کد خبر: ۸۹۴۱۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:

اولین تجربه سینمایی رضا عطاران «خوابم میآد»

علیرضا کیانپور

بولتن نیوز: معلوم نیست چه خبر شده؟!! از یک سو چندسالی است که بانیان ریزُ درشت سینما از هر موقیعتی استفاده کرده به ذمُّ نکوهش سینمای(اصطلاحاً) سخیف می پردازند و از بحران ابتذال در سینمای کشورمان بحث می کنند؛از سویی با وجود نظارت ارشادی بر روی اکران فیلم ها ، بیش از نیمی از فیلم های تولیدی و به نمایش درآمده در سال را همین  طیف از فیلم ها تشکیل می دهند.

این طرف هنوز پروژهٔ سینمای معناگرا حتی آن طورکه شایستهٔ لفظِ پرطمطراق معناگراست پانگرفته واجرایی نشده، پروژه های موازی ونیازمندِ بودجه ای چون سینماحقیقت و...پا به میدان می گذارند؛آن طرف رکوردهای فروش در دستان فیلم های کم مایه و بی رمق دست به دست می شوند.

یک روز بحث حمایت از سینمای ملّی جای صبحانه و موسیقی چهارگاه از رادیو پخش می شود؛ هنوز به شامگاه نرسیده همان رادیو از اکران فوق العاده ی فیلم های روز خارجی در سینماهای تهرانی، گزارش و گفتگوهای تحلیلی ِ زنده پخش می کند. در یک چنین فضایی "خوابم می آد" اولین اثر سینمایی رضاعطاران با کمترین تبلیغ پیش از اکران و تعداد محدودی سینما برای اکران فیلم، به نمایش عموم گذاشته می شود و درکمترازده روز به رکورد چشمگیر نیم میلیارد تومان دست می یابد، حال آنکه پیش از این کمدی متوسطِ "چک" تمام بیلبردهای تبلیغاتی شهر را به کاریکاتورهای تبلیغاتی تبدیل می کند و نمی فروشد: درچنین شرایطی تنها چیزی که می شود با قطعیت و اطمینان بیان کرد عدم قطعیت و سردرگمی است : معلوم نیست چه خبر شده؟!!


عطاران ؛ رضا عطاران .

متولد اردیبهشت 1347 در مشهد و فارغ التحصیل رشتهٔ مهندسی طراحی صنعتی از دانشگاه تهران. در دهه ی شصت و در کنارحسن حامد پیشکسوت تئاتر خراسان ، فعالیت هنری اش را با تئاترهای جدی شروع کرد و در دههٔ هفتاد با مهران مدیری و مجموعهٔ تلوزیونی "ساعت خوش" پا به عرصه تصویرگذاشت . پس ازکارگردانی سریال تلوزیونی "مجید دلبندم" و چند سریال دیگر در سال ۱۳۸۳ وارد عرصهٔ تولید سریال‌های مناسبتی ماه رمضان شد وسریال "خانه به دوش"  را کارگردانی کرد.
درآثارعطاران و به خصوص درچهارسریال مناسبتی اش(یک سریال نوروزی وسه مجوعهٔ تلوزیونی ماه مبارک رمضان) شیوه ای نو در کمدی ایرانی دیده شد که بنابه تقریر اهل فن و در نسبت دوگانه با "کمدی کلام" به "کمدی موقعیت" شهرت دارد که با ایجادِ موقعیتی طنز به یاری کنارهم قراردادن شخصیت ها، رویدادها و حتی دیالوگ های نامتجانس درچیدمانی هنری به دست می آید. نمونهٔ کلاسیک این شیوه درسینما را می توان در برخی آثار برادران مارکس و نمونه ی معاصرش را نیز در آثار وودی آلن مشاهده کرد.
گفتنی است درگونه شناسی کمدی به ژانر فرعی دیگری از کمدی به عنوان "کمدی سیاه" برمی خوریم که معنای آن در تقارب با هجویه قابل فهم است وبزرگانی چون مل بروکس ، جری زوکر و بازهم وودی آلن در بسیاری ازآثارشان این شیوه ی کمدی را به کارگرفته اند.
تلفیق این دوگونه کمدی، ایرانیزه کردن و اجرای معمولاً قابل قبول این تلفیق ، اساس و شاکلهٔ آثار عطاران را تشکیل می دهد. حرکت بر روی لبه ی باریک این تلفیق مهارتِ بسیار زیادی طلب می کند وعطاران دربعضی آثارش (سریال بزنگاه) و نه همیشه این مهارت را به رخ کشیده و مخاطب را خندانده. درچنین طنزی مخاطب که به جای توجه به گفته ها درگیرموقعیت کلّی اثرشده ، بیش از هر چیز درواقع به خودش می خندد و مولفهٔ  "همذات پنداری" علتِ اصلی خنده های گروتسکِ اوست .
شاید بتوان "خوابم می آد" را نمونه متوسط این شیوه ی کمدی در میان آثار عطاران و نمونه نسبتاً ضعیفِ آن در این تلفیق هنری دانست. در"خوابم می آد"مولفه های کمدی موقیعت رامی توان درکلّیت شخصیت رضا،  روابطش باخانوادهٔ سه  نفره شان ، شغلش و حتی عاشق شدنش (که گرهٔ اصلی داستان خوابم می آد نیز هست) و مولفه های کمدی سیاه را در طبقهٔ اجتماعی او، طراحی صحنه و شکلُ شمایلِ ظاهری اش ، دغدغه ها و گذشته ی زندگی اش و نیز مشکلات روزمرّه اش مشاهده نمود. با این همه عدم تمرکز کارگردان و پیش از او نویسنده بر این عوامل در سراسر فیلم ، عدم توفق در یافتن نخِ تسبیح ِاین جزئیات جهت انسجام فیلم و فیلم نامه (باوجود بازنویسی های چندین باره) و عدم تاکید بجا در تمام لحظات فیلم بر روی آن و به حاشیه رفتن و پرت شدن فیلم از موضوع اصلی در برخی دقایق حساس فیلم به قیمت خنده گرفتن های سطحی و گاهاً مبتذل (شوخی بیش ازحد با ویژگی البته طنازانه وظریفِ ترسو بودنِ شخصیت رضا که ازکودکی موجب خیس کردن لباسش می¬شده) به ساختار اثر ضربه زده و از این منظر رضایت مخاطبِ جدی تر عطاران را جلب نمی کند.
می شود استدلال کرد که عطاران خواسته با جایگزین نمودن درامِ دانایکلِ اوّل شخص و سوار کردن روایتِ  راوی بر روی فیلم دست به تجربه ای دیگر (سوای آنچه تا به امروز از او دیده ایم و موفق بوده) بزند و طرحی نو در اندازد. بااین وجود از آنجا که این روایت کمی بی منطق در محور طولی فیلم دوپاره می شود ، این توجیح نیز چندان قابل قبول نیست و نهایتاً انتظار مخاطب را برآورده نمی سازد.
شاید دستاورد مهم و قطعی عطاران در"خوابم می آد"بیش از آنچه درطرح و شاکله ی متنی اثر(اعم از داستان، موقیت های طنز و کمدی، شخصیت پردازیها و ...) ملموس باشد در روایت و ساختار بصری فیلم به چشم بیاید. بنابه قاعده ای عرفی عیاروغنای بصری فیلم سینمایی از نمونه های تلوزیونی آن بالاتر وبیشتر است ولی بی شک این مدعاکه اثباتش درگرو بررسی و مشاهده ی موشکافانهٔ  انبوه فیلم های سینمایی و تلوزیونی است ، به هیچ وجه در پی اثبات این ادعا نیست که   فیلم های سینمایی خوب ، فیلم های سینمای ای هستند که لزوماً به لحاظ بصری زیباترند. توجه به زیبایی شناسیِ بصری یک فیلم همان قدرمهم است که توفق در زیبایی شناسی متنی آن و اگر در مدیوم  تلوزیون می شود به بهانه هایی چون زمان و هزینه ازخیر توجه وسواس آمیز به کیفیات بصری اثرگذشت ، شاهدی بر این مدعا نیست که سینما یکسرزیبایی های شکلی وکیفیات بصری است .

عبدی ؛ اکبر عبدی .

متولد شهریور ۱۳۳۹ و از هنرجویان مدرسه هنر و ادبيات صداوسيما بوده است. نامش برای مخاطب ایرانی مترادف سینمای کمدی و طنز است. بازیگری پرکار با صورتی که آن قدر خوب گریم می شود که می تواند هر شخصیتی با هر سنُّ سال ، نژاد و هرطبقه ی اجتماعی (و حتی هر جنسیتی) را بازی کند.
دراین بخش می خواهم تحت عنوان بالا علاوه بر بررسی بازی اکبرعبدی در فیلم خوابم می آد به بررسی بازی سایر بازیگران و اساساً مقوله ٔ بازیگری در فیلم موردبحث و بیش از آن به مسئلهٔ بازیگردانی در این فیلم بپردازم. اما پیش از همه باید از عبدی گفت . عبدی درنقش مادرِرضا. اکبرعبدی از معدود بازیگرانی است که تجربهٔ بازی کردن شخصیت های زن را داشته است. به یاد بیاوریم بازی و یا بهتر است بگوییم بازی دربازی او در فیلم آدم برفی ساختهٔ داوود میرباقری را که شخصیتی ساخت که از محبوب ترین و ماندگارترین شخصیت های سینمای ماست. اما کاری که او این بار در فیلم عطاران انجام داده اگر به لحاظ هنری ارزشمندتر از نمونه ی یادشده نباشد به لحاظ شکستن تابو برگی است یگانه و بسیار مهم. تابویی که اگرچه مرتضی ضرابی سال ها پیش درفیلم دستفروش شکست اما به لحاظ میزان دیده شدن وعمق فاجعه (!)و نیز کارآمدی این تابوشکنی در فیلم عطاران نمونه ای به یادماندنی خواهدشد و هست. کیفیت بازی عبدی و ویژگی مهمی که در این بازی باید به آن اشاره کرد بی شک کمرنگ بودن و اصطلاحاً لوث نشدن این ترفند است که علاوه بر قدرت بازیگری عبدی بیش از هرچیز به بازیگردانی عطاران بازمی گردد.
نکته ای که هم در دیگر آثار عطاران (آنجا که از نابازیگر وحیوان وحتی درو تخته بازی می گیرد) و هم درخوابم می آد به وضوح به چشم می آید و زیبا و دوست داشتنی است . شاید بازی ها در خوابم می آد بهترین نمونه ی بازیگردانی عطاران نباشد اما باید اعتراف کرد که فیلم از این منظر درسطحی قابل قبول قرار دارد. او می گوید لیستی هفتادُچند نفره از بازیگران مورد علاقه اش دارد و از میان آن ها برای پروژه های هنری اش دست به انتخاب می زند. بارها گفته ماشین ندارد و بارها دیده ایم که نتیجهٔ این پیاده روی های عطاران درکوچه پس کوچه های شهر، کشف بازیگرانی منحصربه فرد ، دوست داشتنی و جدید برای سینما و تلوزیون بوده است. بماند که او ازدل این گشتُ گذار داستان هایش را به چنگ می آورد. فراچنگی که این بار در"خوابم می آد" جایش خالی است!

نامه ؛ فیلم نامه  


گویا احمد رفیع زاده براساس طرحی از حمید نعمت الله فیلم نامه ای می نویسد که رضاعطاران را وسوسه می کند تا اولین فیلم سینمایی اش را براساس این فیلم نامه بسازد. عطاران دست به کار می شود و خودش هم فیلم نامه را بازنویسی می کند و چیزهایی به آن اضافه و از آن کم می کند و نتیجه می شود فیلم نامه ای که ما فیلمش را می بینیم. این از داستان نوشته شدن فیلم نامه . و اما داستان فیلم نامه ی نوشته شده ، داستان برش (یا برش هایی) از زندگی رضا امیدوار است که معلمی است ساده و درست کار که از مدرسه اخراج شده و درحالی که به میان سالی رسیده هنوز ازدواج نکرده است.
فیلم نامه ، با صدای روای داستان که همان شخصیتِ اصلی (اوّل شخص) است شروع می شود و ما رضا را از بالا می بینیم که خوابیده و صدا هم درباره خواب و خوابیدن حرف می زند. (بماند که فیلم از صحنهٔ انتهایی فیلم و با تصاویری وسترن ُ پر هیجان ترآغاز شده است) و در ادامه روای داستانِ زندگی اش را بدون نظمِ زمانی روایت می کند. همراه با این نریشن تصاویر با ترفندهای سینمایی بازی با زمان ،گوشه هایی از کودکی ، نوجوانی و دریک کلام زندگی او را نمایش می دهند.  شخصیتِ رضا از کودکی به علت توپی که به سر یا جای دیگری از بدن او(!) برخورد کرده ، ترسو و بی دستُ پاست. رضا به مدرسه می رود. معلم به اشتباه او را به جای یک بچه ی دیگر تنبیه می کند و اوخودش را خیس می کند. رضا به سربازی می رود ، درحالی که جنگ در جریان است و باز درحالی که هم رزمان رضا شجاعانه ایثار می-کنند، او با شنیدن صدای بمب ، خودش را خیس می کند. رضا عاشق می شود. عاشق که نه . رضا به اصرار مادرش با دخترسرهنگ که همسایه و دوستِ بچگی اش بوده قرار می گذارد و باز خودش را خیس می¬کند. رضا خودش را خیس می کند و فیلم نامه شخصیتِ اصلی اش را به مخاطب معرفی می کند. رضا ابعاد شخصیتی دیگری هم دارد. بسیار خوب است. شاید بیشتر از آن که باید، خوب است. رضا در جایی از پاره ی دوّم فیلم (!) برای دزدی به سوپرمارکت می رود اما به جای آن که بدزدد ، پفک می خرد و باقی پولش را هم نمی گیرد. بعد هم حقوقش را که از راه تدریس خصوصی ریاضی به دست آورده به شریکِ دزدی اش شیرین (دخترِ پاستیل فروشی که رضا عاشقش شده و برای تهیه پول عمل کلّیه خواهر او دست به این دزدی ساختگی زده) می بخشد. رضا انگار به درد زندگی نمی خورد. انگار برای خوابیدن ساخته شده ونهایتاً مردن .کاری که رضا در پایان فیلم نامه به خوبی انجام می دهد. هم می خوابد و هم می میرد.
طرح کلّی، شخصیت پردازی ها موقیعت های کمیک و حتی غیرکمیک ، دیالوگ ها ، سکوت ها و ریتمِ کلّی فیلم نامه نسبتاً خوب و قابل قبول است. اما دوپارگی فیلم نامه که گویی برای سرو سامان دادن ، پرداخت و هدفمند کردن فیلم نامه اتفاق افتاده نه هیچ توجیحِ متنی ای دارد و نه چندان خوب از آب درآمده است. فیلم نامه به وضوح به دو بخش تقسیم می شود. بخش اوّل داستانی است شیرین و طنازانه با روایت و ریتمی مناسبُ بجا از زندگی و شخصیتِ رضاامیدوار که بیش از هفتاددرصد زمان فیلم را دربرمی گیرد و بخش دوّم داستانی پارودیک و فانتزی از یک گروگان گیری بی سر و ته که نهایتاً به مرگِ رضا منجر می شود و باقی چیزها هم به امان خدا رها می شوند.
 
نه مسئله این نیست که رضا نباید می مرد. او کاری جز این بلد نبود (مگر این که می خوابید). مسئله چگونه مردن رضاست آن هم نه به لحاظِ بصری (که به هرحال خوب وزیبا در فیلم اتفاق افتاد) بلکه به لحاظِ منطقِ داستانی و زندگیِ باقی شخصیت های فیلم. کسی نمی داند شیرین چه شد. مادر رضا چه کار می کند. خواهر شیرین چه طور؟ آیا اصلاً شیرین خواهری داشته است ؟!!
این جاست که ایرادِ سوالی اساسی از فیلم نامه مطرح می گردد که آیا ازدواج رضا، این اَبَرکلیشه سینمای ایرانی می بایست دست مایه اصلی فیلم نامه به عنوان گره داستانی آن می شد؟ آیا این اَبَرکلیشه تمامی زیبایی فیلمنامه "خوابم می آد" را به همراه تمام مخاطبانش به سخره گرفته است؟!!

می آد ؛ خوابم می آد.

بودن یا نبودن : مسئله این است! وقتی خوابیم نه هستیم و نه نیستیم. روانشناسان خوابیدن زیاد را از علائم افسردگی   می دانند. می گویند فرد افسرده و ناامید از زندگی برای فرار از کشمکش زندگی و شکست ها و تلخی های احتمالی آن که در زمان بیداری آزارش می دهند، به خواب پناه می برد. می خوابد چون یا جرات خودکشی ندارد و یا به آن فکر نمی کند. رضای فیلم عطاران هم که در تمام لحظاتِ مهم زندگی، خودش را خیس کرده، دوست دارد بخوابد. این را در ابتدای فیلم هنگامی که بیگانه ی کامو را بغل کرده و درانتهای آن هنگامی که با پیکان سرهنگ درحال سقوط ازدرّه است ، به مامی گوید. پنکه اش را هم با عکسی ازکافکا تزئین کرده. پنکه ای که انگار یادآور خواب ظهر تابستان است. خوابی بی¬موقع و غیرضروری. این المان ها همگی ازافسردگی رضا به ما می گویند، همان طور که خودش با صحبت کردن از خوابیدن و ابراز علاقه به آن : می گویند رضا، افسرده است. ما اما به رضا و شاید به خودمان و افسردگی های مان می خندیدم. این قرار فیلم است. "خوابم می آد" فیلمی است کمدی. کمدی ای درباره ی افسردگی ُ غم. کمدی ای درباره مرگ . خوب یا بد ، موفق یا ناموفق ، ایدهٔ شاعرانه ایست . کمدی کلاسیک دربرابر این ایده گیج می شود. مرگ به عنوان موضوع کمدی آن هم وقتی این مرگ چنان ملموس است که زندگی شخصیتِ اصلی را ازو سلب می کند پارادوکسیکال و البته سرشار از طروات وزیبایی هنری ُشاعرانه است. خواب برادر مرگ است. رضایی که خوابش می آمد هم شاید همزادِ رضایی است که می میرد. می میرد و می گوید : "دیگه استرس ندارم! "

آری. همه ی مشکلات رضا و تمام سختی هایش تمام می شود. رضایی که دارای صفاتِ اخلاقی بارزی چون سادگی ، مهربانی و در یک کلام خوبی است ، می میرد و به آرامش ابدی می رسد. فارغ از دروغ ها و دورنگی های زندگی. فارغ ازتمامی ترس هایش

النومُ اخوهُ الموت و لایموت اهل الجنّه ؛ خواب برادر مرگ است و بهشتیان نمی میرند.

  حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۴
2
6
خیلی فیلم خوبی بود، چون در سودش سهیم نیستید دارید تخریب می کنید،
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۴
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۴
0
4
بولتن!!!!
سال تولد عطاران رو تصحیح کن
74 ؟؟؟؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین