به گزارش بولتن نیوز به نقل از صبح نو، جواد بخشی الموتیاستاد دانشگاه نوشت: اظهارات حسن روحانی درباره اولویت «ملت ایران» بر کمکهای منطقهای، نمونهای بارز از خطای راهبردی در برابر پیچیدگیهای ژئوپلیتیک در منطقه است. این رویکرد که ظاهراً از دلسوزی برای مردم نشأت میگیرد، در عمق خود حاوی خطاهای محاسباتی فاجعهباری است. خطاهایی که با یک مغالطه هم امنیت و هم منافع ملی ایرانیان را به پرتگاه خواهد برد.
جنگ 12 روزه علیه ملت ایران بسیاری از مخالفان نقش آفرینی ایران در منطقه را به تحسین واداشت و ثابت کرد که سقوط سوریه و ترور فرماندهان جبهه مقاومت، تهاجم به ایران را در پی خواهد داشت. موضوعی که با هجمه به دیگر عناصر قدرتمندی انقلاب اسلامی در منطقه به شکلی جدیتر میتواند تکرار شود. در این نوشتار به چند نمونه از این خطاها خواهیم پرداخت.
اشتباه اول: درک غلط از امنیت ملی!
روحانی که با سابقهترین فرد ایران در حوزه امنیتی است و با دههها حضور در شورای عالی امنیت ملی چه در جایگاه دبیر و چه ریاست این شورا فعالیت کرده است، امنیت ملی را به رفاه اقتصادی تقلیل داده و نقش حیاتی عمق راهبردی در بقای کشور را نادیده گرفته است. حضور ایران در منطقه نه صرفا «کمک خیرخواهانه»، بلکه خط دفاعی اول در برابر پروژه تجزیهطلبانه غرب است. واقعیت تلخ این است که اگر امروز دمشق، بیروت، صنعا و بغداد تسلیم رژیم صهیونیستی و پشتیبانان غربی آن شود، فردا باید در اهواز و تبریز با همان تهدیدات مقابله کنیم.
آیا فراموش کردهایم که داعش چگونه به فاصله ۴۰ کیلومتری ایران رسید و تنها در دیرالزور متوقف شد؟ آیا تجربه نکردهایم که پس سقوط بشار و ترور فرماندهان جبهه مقاومت در لبنان، غزه و عراق، جنگندهها و بمب افکنهای اسراییل و آمریکا بر ایران تاختند و بیش از هزار نفر که بسیاری از آنان زنان و کودکان بودند را به شهادت رساندند؟
اشتباه دوم: محاسبه غلط هزینه-فایده
تحلیل «خانمانسوزی» روحانی، نمونه کلاسیکی از خطای محاسباتی است. زمانی که حسام آشنا مشاور وی در دولت دوازدهم سوریه و سرزمین های مقاومت را «زمین سوخته» میدانست نیز این خطا حاکم بود. در شرایطی که پایگاههای نظامی اطراف ایران و کشورمتخاصم منطقه میلیاردها دلار هزینه نظامی انجام میدهد تا ایران را به کرنش وادارد، بودجه نقش آفرینی منطقهای ایران در مقایسه با کل بودجه کشور ناچیز است، اما بازده راهبردی آن غیرقابل مقایسه. اساسا جبهه مقاومت نه بر پایه کمکهای ایران بلکه بر اساس تواناییهای خود و با الگوبرداری از ایران مقابل دشمنان ملتهای منطقه ایستادهاند. این حضور قدرت چانهزنی تهران در همه عرصهها را چندین برابر کرده است. بدون این نفوذ، ایران تنها یک کشور نفتی تحت تحریم بود، نه قدرت منطقهای که حتی آمریکا مجبور به مذاکره با آن باشد.
اشتباه سوم: غفلت از قانون صفر یا صد ژئوپلیتیک
فضای ژئوپلیتیکی منطقه قابل تقسیم نیست. گفته میشد اگر ایران از سوریه خارج شود، ترکیه و اسرائیل وارد میشوند و همانطور هم شد. اگر از کمک به مقاومت عراق کنارهگیری کند، عربستان و آمریکا آن را اشغال میکنند. در این بازی، خلأ وجود ندارد و هر عقبنشینی به معنای پیشروی رقیب است. روحانی گویا این قانون آهنین بینالملل را نمیشناسد که «اگر نباشی، جایت را دیگری میگیرد».
عدم حضور قدرتمندانه ایران در منطقه و ایجاد فضای تنفس حیاتی برای خود یعنی واگذاری میدان به دشمنان و رقیبان برای فعالیت علیه تهران. ایران نمیتواند در نقش آفرینی منطقهای و جهانی خود در خلا فعالیت کند و هیچ کشوری چنین مدلی را تجربه نکرده است.
اشتباه چهارم: نادیدهگیری عامل زمان
بازگشت به منطقه پس از خروج، اگر اصلاً امکانپذیر باشد، دهها برابر هزینه مادی و معنوی خواهد داشت.
شبکهای که دههها برای ساخت آن وقت و منابع صرف شده، در عرض ماهها از بین خواهد رفت. حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق و انصارالله یمن، دست برتر و راهبردیاند که جایگزین ندارند.
اینها اگرچه هزینه های هنگفتی برای ایران ندارند اما با پیگیری گفتمان انقلاب اسلامی دست بلند ایران در منطقه هستند که تنها در یک مورد یعنی انصارالله شاهدیم که رژیم اسراییل، آمریکا و انگلیس را با اینکه مستقیما وارد جنگ با یمن شدند به زانو در آورد.
اشتباه پنجم: افتادن در دام محاسبات ملت – امت
روحانی با این عبارات و قرار دادن مردم ایران در برابر مسلمانان منطقه خواسته یا ناخواسته به ورطه خطای امت-ملت رفته است. در هفتههای گذشته عدهای با تشکیکهای تلاش کرده بودند راه بقای ایران را گذار از امت اسلامی معرفی کنند که اصل این موضوع برآمده از خطایی راهبردی است؛ و نشانهای از عدم شناخت کافی از شرایط ایران.
ایرانی هم برای ایران بانگ «ای ایران» برمی آورد و هم برای مسلمانان و همفکران خود در منطقه در میدان است. این دو در یک راستا هستند و یکی دیگری را نقض نمیکند.
اظهارات روحانی نه از واقعگرایی، بلکه از درک نادرست او از ماهیت قدرت نشأت میگیرد. او گویا نمیداند که در عصر ژئوپلیتیک جدید، قدرت ملی نه در مرزهای جغرافیایی، بلکه در نفوذ فرامرزی تعریف میشود. تحقق آرزوهای او، نه به رفاه مردم، بلکه به نابودی ایران به عنوان قدرت منطقهای منجر خواهد شد. راهکار، نه عقبنشینی بلکه هوشمندی بیشتر در مدیریت این نفوذ است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مجتبی زارعی؛ عضو کمیسیون امنیت ملّی افشا کرد:
می خواهم پاسخ جناب روحانی را را از بخشِ آشکارِ یک جلسه محرمانه ی کمیسیون امنیت ملی با شهید عالیقدر ؛ سپهبد باقری رئیس فکور و ملی _ انقلابیِ ستاد کل نیروهای مسلح بدهم:
جناب حسن روحانی به تازگی در باره امور مختلف کشور اظهاراتی داشتند ؛ بخصوص اینکه گفت "ما از کجای دنیا تقلید کردیم که نظامی ها را به تجارت و اقتصاد راه داریم ؛ هرکسی باید به کار خودش بپردازد"
این حرف البته حرف درستی است ؛ بنظرم حتی امام خامنه ای هم بر همین رآی باشد ؛ اما در آخرین دیدار کاری کمیسیون امنیت ملی با سرلشگر باقری عزیز نوّرالله مرقده که خدمت شان رسیدیم حرف های نگفته ی محرمانه و آشکاری داشت ؛ حرف های محرمانه ی او بماند که هروقت یادم می آید از آن چهره صبور و آینده نگر و ملّی خجالت می کشم و....
من از بخش آشکار جلسه برای اولین بار گزارش می دهم ؛ دل سرلشگر از ساختار بودجه ریزی کشور در دولت های ادوار پُرخون بود ؛ سردار با تلخی گفت "مجلس و دولت، ما نظامی ها را نفت فروش و معدنکار و تاجر کردند ، این کارها به ما چه ؟! آیا دنیا با بخش دفاع و فرزندان نظامی و دفاعی و انتظامی اش مثل ما رفتار می کند ؟!"
سپس گفت "دنیا قبل از تقسیم بودجه ی سنواتی سهم امنیت و بهداشت را از تولید ناخالص ملی سوا می کند و سنگین و رنگین تحویل نظامی ها می دهد و به حوزه ی دفاع نمی گوید برو نفت بفروش برو معدن پیدا کن اما در اینجا ما را درگیر بروکراسی های سازمان برنامه و پیچ و خم بودجه های سنواتی می کنند و همان قول و قرارها را هم نقض می کنند " ؛ سردار می گفت" همه چیز را باید به مردم سپرد الا کارهای بنیادینی که باید در دست حکومت باشد "
آقای روحانی ! شما نزدیک به ۲۰ سال عالی ترین مسئولیت امنیتی کشور را در دست داشتید ۸ سال هم رئیس جمهور بودید اگر برای تغییر این ساختار بروکراتیک نظامی کُش و رفع تحقیر بودجه دفاعی ایران نسبت به کشورهای درجه سوم قدمی بر نداشتید لااقل به بروبچه های ارتش و سپاه و فراجا زخم زبان نزنید!
اگر هم مقصود شما قرارگاه خاتم الانبیاست که هنوز بدهی های دولت های ادوار با وجود اتمام پروژه ها به قرارگاه پرداخت نشده است !
اما جناب روحانی ! من گمان می کنم سخنان اخیر شما هیچ ربطی به ارزیابی حکمرانی در کشور نداشت ؛ چون شما خود بخشی از ناکارآمدی ها بودید و در بین نخبگان این تصور موجب تصدیق است ؛ پس چرا این سخنان را بر زبان آوردید ؟!
اینک همه چیز بخصوص در جنگ اخیر و روزهای پسا جنگ معلوم شد ؛ سخنان شما یک نقشه ای برای گم کردن ردّ پاها و فرافکنی ای با هدف ماستمالیزاسیون خسارت های محض برجامی بود؛ که آخرینش تله اسنپ بک اروپای خبیث است ؛ آقای محترم ! من نمی گویم مذاکره کنندگان اصلی برجام در دولت تان خائن یا جاسوس بودند برعکس افراد اصلی مذاکره وطن خواه هم بودند اما تا ابد ننگ ناشی گری و نابلدی در مذاکرات با آمریکا _ اروپا و نیز به گروگان کشانیدن منافع ملّی ایران در تاریخ به نام شان و بنام تان ثبت شده است ؛
آقای روحانی من با چشم خود بتن ریزی در حفره های قلب نیروگاه اراک را در ازای هیچ دیدم !
آقای روحانی ! حافظه تاریخی ایرانیان کوتاه مدت نیست ؛ چرا برای ماستمالیزاسیون خسارت های برجامی به نظامیان عزیزمان که همه چیزمان را مدیون شان هستیم آنهم در وسط جنگِ با جنایتکاران لگد زدید ؟!