کد خبر: ۸۷۱۱۸۳
تاریخ انتشار:
تحلیلی بر راهبرد مذاکره در برابر رویکرد مقاومت

پایان بازی امتیازدهی: چرا مذاکره با آمریکا به نتیجه نمی‌رسد؟

تا زمانی که هدف آمریکا نه یک «توافق»، بلکه «تسلیم» ایران باشد، هرگونه گفت‌وگو تنها به یک بازی فرسایشی برای گرفتن امتیازهای بیشتر تبدیل خواهد شد. بر این اساس، تنها راه حفظ استقلال و امنیت ملی، نه در میز مذاکره، که در تقویت مولفه‌های قدرت داخلی و پافشاری بر اصول است.
پایان بازی امتیازدهی: چرا مذاکره با آمریکا به نتیجه نمی‌رسد؟

گروه سیاسی: تا زمانی که هدف آمریکا نه یک «توافق»، بلکه «تسلیم» ایران باشد، هرگونه گفت‌وگو تنها به یک بازی فرسایشی برای گرفتن امتیازهای بیشتر تبدیل خواهد شد. بر این اساس، تنها راه حفظ استقلال و امنیت ملی، نه در میز مذاکره، که در تقویت مولفه‌های قدرت داخلی و پافشاری بر اصول است.

به گزارش بولتن نیوز در سپهر سیاسی ایران، همواره یک دوگانه بنیادین در جریان بوده است: آیا راه عبور از چالش‌های بین‌المللی، تعامل و مذاکره با قدرت‌های جهانی، به‌ویژه ایالات متحده است یا باید بر استقلال و مقاومت در برابر فشارهای خارجی پافشاری کرد؟ در حالی که برخی تحلیلگران در رسانه‌ها و فضای مجازی، کلید حل مشکلات کشور را در تنش‌زدایی و گفت‌وگو با واشنگتن می‌بینند، دیدگاهی ریشه‌دار و قدرتمند در ساختار حاکمیتی ایران، این رویکرد را نه تنها ساده‌انگارانه، بلکه مسیری منتهی به بن‌بست و تضعیف حاکمیت ملی می‌داند. این مقاله به واکاوی منطق و استدلال‌های این دیدگاه انتقادی به مذاکره می‌پردازد.

مدافعان رویکرد مقاومت، برای اثبات مدعای خود به یک نمونه مشخص و تاریخی اشاره می‌کنند: توافق هسته‌ای (برجام). از منظر آنان، این توافق یک معامله شفاف بود. ایران پذیرفت که فعالیت‌های صنعتی و حساس هسته‌ای خود را به شکل چشمگیری محدود سازد و در مقابل، طرف‌های غربی متعهد شدند که تحریم‌های اقتصادی فلج‌کننده را بردارند. اما نتیجه چه بود؟ این دیدگاه معتقد است که طرف مقابل به تعهدات کلیدی خود عمل نکرد. تحریم‌ها به جای برداشته شدن، به شکلی دیگر باقی ماندند و این تجربه، یک اصل اساسی را به اثبات رساند: نمی‌توان به وعده‌های آمریکا اعتماد کرد، زیرا هدف نهایی آن، نه رسیدن به یک توافق متوازن، بلکه مهار دائمی ایران است. بر این اساس، برجام از یک «فرصت دیپلماتیک» به یک «سند عبرت» تبدیل شد که نشان می‌دهد مذاکره، به خودی خود، حلال مشکلات نیست.

تعداد بازدید : 3

مسئله اصلی از این منظر، صرفاً بی‌اعتمادی به طرف مقابل نیست، بلکه درک ماهیت راهبردی آن است. این دیدگاه استدلال می‌کند که مشکل ایران با آمریکا تنها با یک روش "حل" می‌شود: دادن امتیازهای مستمر و بی‌پایان. این فرآیند که از آن با عنوان «باج‌خواهی» یاد می‌شود، یک سراشیبی خطرناک است که توقفی برای آن متصور نیست. این منطق زنجیروار به این شکل تصویر می‌شود:

۱. امروز، از شما می‌خواهند که غنی‌سازی ۲۰ درصد را متوقف کنید.
۲. فردا، خواستار توقف غنی‌سازی ۵ درصد می‌شوند.
۳. پس از آن، می‌گویند باید کل برنامه و زیرساخت هسته‌ای ("بساط هسته‌ای") را برچینید.
۴. و در نهایت، خواسته‌ها به حوزه‌های بنیادین حاکمیتی مانند تغییر قانون اساسی نیز کشیده خواهد شد.

بر اساس این تحلیل، هر عقب‌نشینی نه تنها به رضایت طرف مقابل نمی‌انجامد، بلکه او را برای طرح درخواستی بزرگ‌تر و عمیق‌تر جسورتر می‌کند. آمریکایی‌ها "امتیاز می‌گیرند" و این یک استراتژی ثابت است. بنابراین، مذاکره نه یک فرآیند داد و ستد، بلکه یک مکانیزم یک‌طرفه برای خلع سلاح تدریجی ایران از تمام مولفه‌های قدرتش است.

اگر هدف نهایی، خلع سلاح ایران است، خواسته‌ها هرگز در حوزه هسته‌ای متوقف نخواهد ماند. این دیدگاه معتقد است که آمریکا برای "عادی‌سازی" روابط، شروطی را مطرح می‌کند که عملاً به معنای تسلیم کامل است:

 * محدود شدن به مرزهای خود: دست کشیدن از هرگونه نفوذ منطقه‌ای و تبدیل شدن به یک کشور محبوس در جغرافیای خود.
 * خلع سلاح دفاعی: تعطیل کردن صنایع پیشرفته دفاعی و موشکی که به عنوان ابزار بازدارندگی اصلی کشور عمل می‌کنند.
 * پذیرش هژمونی: تن دادن به ساختاری که در آن ایران هیچ ابزاری برای دفاع از منافع ملی خود در اختیار نداشته باشد.
از این منظر، سرنوشت کشورهایی که مسیر سازش بی چون و چرا را در پیش گرفتند، یک شاهد مثال تاریخی است. این کشورها با دادن امتیازهای استراتژیک، نه تنها به امنیت و شکوفایی نرسیدند، بلکه در نهایت تضعیف شده و حاکمیت خود را از دست دادند.

یکی از قدرتمندترین استدلال‌های این دیدگاه، پیوند زدن مقاومت با «غیرت ایرانی» است. این تنها به وفاداران به نظام جمهوری اسلامی، بلکه به تمامیت ملت ایران اشاره دارد. پیام این است: حتی فردی که ممکن است با ساختار سیاسی حاکم موافق نباشد، اما به عنوان یک ایرانی، دارای عزت و شرف ملی است، هرگز حاضر به پذیرش چنین امتیازهایی نخواهد بود. تن دادن به خلع سلاح دفاعی و محدود شدن در مرزهای خود، توهینی به تاریخ و غرور یک ملت است و هیچ ایرانی وطن‌پرستی آن را برنمی‌تابد.

این رویکرد تلاش می‌کند تا مسئله مقاومت را از یک انتخاب سیاسی صرف، به یک اصل خدشه‌ناپذیر ملی ارتقا دهد و نشان دهد که آمریکا به کمتر از تسلیم کامل راضی نیست.

در نهایت، این دیدگاه با یک پرسش بنیادین به پایان می‌رسد: چرا برخی همچنان بر طبل مذاکره‌ای می‌کوبند که نتیجه آن از پیش مشخص است؟ پاسخ از این منظر روشن است: مشکل، خود فرآیند مذاکره نیست؛ مشکل، اهداف نامحدود و ماهیت سلطه‌جویانه طرف مقابل است.

برچسب ها: مذاکره ، امریکا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین