به گزارش بولتن نیوز به نقل از خبرگزاری فارس: در حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، فقط موشکها و پهپادها به کار گرفته نشدند؛ بلکه یک جنگ روانی و رسانهای تمامعیار نیز به راه افتاد. صهیونیستها و رسانههای همسو، از همان لحظه اول حمله، عملیات رسانهای را به شکل برنامهریزی شده آغاز کردند تا ذهن و روحیه مردم ایران را تحت تأثیر قرار دهند. این جنگ روانی، بخشی از جنگ ترکیبی است؛ جنگی که میدان نبردش فقط خاک و آسمان نیست، بلکه افکار عمومی و روحیه ملتها را هم هدف میگیرد.
بازسازی هویت و قهرمانسازی دروغین
یکی از محورهای این عملیات رسانهای، تلاش برای بازسازی هویتها و قهرمانسازی جعلی از خود بود. صهیونیستها و متحدانشان سالهاست میکوشند ایران را بهعنوان «تهدیدی برای صلح جهانی» معرفی کنند. در همین حمله اخیر هم، خود را در قامت «مدافع امنیت جهانی» نشان دادند؛ طوری روایت کردند که گویی مأموریتشان جلوگیری از تهدید هستهای یا حمایت از صلح است؛ در حالی که آغازگر این بحران و حملات، خود رژیم صهیونیستی بود. این تحریف نقشها، بخشی از جنگ رسانهای است تا افکار عمومی جهانی را با اقدام تجاوزکارانه اسرائیل همراه کند.
تحریف ابعاد واقعیت
رسانههای همسو با رژیم صهیونیستی، بلافاصله پس از حمله، ادعا کردند که «زیرساختهای دفاعی ایران بهطور کامل نابود شده» یا «توان موشکی ایران از کار افتاده است». اما واقعیت میدانی، خلاف این ادعا را ثابت کرد. وقتی بحث مذاکره و آتشبس روی میز آمد، تناقضها آشکار شد. حتی برخی منابع غربی بعداً تأیید کردند که میزان خسارت، بسیار کمتر از ادعاهای اولیه بوده است.
گزینش و سانسور واقعیت
دراین تکنیک دشمن فقط آن بخش از واقعیت را برجسته میکند که به نفعش باشد و باقی حقیقت را پنهان میکند. برای مثال، رسانههای صهیونیستی و غربی بارها درباره شهادت برخی فرماندهان نظامی ایران سخن گفتند، اما هیچ اشارهای به قربانی شدن زنان و کودکان ایرانی در این حمله نکردند. با این کار، تلاش کردند افکار عمومی جهانی را از ظلم و جنایت واقعی دور نگه دارند.
در عملیات روانی اخیر، رسانههای طرفدار اسرائیل حتی به منابع رسمی هم بهطور گزینشی استناد کردند.
آنها بخشی از یک گزارش را برجسته کردند که نشان میداد مراکز نظامی ایران هدف قرار گرفته، اما همزمان گزارش محرمانه پنتاگون که نشان میداد آسیب به این مراکز بسیار محدود بوده را سانسور کردند.
بمباران خبری و برچسبزنی
رسانههای همسو با صهیونیسم، با انتشار حجم بالایی از اخبار فوری، ضد و نقیض و پر از تحلیلهای بدون منبع، سعی کردند مردم را دچار سردرگمی کنند. در چنین شرایطی وقتی مخاطب با دهها خبر فوری مواجه میشود، قدرت تشخیص واقعیت از دروغ را از دست میدهد و ذهنش تسلیم روایت غالب میشود.
رسانههای دشمن همچنین با استفاده از کلیدواژههایی مثل «تهدید منطقهای» سعی کردند ایران را مقصر بحران معرفی کنند و هرگونه دفاع مشروع را بهعنوان «رفتار تحریکآمیز» جلوه دهند.
هراسافکنی و ایجاد ترس اجتماعی
یکی از مهمترین ابزارهای جنگ روانی دشمن، ایجاد ترس و وحشت در جامعه ما است. رسانههای وابسته به رژیم صهیونیستی و متحدانش، در جریان حمله اخیر به ایران، از این تکنیک برای ضربه زدن به روحیه مردم و تضعیف اعتماد عمومی استفاده کردند و همچنان نیز از این ابزار در حال استفاده هستند.
به گفته تحلیلگران، یکی از پیامدهای این جنگ روانی، کاهش اعتماد عمومی به نهادهای امنیتی و مدیریتی کشور است. در چنین شرایطی، مردم بهجای واکنش منطقی، گرفتار احساسات آنی شده و دچار نگرانیهای غیرواقعی میشوند.
رسانههای صهیونیستی با استفاده از این فضا تلاش دارند ملت ایران را از ادامه مسیر مقاومت منصرف کنند و آنان را بهسوی پذیرش فشارها و تحقیرهای سیاسی و امنیتی وادار سازند. این تاکتیک بخشی از جنگ ترکیبی است که تمرکز آن بر تخریب روحیه ملی و تضعیف جبهه داخلی است.
ایجاد ترس اجتماعی، سلاحی خاموش اما بسیار خطرناک است. دشمن با استفاده از رسانههای خود، ذهن مردم را هدف قرار میدهد تا پیش از آنکه جنگی واقعی شکل بگیرد، روحیه جامعه را تسلیم کند. هوشیاری رسانهای، اطلاعرسانی صادقانه و تقویت اعتماد ملی، مهمترین راهکارهای خنثیسازی این عملیات روانی هستند.
تکرار و تثبیت دروغ
یکی از قدیمیترین روشهای جنگ روانی، تکرار مستمر یک دروغ تا زمانی است که به چشم مخاطب، شبیه به حقیقت جلوه کند. این تکنیک بر پایه یک اصل روانشناسی اجتماعی عمل میکند که «ذهن انسان هرچه را بیشتر بشنود یا ببیند، به آن عادت میکند و احتمال پذیرش آن بالاتر میرود، حتی اگر بداند که اطلاعات نادرست است.»
رژیم صهیونیستی در جنگ اخیر و قبل از آن از این تکنیک برای فریب افکار عمومی مردم ما استفاده کرد، اکنون نیز تلاش میکند با تکرار اخبار دروغ ذهن مردم ما را فریب دهد.
هدایت افکار و انحراف ذهنها
در این تکنیک رژیم صهیونیستی بهجای پرداختن به سؤال اصلی یعنی «چرا اسرائیل به خاک ایران حمله کرد؟»، ذهنها را به مسائل فرعی مثل «چند پایگاه منهدم شد؟» منحرف کردند. این تکنیک باعث میشود افکار عمومی فراموش کند چه کسی آغازگر تجاوز بود.
استفاده از منابع جعلی و ناشناس
یکی از تکنیکهای رایج در جنگ روانی و عملیات رسانهای دشمن، استناد به منابع ناشناس، منابع آگاه یا گزارشهای محرمانه، بدون هویت مشخص است. این روش به دشمنان اجازه میدهد اطلاعات نادرست یا گمانهزنیهای ساختگی را بهعنوان «خبر قطعی» یا «افشاگری معتبر» منتشر کنند، بدون آنکه مجبور به پاسخگویی درباره صحت ادعاهایشان باشند.
رسانههای صهیونیستی و همپیمانانشان با این روش دو هدف را دنبال میکنند، یکی افزایش باورپذیری شایعات و دیگری ایجاد فضایی از ترس و بلاتکلیفی.
وقتی خبر به یک منبع مثلا «محرمانه»، «آگاه در ارتش آمریکا» یا «مقام امنیتی ارشد اسرائیل» نسبت داده میشود، مخاطب عادی به سختی میتواند صحتسنجی کند. همین باعث میشود بسیاری از اخبار جعلی به عنوان واقعیت پذیرفته شوند.
خبرهایی که به منابع ناشناس نسبت داده میشود، معمولا جنبه روانی دارند. این اخبار اغلب تهدیدآمیز، بزرگنمایی شده و نگرانکنندهاند تا ذهن جامعه را درگیر کنند.
در حمله رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، رسانههایی مانند هاآرتص، جروزالمپست و برخی کانالهای امنیتی اسرائیل، بارها به نقل از «منابع اطلاعاتی آمریکایی» و «مقامات نظامی مطلع» ادعا کردند که «تمام سامانههای پدافندی ایران در غرب کشور از کار افتاده»، «برخی از تاسیسات زیرزمینی موشکی ایران به طور کامل تخریب شده است»، « پدافند هوایی ایران فلج شده است» و ... ، و هیچیک از این ادعاها مستند به گزارش رسمی نبود.
چند روز بعد آن، منابع آمریکایی بهطور غیررسمی اعتراف کردند که «آسیب به تاسیسات ایران بسیار محدود بوده و برخی اهداف اصلاً مورد اصابت قرار نگرفتهاند.»
بازی با زمان و انتشار تصاویر آرشیوی
یکی از شگردهای رایج در عملیات روانی دشمن، انتشار هدفمند تصاویر و ویدئوهای قدیمی و آرشیوی بهعنوان رخدادهای جدید است. در این روش، رسانههای معاند یا همسو با رژیم صهیونیستی از تصاویر حملات و انفجارهای گذشته، خصوصاً صحنههای مهیج و دلهرهآور، استفاده میکنند و آنها را بهعنوان تصاویر زنده از حملات اخیر به ایران جا میزنند.
هدف اصلی این تکنیک، ایجاد فضای هیجانی، التهاب روانی و ترس در افکار عمومی است.
مخاطب وقتی این تصاویر را میبیند، تصور میکند حجم حمله و تخریب بسیار وسیعتر از واقعیت است یا سامانههای دفاعی کشور بهطور کامل ناکارآمد شدهاند؛ درحالیکه این تصاویر ربطی به واقعه جاری ندارند.
چون مخاطب معمولی در لحظه بحران، زمان و فرصت راستیآزمایی ندارد. احساسات بر منطق غلبه میکند و خبر یا تصویر هرچقدر هم قدیمی باشد، اگر در زمان مناسب منتشر شود، اثر روانی خود را میگذارد.
در حمله اخیر رژیم صهیونیستی به کشورمان، برخی رسانههای غربی و حسابهای کاربری نزدیک به رژیم صهیونیستی در شبکههای اجتماعی، ویدئوهایی از حمله به یک پایگاه هوایی سوریه در سال ۲۰۱۹ را بهعنوان تصاویر زنده از حملات شبانه به ایران منتشر کردند.
چرا شناخت این تکنیکها مهم است؟
در جنگ امروز، فقط موشکها و پهپادها تعیینکننده نیستند؛ بلکه جنگ روایتها و عملیات روانی، بخش مهمتری از نبرد است. اگر ملت ایران سواد رسانهای نداشته باشد و هر خبری را بدون بررسی بپذیرد، ممکن است بهجای حقیقت، روایت دشمن را باور کنند. این کار، روحیه مقاومت را تضعیف میکند و حتی بر تصمیمگیریهای کلان اثر میگذارد.
محمدحسین امیرحسینی، استاد دانشگاه معتقد است که برای مقابله با این وضعیت، مردم باید یاد بگیرند، هر خبر را از چند منبع بررسی کنند، به منابع ناشناس و تحلیلهای بدون سند اعتماد نکنند، تکنیکهای جنگ روانی را بشناسند و روایتهای دشمن را با واقعیت میدانی مقایسه کنند.
در پایان لازم به یادآوری است که حمله اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، فقط یک عملیات نظامی نبود؛ بلکه یک تهاجم رسانهای و روانی برنامهریزی شده هم بود که هدفش ضربه زدن به روحیه ملت و تحریف واقعیت بود.
شناخت این تکنیکها، بخشی از امنیت ملی است. همانطور که موشکها را با سپر دفاعی دفع میکنیم، باید روایتهای دروغ را هم با سپر سواد رسانهای و هوشمندی عمومی خنثی کنیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com