گروه اجتماعی: در یکی از خیابانهای مدرن و پاکیزه تهران، جایی که زندگی روزمره با نظمی شهری در جریان است، یک آزمایش اجتماعی ساده اما عمیق در حال وقوع است. گروهی از شهروندان، از زن و مرد، پیر و جوان، با تصاویری در یک تلفن هوشمند مواجه میشوند؛ تصاویری از کوچهای تنگ، پر از زباله، با دیوارهای فرسوده و سیمهای برق آشفته. سوالی ساده از آنها پرسیده میشود: «تصاویری که مشاهده میکنید، متعلق به کجاست؟»
به گزارش بولتن نیوز، پاسخها، آینهای تمامنما از جغرافیای ذهنی است که رسانهها در طول سالیان متمادی برای ما ترسیم کردهاند.
واکنشها تقریبا یک مسیر مشترک را دنبال میکنند: فقر، جنگ و محرومیت. برخی با اطمینان، انگشت اتهام را به سمت داخل کشور نشانه میروند و حدس میزنند که این تصاویر باید متعلق به شهرهای جنوبی و محروم ایران مانند خرمشهر، آبادان یا اهواز باشد. این پاسخ، خود نشاندهنده پذیرش روایتی است که ایران را کشوری با مناطق گسترده توسعهنیافته معرفی میکند.
گروهی دیگر، با نگاهی به مدل خودروهای پارکشده یا حس و حال کلی فضا، قاطعانه میگویند: «ایران نیست.» آنها ذهن خود را به سمت مناطق بحرانزده جهان معطوف میکنند: «شاید عراق اینا باشه»، «یمن میتونه باشه»، «غزه...»، «فلسطین...». در ذهن این افراد، تصویر ویرانی و بینظمی با نام این کشورها گره خورده است.
نکته جالب اینجاست که هیچکس، حتی برای یک لحظه، این صحنه را به یک کشور ثروتمند و مدرن نسبت نمیدهد. تصویر ذهنی غالب از کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس، تصویری از آسمانخراشهای شیشهای، خودروهای لوکس و خیابانهای بینقص است. این همان تصویری است که رسانههای جهانی و تبلیغات گسترده، آن را در ذهن مخاطب حک کردهاند.
و سپس، لحظه آشکار شدن حقیقت فرا میرسد. «و اما واقعیت ماجرا...»
تصاویر دوباره به نمایش درمیآیند، اما این بار با زیرنویسهایی که تمام پیشفرضها را در هم میشکند:
«اینجا کشور عربستان، شهر مکه.»
«اما نه حاشیه شهر، بلکه قلب این شهر.»
«و پشت مسجد الحرام است...»
با نمایان شدن برج ساعت مشهور مکه در پسزمینه کوچههای ویران، شوک و ناباوری در چهره مصاحبهشوندگان موج میزند. «عجب!»، «عربستانه...». یکی از خانمها با قاطعیت مقاومت میکند: «نه عربستان نیست... عربستان خیلی با کلاسه!». این جمله کوتاه، عصاره و چکیده همان تصویرسازی رسانهای است که این آزمایش در پی به چالش کشیدن آن بود. عربستان در ذهن او مساوی با «کلاس» و تجمل است و این واقعیت ناخوشایند در آن تصویر نمیگنجد.
این ویدیو فراتر از یک مقایسه ساده میان وضعیت شهری در دو کشور، هشداری جدی درباره «بازیهای رسانهای» است. پیامی که در پایان ویدیو به صراحت بیان میشود، این است که آنچه ما از طریق رسانهها میبینیم، لزوماً تمام حقیقت نیست، بلکه برشی گزینششده و گاه کاملاً تحریفشده از آن است.
مرد مسنی که در پایان با تلخی میگوید: «تبلیغات دروغ تحویل مردم دادن دیگه...»، در واقع به همین نکته اشاره دارد. رسانهها میتوانند با تمرکز بر نقاط ضعف یک کشور و در مقابل، نمایش بیپایان نقاط قوت (و پنهان کردن ضعفهای) کشوری دیگر، یک واقعیت مجازی بسازند که جایگزین حقیقت عینی شود. این آزمایش اجتماعی نشان میدهد که چگونه شهروندان عادی، تحت تأثیر این بمباران اطلاعاتی، حتی در تشخیص واقعیت محض دچار تردید میشوند و ترجیح میدهند به تصویر ذهنی خود پایبند بمانند تا واقعیتی که در برابر چشمانشان قرار دارد.
این ویدیو، با نمایش تضاد میان خیابان مدرن و تمیز تهران (محل مصاحبه) و کوچه فقیرنشین و کثیف در قلب مقدسترین شهر عربستان، به طور غیرمستقیم این پیام را القا میکند که واقعیتها پیچیدهتر از آن چیزی هستند که به نظر میرسند. این یک دعوت به تفکر انتقادی است؛ دعوتی برای آنکه مخاطب، هر تصویر و روایتی را به سادگی نپذیرد و همواره به دنبال «حقایق پنهان» در پس پردههای پر زرق و برق رسانهای باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
این درد دارد که نفت و گاز این مملکت از زیر پای مردم این مناطق رد میشود ومی آید تهران و چند شهر دیگر را باهاش آباد میکنند و مردم این مناطق را اینگونه در فقر و بیکاری و بدبختی و نکبت نگه داشته اند..
فقط این مورد را داشته باشید که آب از کشورهای ترکیه، سوریه، عراق و از مرکز و غرب ایران، در پر آب ترین رودخانه های خاورمیانه به همین آبادان و خرمشهر می آید، و در حالی که از جنگ تاکنون هزاران میلیارد تومان در قالب طرحهای مسخره آب و فاضلاب ب ای این دو شهر خرج کرده اند ( شما بخوانید لفت و لیس و تباه) ولی این دو شهر آب خوردن درستی ندارند و با وجودی که شبکه فاضلاب هم قبل از جنگ داشته اند، در فاضلاب هم مشکل وجود دارد!!!
بخاطر بی کفایتی این مدیران نالایق، نباید اعدام شوند؟!
با عرض معذرت.
چرا خرابه در فیلم را باید به این دو شهر که هم "خرم" بودند و هم " آباد" نسبت دهند؟