گروه اقتصادی: در ظاهر، ساختار سیاسی و اداری کشور روال مشخصی دارد: رئیسجمهور انتخاب میشود، کابینه تشکیل میگردد و رئیس کل بانک مرکزی به عنوان سکاندار پولی کشور، سیاستهای ارزی را تعیین میکند. اما تحلیل عمیقتر لایههای پنهان اقتصاد سیاسی ایران، واقعیتی هولناک و متفاوت را آشکار میسازد. واقعیتی که در آن، رؤسای دولتها و مدیران ارشد، نه بازیگران اصلی، بلکه کارگزاران یک شبکه پیچیده از «الیگارشی» هستند؛ شبکهای که پایتخت پولی ایران را عملاً از تهران به دوبی منتقل کرده است.
استحاله بانک مرکزی؛ کارمندان مافیا در لباس مدیران ارشد
به گزارش بولتن نیوز، آنچه امروز تحت عنوان «بانک مرکزی» میشناسیم، در عمل نهادی مستقل برای حفظ ارزش پول ملی نیست، بلکه به اتاق فرمانی برای تامین منافع یک اقلیت قدرتمند تبدیل شده است. گزارشها و تحلیلهای تکاندهنده حاکی از آن است که انتصاب رئیس کل بانک مرکزی، نه بر اساس شایستگی یا انتخاب مستقیم رئیسجمهور، بلکه با تایید و حتی دستور مستقیم «مافیا» صورت میگیرد.
این شبکه در همتنیده که ترکیبی از الیگارشهای دولتی و بخش خصوصی رانتجو است، قدرت را چنان قبضه کرده که هیچ رئیسجمهوری -حتی با بالاترین سطح اختیارات- توانایی مقابله با آن را ندارد. گفته میشود شرط نشستن بر کرسی ریاست بانک مرکزی، امضای تعهداتی پیش از صدور حکم است؛ تعهداتی که شامل تخصیصهای ارزی کلان به مهرههای مورد نظر مافیاست. به تعبیر صریحتر، رئیس کل پیش از آنکه حکمش امضا شود، باید دهها مورد تخصیص ارز را برای این شبکه تضمین و امضا کرده باشد. در چنین ساختاری، رئیس بانک مرکزی عملاً کارمند مافیاست و حتی اختیار استعفای خود را نیز ندارد؛ او باید تا زمانی که این شبکه صلاح بداند، بر مسند باقی بماند تا ماشین تخریب اقتصاد به نفع اقلیت، به کار خود ادامه دهد.
جغرافیای جدید پول: ایران، استانی از امارات؟
اما فاجعه اصلی تنها در انتصابات داخلی خلاصه نمیشود. پاشنه آشیل اقتصاد ایران در دو دهه اخیر، جابجایی مرزهای حکمرانی پولی بوده است. از زمان قطع ارتباط مستقیم ریال با دلار در اواسط دهه هشتاد و تشدید تحریمها، ایران برای تنفس اقتصادی به یک ارز واسط نیاز پیدا کرد: «درهم امارات».
این وابستگی ساختاری باعث شده است که امروز امارات متحده عربی، نه یک همسایه تجاری، بلکه تعیینکننده اصلی ارزش داراییهای ایرانیان باشد. وقتی ۷۰ درصد از تجارت خارجی کشور، از فروش نفت و پتروشیمی تا واردات کالاهای اساسی، مجبور به گردش در شبکه صرافیهای دوبی است، عملاً پایتخت پولی جمهوری اسلامی ایران از خیابان میرداماد تهران به امارات منتقل شده است.
تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که ایران در عمل به «استانی از امارات» تبدیل شده است؛ چرا که بودجه، قدرت خرید مردم و نبض تورم در تهران، نه در جلسات هیئت دولت، بلکه بر اساس نوسانات درهم در دوبی تعیین تکلیف میشود. ۳۰ درصد باقیمانده تبادلات ارزی نیز در بازاری مانند «هرات» افغانستان مدیریت میشود، جایی که تقاضای سوخت و نفوذ صرافان افغان، ضلع دوم قیمتگذاری ریال را تشکیل میدهد.
خطرناکتر از تلآویو و واشنگتن
این وابستگی مرگبار به درهم و بازارهای همسایه، یک تهدید امنیت ملی تمامعیار است. در حالی که افکار عمومی و دستگاههای تبلیغاتی بر دشمنی آمریکا و اسرائیل متمرکز هستند، ساختار معیوب تجارت خارجی، گلوی اقتصاد ایران را در دستان امارات و افغانستان قرار داده است.
اگر روزی تصمیمگیران در ابوظبی یا کابل اراده کنند که با یک تصمیم سیاسی، جریان گردش پول را متوقف کنند یا نرخ برابری را تغییر دهند، اقتصاد ایران با فروپاشی آنی مواجه خواهد شد. اینکه نرخ دلار در تهران صبحهنگام با قیمتی باز میشود که روز قبل در امارات تعیین شده است، نشان میدهد مافیا و ساختار تحریمها چگونه حاکمیت ملی بر پول را از بین بردهاند. تحریمها برای این طبقه الیگارش نه یک تهدید، بلکه نعمتی است که انحصار گردش مالی را در اختیار شعبههای خاصی از صرافیها و بانکها در خارج از مرزها قرار داده است.
همسویی مافیا با سرویسهای جاسوسی
نکته تاریک ماجرا اینجاست که عملکرد این شبکه مافیایی داخلی، دقیقاً همان نتایجی را به بار میآورد که سرویسهای جاسوسی بیگانه (نظیر موساد و امآیسیکس) به دنبال آن هستند: «تخریب از درون».
برای نابودی یک کشور، لزومی ندارد که مهرهها مستقیماً حقوقبگیر سرویسهای خارجی باشند؛ کافی است تفکر و عملکردشان در جهت منافع شخصی و به قیمت ویرانی منافع ملی باشد. الیگارشی حاکم بر اقتصاد ایران با انهدام ارزش پول ملی و گروگان گرفتن معیشت میلیونها ایرانی، کارآمدترین ابزار برای تحقق اهداف دشمنان ایران شده است. قدرتی که وزیر تعیین میکند، معاون میچیند و رئیس سازمانهای بزرگ را جابجا میکند، چنان مخرب عمل کرده که گویی ماموریتی جز زمینگیر کردن تمدنی ایران ندارد.
در نهایت، تا زمانی که این شبکه الیگارشی بر گلوگاههای بانک مرکزی مسلط است و تا زمانی که «درهم» فرمانروای «ریال» است، تغییر دولتها و وزرا تنها نمایشی بر روی صحنه است؛ در حالی که کارگردانان اصلی در پشت پرده و در آن سوی آبهای خلیج فارس، سناریوی فقر و تورم را مینویسند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com