پایگاه 598 - محمد حسین کرمانشاهی - آنچه خواهد آمد، گزارشی از رویایی است که در آن نگارنده به چند سال بعد سفر کرده و با توجه به دغدغهای که نسبت به مشکلات فعلی صدا و سیما داشته، فرصت را غنیمت شمارده و تمام وقت خود را صرف بررسی وضعیت صدا و سیما در آن سال نموده است و پیشرفتهای شگرفی را در آن تلویزیون مشاهده کرده که پس از برخاستن، بلافاصله قسمتهایی از آن را مکتوب نموده که ملاحظه خواهید کرد.
۱. در صدا و سیمای مطلوب انقلاب اسلامی، برنامهای پخش نمیشد، مگر اینکه یکی از این اهداف را داشته باشد:
۱- بهبود و کمال وضعیت اخلاقی، دینی و ادب جامعه
۲- افزایش بصیرت جامعه نسبت به وقایع تاریخ اسلام، تاریخ معاصر، وضعیت سیاسی جامعه، تاریخ و وضعیت فعلی جهان اسلام، تاریخ واقعی، وضعیت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی غرب
۳- ارائه راهکارهایی برای حل معضلات اجتماعی
باقی کارها، به رسانههای خصوصی و حتی دولتی واگذار میشد. البته چنین انحصاری به دلایلی که خواهد آمد، نه تنها از مخاطب آن تلویزیون کم نکرده بود، بلکه اقشار مختلف را پای آن نشانده بود.
۲. اخبار رسانه مطلوب انقلاب اسلامی همیشه دیده میشد. زیرا:
۱- اخبار مهم را پیش از سایر رسانهها منتشر میکرد
۲- اخبار مهم و مؤثری را به بهانههای واهی از قلم نمیانداخت
۳- ترسی از پخش اخباری که حالت انتقادی به مسئولین یا نظام دارند نداشت؛ زیرا در سایر اخبار و برنامههایش چنان تصویر واقعی از زندگی غربی ارائه داده بود که مردمش جز به نظام خودشان به جای دیگری امید نداشتند و اگر اشکالی در آن مشاهده میکردند، چاره کار را تلاش برای حل آن میدانستند. همچنین از آنجاییکه صدا و سیمای مطلوب انقلاب اسلامی، زبدهترین کارشناسان کشور و نیز استعدادهای جوان را با رصد مطبوعات و رسانههای دیگر جمع کرده بود، با تحلیلی که از آن اخبار انتقادی میداد، مضرات احتمالی و تشکیکها را از بین میبرد.
۳. سریالها و فیلمهای تلویزیون مطلوب انقلاب اسلامی توسط تمام اقشار با اشتیاق دیده میشد. چه مردم عادی، چه روحانی و حتی مسئولین نیز شدیداً مایل بودند سریالها و فیلمهای این تلویزیون را ببینند. زیرا راهکارهایی اندیشیده بود که ماه به ماه کیفیت و جذابیت فیلمها و سریالهایش ارتقاء مییافت. آن راهکارها عبارتند از:
۱- تألیف گروهی فیلمنامهها. این گروهها متشکل از چندین نویسنده متبحر و یا جوان مستعدند که بدون حسادت و دعوا کنار یکدیگر نشسته و با هم فیلمنامهای را مینویسند.
۲- تشکیل گروههای متعدد کارشناسی در مرحله تألیف فیلمنامه. در این سازمان، گروههای متبحری در زمینه مسائل اجتماعی، روانشناسی، دینی، تاریخی، سیاسی و… تشکیل یافتهاند که نظارت خاصی بر آثار تولید شده ندارند؛ بلکه در مرحله تألیف فیلمنامهها با گروههای فیلمنامه نویسی همکاری سیستمی و گسترده دارند. زیرا فیمنامه نویسان تلویزیون مطلوب انقلاب اسلامی دریافته بودند که مسائل اجتماعی، دینی، تاریخی، سیاسی و… مسائل کارشناسی هستند و اگر میخواهند فیلمنامهای در این زمینهها تألیف کنند، حتماً میبایست از یک «تیم کارشناسی» و نه یک کارشناس استخدامی استفاده نمایند.
۳- تشکیل گروههای تخصصی نقد فیلم. صدا و سیمای مطلوب انقلاب اسلامی بخشی داشت به نام «رصد» که در آن عدهای تمام سایتها و نشریات و حتی وبلاگها را رصد میکردند. اما نه برای آنکه ببینند چه حملههایی به آنها شده تا پاسخ دهند، بلکه برای جذب نیروهای مستعد. در این صدا و سیما اصولاً «منتقد» جایگاه ویژه و ارزشمندی داشت، زیرا اکثر رشدهای آن با استفاده از اینان محقق شده بود. لذا بخش رصد، به محض مشاهده نقدی قوی بر یک اثر خود، بلافاصله با مسئول آن سایت، نشریه با حتی وبلاگ تماس میگرفت و از او دعوت به همکاری میکرد. لذا «اکیپی» قوی از منتقدین محتوایی و ساختاری در این سازمان وجود داشت. تشکیل چنین اکیپی سبب شده بود هیچ منتقدی نتواند با لحن تند در مورد صدا و سیمای مطلوب انقلاب اسلامی قلم بزند. زیرا درب این سازمان به روی تمام منتقدین باز بود. تشکیل این اکیپ همچنین «نقد صدا و سیما» را به امری تخصصی تبدیل کرده بود و هر کسی اجازه ورود به این عرصه را به خود نمیداد.
۴- ایجاد تعامل مستمر بین منتقدین و فیلمسازان. از آنجا که این سازمان بطور منطقی برای فیلمسازان خود جا انداخته بود که «منتقد دشمن شما نیست، دوستتان است؛ حتی اگر لحن تندی دارد» توانسته بود ارتباط مستمر و «نظاممندی» بین آن اکیپ منتقدین و فیلمسازان برقرار کند. آن فیلمسازان در هر مرحله از نگارش فیلمنامههای خود، به این اکیپ مراجعه میکردند و از آنها تقاضای مشورت و نقد کار خود را داشتند و از این نقد هم خوشحال میشدند. زیرا میدانستند با گروهی تخصصی در هر زمینه مواجه هستند، نه کارشناسان استخدامی. لذا منتقدین هم پس از چندی، با زبان، ظرفیت و محدودیتهای فیلم سازان و آن صدا و سیما آشنا شده بودند و نقدهای خود را ناظر به این ظرفیت طرح میکردند.
۵- جذب نیروهای جوان و انقلابی مستعد. ورود به صدا و سیمای مطلوب انقلاب اسلامی، هیچ محدودیتی نداشت، مگر استعداد و تخصص. این سازمان نه تنها ورود نیروهای مستعد در زمینه فیلمسازی، فیلمنامه نویسی، مستندسازی و… را به خود کاملاً آزاد گذاشته بود، بلکه به هیچ عنوان امکان ندارد استعدادی در گوشهای از کشور پیدا شود و از طرف سازمان با او تماس و تقاضای همکاری نشود. محال بود عدهای یکی دو کار قوی تولید کنند و جذب این سازمان نگردند.
۶- ساخت شهرهای مستحکم سینمایی و حفاظت از آنها. سالها پیش (حدود سالهای ۱۳۹۰) هنگامی که کشور کُره، هر سال یک سریال بلند تاریخی میساخت، ساخت مجموعههایی چون «مختارنامه» و «یوسف پیامبر» در صدا و سیمای وقت، حدود ۱۰ سال طول میکشید. اما به محض روی کار آمدن نیروهای جوان و مستعد انقلابی در صدا و سیما، در مورد علت سرعت بالای ساخت سریال در آن کشورها تحقیقاتی صورت گرفت و مشخص شد که اینان، کلاً شهرهای کاملی با معماری قرون مختلفشان ساختهاند و لذا برای فیلمبرداری هر سکانسی بسیار آسودهاند. اینها نه تنها یک دکور را خراب نمیکنند، بلکه آن شهرها خودشان تبدیل به مناطق توریستی شدهاند و سالیانه میلیونها دلار درآمدزایی برای کشورشان دارند. لذا اینها هم اقدام به ساخت چنین شهرکهایی کردند و اکنون سالیانه حداقل یک سریال بلند در مورد تاریخ اسلام در این سازمان تولید میشد. لازم به ذکر است که با توجه به کار گروهی که ذکر آن رفت، مراحل دیگر نیز با سرعت بالایی صورت میگرفت. با توجه به تبلیغی که این سازمان برای این شهرکها میکرد، یکی از منابع اصلی درآمد او بودند که منجر به پایین آمدن چشمگیر تبلیغات در آن شده بودند. با ورود به هر کدام از این شهرکها، گویی در ماشین زمان سوار شدهای و به آن عصر رفتهای.
۴. صدا و سیمای انقلاب اسلامی تعداد شبکههای بسیار معدودی داشت. زیرا سیاست آن «ارتقای کیفیت» است، نه کمیت. این سازمان معتقد بود اگر من برنامه با کیفیت پخش کنم، هر فردی با هر سلیقه و با هر نیازی آن را خواهد دید. اخبار این سازمان بقدری جذاب و مؤثر است که حتی عامه مردم مشتاق تماشای آن بودند. زیرا آن را نه امری جدی، بلکه بعنوان یک برنامه لذت بخش و سرگرم کننده تماشا میکردند. البته این به معنای افت محتوایی نبود، بلکه جدیترین حرفها در قالبهایی جذاب ارائه میشد. حتی مستندهای این شبکه برای کودکان هم جذاب بود (یعنی اتفاقی که سالها قبل در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان میافتاد) زیرا هم موضوعات جالبی دارند و هم با کیفیت بالا و جذاب درست شده بودند.
۵. صدا و سیمای انقلاب اسلامی به هیچ وجه از این هراس نداشت که اگر در زمانهایی که برنامه مفید ندارد، چیزی پخش نکند، مردم به سراغ ماهوارهها بروند. زیرا:
۱- بطور روزانه در برنامهای طنز، به تمسخر تحلیلهای سطحی، متناقض و دروغهای اخبار رسانههای بیگانه میپرداخت و لذا مردم کشورش یا هیچ تمایلی به تماشای ماهواره نداشتند، یا برای خنده و تمسخر تماشایش میکردند.
۲- با پخش نکردن برنامههای سبک، بیمحتوا و مبتذل و بالا رفتن دائم محتوا و کیفیت برنامههای خود، سطح توقع و سلیقه محتوایی و ساختاری مخاطب خود را چنان بالا برده بود که تمایلی به تماشای تاک شوها و سریالهای هزار و یک شب و بیمحتوای آن رسانهها نداشتند.
۳- برای مخاطب خود، ارزش پاکی روحش را در «فیلمها و سریالهای متعدد» تشریح کرده بود و او حاضر نبود روحش را با تماشای صحنههای مبتذل و داستانهای ضداخلاقی آلوده نماید.
۴- اما جالبتر از همه اینها، با مستندها و نیز فیلمها و سریالهای خود، دائماً از مضرات تلویزیون و کلاً تکنولوژیهای مدرن میگفت و لذا مخاطبِ آن روز به روز اصولاً کمتر تلویزیون میدید. نتیجتاً این سازمان نه نیاز به تعدد شبکهها داشت و نه کسب درآمد از طریق ترویج مصرف گرایی در تبلیغات خود. اگر تبلیغاتی هم در این تلویزیون پخش میشد، تبلیغ محصولات ضروری تولید داخل بود و جهت کلی این تلویزیون، پایین آوردن سطح مالی یک زندگی متوسط بود.
۶. تلویزیون مطلوب انقلاب اسلامی را یکی از مهمترین عوامل تحول در حوزه علمیه میپنداشتند. سالها قبل، به دلایلی نوعی انشقاق و فاصله بین روحانیت و مردم بوجود آمده بود. فضای دهکده جهانی از سویی روز به روز سوالات و مشکلات مردم را پیچیدهتر و متعدد میکرد و از سویی فضای استریل شده حوزهها مانع انتقال فشار ناشی از این بحران به آنها میشد. طلاب جوانی که درد جامعه را میفهمیدند، بقدری مضطرب میشدند که درس را رها کرده و بدون مطالعات عمیق، مشغول فعالیت فرهنگی و اجتماعی میشدند که سود چندانی نداشت. ازآنطرف هم عدهای بدون توجه به وضعیت عینی جامعه، به مطالعات و پژوهشهایی انتزاعی میپرداختند که هیچ ربطی به واقعیات جامعه نداشت و نتیجتاً حوزه با بحرانی مواجه بود. تلاشهای مکرر مقام معظم رهبری هم به دلایلی منجر به تحول اساسی نمیشد. حال صدا و سیمای آن زمان، از کارشناسی همین روحانیون استفاده میکرد و لذا خودش منجر به نوعی روحانیت گریزی در بین جوانان میشد.
با روی کار آمدن نیروهای انقلابی در صدا و سیما، این سازمان نسبت خود را با حوزه دقیقاً بالعکس کرد. یعنی خود را مسئول ایجاد تحول در حوزه دانست. لذا بنای مرکز بزرگی تحت عنوان «ارتباط با حوزههای علمیه» را گذاشت که در اکثر حوزههای علمیه شعبه داشت و کار آن «انتقال بحران فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه به حوزهها» بود. این مرکز بصورت مستمر با انتشار هفته نامه و برگزاری همایشهای منظم و جلسات هم اندیشی که در آنها مسائل و مشکلات جامعه را با حوزویان در میان گذاشته و از آنها تقاضای راهکار دینی مینمود، نوعی تکاپو در حوزهها پدید آورد. مباحث کم اهمیت در حوزهها به حاشیه رفت و مطالعات روایی عظیمی در جه پاسخگویی به نیازهای جامعه در آنها به راه افتاد و این امر، مدیون صدا و سیمای انقلاب اسلامی بود.
۷. در زمان حیات صدا و سیمای مطلوب انقلاب، دیگر کمتر کسی جرأت اظهار نظرهای غیرکارشناسی و مغرضانه در مورد مسائل کشور میکرد. زیرا صدا و سیما به محض پیدا شدن یک اختلاف نظر، سریعاً سلسله مناظراتی در مورد آن موضوع برگزار مینمود و تا به نتیجه رسیدن بحث هم آنان را تعطیل نمیکرد. این امر، خود منجر به نوعی تکاپوی دانشگاهها هم شد. زیرا فضای گفتگو اگرچه بدلیل فقدان آن در سابق، در ابتدا کمی متشنج بود، اما رفته رفته که حرارت کاذب آن از بین رفت، مناظرات علمی شدند و کسی نمیتوانست با پروپاگاندا و فن بیانْ غلبه پیدا کند. لذا این فضای بحث علمی، دانشگاهها را هم به تکاپو انداخت.
صدا و سیمای انقلاب، دیگر ترسی از عدم پیروزی تفکر انقلاب در مناظرات نداشت. زیرا این بحثها را هر شب برگزار مینمود و اگر در یکی از آنها احیاناً فرد حامی انقلاب شکست میخورد، بلافاصله در شب بعدی نیرویی قویتر جایگزین آن میشد و بحثها با مطالعات جدیتر و با کمک چندین کارشناس آماده میشد. همانطور هم که ذکر شد، تعدد این جلسات، تب و هیجان کاذب آنها را هم از میان برده بود و مردم هم به این راحتی به محض شکست جریان فکریشان در یک مناظره، از نظر خود باز نمیگشتند و مناظرات را تا نتیجه نهایی دنبال میکردند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com