کد خبر: ۸۶۹۶۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
علی ربیعی، وزیر کار دولت‌های یازدهم و دوازدهم، امروز چه پاسخی برای میراث ویرانگر دوران وزارت خود دارد؟

میراث تاراج؛ آقای «ربیعی»، چه بلایی بر سر اموال کارگران در شستا آمد؟

سکوت، گاهی بلندتر از هر فریادی سخن می‌گوید. به‌ویژه زمانی که این سکوت در برابر اتهاماتی به وسعت یک کشور و به عمق جیب میلیون‌ها کارگر و بازنشسته باشد.
میراث تاراج؛ آقای «ربیعی»، چه بلایی بر سر اموال کارگران در شستا آمد؟

گروه اجتماعی: سکوت، گاهی بلندتر از هر فریادی سخن می‌گوید. به‌ویژه زمانی که این سکوت در برابر اتهاماتی به وسعت یک کشور و به عمق جیب میلیون‌ها کارگر و بازنشسته باشد. گزارش نهایی تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا)، صرفاً یک سند اداری نبود؛ کیفرخواستی بود علیه یک دهه سوءمدیریت، فساد سازمان‌یافته و حراج اموال بین‌النسلی کارگران ایران. امروز، پس از گذشت سال‌ها و فرو نشستن گرد و غبارهای سیاسی، یک سوال اساسی بی‌پاسخ مانده است: علی ربیعی، وزیر کار وقت و معمار اصلی تیم مدیریتی شستا در آن سال‌ها، کجای این پازل ویرانگر ایستاده بود و امروز چه پاسخی برای آن دوران دارد؟

به گزارش بولتن نیوز گزارش مجلس، تنها نوک یک کوه یخ هولناک بود. اسناد این گزارش، روایتی حیرت‌انگیز از تبدیل شدن بزرگترین هلدینگ اقتصادی کشور، که از محل حق بیمه کارگران شکل گرفته، به حیاط خلوت دولت‌ها و جولانگاه مدیران سفارشی را به تصویر می‌کشد:

 در ذوب‌آهن اصفهان، انحصار واردات کک و زغال‌سنگ به یک فرد خاص، سالانه ۱۵۰ میلیون دلار زیان به این شرکت تحمیل می‌کرد. آیا وزیر کار، به عنوان رئیس هیئت امنای تأمین اجتماعی، از چنین قرارداد فاجعه‌باری بی‌اطلاع بود؟ در پتروشیمی غدیر، تخلفی به ارزش ۵۹ میلیون دلار از طریق یک فرمول ساده اما ویرانگر رخ داد: مواد اولیه را گران بخریم و محصول نهایی را به شرکت‌های خاص ارزان بفروشیم. این سخاوت از جیب چه کسانی بود؟ در شرکت نفت پاسارگاد، فساد در فروش قیر و عدم بازگشت ۴۳ میلیون دلار ارز صادراتی، عمق فاجعه را نشان می‌داد. مدیران این شرکت از چه کسی دستور می‌گرفتند و چرا سازوکارهای نظارتی وزارتخانه در برابر این غارت آشکار کور بودند؟ رایتل، اپراتوری که قرار بود رقیبی در بازار ارتباطات باشد، به تعبیر گزارش مجلس به «حیاط خلوت دولت‌ها» برای تأمین هزینه‌های جاری و شخصی بدل شده بود. و شاید نمادین‌ترین مورد، پرداخت ۲ میلیون یورو از منابع پتروشیمی فن‌آوران برای قرارداد سرمربی سابق تیم ملی فوتبال، مارک ویلموتس بود. یک شرکت تخصصی پتروشیمی چه ارتباطی با قرارداد یک مربی فوتبال دارد، مگر آنکه حساب و کتابی در کار نباشد و اموال کارگران، پول خردی برای حل مشکلات دیگران تلقی شود.

این‌ها تنها مشتی نمونه خروار است. از انتصابات فامیلی و به‌کارگیری بازنشستگان با حقوق‌های نجومی گرفته تا فروش املاک به قیمت‌های قدیمی به افراد ذی‌نفوذ، شستا به یک ماشین تولید زیان برای صاحبان اصلی‌اش و تولید ثروت برای حلقه‌ای از مدیران و سیاسیون تبدیل شده بود.

علی ربیعی، که با چهره‌ای فرهنگی و جامعه‌شناسانه وارد کابینه شد و بعدها در قامت سخنگوی دولت، وظیفه توجیه و تبیین اقدامات دولت را بر عهده گرفت، در تمام سال‌های کلیدی این فجایع، در بالاترین جایگاه نظارتی بر شستا قرار داشت. او نه تنها وزیر کار، که رئیس هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی بود و مدیرعامل شستا مستقیماً توسط وزیر وقت منصوب می‌شد.

آیا وزیر از این حجم از بی‌نظمی و فساد بی‌اطلاع بود؟ اگر پاسخ مثبت است، این خود گواهی بر ناکارآمدی هولناک سیستم نظارتی تحت امر او و عدم صلاحیتش برای مدیریت چنین جایگاه مهمی است. چگونه ممکن است وزیر از زیان‌های صدها میلیون دلاری در شرکت‌های زیرمجموعه‌اش بی‌خبر باشد؟

و اگر مطلع بود، چرا اقدامی نکرد؟ سکوت در برابر این حجم از فساد، چیزی کمتر از مشارکت نیست. آیا فشارهای سیاسی و ملاحظات جناحی، چشم او را بر تاراج اموال کارگران بسته بود؟ آیا حفظ جایگاه و ثبات کابینه، بر حفظ امانت کارگران ارجحیت داشت؟

ربیعی و تیم همراهش همواره از «انتصابات تخصصی» و «جلوگیری از دخالت‌های سیاسی» سخن می‌گفتند، اما گزارش تحقیق و تفحص مجلس نشان می‌دهد که در دوران وزارت او، شستا بیش از هر زمان دیگری به ابزاری برای سهم‌خواهی‌های سیاسی و پاداش به نزدیکان تبدیل شده بود. چگونه می‌توان دم از تخصص‌گرایی زد، در حالی که شرکت‌های زیرمجموعه به جولانگاه مدیران غیرمتخصص و سفارشی بدل شده بودند؟

پرونده تحقیق و تفحص از شستا به قوه قضاییه ارجاع داده شده، اما تجربه نشان داده است که این ارجاعات، اغلب در پیچ و خم‌های بوروکراسی قضایی به فراموشی سپرده می‌شوند. اما حافظه تاریخی مردم و کارگران ایران، به این سادگی پاک نخواهد شد. آن‌ها به خوبی به یاد دارند که چگونه ثمره‌ی دسترنجشان، به جای سرمایه‌گذاری برای آینده و بهبود خدمات درمانی و بازنشستگی، صرف قرارداد ویلموتس، واردات انحصاری و حاتم‌بخشی به این و آن شد.

آقای ربیعی، امروز که دیگر نه در مسند وزارت هستید و نه در جایگاه سخنگویی، و در آرامش از هیاهوی قدرت، به تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی می‌پردازید، زمان آن فرا رسیده است که به یک سوال پاسخ دهید. این سوال، نه از طرف رسانه‌ها، که از سوی میلیون‌ها کارگری پرسیده می‌شود که شما روزی امانت‌دار دارایی آن‌ها بودید: با میراثی که در شستا به جا گذاشتید، چگونه کنار آمده‌اید و امروز برای آن حجم از بی‌کفایتی و خسارت، چه پاسخی برای تاریخ و برای صاحبان اصلی شستا دارید؟

سکوت، دیگر یک استراتژی سیاسی نیست؛ یک پاسخ روشن است. پاسخی که نشان از پذیرش مسئولیت یا فرار از آن دارد. تاریخ در این مورد قضاوت خواهد کرد.

برچسب ها: وزیر کار ، وزارت

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
علیرضا رضوان
|
Iraq
|
۱۰:۱۴ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۱
0
0
بولتن نیوز محترم .
با انتشار اینگونه مطالب چالشی و افشاگرانه ، الان باید منتطر چه تشکیلات و نهادی و مرجعی باشیم که دنبال این موضوعات را بگیرد و تبدیل به دادخواهی و احقاق حق و جبران خسارت و یا حداقل تولید یک عبرت برای جامعه کند که کم کم مدیران کشور ، حوزه مسئولیتشان را با خانه خاله اشتباه نکنند ؟ چه کسی این موضوعات را پیگیری و به نتیجه خواهد رساند که حداقل اگر روحیه و ذهن مردم از شنیدن این همه نامردی و خیانت این نامردها آزرده میشود ، با شنیدن و متوجه شدن دخالت و یخه گیری اینگونه افرادی که 47 سال است بالاترین خیانت ها را در حق مردم و کشور انجام داده اند ، دچار یاس و ناامیدی و سرخوردگی از انقلاب و نظام نگردند .
مجلس و مدعی العموم نشان داده اند که اصلا مال انجام این مهم نیستند ! تمام تشکیلات های حراست و کنترلی و نظارتی و بازرسی و ..... و این قبیل هم مرخص هستند
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین