویم که نماز واجب است، این دیگر امر و نهی نیست. اما دسته ای می گویند مهم نتیجه است. شما حتی اگر این را هم بگویی و امر ونهی نکنی ولی به نتیجه برسی، امر ونهی در آن محقق شده است. برداشت من این بود که حضرتعالی نظرتان دیدگاه دوم است. یعنی صرف رسیدن به نتیجه کفایت میکند ولو اینکه به حالت استعلا هم نباشد. این را اگر درست متوجه شدم شما بفرمایید.


آیت الله کعبی: پاسخ این مطلب این است که همه ی فقها بیان کرده اند که امر به معروف و نهی از منکر واجب توسلی است. واجب فوری است. توسلی یعنی رسیدن به نتیجه. لذا بحث کرده اند در مورد رفع و دفع. گفتن ابزار است. ید ابزار است. قلب هم ابزار است. لذا آن مشکل هم حل می شود که انکار قلبی این که زبان نیست چطور می شود امر به قلب. و این به چه معناست؟ اینها همه اش ابزاری است برای تحقق معروف و برای جلوگیری از منکر. حالا اگر برای تحقق معروف و جلوگیری از منکر به جای انشا و به جای استعلا زبان خواهش را به کار ببزیم. زبان موضع دلسوزی را به کار ببریم. به غیر از بحث ارشاد جاهل است. بحث ارشاد جاهل نیست. طرف عالم متعمد است اما ما زبانی به کار می بریم که در او اثر خواهد داشت. یا زبان عاطفی یا زبان اجتماعی یا زبان صنفی یا زبان تربیتی یا اصلا زبان عمل. در عمل ما دعوت بکنیم. قطعا از همین روشها باید استفاده بکنیم حتی بنابر اینکه امر به معروف و نهی از منکر انشاست و از موضع استعلاست. این نفی نمی کند قصه را. کما اینکه ما بدانیم از طریق انشاء و استعلا نتیجه ی عکس می گیریم، جایز نیست این کار را بکنیم. بر اساس همه ی مبانی. یعنی اگر ببینیم خبری بگوییم نتیجه می دهد ولی انشایی بگوییم نتیجه نمی دهد، باید خبری بگوییم. بر اساس همه ی مبانی. این روشها خیلی مهم است. و لذا من عرضم این است که نتیجه و تاثیر گذاری مهم است که به چه روشی ما عمل کنیم. بله، در مقام واقف به نفس امر، امر به معروف و نهی از منکر از موضع ولایت است اما ولی همیشه باید مصلحت مولی علیه را لحاظ بکند. در اینجا مصلحت مولی علیه عمل است. مصلحت مومنین و یا افراد مرتکب گناه، این است که دعوت بشوند و جذب بشوند به طرف ارزشهای اسلامی. لذا ما باید به دنبال راهکارهای جذب باشیم در امر به معروف ونهی از منکر. نه راهکارهای دفع و پرت کردن. لذا برخوردهای نامناسبی که افراد مرتکب منکر را جری تر می کند و مصمم تر می کند چون تاثیر گذار نیست باید روشهای دیگری استفاده کرد. و چون ماهیت نصیحت و استعلا یک نوع پیام مستقیم به دیگری دادن است که شما بدی، من خوبم. و طرف معمولا موضع می گیرد و اگر ما بتوانیم پیام را غیر مستقیم بدهیم و اثر پیام غیر مستقیم از پیام مستقیم بیشتر باشد قطعا همین کار را باید بکنیم. اگر ما بتوانیم امر به معروف م نهی از منکر را در قالب یک فیلم و در یک فیلمنامه و سناریو جابندازیم، همین کار را باید بکنیم. بحث ارشاد جاهل نیست، بحث هشدار است. بحث موضع استعلا هم در جای خودش محفوظ است. لذا گفته اند مهمترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر عمل است. آدم باید با عمل امر به معروف ونهی از منکر بکند و عمل خیلی حایز اهمیت است.


در این حالتی که حضرتعالی میفرمایید تفاوت امر و نهی با نصیحت را هم بفرمایید بد نیست. چون نصیحت را قاعدتا به خیرخواهی معنی کرده اند اینجوری که حضرتعالی فرمودید شاید یک مقداری روش امر به معروف و نهی از منکر هم مشابه بشود به نصیحت.


آیت الله کعبی: نصیحت به معنی دلسوزی و خیرخواهی و تلاش برای اصلاح آمده است و تصحیح امور و اگر نقدی هم صورت بگیرد نقد از روی دلسوزی و خیر خواهی و اطاعت است نه نقد به عنوان مقابله. و آن ناصح می خواهد کار را پیش ببرد نه اینکه کار را خراب کند لذا خودش هم به گونه ای برای اصلاح تلاش می کند.


عرضم این بود که این مدلی که حضرتعالی فرمودید امر و نهی با نصیحت مشابه نمی شود؟ یا اینکه اصلا رابطه ی اینم دوتا را با هم بفرمایید.


آیت الله کعبی: نه! نصیحت غیر از امر به معروف و نهی از منکر است. نصیحت یعنی همراهی، پیروی. بعد در این پیروی و همراهی و دلسوزی جاهایی هم نکاتی هست که از موضع دلسوزی باید بگوید اما امر به معروف و نهی از منکر، مثلا دولت یا نظام یا امثال اینها مرتکب فساد بشوند و تخلف بکنند از انجام وظایف، از موضع امر به معروف و نهی از منکر باید اوضاع اصلاح بشود. و در واقع این دو تا عنوان جدا هستند.



با آن نحوی که بعضی می گویند امر و نهی باید حالت انشاء داشته باشد من می توانم بگویم که نصیحت هم در دل امر به معروف و نهی از منکر نهفته است. بالاخره در امر به معروف ونهی ازمنکر هم ما دلسوزی را داریم منتها اینجوری تفکیک می کنیم که نصیحت آن حالت استعلایی را شاید نداشته باشد اما امر به معروف و نهی از منکر این را دارد. منتها اینجوری که حضرتعالی میفرمایید و تعریفی که از امر و نهی میفرمایید به نظر می رسد که یک مقداری با نصیحت مشابه می شود. چون در هر دو قاعدتا خیرخواهی نهفته است. در امر به معروف و نهی از منکر هم دلسوزی و خیرخواهی نهفته است. مگر اینکه بخواهیم در بحث مراتبش، اونجوری که شما فرمودید که ممکن است منجر به اقدام بشود، من برداشتم این است که شما تفاوت این دو را بیشتر در مراتبش می دانید.


آیت الله کعبی: نگاه کنید، این قسمتی که من از جواهر می خوانم که میفرماید: نعم، من اعظم افراد......... جواهر جلد 21 صفحه ی382 . اینجا بحث موعضه و ارشاد و اینکه هدف درمان است را ذکر کرده است و اینکه معروف محقق بشود و منکرها جلویش گرفته شود، روشها متفاوت می شود. و هدف باید محقق بشود و همانطوری که عرض کردم واجب توسلی است. گفتن به خودی خود موضوعیت ندارد. آن ارشاد جاهل و دعوت به خیر را که جدا میکنند از امر به معروف و نهی از منکر به این خاطر است که ارشاد جاهل و دعوت به خیر یک نوع آموزش است. آموزش، امر به معروف و نهی از منکر نیست. امر به معروف و نهی از منکر یک نوع اصلاح است. اصلاح اجتماعی، تغییرات اجتماعی و اصلاح اوضاع و زمینه سازی برای اصلاح امور مردم است. که البته این وظیفه ی عمومی است همانطور که عرض کردم. حالا این ممکن است به عنوان زبان نصیحت باشد. بله، دلسوزی در همه هست. هم در ارشاد جاهل و دعوت به خیر ، هم در نصیحت و هم در امر به معروف و نهی از منکر. منتها عنصر اساسی امر به معروف و نهی از منکر دلسوزی تنها نیست. دلسوزی یک نحوه ی اقدام برای تحقق نتیجه است. منکرات نباید محقق بشود، معروف باید محقق بشود حالا از هر روشی که بتواند استفاده بکند، هدف آن است. ولو با حالت استعلا. ولو با انشاء. ولو با موعظه و نصیحت. ولو با تشکیل راهپیمایی دسته جمعی برای تحقق یک معروف یا جلوگیری از یک منکر. ولو با تشکیل حزب. ولو با تلاش برای کسب قدرت. ولو با آن روش اقدامی که امام حسین(ع) داشت که برای امر به معروف و نهی از منکر نهضت کرد و خون پاکش ریخته شد. تا جامعه احیا بشود. اما روشهای اقدام این متوقف بر شناخت وضعیت جامعه و تشخیص درست است. و البته آن جاهایی که متوقف بشود بر جرح یا بر قتل یا بر برخورد فیزیکی، این دیگه وارد حوزه ی مجازات می شود که حوزه ی مجازات وظیفه ی دولت و نظام اسلامی است و اذن حاکم شرع را می خواهد. و افراد نباید دخالت بکنند. این که می گویند وظیفه ی افراد امر به معروف و نهی از منکر لسانی است به این خاطر است که اگر افراد امر به معروف و نهی ازمنکر لسانی بکنند، زیاد هم بگویند، یک نفر ممکن است تاثیر نداشته باشد. اما اگر تبدیل شود به مطالبه ی عمومی، اثرش را خواهد گذاشت. یک نوع فشار اجتماعی به همراه خواهد داشت. لذا همه موظفند که بگویند.


یکی از شبهاتی که برای امر به معروف ونهی از منکر هست این است که می گویند، امر به معروف و نهی از منکر منجر به رواج خشونت می شود. با این بیان حضرتعالی می شود گفت که در واقع این شبهه پاسخ داده می شود. یعنی قرار بر این نیست که افراد جامعه خودشون متوسل به خشونت یا امر به معروف یدی بشوند. این در دست حکومت است. اینجوری من برداشت می کنم.


آیت الله کعبی: یعنی امر به معروف و نهی از منکر اگر با دست باشد و برخورد فیزیکی به گونه ای که موجب هرج و مرج بشود و موجب بشود که نظم عمومی به هم بخورد، دولت می تواند آن را ممنوع بکند. و بگوید افراد در حد برخورد فیزیکی حق ندارند و آن وظیفه ی پلیس اخلاقی است. و وظیفه ی نظام و دولت است و البته مردم می توانند مطالبه بکنن از دولت. خصوصا اگر منجر به جرح بشود. یعنی زخمی کردن یا قتل. این به عهده ی دولت و حاکم شرع و امام است. اما قبل از آن جایز است. حالا اگر مدافعه در حدی باشد که اسباب تحقق منکر از بین برود، در آن حد شاید اجازه بدهند به شرطی که منجر به هرج و مرج و تضعیف نظم عمومی نشود.


سوالات متعدد است و ما باید گزینش بکنیم. حضرتعالی چون بحث رابطه ی امر به معروف و نهی ازمنکر و حقوق بشر را با همک میخواهیم بحث بکنیم، رابطه ی این دو را چگونه می بینید؟ یعنی اگر مبنای حقوق بشر را هم بفرمایید و هم رابطهی بین این دو را بفرمایید. چون بنده در بعضی از کتب مطالعه می کردم راجع به بحث حقوق بشر، به هر حال ما بعضی از نهادهایی را داریم که بحث دفاع از حقوق بشر می کنند. نهادهایی که خودشان را مدافع حقوق بشر می دانند و اینها خودشان را موظف می دانند به اینکه اگر جایی یک حقی نقض شد، بیایند و ایراد و اشکال بکنند و اعتراض بکنند. یعنی به نوعی خودشان را دخالت می دهند در امور دیگران. از مبانی حقوق بشر این بر می آید؟ و می تواند به اینجا برسد که در امور دیگران دخالت کنند؟ حقوق بشر لیبرالی را عرض می کنم. می شود این برداشت را کرد؟ و می شود امر به معروف ونهی از منکر و حقوق بشر را بینشان تناسبی قائل شد یا خیر از هم متمایز هستند؟

آیت الله کعبی: یک بحث هست در مورد ضمانت اجراهای حقوق بشر، که در حقوق بشر معاصر دولت ها را مسوول می دانند، نهادهای غیر دولتی مرتبط را مجوز می دهند و از طرق نهادهای بین المللی و منطقه ای و جهانی و فشار بر دولتها از طریق مردم سعی می کنند که آموزه های حقوق بشر هم آموزش داده بشود هم در موردش پژوهش بشود و هم در موارد نقضش تذکراتی بدهند. در واقع کارکرد منظومه ی امر به معروف و نهی از منکر دقیقا همچین کارکردی است اما در حوزه ی قوانین و مقررات اسلامی و بلکه نظام مند و قانون مند.لذا ما می توانیم امر به معروف و نهی ازمنکر را به عنوان یک نظام ضمانت اجرای نظامات حقوق اسلامی مطرح بکنیم و در سه عرصه ی دولتی، نهادسازی عمومی غیر دولتی و وظایف افراد و آحاد جامعه، ترویج وبکنیم و دستگاهها ونهادهایی ایجاد بکنیم که موضوع کارشان امر به معروف و نهی ازمنکر باشد. و خود حقوق بشر عرض کردم، یکی از موضوعات بسیار مهم است و مصداقهای خیلی روشن امر به معروف و نهی از منکر است. و ظلم به مردم، گناه کبیره است. جلوگیری از این ظلم هم واجب است. خب، با چه ساز و کاری جلوگیری بشود از ظلم؟ امر به معروف و نهی از منکر. یا نهاد عمومی غیر دولتی یا نهاد دولتی یا مجموعه ها. و همینطور بقیه ی مواردی که می شود در مورد حق الناس و حق عمومی جامعه ذکر کرد. و امر به معروف دارای ظرفیت بسیار بالایی است از این بابت که به نظر می آید که در محیط خانواده، مدرسه، دانشگاه، بازار، رسانه، اداره، اجتماعات عمومی، محیطهای عمومی، دستگاههای گوناگون دولتی، سازمانهای دولتی و مراکز بسیار گوناگون و متنوع در واقع ما باید کمیته های امر به معروف و نهی ازمنکر را به عنوان کمیته های ضمانت اجرایی کردن دستگاهها و جامعه باید راه بیاندازیم. در بانکها، دراماکن، و البته این دستگاهها و نهادهای عمومی و غیر دولتی باید از پشتوانه ی دولت هم برخوردار باشند. در کنار آمر به معروف و ناهی از منکر آموزش دیده و تربیت شده، ضمانت اجرایی دولتی هم باید باشد که آن اقدام بکند اگر با مشکلی روبرو شد، دولت از طریق پلیس اخلاقی، اقدام بکند. یعنی پلیس اخلاقی در کنار ابزار دستی، باید یک افراد آموزش دیده ای هم کنارش باشد که کارت آمر به معروف و ناهی از منکر داشته باشد. به این شکل ما می توانیم امر و نهی و ترویج منظومه ی اسلام در عرصه های گوناگون را با هم پیش ببریم.


من از این مطالب حضرتعالی چند سوال خدمتتون عرض می کنم. اولین سوال این است که، اینجور که من برداشت می کنم، یکی از ابعاد امر به معروف و نهی از منکر بحث حقوق بشر است. یعنی می توانیم بگوییم که امر به معروف و نهی از منکر ضمانت هم حق الناس است هم حق الله.


آیت الله کعبی: و هم حق افراد و اشخاص. یعنی هم حق عمومی هم حق شخصی هم حق الهی.


پس می شود گفت که امر به معروف و نهی از منکر حقوق بشر را هم تضمین می کند. حالا سوال این است که مبانی این دو با هم چه نسبتی دارند؟ با حقوق بشری غربی چگونه است؟


آیت الله کعبی: با حقوق بشر غربی در آن بخشی که با احکام اسلام تنافی نداشته باشد و مورد تاکید اسلام است، آن جا را هم ضامن می شود ولو در عرصه ی بین المللی. مثلا از طریق نهادهای عمومی و غیر دولتی امر به معروف و نهی از منکر ما می توانیم مطالبات بین المللی داشته باشیم در آن مواردی که تجاوز می شود به حقوق انسانها مثل قتل، شکنجهريال جنایت، تروریسم دولتی و انواع ظلم و ستمهایی که نظام سلطه و استکبار راه انداخته است. اینها همه اش در حوزه ی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه ما می گنجد.


حاج آقا چون فرصت کم است و سوال زیاد. در واقع دلیل این سوال این است که بعضیها با دیدگاه حقوق بشر غربی می آیند و امر به معروف را نقد می کنند. در مصادیق یک مقدار به نظر می رسد که چالش ایجاد می شود. مثلا فرض کنید بحث حوزه ی عمومی و حوزه ی خصوصی. اینها فرضشان این است که می گویند اسلام حوزه ی خصوصی را محدودتر می کند نسبت به نظامهای دیگر. یعنی حوزه ی عمومی در اسلام گسترده تر از حوزه ی خصوصی است.


آیت الله کعبی: حالا در عمل اسلام محدودتر کرده یا لیبرالیسم؟ که حتب از طریق طرق مختلف تحت عنوان امنیت، دارد حریم خصوصی را حتی در حوزه ی بانکها، مالیات، رفتار شخصی، فرودگاهها به شکل وحشتناکی دارد کنترل می کند. و آن هم به نام امنیت. یک بحث عمومی است که اصلا تفکیک بین حقوق خصوصی و عمومی به این گونه شده است که الان حقوق خصوصی دارد به حقوق عمومی رنگ میبازد. این یک پدیده ی جهانیست. به گونه ای که ما در عصر ارتباطات و عصر دیجیتال، همه چی زیر ذره بین و دوربین قرار گرفته و اجتناب ناپذیر هم هست. در حالی که اسلام یک حریم خاصض برای اشخاص قائل است که می گوید تجسس ممنوع، غیبت ممنوع، تهمت ممنوع، دخالت ممنوع و مثلا محیط خانه محیط آرامش است و نباید به هم زده شود و محیطهای دیگری که ذکر می کند. بنابر این حوزه ی دخالت لیبرالیسم در عرصه ی حریم خصوصی الان خیلی گسترده شده و اسلام آنجایی دخالت می کند در حریم اشخاص که به حریم عمومی لطمه وارد می شود و الا اصل عدم دخالت است.


شما این را قبول دارید که اصل بر خصوصی بودن حریم است مگر خلافش ثابت بشود؟ یا نه؟ یا شاخص دیگری دارید شما؟


آیت الله کعبی: شاخص متفاوت است. در کارهای عمومی اصل عمومی بودن است و در کارهای خاص اصل خصوصی بودن است. مثلا محیط خانواده اصل بر حریم خصوصی بودن است. محیط مشاع و محیط عمومی اصل در آن عمومی بودن است. اما جان، مال، حیثیت، شغل، رفتار اینها همه جنبه های خصوصی دارد. اصلش خصوصی است تا آنجایی که ربطی به حکومت و دولت و نظم عمومی پیدا نمی کند، اصل خصوصی است. ما اینگونه می توانیم بگوییم که اصل عدم دخالت است در حوزه ی زندگی شخصی افراد مگر اینکه به محیط عمومی و محیط حکومت و محیط دولتی و حقوق دیگران ربط پیدا بکند.


در واقع باید ما شاخصهای اینکه چه اموری خصوصی است و چه اموری عمومی را تعیین بکنیم.


آیت الله کعبی: شاخصها ممکن است یکیش مربوط به شاخصهای فرهنگی ممکن است باشد. شاخصهای اقتصادی ممکن است باشد. شاخصهای اجتماعی .. متفاوت است شاخصها. که این را در بحث تفکیک رشته ی حقوق عمومی از رشته ی حقوق خصوصی معمولا بحث می کنند. هشت، نه شاخص ذکر می کنند.


در مورد بحث نحوه ی امر به معروف و نهی از منکرشما یک اشاراتی فرمودید. اینکه فرمودید نهادهای عمومی غیر دولتی.من این را اول اشاره بکنم که در اصل هشتم، به امر به معروف و نهی از منکر سه بعد می دهند. مردم نسبت به مردم، مردم نسبت به دولت و دولت نسبت به مردم. می شود گفت که حقوق بشر قسمت مربوط به نظارت مردم بر دولت هست؟ یعنی بگوییم که از این سه بعد اصل هشتم، بعد نظارت مردم بر دولتش می شود حقوق بشر و آن دو بعد دیگر چیز اضافه ایست. اضافه بر آن که اسلام آورده است.


آیت الله کعبی: نه. من قبول ندارم. یعنی حوزه ی امر به معروف و نهی از منکر و حقوق شخص سه تا بخش را می گیرد. دولت نسبت به مردم هم باید حقوق بشر را رعایت بکند و آنجا در خود نهادهای دولتی ساز و کارهای ضمانت اجرایی حقوق بشر بر پایه ی امر به معروف و نهی از منکر باید معلوم باشد. مردم نسبت به همدیگر هم باید داشته باشند. مردم نسبت به دولت هم باید داشته باشند. در سه قلمرو بحث حقوق بشر و امر به معروف و نهی از منکر قابل بحث است.


رعایتش را قبول دارم. از این لحاظ که معمولا در بحث حقوق بشر غربی که منظور من است، قاعدتا مردم نسبت به همدیگر نظارتی نباید داشته باشند.

آیت الله کعبی: در غرب. ولی در اسلام باید باشد.


بله منظورم حقوق بشر غربی بود.

من یک نکته ی دیگر را از حضرتعالی سوال کنم و بحث را به پایان ببریم.

فرمودید که نهادهای مردمی غیر دولتی بیایند و بحث امر به معروف و نهی از منکر را انجام بدهند. اصولا امر به معروف و نهی از منکر را شما وظیفه ی دولت می دانید؟ یا وظیفه ی مردم می دانید؟ یا هر دو؟ یعنی اگر ما قرار باشد یک نهاد درست کنیم، خب ما سابقه ی نهاد حصبه رو داریم در کشورهای اسلامی..


آیت الله کعبی: این وظیفه ی همه است. در امر به معروف و نهی ازمنکر باید به هر طریقی که می توانیم معروف محقق بشود. و از هر طریقی بتوانیم، جلوی منکر را باید بگیریم.


در نهاد سازی چی؟


آیت الله کعبی: یکی از راههای ممکن برای تحقق معروف و جلوگیری از منکر، شکل گیری نهادهای عمومی غیر دولتی است. که باید بشود. به این شکل که دولت مجوز بدهد، نظارت بکند، یک عده آموزش ویژه هم داده بشوند و از آنها هم حمایت بکنند. هدایت و حمایت و نظارت با دولت است. و مجوز و اقدام از طرف عموم ملت است.


شبیه احزاب و همین نهادهای ملی حقوق بشری که الان هست.


آیت الله کعبی: قطعا همینطوراست. به گونه ای که اگر عده ای بتوانند با هم باشند و یک معروف معین را پیش ببرند و جلوی یک منکر مشخص را بگیرند و انجام ندهند، همه گناه کرده اند. مثلا اگر در یک محیطی عشایر و قبایل باشند و به جای التزام به قوانین اسلامی بر پایه ی قوانین عرفیشان حقوق زنان را مثلا نادیده بگیرند یا قتل و غارت صورت بگیرد. یا به محاکم توجهی نشود، خب افراد آن عشیره و قبیله موظفند یک عده از آنها یک نهادی درست بکنند با حمایت نظام و دولت، که جلوی این منکرات را در آن قبیله بگیرند. در مقیاس شهر، مدرسه، کارخانه، یک مرکز خدمات عمومی، بازار، محیط کشور، محیط بین الملل هم باز می شود این نهاد را ایجاد کرد.


با این تفاسیری که حضرتعالی فرمودید، من می خواهم ببینم که آیا به نظر شما الان وجود یک نهاد غیر از نهادهای غیر دولتی، اگر قرار باشد اصل هشتم اجرا بشود، ما یک نهاد دولتی کماکان نیاز داریم تشکیل بشود؟ یک نهادی که واسط باشد. یک نهادی که بتواند هر سه بعد را محقق بکند. چون بعضی معتقدند همین نهادهایی که الان موجود هست در جمهوری اسلامی مثل قوه ی قضائیه و .. کافیست. نظر شما چیست؟


آیت الله کعبی: نسبت به بحث نهاد سازی، حق امر به معروف و نهی از منکر ادا نشده است. اگر سیر تحول امر به معروف و نهی ازمنکر را در طول این سی و سه سال در نهادها نگاه بکنیم، می بینیمکه نهادهای مختلف برای خودشان کارهایی دارند انجام می دهند و الان لایحه ی امر به معروف و نهی از منکر هم توسط نمایندگان مجلس تصویب شده است. طرحی هم نوشته اند. اما من به نظرم ظرفیت امر به معروف و نهی از منکر در حد این است که ما باید سیاستهای امر به معروف و نهی از منکر را در مجمع تشخیص مصلحت تدوین بکنیم ، رهبری آن سیاستها را تدوین شده ابلاغ بکند و این سیاستها مبنا قرار بگیرد برای قوای سه گانه و قوه ی مقننه، قوه ی قضائیه ، قوه ی مجریه در چارچوب قانون امر به معروف و نهی از منکر به گونه ای که همه ی دستگاههای قوه ی مجریه را در بر بگیرد و همه ی قوه ی قضائیه را فعال بکند. و یک همت و یک اقدام و بسیج عمومی و استفاده از همه یظرفیتهای نظام برای تحقق معروف و جلوگیری از منکر باید صورت بگیرد. در حد یک جهاد فرهنگی که نقطه ی ایجابی این جهاد امر به معروف است و نقطه ی سلبیش نهی از منکر است. باید تحقق پیدا بکند. و این هم شدنیست و وظیفه ی قانونی است. دولت جمهوری اسلامی موظف است همه ی امکانات خود را برای تحقق این شانزده بند به کار ببرد. ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و جلوگیری از فساد و تباهی وظیفه ی ارشاد و سازمان تبلیغات و حوزه های علمیه تنها نیست. وظیفه ی کل نظام است.در این قانون جامع بخشیش می تواند نسبت به نهادهای عمومی غیر دولتی باشد. سازمانهای مردم نهاد باشد. اما ما همه اش را به این اختصاص بدهیم، واقعا ظرفیت امر به معروف و نهی از منکر بالاتر از این حرفهاست. بالاتر از وزارتخانه است. بالاتر از یک دستگاه بخشی است. نباید بخشی نگاه بکنیم به امر به معروف و نهی از منکر. و کل نظام باید بیاید پای کار و الان وقت آن است که این کار بشود.


حاج آقا به عنوان آخرین سوال، من میخواهم این را صریح تر متوجه بشوم، حضرتعالی بین حقوق بشر، منظور من حقوق بشر غربی است. چون عرض کردم،خیلیها با عینک حقوق بشر، امر به معروف و نهی از منکر را نقد می کنند. و در این مسیر یک سری تعارضات را می بینند. مثلا فرض کنید در مورد حقوق حوزه ی خصوصی، می گویند که حوزه ی خصوصی حوزه ایست که انسان می خواهد مخفی باشد و غیر قابل دسترس دیگران باشد...


آیت الله کعبی: بگذارید من مثال روشن بزنم خدمتتان. در حقوق بشر غربی یک زمانی همجنسبازی یک منکر بود، اما الان همجنسبازی و همجنسگرایی تبدیل دارد می شود به یک معروف غربی و دولتها مسابقه می دهند برای رعایت حق همجنسبازان. خب ما این را به رسمیت نمی شناسیم بلکه آن را یک منکر ثابت می دانیم. و با تمام قوا از طریق ساز و کارهای امر به معروف و نهی از منکر جلوی این کار باید گرفته بشود. خیلی شفاف و روشن. اما بخشی از حقوق بشر غربی که تنافی با دین ندارد بلکه باعث استیفای حقوق آحاد جامعه می شود، می توانیم ما از ساز و کارهای امر به معروف و نهی از منکر برای رشدش استفاده بکنیم. اتین یک نکته. و خود غربیها در این منکراتشان با بهانه ی حقوق بشر، با تعصب اقدام می کنند و حق دیگران را نادیده می گیرند. مثلا در مورد همین همجنسبازی، جشنواره ی اروپایی که راه انداختند و بحث آذربایجان و نادیده گرفتن حقوق مسلمانها. و تحریمهایی هم قائل می شوند اگر کسی این حقوق را به رسمیت نشناسد. و اقدامات و برخوردهایی می کنند و تحت عنوان دفاع از لیبرالیسم، حجاب را ممنوع کرده اند در خیلی جاها و آزادی مذهبی را نادیده گرفته اند. و هیچ کدام از اینها نمی گویند این علیه حقوق بشر است.


نکته ی من همین است. این نقطه ای که اینها با هم تضاد پیدا می کنند کجاست؟ یعنی اینها باید در مبانی با همدیگر..


آیت الله کعبی: از لحاظ مبانی می خواهیم بگوییم دیگر. ما مبانی ، منابع، اهداف و کارکردهایی باید با هم ببینیم تا بعدا برسیم به مسائل. نمی توانیم ما مسائل حقوق بشر را جدای از مبانی و منابع و اهداف و کارکردها نگاه بکنیم، بعد بخواهیم نتیجه ی واحدی بگیریم. مسائل ممکن است یکی باشد و مبانی و منابع و اهداف و رسالتها متفاوت.


نقد رو شنی که شما نسبت به حقوق بشر غربی دارید را اگر بفرمایید به عنوان آخرین سوال...


آیت الله کعبی: یکی از نقدها همین برپایه ی امانیسم، حق خدا را نادیده گرفته و حق برخورداری از زندگی معنوی را بی توجه شده و انسانها را به مثابه ی یک مجموعه ای که به جای روابط انسانی، باید بگوییم یک مجموعه ی درگیر که نباید به همدیگر ضرر برسانند نگاه کرده است. در حالی که نتوانسته حقوق بشر غربی به حوزه ی عقل، قلب و عواطف و روح انسانها نفوذ بکند. امانیسم یکی از مباناهای قابل نقد حقوق بشر غربی است و خداباوری، عدالت گرایی، فضیلت محوری، خانواده بنیادی و در واقع بندگی خدا نادیده گرفته شده است.

وصل الله علی محمد و آل محمد..

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
سیدمصطفی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
1
0
این جمله که(دولت می تواند امربه معروف ونهی ازمنکر را ممنوع کند) موجب سوء برداشت برخی وسوءاستفاده بعضی ها میشود،لطفً جمله رو کامل بنویسید
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین