گروه سیاسی: آقای علی شمخانی! شما در مصاحبهها گفتید پسرتان تنها ده دقیقه قبل از انفجار، خانه را ترک کرده. گفتید “آوار روی من ریخته بود و نمی توانستم به درستی نفس بکشم فکر کردید که زلزله شده است”. اما مردم هنوز یادشان نرفته که سال ۹۶، وقتی دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید، با صراحت گفتید: «مگر دهه ۶۰ است که بخواهند منافقین کسی را ترور کنند؟ هیچ تهدید امنیتی متوجه مسئولین نظام نیست!»
به گزارش بولتن نیوز امروز اما ما با یک تناقض بزرگ روبرو هستیم دیدید چطوری اسرائیل حرام زاده فرماندهان و دانشمندان ما را ترور نمود
سؤال اینجاست: آیا فقط شما در آن خانه بودید؟
پسر شما در آن ساعت از شب چرا باید منزل شما باشد و همچنین بیدار باشد؟ چرا درست همان لحظه پسرتان از خانه بیرون زده؟ مگر نه اینکه خیلیها در این حملات تکهتکه شدند، کودک و زن و مرد… اما شما سالم و بیخدشه، درست سر بزنگاه بیرون رفتهاید؟ آقای شمخانی یک نفر انگشتش یک زخم کوچک بر می دارد حداقل تا دو هفته آثارش وجود دارد چطوری آوار بر روی شما ریخته ولی حتی یک زخم کوچک هم صورتتان بر نداشته
این را باید چه نامید؟ اتفاق؟ تقدیر؟ یا چیز دیگری که مردم حق دارند بدانند؟
مردم هنوز به خاطر دارند که چگونه امنیتیترین مناصب کشور را در دست داشتید. شما که سالها بر بالاترین سطوح اطلاعات و امنیت کشور نظارت داشتید، حالا چطور است که خود شما هم مورد تهاجم دشمن قرار گرفته اید، اما حتی یک خراش روی صورت شما نیست؟!
چرا صدای نالهی آنهایی که زیر آوار ماندند، برای شما سکوت بود؟
چه میشود که در میان انفجارها و خاکستر، فقط صدای مصاحبهی شما بلند میشود؟!
آقای شمخانی! این مردم، دیگر حافظهی کوتاهمدت ندارند. سؤالهایشان بیپاسخ مانده و از شما، نه یک روایت احساسی، بلکه پاسخ روشن میخواهند.
چرا آن شب، آن لحظه، آن خانه…؟
و چرا فقط شما؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
چه جوری زیر آوار بوده و یه زخم کوچیک برنداشته؟
احتمالا فردا جز صاحبان کرامت هم میشه