کد خبر: ۸۹۲۲۰
تاریخ انتشار:

ترکیه چالش امنیتی ایران!

اشکان رضوی
"هرجا که پرسش حل نشده ای در زمینه فرهنگ قوم های شرق باستان پدید آید، ترکان بی درنگ دست خود را همان جا دراز می کنند."

"پروفسور مینورسکی"

ترکیه پس از فروپاشی عثمانی در پی جنگ جهانی اول تلاش کرد که با کمک ایده های مبتنی بر مدرنیته کمال آتاتورک پا به عرصه کشورهای مستقل و تاثیر گذارجهان بگذارد.

سیاست مبتنی بر دیکتاتوری لائیسیته، آن هم بر روی مردمانی که چندین قرن تابع خلافت مذهبی بودند کار چندان آسانی نبود اما به زور سر نیزه و دیکتاتوری و تکیه بر هویت مبتنی بر کشتار های نژادی و مطرح نمودن شعار ترکیه بزرگ و راهبری ترکان همه ی عالم توسط ترکیه با کش و قوس های فراوان خود را به شرایطی کنونی رسانده .

بعد از سر خوردگی و حقارت تاریخی ترکیه مبنی بر عدم پذیرش از سوی اتحادیه اروپا این کشور تلاش نمود تا از پتانسیل مذهب اسلام برای ظهور به عنوان یک قدرت منطقه ای بهره برده و خلافت و امپراتوری عثمانی را زنده کند. ودر شرایطی که با اسرائیل راوبط بسیار گرم امنیتی و نظامی و دیپلماتیک داشت در یک مانور تبلیغاتی وبرای کاستن از فشار افکار عمومی، این کشور در این رابطه سیاست های تبلیغاتی ضد اسرائیلی را در پیش گرفت، اما در دیپلماسی پنهان روابط خود را با این کشور گسترش داد و البته امتیاز های قابل توجهی هم از این رهگذر دولت اسلامی گرای این کشور برای خود دست و پا نمود.

در حرکت بهار عربی و خیزش های مردم کشورهای عربی نیز دولتمداران ترکیه با در پیش گرفتن سیاست اپورتونیستی و قرار گرفتن در کنار سیاست های آمریکا و غرب در یک همسویی آشکار نقش خود را در رویدادهای منطقه ای تثبیت نمودند.

در جریان اعتراضات سوریه ،ترکیه به دلیل دشمنی تاریخی با سوریه و همچنین رقابت های منطقه ای برای قرارگرفتن درنقش رهبری جهان اسلام درحمایت ازمردم فلسطین و کم رنگ نمودن نقش سوریه در این باره تمام تلاش خود را برای سرنگونی دولت بشار اسد و حمایت همه جانبه از مخالفان مسلح این کشور به کار بست.

اما سیاست حاکمان ترکیه نسبت به همسایه بزرگتر و تاریخی خود به نام ایران جدای از منافع اقتصادی کلانی که این کشور درکنار جنگ هشت ساله ایران و عراق و همچنین تحریم های آمریکا و غرب برده در این مسائله خلاصه شد که دامن زدن به مسئله قومیت ها را در سر لوحه دیپلماسی خود نسبت به ایران قرار دهد.

سوریه تحت حمایت ایران در شرایط بحران کنونی بوده و ترکیه برای تحت فشار قرار دادن ایران نسبت به حمایت از دولت بشار اسد، به سمت ساخته و پرداخته نمودن حرکتهای تجزیه طلبانه و هویت طلبی در باره ایران روی آورده است. این مسئله در گذشته نیز تحت لوای حمایت از مبارزات قوم گرایان شوونیسم ترک ! نیز بوده اما چرایی شدت یافتن این حمایت ها خلاصه شده در بحران سوریه. البته اگر نخواهیم دلایل تاریخی این مسئله رامورد واکاوی قرار دهیم.

این همه در شرایطی است ،همانگونه که بیان شد اساسا کشور ترکیه خود درگیر بحران هویت ملی به دلیل نداشتن پیشینه تاریخی به عنوان یک کشور مستقل است.و در ساختار انسانی خود نیز با چالشهای بی شماری از جمله علویان ترکیه و کردهای ترکیه مواجه است که میلیونها تن از شهروندان این کشور را شامل می شود که عموما نیز از سیاست های دولت مرکزی ترکیه به شدت نا راضی هستند. و هر رویدادی می تواند منجر به انفجار این بشکه باروت شده و ترکیه را با یک جنگ داخلی روبرو سازد. ترکیه از سویی با بحران شدید هویت ملی روبرو است و از سویی دیگر موج شدید اسلام گرایی فناتیک.

اما نکته قابل تامل در سیاست ترکیه در تحولات منطقه ای به باور من چیزی نمی تواند جز این باشد که ترکیه به دلیل مواجه بودن با بحران هویت و همچنین سر خوردگی و حقارت ملی و نا توانی درپیوستن به اتحادیه اروپا شرایط بسیار مستعدی را برای انفجار سیاسی و اجتماعی دارد.
دولت این کشورجدای از مسائل بیان شده با یک مشکل دیگر درسیستم نظام خود روبرو است و آن ارتش این کشور است.ارتش تر کیه در طی چند دهه نقش تعین کننده ای در سیاست و اداراه این کشور داشت که با به قدرت رسیدن اسلام گرایان و دستگیری و محاکمه بسیاری از ژنرال های ملی گرای افراطی دچار تنش با دولت و سیاستمداران شده و هر بهانه ای می تواند ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور را دستخوش شورش و یا کودتای نظامیان آن کند.

و یکی از دلایل ترکیه نسبت به دخالت در بحران سوریه و همچنین گسیل داشتن نیروهای نظامی به مرز مشترک با سوریه و پناه دادن مخالفان سوری می تواند به تعبیری سر گرم نمودن ارتش ترکیه برای دور نگه داشتن آنان از اوضاع داخلی کشور باشد.

ترکیه به لحاظ اقتصادی نیز به دلیل محدودیت در منابع، اقتصاد بی نهایت شکننده ای دارد و عمده تکیه اقتصاد این کشور بر روی توریسم و همچنین تجارت سکس متمرکز شده است و هر رویدادی می تواند اقتصاد نوپای آن را دچار فروپاشی نماید.

نا سپاسی و عدم پایبندی به حسن همجواری ترکیه در قبال همسایه بزرگتر خودایران و تحریک جریانات تروریستی و تجزیه طلب نمی تواند بردباری و شکیبایی دائمی ایران را در پی داشته باشد و هم آوایی این کشور با دشمنان ایران در دراز مدت نه تنها تامین کننده منافع آن نخواهد بود بلکه می تواند تهدید کننده منافع ترکیه باشد.

اما سیاست ایران در چنین شرایطی که ترکیه تمام توان خود را برای ضربه زدن به ایران به کار بسته چه می تواند باشد؟

1- کم رنگ نمودن نقش ترکیه در باره مسائل هسته ای ایران و غرب .
2- محدود نمودن مبادلات اقتصادی و تامین منابع انرژی ترکیه .
3- حمایت از علویان تحت ستم ترکیه به دلیل اشتراکات مذهبی و تاریخی .
4- حمایت از اکردا تحت ستم این کشور به عنوان تیره ای از ایرانیان جدا شده از سرزمین مادری و پشتیبانی همه جانبه ازآنان .
5- حمایت از قبرس در منازعه سر زمینی با ترکیه.
6- به رسمیت شناختن 24 آوریل به عنوان روز جنایت نژادی و نسل کشی ترکیه علیه ارامنه.

در دراز مدت ایران بایدبه صورت عملی سیاست تجزیه ترکیه را به عنوان دکترین روابط فی مابین خود و ترکیه قرار دهد و از سیاست مدارا و کج دار مریض با کشوری که کمر به نابودی ایران بسته است دوری جوید.و اینگونه است که دولتمردان ترکیه متوجه خواهند شد که بسیار شکننده تر از آنی هستند که بخواهند در عرصه جهانی در برابر کشوری مانند ایران به عرض اندام بپردازند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین