گروه اقتصادی: افزایش صادرات رسمی نفت ایران، توقف تدریجی انتقالات مخفیانه در شرق آسیا، و حضور چهرههایی مانند سیدعباس عراقچی در معادلات دیپلماتیک، نشانههایی از یک توافق پنهانی میان ایران، آمریکا و چین است. توافقی که اگرچه میتواند منافع اقتصادی به همراه داشته باشد، اما همچنان سایه سنگین کاسبان تحریم و واسطههای سنتی را با خود حمل میکند. اکنون این پرسش مطرح است که آیا ساختار تصمیمگیر کشور در حوزه انرژی، توانایی و اراده لازم برای قطع این چرخه معیوب را دارد یا خیر.
به گزارش بولتن نیوزدر هفتههای اخیر، تحولات چشمگیری در حوزه صادرات نفت ایران رخ داده که از نگاه ناظران، نمیتوان آنها را صرفاً بهبود وضعیت فنی یا افزایش تقاضا در بازارهای آسیایی دانست. افزایش صادرات رسمی، توقف پروژههای پرهزینه در مالزی، و حضور نفتکشهایی با مالکیت کمپانیهای غربی در فرآیند انتقال نفت ایران، نشانههایی هستند که به تحلیلگران این پیام را میدهند: توافقی پنهان میان ایران، آمریکا و چین در جریان است.
این روند همزمان با تحولات منطقهای و تحمیل آتشبس به رژیم صهیونیستی و همچنین بازگشت زمزمههای مذاکرات پنهانی صورت گرفته است. نام سیدعباس عراقچی، دیپلمات ارشد ایرانی، بار دیگر در رسانهها مطرح شده؛ کسی که پیشتر نیز در مذاکرات برجام نقش محوری داشت.
بر اساس گزارش بلومبرگ و تصاویر ماهوارهای، در ۱۰ ماه گذشته بیش از ۴۲۰ میلیون بشکه نفت خام ایران – معادل حدود ۲۵ میلیارد دلار – از طریق عملیات پنهانی و انتقال کشتی به کشتی در آبهای شرق مالزی راهی چین شده است. در این مسیر، نفتکشهایی عمدتاً با پرچمهای جعلی و بدون بیمه، محمولهها را به پالایشگاههای teapot چین میرساندند، بیآنکه در آمار رسمی گمرک چین ثبت شوند.
اما حالا، این روند متوقف یا حداقل به شدت کمرنگ شده است. این توقف با دو تحول کلیدی همزمان است: نخست، کاهش انتقالات غیررسمی نفت؛ دوم، افزایش صادرات رسمی و حضور دوباره چهرههای دیپلماتیک ایرانی در گفتگوهای غیررسمی.
گزارشها حاکی است که کمپانیهایی مانند Shell، که پیشتر از تحریمها دوری میکردند، اکنون با بهرهگیری از تخفیفهای ویژه نفت ایران را خریداری کرده و به پالایشگاههای خود منتقل میکنند. در این میان، بهای نفت نیز با استفاده از یوان چین پرداخت شده و بخشی از بدهیهای پکن به تهران تسویه میشود؛ در حالیکه دولت چین از ژوئن ۲۰۲۲ بهصورت رسمی واردات نفت از ایران را انکار میکند.
اخیراً دونالد ترامپ نیز اعلام کرده که چین میتواند از ایران نفت خریداری کند؛ اظهاراتی که نشان از فضای بازتر برای چنین معاملاتی دارد. در این شرایط، برخی کارشناسان معتقدند فرصت بیسابقهای پیش آمده که نتیجهی آن نه از دل مذاکرات دیپلماتیک، بلکه از طریق فشار قدرت موشکی ایران و تحولات میدانی بهدست آمده است.
اگر عراقچی و همکارانش قصد دارند برخلاف تجربه برجام و به تعبیر رئیس پیشین بانک مرکزی، این بار "عایدات واقعی" برای ایران ایجاد کنند، اکنون زمان آن است که از این فرصت استفاده کنند؛ با تبدیل صادرات به مسیر رسمی و قانونی، و انتقال مستقیم درآمدهای نفتی به خزانه بانک مرکزی.
چنانچه این هدف محقق شود، علاوهبر افزایش شفافیت اقتصادی، میتوان امید داشت که زنجیره واسطهها و کاسبان تحریم، همچون بابک زنجانی، از انفال عمومی کنار گذاشته شوند. در غیر این صورت، ممکن است روزانه یک میلیون بشکه نفت، این بار با پرچمی دیگر، به چین صادر شود بیآنکه اسمی از آن در دفاتر رسمی ثبت گردد.
در نهایت، سرنوشت این مسیر به اراده نهادهای تصمیمگیر و شفافسازی سیاستهای دیپلماسی انرژی کشور وابسته است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com